به یاد آنانیکه شهرهای ما را،به آسمانها بردند/یاسر یمینی

یادش به خیر،
یه سال پیش این روزها چه غوغایی بود تو شهر ما…

پیر و جوان ،
دیروزی و امروزی، «همه اومده بودن»
یکی بی آلایش و ساده،یکی شیک و اتو کشیده،
یه نفر خرامان خرامان، چند نفر دوان دوان،
زن و مرد و کودک و …
خلاصه آشوبی بود تو دل همه ی اونایی که اومده بودن،
«همه ی اونایی که اومده بودن»
با تمام تفاوت هایی که در ظاهرشون نسبت به هم می دیدی !؟
تو چشمای همه ، یه چیز مشترک بود،ww
یه حرف واحد،
لحن نگاه همه،سرشار از سلام و قدردانی بود
کسی نمی گفت: «خداحافظ»
همه سلام میدادن و تا نگاهشون به تابوت ها گره میخورد،
نی نی چشماشون می لرزید
و دلشون متوجه آسمونی می شد که حالا شده بود
وقف پرواز این پرنده ماهی ها….

انگار کسی “گمنام” نبود،اصلا گمنامی معنا نداشت ،
وقتی برای هر شهید صدها مادر و پدر اومده بودن،
وقتی برادرای اشکبار و خواهرای مشتاق، صف به صف ،
به حرمت صبوری و ایثار اون بچه ها
(که حالا با چند تکه استخوان و پارچه و پلاک برگشته بودن)
مبهوت حماسه ای بودن که فقط تو افسانه ها می شد دید و باور کرد،
دیگه گمنامی معنایی نداشت!dds

سلام، خوش اومدید به خاک خودتون، به وطن
سلام فرزندان لایق این سرزمین،
شنیدم بعضی از شماها، هنوز دستاتون بسته بود،
تو عکسها دیدم یه چیز شبیه پیچک، دور دست و پاهاتون حلقه شده بود
و باورش سخت بود وقتی فهمیدم اون حلقه ها پیچک نبودن
« سیم خاردار……»

خوش اومدید بچه ها، قهرمانا،
هنوز هم کوچه خیابونای شهر ما،
پر از حضور شماست،
شیربچه های بیشه ی ایران
غواص ماهی های کربلای چهار،
سلام، خوش اومدید.

…………………………
باز معنا کرده اید اعجاز را
محتوای تازه ی آغاز را
با دو دست بسته خوب آموختید
بال در بال خدا، پرواز را

(( به یاد پیکر های پاک شهدای غواص،
که یک سال پیش،شهرهای ما را،به آسمانها بردند….یاسر یمینیphoto_2016-06-25_08-23-24

دیدگاه های این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *