سرزمینِ پادشاه خوبان/ به قلم خیرخواه

سحرگاهی خوش ، بر مرکب راهوار ذهن نشسته و دیار پادشاه خوبان را در پیش گرفتم.
وقتی نگذشت که به سرزمین آن یار دلنواز رسیدم، دیدم شهر مُزیّن به چراغ های فضیلتست ، مردمانش چون کودکان دامانی ، آرام گرفته درپهلوی مادران پهلوان پرورند، همه شاداب و شادمانند ، در مسجد اخلاصست وعبادت و در مدرسههنرست و حکمت و در بازار مروّتست و تجارت و در مزرعه اعتمادست و توکل ، و در کارگاه امیدست و تعصب و درسیاست تدبیرست و قانون و در قضاوت انصافست و عدالت و درشریعت میثاقست و بصیرت و در جنگ شجاعتست ونصرت و در صلح ضرورتست و مصلحت و در نعمت، شکر گزاریست و معرفت و در خانواده محبتست وعطوفت.2212

شهری که شهروندانش از نسیم محبّت و رحمت سرشارند و مهربانی را قدرمی دانند و برای آن در کوششند.
شهری که مردم و زمامدارانش به قانون احترام می گزارند ، و حق آن را رعایت می کنند، در این سرزمین، زمامداران و مردم، قانون را تقدیس می کنند و آن را آموزه ربانی و از الزامات الهی برای نظام حیات انسانی می دانند، نیز آنان بر این باورند که پایداری و بقای هر حکومت و سیاستی به سبب پایبندی زمامداران و مردم به قانونست و نیک می دانند که زوال حکومت ها به خاطر حرمت ننهادن به قانونست ، اگرچه همه به قانون پایبند هستند اما نخبگان جامعه پیشتر از سایرین به آن تعهد دارند.

شهری که خیابان هایش زیبا و چشم نوازست، در یک خیابان، چنارهای تنومند با شاخسارهای بلند و طوبایی، عابران را میهمان سایه خوش نسیم خود می نمایند، وهم وجدان ناظران را به وجد می آورند، و در خیابانی دیگر انبوهی از سروهای موزون و معتدل ، درهمسایگی درختانِ زیتونند.

نیز در خیابانی دیگر نارون های مهربان پرشمارند ، کاش می شد از نگاه مهرزای آن نارون ها بیشتر گفت!
در خیابانی دیگراسپیدارهای بلند و قشنگ را می بینم و مرغکانی که روی شاخه های آن غنوده اند!
هم درخیابانی دیگر درختچه های نازنین اقاقیا ، که دیبای سبزشان را به تماشای حلال صاحبنظران گذاشتند.1212

در خیابانی دیگر درختان مهربان بید، در کنار نهری زلال سرود آرامبخش جان را زمزمه می کنند.
موسیقی عبورجویبارهای پر آب از میان خیابان ها و گذشتن از گلستان ها، زیبا و طرب انگیزست.
شهری که میادین آن بزرگ و باغ و بستان هایش با شکوه است ، و گلهای رنگارنگ و چمن زارهای قشنگ و پرندگان خوش آهنگش روان های فسرده را فرح می بخشند و جان های تشنه را قدح .

مردم این شهر سرخوش از امید و ابتهاجند، و در شئون ظاهری و باطنی و گفتار و رفتار آراسته به فضائل و خصائل اند .
آنان ازهر رذالتی پیراسته و ازهر قباحتی منزه اند ، شهری که مردمش راستگو هستند و از دروغ گفتن بیزارند.

برای آنها عدالت مهم است، چندانکه آن را در امتداد توحید و یکتا پرستی می دانند، از نظر آنها ستمگران یکتاپرست نیستند، زیرا کسی که یکتا پرست است باید در رفتارش نیز به عدالت خدا ایمان داشته باشد، و خود رفتاری مبتنی بر عدالت داشته باشد نه رفتاری ستمگرانه!
ستم آنست که حقی نادیده گرفته و پایمال گردد ، هر نوع حقی به هر اندازه و هر کیفیتی مورد تعدی قرار گیرد، ستم محسوب می شود.
مردمان این شهر بسیار شجاع و دلاورند، تا جایی که برای دفاع از ارزش هایی که به آن باور دارند، جان شیرین خود را نا دیده می گیرند .
شهری که از آن سخن می گویم مردمی پاکدامن و عفیف دارد، آنان بسیار خبیر و بصیرند و به سنگینی خسارت نافرمانی خدا آگاهی دارند به همین خاطر ، هرگز زخم خورده پنجه شهوت و خوشگذرانی نمی شوند ، و خوب می دانند که بسا اندک شهوت رانی ، اندوهی طولانی را در پی دارد! و بر آنان معلومست که جبران بسیاری از گناهان یا غیر ممکنست یا دشوار، هم می دانند که انسانهایی که در اثر گناه و نافرمانی خدا می میرند بیشتر از کسانی اند که در اثر پایان عمرشان از دنیا می روند.
آنان نیکوکاران نیک سرشتند و مومنانی هستند که به عهد و پیمان خود وفادارند خواه با دوستان یا دشمنان و خواه بامومنان یا کافران .
آنها صادقانی هستند که همواره حق را تصدیق می کنند و آن را با زبان اقرار می کنند هرچند به زیان آنان باشد!

آنان پیوسته چشم امید به طلوع خورشید رستگاری دارند ، و تنها گناه نابخشودنی را ناامیدی می دانند!
آنها انسان هایی بزرگ با آرزوهای مقدس هستند .
مردمانی که از زلال توحید نوشیدند و دادگری و داد آفرینی رفتار فرخنده آنهاست.
آنان در برابر شکوه تکالیف الهی که بخاطر اعتماد خدا به آنان شده است ، خشنودند، وپیوسته سپاسگزار پروردگارند ، آنها در باطن نیازمندان رحمت حضرت بی نیازند ، و مردمی اند که از حرص و طمع پیراسته اند و به خلعت توکل آراسته .
نسبت به یکدیگر دل نرم و خونگرمند ، ونشانه کینه توزی در آنها نیست. دانش و فهم نزد آنان ارجمندست و شهروندانی رشید و با شعورند، ردای پارسایی برشانه انداخته اند و خوش خوی و خوش رویند اما در برابر دشمنان فرادست و پرابهتند چنانکه نزد دوستان فرو دست و فروتن می باشند.
آنان با وقار و آرامند، هرچند خاموشند اما خردمند و اندیشمند می باشند ، تسلیم حقند و از شک گذشتند و به شکیبایی رسیدند و جرعه معرفت نوشیدند و از هرچه جز او چشم پوشیدند ، یاد خدا را در در خاطر دارند .
از گنجینه بی پایان قناعت بهرمند هستند. ودر امور مهم تشریک مساعی دارند.
برتر از فرمان خدا فرمانی نمی دانند و مهمتر از اطاعت او اطاعتی نمی بینند.
هیچگاه در برابر اوامر الهی گردن فرازی نمی کنند، آنها سر افرازی را در سر فرودی خود به پیشگاه پروردگار می دانند .
پنج اولویت این مردم که برای آن در تلاشند، به شمار ذیل است : ۱- امنیت ۲- عدالت ۳- ایمان و فرهنگ ۴- رفاه ۵- سلامت.
مردمان این شهر پاکدل و پاکدامنند و از حرص مبرا هستند و چشم طمع به آنچه که مال دیگرانست ندوخته اند، بر گفتار و منش حق عادت کردند و به امانت داری شهره اند و از سلامت نفس برخوردارند و در کارها یشان چالاکند و مومنانی با هوش و زیرکند و در تعامل با یکدیگر فروتن و متواضع اند و در برابر اشتباهات اهل تسامح و مدارا هستند و رازهای همدیگر را فاش نمی کنند و اهل صداقت و یک رویی هستند .
به نماز اهمیت می دهند و اهل روزه داری اند و در جهاد با دشمنان استقامت می ورزند
و هرگاه استطاعت داشته باشند به انجام مناسک حج می پردازند.
احترام به پدر و مادر را رعایت می کنند و مردمی کتوم و سخن دار می باشند، و از ریا وتظاهر دوری می کنند و کارهای شایسته انجام می دهند و به جای خود آرایی به خود پوشی باور دارند ، هدف های مهمی را در سر دارند از این رو اهل تقیه اند و آنان را بی پروا نمی بینید زیرا نفعی که از تقیه می بینند از بی پروایی نمی بینند .
و آنها را مردمی شادمان از بی انصافی نمی بینید.
سخت گیر نیستند و ظاهرشان مانند باطن آنها پاکیزه است و اهل حیا می باشند و آسوده خاطر هستند و همواره در راه اعتدال می باشند.
زندگیشان با برکت است و حق پذیرند و اهل متانت و وزانت می باشند.
آنان اهل سعادت و رستگاریند و در کارهایشان دقت و مراقبت را فراموش نمی کنند، نیز اهل دعا و ندبه و استغفار و توبه اند و به داده های پروردگار و داشته های خود خوشدل می باشند وهمواره خرم و شادابند و برای ایثار و سخاوت، در جستجوی بهانه اند.(۱)
نام این سرزمین «مدینة المهدی» است و پادشاه آن، مصلح اولین وآخرین، ناجی بشر، امام منتظر ، حجت ثانی عشر، فرزند زهرای اطهر (س) حضرت مهدی موعود (عج) است.
او پادشاه مطلق و امام برحقست، او موعود خداوند و موعود پیامبران و موعود همه امت هاست.
پیامبر گرامی اسلام فرمود: 32311
مهدی (عج) از فرزندان من است، اسم او، اسم من است. او از نظر صورت و سیرت، شبیه ‏ترین مردم به من است و چهره او مانند ماه درخشنده است و مهدی طاووس اهل بهشت است و خداوند فرمود: او حجت من است كه روی زمین را پر ازعدل و داد می كند.

آرزومند صلاح و فلاح شما . بدرود
(۱)آنچه در باره اوصاف آن مردم گفته شد تطبیق عام «حدیث جنودعقل»، بر مومنان و اصحاب آن پادشاه عالم وجودست، و البته این حدیث شریف در کتاب اصول کافی جناب ثقة الاسلام،محدث بزرگ، شیخ کلینی آمده است .

دیدگاه های این مطلب

1 نفر دیدگاه خود را در مورد این خبر بیان کردند. شما نفر بعدی باشید

  1. اللهم عجل لولیک الفرج

    آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
    هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

    با امید به اینکه آنقدر زنده باشیم تا به لحظه ظهور شاهانه اش برسیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *