ناز تو و نیاز من / به قلم احمد خیرخواه

ای نازنین نگار، در فراسوی زمان و مکان، مرا با ناز خود و نیاز من آشنا ساختی، وقتی که نقاب از روی گرامی برکشیدی و چهره تماشایی و نازنین تر از جان خود را هویدا ساختی، از من در باره ربوبیت خود و ربانیت من پرسشی تقریری پرسیدی! پرسشی که خود پاسخش را می دانستی اما می خواستی که از زبان من نیز بشنوی ، ای نازنین ، در برابر عظمت بی منتهای تو ، که درخشش آفتابیت تمام چشمان هستی را به سوی خود گشود و دیدگان همه عقول را در حیرت فروبرد ، آیا من جز راستی می توانستم حرفی دیگر بگویم و جز هدایت، می توانستم راهی دیگر بروم و جزعبودیت می توانستم گردن آویزی دیگر خواهش کنم ؟ نمی گویمت مجبورم کردی تا راست اندیش و راست کیش باشم، استغفرالله، بلکه از راستی تو راستی را آموختم و به آن مجبورم!23801167244874538433 - Copy - Copy - Copy
ای نازنینِ با ناز، تو سزاوار نازی و صفت زیبای تو نازست و شایسته ترین نام تو همینست که تو نازنینی ، و البته من نیز شایسته ترین نامی که ارزنده و برازنده من باشد دارم وآن « نیازمند » است ، و من موصوف به صفت نیازمندیم، اگر تو شایسته نازی من نیز شایسته نیازم . ای نازنین، اگرچه تو ناز داری و من ندارم ، اما من نیاز دارم که تو نداری ، حال می توان گفت: من به ناز تو محتاجم و تو به نیازمندی من مشتاق! ای نازنین نگار! آنچه هست هردویمان برسرمان تاجی هست، توبر سرت تاج ناز و من برسرم تاج احتیاج.
من و تو همسفر راهی نیک فرجامیم ، راهی که در آن من و تو دو آشناییم و دو دوست و دو رفیق و دو عاشق!
نازنین من !3444 - Copy - Copy - Copy
در روز نخست دیدار، مرا بر اریکه عهد خود نشاندی ،و با هم عهد نامه ای نوشتیم، عهدی که یک ماده ایمان داشت و هزار تبصره عمل، و آن عهد یک التزام یکسویه از جانب من نبود بلکه در پای آن نشان مهر و امضای رحمت و ربوبیت تونیزهست.
آشنای من! حکمتانه بودن نظام هستی را به قبیله بشر گوشزد کردی تا کسی در باره پدیده شگفت انگیزآفرینش سرگردانِ شک و تردید نگردد.
آن روز که با چهره درخشانت روشن شدم ، از تو در باره هنر پرسیدم و تو گفتی هنر اطلس فضیلتست،و گفتی من دوست دارهنر و هنرمندانم، اما هرکس از «فضیلت» تهیست هنرمند نیست.
آن روز دانستم که تو نخستین هنرمند و بلکه آفریدگارهنر و هنرمندانی، ای جان هنرمندان، تو اصلِ حقیقت و حقیقتِ هر اصلی، ای مبدع و بدیع، ای صانع و صنیع،ای رافع و رفیع، ای سامع و سمیع،ای جامع و جمیع ، ای مانع و منیع،ای خادع و خدیع!ای طالع و طلیع،ای ساطع و سطیع،ای سارع وسریع ای آفریدگار رسم های ماندگار، هرجا رد پای خوبی و زیباییست، نام تورا درسر و نشان تورا در صورت دارد، وقتی مادری به کودکش نام تورا می آموزد،او به چشم عنایت تو توانا می شود و زبانش به بانگ تکبیر گویا.images - Copy - Copy
ای نازنین خوش نگار، تورا در حکمت و قدرت و ربوبیت و رحمت و دیگر نام های نکویت، یکتا و بی همتا یافتم.
دوست من !
آنروز که به وجاهت رویت نظر کردم، دیدم کلمات شکوهمند وابهت آمیزی از مقابل دیدگان ذهنم عبورمیکنند و تورا زمزمه می کنند: « او خداوندگاریست متکبر و جبار و قاهر و مسلط و مسیطر و مهیمن و … و او پروردگاریست که در صفات جلال و جمال و در گوهر وجود واصالت ذات خود فارد و فرید و واحد و وحیدست .
آنروز آهنگ توحیدی که می نواختی جان جهان را به وجد آورد و هرکه و هرچه در شناسنامه وجود بود با تو هم نوا شدند، وه چه زیباست هماهنگی باتو همنوایی باتو!
رفیق من!
آن روز روز مبارک و گرامی و روز خوش سرنوشت و خاطره انگیزبرای من و توبود.
گفتم رفیقم باش، رفیق اعلای من، رفیق اعظم و رفیق اکبر و رفیق اکرم من باش ، گفتی هستم ، اما شرط آنست که تو بنده ای فرمان پذیر و با بصیرت باشی!
گفتم هستم، گفتی : پس جز روی من نبین! گفتم فرمان پذیرم ، مگر کدام روی خوش تر از روی توست تا ذهنم را در کمند خیال خود اسیرکند ؟ رفیقم مگر کدام رو روتر از روی نازنین شماست ؟ هرگز هرگز!
رفیقم گفت : همواره در راه ایمان باش و برمن توکل کن، و درسختی های تکالیف الهی صابر و بردبار باش و جان شیرین خود را در منای تقرب، به پیشگاه حضرت دوست قربانی کن.
با دو بال ایمان و خرد در آسمان رستگاری پرواز کن، مبادا پای عقل را در زنجیر شهوت گرفتار سازی و ایمان خودرا در ازای نام و نان نادیده بگیری.
عقل خود را شاداب و با نشاط ساز و جایگاه آن را همواره محترم و گرامی بشمار وعظمت ایمان را نادیده نگیر و آنرا تضعیف و تحقیر مکن تا در رنج بیشمار گرفتارنگردی .
خود را به فضایل و کمالات آراسته ساز و از آلودگی به رذایل اجتناب کن ، حقوق دیگران را مراعات کن ، وهیچ چیز بهانه مناسب برای تضییع حقی از سوی شما نیست،هیچ لذتی مفیدتر و خوشایندتراز معرفت پروردگارت نیست،معرفتی که راه عبادتش را برایت هموار می سازد و تو را در پیشگاه با عظمتش به قیام وصیام و رکوع و سجود و تسبیح وتنزیه وا می دارد.
بهترین نسخه رستگاریتان قدم نهادن در راه انبیاء و اولیاست،و نیز تلاوت و توسل به آیات شفا بخش کتاب آسمانیست، دوری شما از امامان معصوم (ع) موجب محرومیت شما از هدایتست و سبب گمراهی و ظلمت و ضلالت از راه رستگاریست، هیچ راهی به مقصد رستگاری منتهی نمی شود مگر راه قرآن و اهل بیت (ع).
شما در وقتی زندگی می کنید و بر زمینی ، زمانتان اندکست و زمینتان کوچک ،من پروردگار بزرگ شمایم،مرا بشناسید،برترین اعمالتان انتظار طلوع خورشید فرج است،پس به قبله من رو نمایید و از روی نیاز نماز بگزارید و با من هم آغوش باشید.
و من گفتم:
در این زمانه خوشم چون تو یار ناز منی قمار دل به تو بازم که دلنواز منی
انشاءالله صالح و فالح باشید، یا علی مدد.
احمد خیرخواه

دیدگاه های این مطلب

3 نفر دیدگاه خود را در مورد این خبر بیان کردند. شما نفر بعدی باشید

  1. اناومن فوق تراب فداءتراب نعل ابوتراب

  2. میم.مهدی یار در گفت:

    یا رفیق من لا رفیق له! با من بمان در این ماهِ ماه.

  3. یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک
    یارب تو مرا به نفس طناز مده
    با هر چه به جز تست مرا ساز مده

    من در تو گریزان شدم از فتنهٔ خویش
    من آن توام مرا به من باز مده
    «مولانا»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *