لبخند خدا ! به قلم احمد خیرخواه

همه با توآشنایند، همه تو را تکرار می کنند، اما تو تکرارنمی شوی!
ای امام بی تکرار!
آنجا که محل حضور حضرت توست ، مشرقِ حق و مشهدِ فضیلت است.
تو آیینه دار فضایل ، و سرشناس خصائلی ، به هرگلزاری وارد شدم، دیدم از بوی خوش آن، تو را بهره ای بلیغ است، اگرخوبیها زبان نطق می داشتند، بی گمان تو را به نام خداوندگارفضایل و پرچمدارِحسنات ستایش می کردند.

توکیستی؟ali-saqeb1

آنگونه که باید نمی دانم، اما اینگونه می شناسمت که توحید و ایمان وعبادت وام دار تواند!

آنگاه که در زبان موحدان جاری می شوی، تو را قهرمان فاتح نبرد توحید و بت شکن عصر محمد (ص) می خوانند.

وقتی با مومنان می نشینم تو را «امیرمومنان» می خوانند، لقبی که تنها زیبنده توست.
وقتی ازعابدان می پرسم، تو را آموزگاراخلاص، و نخستین شهید محراب می خوانند.
گاهی که پای درس حکیمان می نشینم تو را چشم حکیمان و چشمه سار حکمت می خوانند و کتاب « غُرَر و دُرَر » تو را برایم شاهد می آورند و نیز « قِصار الحِکَم » نهج البلاغه ات را.
وقتی به دانشگاه متکلمان حضورمی یابم تو را استاد ممتاز« خدا شناسی » می خوانند، حال آنکه آنان قرین و همسطح تو نیستند.
هرگاه دلنوشته ای از دفترعارفان را تورق می کنم تو را محبوب جان آنان می بینم.
وقتی به ترانه طرب انگیزعاشقان گوش می سپارم، شاهدم که تورا درسماع و رقص خود، مستانه می خوانند.
فقیهانِ فاخر، بر فقاهت و تیزفهمی تو تاکید دارند .
مفسران عالیقدر، تفسیردرست قرآن مجید را از روشن ضمیری تو آموختند.
مجاهدان اهورایی درس شجاعت و شهادت را از تو می آموزند ، شجاعتی که با آن، تیغ سپیدشان سینه سیاه اهریمنان را سرخ می سازد و شهادتی که با آن برات رستگاری را به دست می آورند.
سیاست مداران صادق، سیاست توحیدی و قاطعیت میدانی تو را می ستایند،دادرسان عادل، خوی عدالت ورزی و روی حق ستانی تو را گرامی می دارند و حقوق دانان ناصح، حق شناسی و قانون مداریت را تمجید می کنند.

تو کیستی؟!

بزرگ مردی که « عهد نامه مالک اشتر» تو منشور کشورداری زمامداران است .
زمامداری که در دوره زمامداریت، کفش پینه بسته ات را پوشیدی، و اگر آن کفش پاره شد باز هم آن را پینه زدی و پوشیدی، و هم برای چندمین بار آن را پینه زدی و پوشیدی و آنوقت گفتی: اگر زمامداران به عدالت رفتار نکنند زمامداریشان به لنگه کفشی پینه بسته هم نمی ارزد!
می بینید او در سیاست و زمامداری طرحی نو در انداخت، طرحی که بر اساس آن سیاست مداران نه ظاهر گرا هستند و نه متظاهر، بلکه همواره عدالت خواه وعدالت خویند و از همه مهمتر الهی و ربانی و توحیدی می باشند.

تو کیستی؟

ای فرمانروای ممکنات!
ای تجلی صفات خداوند
تو مظهر جمال خداوند جمیل و تجلای رب جلیلی
پروردگار با گوش تو سمیعست و با چشمان تو بصیر
با زبان تو متکلمست و با بازوانت قدیر
با جویبار حکمتت حکیمست و با لطف تو لطیف
با مهربانیت رحیمست وبا رأفت تو رئوف
باعطوفت توعطوفست وبا گذشت توعفوّ
باعبادت تو معبودست وبا سجده تو مسجود
با حلم تو حلیمست و با قرابت تو قریب
با علو توعلیّست و با عظمت تو عظیم
با محامد تو حمیدست و با اقتدار تو مقتدر
با فرمانروایی تو مَلِکست و با حقانیت توحق
با قوت توقویست و با شکرت شکور
باولایت تو ولیّ است وبا نیکوکاریت بارّ
با سلامت تو سلامست و با ایمان تو مومن
با کرامت تو اکرمست و با دانش تو علیم
با توبه تو توّابست وبا بلند نظری تو واسع
با عزت تو عزیزست و باشهادت نو شاهد
با کفایت تو کافیست وبا صداقت تو صادق
با کرامت تو کریمست وبا پاسخگویی تو مجیب
با مجد تو مجیدست وبا استعانت تو مستعان
با نورانیت تو نورست و با وکالت تو وکیل
بانصرت تو نصیرست و با هدایت تو هادی
هم با اراده تو مرید است.

ای کاتب کتاب مقدس، وقتی بانگ بعثت پیامبر رحمت را شنیدی بی درنگ به او ایمان آوردی، بی آنکه از او معجزه یا کرامتی طلب کنی، چرا که قلبت مملو از باور و یقین بود ، ای پیشوای پیشرو، وقتی در باره ات سخن می گویم، سخن در باره توحید پروردگار و نبوت محمد(ص) نیزهست، زیرا بنای توحید و بقای نبوت مبتنی برامامت توست، آیا می توان اسلام بدون توحید و توحید بدون نبوت و نبوت بدون امامت را تصور کرد ، وآیا برقامت چنین تصوری می توان لباس حکمت پروردگارحکیم را پوشاند؟ بی گمان نه! اینست که امامت تو علت غایی توحیدست!
ای پیشوای مقدس، رستگاری محمد(ص) بخاطرآن بود که مولا و نصیرش تویی چنانکه خدا مولا و نصیراوبود ، نعم المولی و نعم النصیر.
هرچند سالکان طریق فضیلت در تکاپوی معرفت تواند اما شناخت شخصیت تو آسان نیست، جایی که جزجمعی معدود از قدیسان ملکوتی ، دیگر مردم درسطح و سنخ تو نیستند، پس چگونه می توانند به آستان روح با عظمت و اندیشه با رفعت تو بار یابند،
تا تو را آنگونه که هستی بشناسند؟
نمی خواهم بگویم که تو دارای ذات و ماهیتی جز انسان هستی ، یا تو فوق انسانی، نه بلکه تو انسانی فوق العاده و برترین انسان هستی، چنانکه رسول رحمت در باره تو فرمود:« علی خیر البشر».
از اینرو تنها پرندگان صاحبانِ اندیشه ای می توانند درآشیانه معرفت تو فرود آیند که خود فوق العاده باشند، وآنان جز برگزیدگانی از انسان های کامل نیستند.
در این خصوص، صاحبِ مقامِ ختمِ رسولان می فرماید: ای علی! خدا را کسی جز من و تو نمی تواند بشناسد،و مرا جز خدا و تو کسی نمی تواند بشناسد، هم تو را کسی جز خدا و من نمی تواند بشناسد.112433_saqeb.irEmam-Ali[1]

به عرض ارادت می گوییم:

ای علی! خنده آنست که تو بخندی پس همواره بخند ، و گریه آنست که تو بگریی، که هرگز مباد.

ای جان حضرت محمد !

توحید آنست که تو یکتا شناس باشی!
اسلام آنست که تو تسلیم باشی!
نبوت آنست که تو تصدیق کنی!
امامت آنست که تو امام باشی!
عدالت آنست که تو عدالت ورزی!
معاد آنست که تو ترازو باشی!
نماز آنست که تو برپا داری!
روزه آنست که تو امساک کنی!
زکات آنست که تو بپردازی!
خمس آنست که تو تأدیه فرمایی!
حج آنست که تو برگزارنمایی!
جهاد آنست که تو شمشیر زنی!
امر به معروف آنست که تو فرمایی!
نهی از منکر آنست که تو باز داری!
تولی آنست که تو دوست داری!
تبری آنست که تو بیزاری جویی!
خوبی آنست که تو خوب شماری.
بدی آنست که تو بد دانی!
تو معیار حق و حقیقتی .
اگربگویم تو بر مدار حقی درستست اما درست تر آنکه حق برمدار توست!
حکمت آنست که از چشمه سار جان گرانمایه تو جاری باشد.
آیا توحیدی جز توحید توهست؟
آیا خدا را جزعبادت توعبادتی هست؟
آیا رکوع و سجودی جز رکوع وسجود توهست؟
عدالت تو آب حیات امیدوارن و سبب ناکامی طمع کارانست.
تو بنده پروردگاری و بس ، به همین خاطردر بند تعلقات و دلباخته تمایلات نیستی.
ای محبوب، ای محبوب خدا،ای محبوب محمد(ص) ، ای محبوب فاطمه(س) ای محبوب افرشتگان،ای محبوب ملکوت و مقامات معنوی، ای محبوب همه هستی، برخیز و پرده از چهره درخشنده خود بر افکن ، برخیز و برایمان خطبه های توحیدی بخوان،برخیزتا تو را در مناجاتِ سپید سحرتماشا کنیم!، ای ساقی کوثرِعدالت، برخیز تا از جام طهورتو سیر بنوشیم، ما چشم انتظار طلوعِ صبح امیدیم، برخیز ای لبخند خدا تا طبَق های جانمان را ازلبخند فرخنده خود پُرسازی ،برخیزای خداوندگارِخوشحالی، ما را برمائده شادمانی خود بنشان ، برخیز و باذن الله خوشحالمان ساز!
بامید خوشحالی شما، یا علی مدد، بدرود
احمد خیرخواه

دیدگاه های این مطلب

3 نفر دیدگاه خود را در مورد این خبر بیان کردند. شما نفر بعدی باشید

  1. میم.مهدی یار در گفت:

    اگر تو را فراتر از مسیح بدانم٬ دینم اجازه نمی دهد؛
    اگر مسیح را فراتر از تو بدانم٬ وجدانم اجازه نمی دهد؛
    من نمی گویم که تو خدایی!
    پس ای علی(ع)٬ تو خود بگو که کیستی!

    جرج جرداق_عالم مسیحی.

  2. السلام علیک یا امیرالمومنین

    سلام بسیار عالی حق مطلب را ادا فرمودید.خداوند به حق
    حضرت علی به شما و خانواده محترمتان خیر دهد.

    • ضمن سپاس از آقای « علی » گرچه سعی شد تا ادای تکلیف و انجام وظیفه و اظهار ارادت شود ، اما همه سخن اینست که چه کسی می تواند درباره انسانی مانند امام علی (ع) حق مطلب را ادا کند؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *