چپ و راست ما،بجای هم افزایی مردم ما را چپ و راست می کنند/امینی شاد

به سیاست بازان بی علم و اگاهی از مبانی سیاست مداری و بی مراعات اخلاق سیاسی و اجتماعی چه میتوان گفت؟
مدتی است که کشور شاهد تاخت و تاز سیاستمداران مدعی است که نتیجه آن وضعیت حال کشور است.
نه می توان راجع به اقتصاد بحث کردکه بجای تهیه برنامه های استراتژیک بلند مدت برای توسعه اقتصادی کشور در تعامل مطلوب با نظام اقتصاد جهانی و با چشم انداز رسیدن به اقتصاد نخست منطقه، سرگرم سیاست بازی و قربانی کردن منابع عمومی کشور به نفع خود و هم قطاران خود و فرصت سوزی اقتصاد ایران هستند. شرکت های دولتی خصوصی شده (خصولتی ها!) نمونه بارزی از سیاست بازی و سوئ استفاده از اصل ۴۴ قاتون اساسی در واگذاری امور به مردم و خصوصی سازی دولت است.
بجای ارایه برنامه های حمایتی و از نگاه پایین به بالا و حمایت ازتعیین میزان نقش شهرها و روستاهای ما در توسعه کشور و شناسایی استعدادها و پتانسیل شهرها و روستاها و سرمایه گذاری روی انها و حمایت از سرمایه های بومی ,دست و پای فعالان اقتصادی خرد ما رابا ساختارهای ضعیف و فرسوده, بسته اند که نتیجه ان رکود خواهد بود.
سیاستهای غلط سیاست بازان بسمتی رفته که کار دولتی و حقوق بگیری از دولت در جامعه ارزش شده و جامعه به کسانی که کارمند نیستند نگاه مثبت ندارد.دولتی شدن و دولتی ماندن حاکم است بر نگاه مدیران ما.(اقتصاد و اجتماعی شبیه جامعه دوران دفاع مقدس بدون ان اتحاد و انسجام ملی ).
سیاستهای دولت بجای بسط و توسعه خلاقیت ,نوآوری و کار آفرینی در جامعه ,راهنمایی مردم برای ادامه زندگی بسمت بانکهاست(با بهره های بانکی بالا),انگارسیاست بازان با مدیران بانکی سر یک سفره نشسته اند .
طبیعتا این جوامع ,جوامعی مصرفی خواهند شد.

انگار کشور همیشه در حال بحران است و نیاز کشور مدیران بحرانی.
نه می شود راجع به اجتماع حرف زد که وابسته به اقتصاد است و متاسفانه ارزشهای خانواده و جامعه مورد هجوم بداخلاقیهای سیاست بازان و مدیران سیاسی کار ما قرار گرفته و ناهنجاریها ,هنجارشده اند
و نه می شود راجع به تدبیر , امید و عدالت صحبت کرد که ظاهرا کلاماتی هستند زیبا و وسیله ای برای تکمیل جملات شعارهایی که حتی رفتن در مسیرشان ارمان شده است.
چپ و راست ویا به تعبیری اصول گرا و اصلاح طلب وخلاصه همه احزاب,در جوامع مدنی و اگاه و ازاد طبیعتا بستر و مهدو خواستگاهی و فرایندی برای رسیدن به ان دارد که ان حتما از پایین به بالاست و با نیاز مردم با اگاهی اغاز می شود نه با دیکته.
چپ و راست ما بجای هم افزایی و رفتن در مسیر اهداف چشم انداز ۱۴۰۴ که پیشرفت و تعالی کشور است با اعمالشان مردم ما را چپ و راست می کنند.
ما حتی بدنبال تغییر نیستیم که پایه و اساس تحول است تغییردر نوع نگاه و در چارچوب اخلاق.
از نگاه ساختاری، ساختارهای اداری هم شکننده هستند که میبایست براساس نیاز حال و اینده مردم باشد نمونه آن ساختار دولتها است که هر دولتی ,دولت قبل را نقد تخریبی بدون منطق می کند و ان باعث بی اعتمادی ونهایتا بی تفاوتی مردم خواهد شد.
اینجاست که تنها راه نجات ,اگاهی است و حتما بصیرت در اگاهی هم طی فرایندی بدست خواهد امد و این, چارچوب ساختن مدینه فاضله است.
معروف است که علم سیاست ارباب علوم است و حتما برای نجات مردم در جهت رفاه حال و اینده ساکنین شهرهای ماامده ,اما در اطراف ما ,بعضاتعریف سیاست, سییاسی است
محصول سیاسی مردان سیاست، سیاست بازانی است که علم , دانش و اگاهی سیاسی ندارند و مدعی تصمیم سازی ,اینها حتما اخلاق را رعایت نخواهند کرد چرا که وقتی مدیریت حق الناس را بدون اگاهی میپذیرندوفقط سیاست بازی می کنند, گناهکارند و معنی صداقت را نمی فهمند ,طبیعتا مسؤلیت وضعیت اقتصادی و اجتماعی حال واینده جامعه به عهده انهاست و در این دنیا و ان دنیا حتما پاسخگو خواهند بود.
جامعه محل تبلور اندیشه های حاکمان آن است.
به ظن من ما نیاز به تغییر نوع نگاه برای رفتن در مسیر رنسانس فرهنگی و افزایش و تثبیت بیشتر ارزشها داریم.
مدیران ما هم دچار پارادوکسند و ناخوداگاه بسط دهنده ان در جامعه.
امیدوارم سیاست دانان جای سیاست بازان را گرفته و با اگاهی بر اساس خواست و نیاز ساکنین روستاها و شهرهای ما عقلایی خط مشی گذاری کنند و ان نیز به سرانجام نخواهد رسید مگر ساختارها متناسب با ان باشد. در انتها معتقدیم ساختارفرسوده نظام اداری فعلی, برای برقراری تبادل اقتصادی با جهان بیرون نیز متناسب نیست و بایستی انرا با نیاز روز,بروز کرد.
علی امینی شاد
دانشجوی دکتری مدیریت دولتی

دیدگاه های این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *