یاد روزهایی که دستبستهها مهمان مازندران بودند
تاریخ انتشار خبر : ۹۵/۰۴/۴
سال گذشته چنین روزهایی مهاجران گمنام دستبسته چندین روز مهمان مردم مازندران بودند و حال و هوای این استان را به نور خود منور کرده بودند.
به گزارش نیکاخبر: یادش بهخیر، یکسال پیش این روزها چه غوغایی بود توی استان و شهر ما … .
پیر و جوان، دیروزی و امروزی، همه آمده بودند، یکی بیآلایش و ساده، یکی شیک و اتوکشیده، یک نفر خرامان خرامان، چند نفر دوان دوان، زن و مرد و کودک و … .
آشوبی ایجاد شده بود در دل همه آنهایی که آمده بودند؛ با تمام تفاوتهایی که در ظاهرشان نسبت به هم میدیدی اما چشمان هم چیزی مشترکی را فریاد میزد، یک حرف واحد؛ لحن نگاه همه، سرشار از سلام و قدردانی بود، کسی نمیگفت خداحافظ … .
همه سلام میدادند و تا نگاهشان به تابوتها گره میخورد، چشمانشان میلرزید و دلهایشان متوجه آسمانی میشد که حالا شده بود وقف پرواز این پرنده ماهیها.
انگار کسی گمنام نبود، اصلاً گمنامی معنا نداشت، وقتی برای هر شهید صدها مادر و پدر آمده بودند، وقتی برادرهای اشکبار و خواهران مشتاق، صف به صف، به حرمت صبوری و ایثار آن بچهها که حالا با دستان بسته برگشته بودند، مبهوت حماسهای بودند که فقط در افسانهها میشد دید و باور کرد.
دیگر گمنامی معنایی نداشت!
سلام! خوش آمدید به خاک خودتان، به وطنتان.
سلام! فرزندان لایق این سرزمین.
توی عکسها دیدم یک چیزی شبیه پیچک، دور دست و پاهایتان حلقه شده بود.
خوش آمدید بچهها، قهرمانان! هنوز هم کوچه و خیابانهای شهر ما پُر از حضور شماست، شیربچههای بیشه ایران، غواص ماهیهای کربلای چهار، یادتان تا ابد در دل ما و نسلهای ما میماند.
باز معنا کردهاید اعجاز را
محتوای تازه آغاز را
با دو دست بسته خوب آموختید
بال در بال خدا، پرواز را
فارس