آن سوی نامواژه ی کَلبِستان(گُلبِستان)به قلم علی رحمانپرست

روستای گُلبِستان(کَلبِستان) یکی از روستاهای نکا در استان مازندران در شمال ایران است.یکی از اولین پرسش هایی که پیرامون روستای گُلبِستان که در گویش محلی کَلبِستان(kalbestan)خوانده می‌شود؛ به ذهن متبادر می شود ؛وجه تسمیه یعنی علت نامگذاری آن است که در قالب علم توپونومی (toponomi) قابل ردیابی می باشد.علمی که در صدد شناخت وجه تسمیه‌ی نام‌های جغرافیایی با کمک دانش‌هایی چون زبان‌شناسی ،جغرافیا ،مردم‌شناسی ،اسطوره‌شناسی،تاریخ،و… است . نامواژه‌ی آبادی‌هایی چون مازندران نیز گویای کوله‌باری از تاریخ و جغرافیا و فرهنگ یک محله و منطقه است که گاه چند‌‌‌صد یا هزاران سال را در بر می‌گیرد.
نخست باید یادآور شد که نامواژه‌ی گُلبِستان بعد از انقلاب ۵۷ و در فرآیند ذوق و شوق مردم برای تغییرات انقلابی، اماکن مورد اقبال عمومی قرار گرفت و کم‌کم در مکاتبات اداری جایگزین واژه‌ی کَلبِستان شد .هر چند هنوز هم در زبان محاوره‌ای به این روستا کَلبِستون(کلبستان) می‌گویند.واژه‌ی کَلبِستان با توجه به اینکه محل تولد و زندگی اینجانب بوده است بر اساس پژوهش‌های میدانی و کتابخانه‌ای از دوره‌ی صفویه«۴قرن اخیر» بر روی این آبادی نامگذاری شده است و پیش از آن به کلاگر محله(محل ساخت ظروف و کوزه‌های گلی)مشهور بود.در ادامه با احترام به همه‌ی دید‌گاه‌ها پیرامون وجوه تسمیه به بررسی واژه‌ی کَلبِستان و علت نامگذاری آن از نگاه صاحب این قلم پرداخته می‌شود.
کَلبِستان از ۲ جز«کَلب» و «آستان» تشکیل شده است.کَلب(kalb) اسمی عربی است به معنای سگ گله، که به عنوان نماد نگهبانی و با وفایی در همیشه‌ی تاریخ در کنار انسان هم‌نشینی داشته است. در سوره کهف نیز به پاسبان و همراه بودن این حیوان با ارزش با انسان اشاره شده است.
«آستان»((astan اسم است؛ به معنای آستانه؛ درگاه؛ ساحت؛ پیشگاه؛ دادگاه؛ محضر و … آمده است.و روی هم کَلبِستان به معنای مدافع ، نگهبان درگاه مقدس می‌باشد که در ادامه به علت تاریخی این نامگذاری اشاره می‌شود.
الف)در ورودی تپه های غرب این روستا، مکان مقدسی است که به «پیر درویش‌سر» موسوم است.که تا نیمه ی اول قرن ۱۴ محل دفن مردگان (به ویژه غریبه ها) بوده است و در ماه محرم مردم روستا به صورت دسته‌روی با همراه داشتن عَلَم در آنجا گرد هم آمده و به سینه‌زنی و مرثیه‌سرایی می پرداختند. در حال حاضر گورستان کوچکی از آن باقی است و نیز اطراف آن مسکونی شده است.
ب)از طرفی در فاصله بین مکان فعلی «پیر درویش‌سر» تا مهروان رود (نکا رود) که در شمال‌شرقی روستا جاری است؛منطقه ای وجود دارد که از گذشته به «باغ ملی»مشهور بود.
ج) «خیر النساءبیگم» از سادات مرعشی مازندران و زوجه‌ی سلطان محمد صفوی و مادر شاه عباس‌اول بود که شاه عباس به خاطر علاقمندی به ایشان در سال ۱۰۲۱ در همجواری شهر نکا، شهر اشرف البلاد (بهشهر) را ساخت و آن را یکی از پایتخت‌های خود قرار داد و به واسطه ی آن تاسیسات ،امکنه فراوانی را در منطقه مورد اشاره از جمله بناها، راه،کاروان سرا ،و نیز باغ ها و … به یادگار نهاده است.از جمله‌ی این باغ‌ها می توان به « صاحب الزمان- شمال- حرم- خلوت- چهلستون- تپه – زیتون و باغ چشمه »اشاره نمود.(عسکری؛۱۳۵۰ ص ۱۴۹)
د)سلسه‌ی صفویان توسط فرقه‌ای از صفویان اثنی‌عشری منصوب به شیخ صفی‌الدین‌اردبیلی بوده‌اند که خانقاه مقر رهبران و عبادت طریقت صفوی محسوب می‌شد.شاه‌عباس چون ادعای سیدی و از نسل امام علی(ع) بودن را داشت در تکریم امام علی (ع) و اهل بیت پیامبر(ص) از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌نمود وی چنان به امیرالمومنین اعتقاد و علاقه داشت که خود را با استعاره‌ای «کلب‌آستان‌علی عباس» یعنی عباس مدافع باوفا و بی باک آستان‌علی(ع)معرفی می‌نمود که حتی بر روی مهر و نگین او نیز نقش بسته بود و در آن زمان به یک ذکر عادی مردم بدل شده بود .شاه عباس‌دوم نیز به تقلید جد اعلای خود شاه عباس اول،خود را «کلب‌علی» می خواند.
در قرون متمادی نیز «درویشان مورد احترام و ستایش اغلب مردم بودند و خواص و عوام به آنها توجه داشتند. تقریبا در هر شهری یک درویش وجود داشت و معجزات و کراماتی از او سر می‌زد که برای مردم عادی شگفت‌انگیز بود » (نوایی ؛۱۳۹۲؛ص ۲۸) در زبان عام به صفوی درویش می گویند.در شهر نکا نیز امکنه زیادی با پسون یا پیشوند درویش مسمّا شده‌اند.

حاصل سخن اینکه در مکان فعلی پیر درویش‌سر روستای گلبستان در حدود اوایل قرن ۱۱ درویشی از سلسله‌ی صفویان مرتبط با شاه عباس‌اول وجود داشت که در بلندای تپه‌ها، مکان مقدسی‌(خانقاهی) را ساخته که به مقّری برای مرشدی،تدریس و عبادت او تبدیل شده بود و به رسم صفویان در زیر آن نیز باغ مصفایی مهیا کرده بود که توسط مریدان به کمک مهروان‌رود و جوی‌های جاری از آن آبیاری می‌شد؛ از طرفی در پیشانی بنای خانقاه ذکر مشهور زمان سلطنت شاه‌عباس (۱۰۳۸-۹۹۶) یعنی «کلب‌آستان‌علی»( نگهبان درگاه مقدس)نقش بسته بود؛ لذا از آن پس هر کسی می‌خواست به نام این آبادی اشاره نماید از واژه‌ی کَلبِ‌آستان (کَلبِستان)بهره می برد و در بین مردم رواج دائمی یافت.
منابع
۱-قرآن کریم ،ترجمه مهدی الهی قمشه ای
۲- رحمان‌پرست،علی، مونوگرافی روستای گلبستان، مرکز تربیت معلم ملا صدرای رامسر،خرداد۱۳۷۳
۳- دهخدا،علی اکبر، لغت نامه
۴-نوایی،عبدالحسین و غفاری فرد، عباسقلی تاریخ تحولات سیاسی،اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه،نشر سمت، تهران: ۱۳۹۲
۵- عسگری ،علی بابا، اشرف البلاد(بهشهر)،بی نا،۱۳۵۰
۶- رجب زاده،احمد، تحلیل اجتماعی نام گذاری (با‌ بررسی موردی اراک،همدان،بوشهر) ، روش، تهران:۱۳۷۱

دیدگاه های این مطلب

15 نفر دیدگاه خود را در مورد این خبر بیان کردند. شما نفر بعدی باشید

  1. ضمن سپاس و تشکر و احترام به نویسنده گرامی، چند نکته را متذکر میشود:
    ۱- اصل تحقیق شما و عنوان آن و جایگاه علمی آن در خور تحسین است اما جهت مصداقی و تطبیقی آن را نمی توان به آسانی پذیرفت.
    ۲- اینکه گفتید کلب در لغت به معنای سگ گله است سخن دقیقی نیست، بله سگ گله یا سگ نگهبان و نیز بیش از ده سگ دیگر، سگست اما لزوما هر سگی، سگ نگهبان یا سگ گله نیست !
    ۳- منابعی که در این مقال ذکر نمودید ارتباط وثیق و روشنی با وجه تسمیه « گلبستان » ندارد.
    ۴- معلوم نشد که فاصله « پیر درویش سر » با روستای فعلی « گلبستان » چقدر است، زیرا دور یا نزدیکی آن می تواند در صائب بودن نظرشما کمک کند.
    ۵- از کجای این نوشته و مستندات آن می توان استفاده کرد که زمان حیات پیر در ویش به زمان صفویه می رسد؟( مبهم است ).
    ۶- خوب بود اگر روستایی که قدمت آن همان باشد که نویسنده ارجمند گفتند، به اسناد رسمی در اداراتی مانند ثبت احوال و ثبت اسناد نیز استناد می شد، چون همانطور که گفته شده این نامِ فعلی نامی نو و مربوط به زمان بعد از انقلاب می باشد.
    ۷- اینکه گفتید بر پیشانی آستان پیر درویش نوشته بود ( کلب آستان علی )مستند است یا در اذهان یا افواه می باشد؟
    ۸- اگر نتوانید برای نام « کلبستان» توجیه موجهی را ذکر کنید ممکنست به نتیجه ای دیگر منجر شود که البته نویسنده گرامی به آن راضی نخواهد شد و حتی ما، زیرا این واژه می تواند به معنای جایی باشد که سگ زیادست !!! ( سگجار)، البته چنین واژه ای هم می تواند وجه تسمیه قابل توجیهی داشته باشد! و لزوما بد و ناهنجار نباشد .
    ۹- بنظر ما در هر صورت بهترین نام و نیز زیباترین و موجه ترین و خوشایند ترین نام این روستای خوب و قشنگ که مردمانی شریف و مومن و فرهیخته زیادی را در خود جای داده است همین نام فعلی آنست ( گلبستان ) – که هر گونه توجیه شود توجیهی زیبا و قشنگ و ارزنده و برازنده است-
    ۱۰- در آخر صادقانه عرض می کنم که قلم نویسنده محترم ( آقای رحمانپرست ) عالمانه است و در دست شخصی محقق و پرتلاشی مانند ایشان می باشد که نویسنده مقاله فوقست .
    ایام خوش و زندگی مستدام.

    • با سپاس از نقد منصفانه ی آقای آن برادر در پاسخ به سوالات مطروحه با اجازه از استاد رحمان پرست. لازم به ذکر است:
      ۱-منابع شناخت تاریخ محلی بسیار کم است پس به ناچار باید از منابع دست دوم و سوم و آثار حدالاقلی بهره جست..
      ۲-در پاسخ به معنای واژه کلب خودتان در بند ۸ تلویحا جواب داده اید.همان پاسخ سوال شماست…
      ۳-بواسطه نام درویش و شعار رایج دوره صفویه بر بالای آن؛ به احتمال قوی بااین زمان هم عصر می باشد.دلیل این ادعا در منابع ذکر شده است.
      ۴-در نوشته حاضر قدمت روستا به ۴۰۰ سال محدود نشده است،بلکه نام قبل از آن نیز ذکر شده است.کلاگر مله(محله).
      ۵-مستند تابلو و نوشته «کلب آستان علی» پیر مردان کلبستانی بوده اند که به چشم خود آن را دیده است.صدای مصاحبه با آنان نیز موجود است.
      ۶- نام کلبستان با توجه به معنای وزین و زیبای مورد اشاره که هم اکنون نیز در فحوای عموم مردم منطقه مسما می باشدرا نمی توان به راحتی پاک کرد.چه خوب است به تاریخ و فرهنگ و ریشه های خود احترام بگذاریم.

      • همانطور که در بالا مرقوم شد تردیدی ندارم که قلم آقای رحمانپرست قلمی فاخر و قویست و آینده ای نوید بخش برای ایشان و شهر و جامعه اسلامی ما از این جهت در پیش روست،هرچند مقاله ایشان را چند بار خوانده و مرور کردم و بعد چند نکته را یاد آوری کردم و فرستادم اما نا خود آگاه احساس کردم شاید مطالبم در مواردی دور از انصاف و نقدی نا عادلانه باشد و بعد گفتم خدا کند منتشر نشود! ولی منتشر شد، اما اکنون پاسخ عالمانه آقای کلبستانی را مطالعه کردم خوشحال شدم زیرا هم بر آگاهیم افزوده شد و هم به نظر صائب خود در باره وجود مردان و زنان با ایمان و فرهیخته در آن منطقه بسیار زیبا بیشتر واقف شدم.با تشکر و احترام

  2. عالی بود…ممنونم آقای یداللهی

  3. تشکر از آقای رحمانپرست اینکه لازم است ما شهر و اطراف اونو خوب بشناسیم.

  4. زیبا بود از استاد رحمان پرست تقاضا می کنم برای روستاهای دیگر هم مقاله بنویسند.بازم سپاس

  5. بسیار منطقی و مستدل و آموزنده بود.از نیکا خبر و نویسنده کمال تشکر را دارم.

  6. زیبا -خلاقانه-و الگو ده بود خواننده را به فکر فرو می برد.منزل ما داخل روستای کلبستان در کنار پیر درویش است.برایم لذت بخش بود.

  7. باسلام
    با مراجعه به اسنادقدیمی موجود در اداره ثبت اسنادمربوط به سال۱۲۹۸واژه (کلبستان) و(کلب آستان )دیده شد.وکلاگر محله مشاهده نشده است .شاید پسوندآستانی به دلیل تسمیه منظور باشد.بعلاوه می توان این برداشت را نیز داشت که شاید بدلایل خاص شغل سکنه مثلا دامداری و ضعف امنیت ،هرکس برای حفاظت خود و گله ،سگی درورودی(آستانه)خانه خود داشت .علی ایحال سند متقنی یافت نشد

    • کلاگر محله مربوط به بیش از ۴۰۰ سال قبل است و جدا نوشتن کلب از آستان جدا بودن این واژه ها را به اثبات می رساند.فراوانی سگ در تمام روستاهای منطقه معنای حقیقی سگ را دربارهی این روستا منتفی می کند لذا تنها معنای مجازی برای آن قابل تصور است.

  8. با سلام خدمت استادان عزیز. منتقدان عزیز و نویسنده گرامی روش تحقیق درستی را در پیش نگرفته اند. مقاله بسیار خوبی است ولی از لحاظ مستند سازی ارزش تاریخی ندارد. صرفا جهت علمی جلوه دادن چند منبع غیرمرتبط با منابع اصیل تحقیقی ارجاع داده شده. ربط یک دوره تاریخی با روستای کلبستان به سطحی ترین وجه ممکن صورت پذیرفته است. لازم بود آقای رحمان پرست از سال ۷۳ که این مطلب را گردآوری و از آن زمان بیش از ۲۲ سال میگذرد سندهای محکم تری را ارائه بدهند(غیر از منبع مقاله ایشان که در خرداد ۷۳ نوشته شده و نویسنده به مطلب قدیمی خودش ارائه داده هیچ مرجعی در پایان مقاله ربطی به موضوع پژوهش در مورد بک روستا و به ویژه کلبستان ندارد). این مطلب به لحاظ علمی و تحقیقی حتی به ساده ترین شکل ممکن یک انسان اهل علم و تحقیق را راضی نمی کند. امیدوارم جناب رحمان پرست در علمی جلوه دادن مطالب خود جانب احتیاط را بیشتر رعایت کنند. با سپاس و آرزوی موفقیت برای ایشان و همه نوآموزان راه تحقیق

    • برادر گرامی آقای علی اکبر اگرچه برخی ایرادات شما ممکنست بطور کلی ( نه بطور کل ) بر مقاله آقای رحمانپرست وارد باشد،اما توجه به برخی نکات برای همه ما خالی از لطف نیست:
      ۱- من اصل تحقیق ایشان را دیدم و خواندم (پیش از یادآوری شما) اما اینکه در چه تاریخی نگارش یافته است را شما مرقوم نمودید در سال ۷۳ بود، جدای از آنکه شما با کدام انگیزه مشخصی به این تاریخ اشاره نمودید، اما به یک نتیجه خوبی می توان دست یافت که محقق گرامی در بیست و دوسال گذشته توان تحریر چنین تحقیقی را داشته است واقعا در خورتحسین است و این نشان دهنده توانایی کنونی وی نیز می تواند باشد .

      ۲- نقد در هر حوزه ای نه تنها خوب و مفیدست که لازم و ضروریست زیرا نقد اساس تکامل و زیربنای شد یافتگی و نیل به هر غایتی گرامیست ،اما بی تردید لازمست قاعده مند و عالمانه و اخلاق مدارانه باشد بگونه ای که چنین تلقی نشود که آقای ناقد رسم نقادی را از یاد برده و در صدد ایراد گیریست! در اینگونه مواردست که پیامبر رحمت می فرماید : «اجتنبوا عن مواضع التهممة» ( از جاهای مورد اتهام فاصله بگیرید ) .

      ۳- ما باید بقدر دریافت های مثبت خوداز خوبی های دیگران ستایش کنیم، (المعروف بقدر المعرفة)

      ۴- قلم بقدری نزد خدا مهمست بلکه اهمیت دارد که نام یکی از سوره های قرآنست ،و جایگاه و ارزش آن بقدری گرامیست که اگر تمام مردم روی زمین نویسنده باشند نباید چیز غریبی باشد، چنانکه اگر فرضا همه مردم موحد باشند یا همه مردم راستگو یا همه مردم نمازگزار.
      ۵- از شما برادر گرامی، آقای علی اکبر تشکر می کنیم و انتظار اینست که از طراوت قلم شما همه بهرمند باشیم . شاد باشید

  9. در ضمن امکان داره آقای رحمان پرست بفرمایند در کجای این مقاله از روش توپونومی استفاده شده ؟!!!

  10. باتشكراز همه منتقدان بغيراز ارزش تاريخي اين منطقه ازلحاظ اجتماعي وارتباطات بين قومي وكسب وكار اين روستابي نظير است اقوام مختلف حتي بلوچ وافغان وشاهراه كسب وكار صنعتي وسنتي وكشاورزي ودامداري ومهاجرپذيري آن را نبايداز نظر دور داشت سلامت اخلاق ومنش ومحبت در اين مجموعه داشتن هنر بزرگتري است كه ماآن را گل وبوستان (گلبستان)مي دانيم وبرداشت افرادازمعني احتمالي كلمات بدون مستندات از هر طرف رافقط به ديد احترام مي خوانيم بدون غرض ورزي يا واكنش احساسي.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *