آشنايي با ۸ بانوي پرستار سپاه امام زمان(عج)

سومين گروه از ياوران امام زمان(عج) زناني هستند که خداوند به برکت ظهور حضرت حجت آن‌ها را زنده خواهد کرد. در منابع معتبر اسلامي نام ۱۳ زن ياد شده است که به هنگام ظهور در سپاه امام زمان(عج) به مداواي مجروحان جنگي خواهند پرداخت.
در زمان ظهور و حکومت حضرت حجت(عج) بانوان مختلفي به کمک و ياري امام زمان مي‌پردازند، البته روايات در چهار محور از حضور و نقش زنان در آن زمان سخن به ميان آورده‌اند.

حضور ۵۰ زن در بين ياران امام که امام باقر(ع) مي‌فرمايد: به ‏خدا سوگند، ۳۱۳ نفر مي‏آيند که ۵۰ نفر از اين عده زن هستند که بدون هيچ قرار قبلي در مکه کنار يکديگر جمع خواهند شد يا حضور زنان آسماني که پيامبر اکرم(ص) مي‌فرمايد: عيسي‏ بن مريم به همراه ۸۰۰ مرد و ۴۰۰ زن از بهترين و شايسته‏ترين افراد روي زمين فرود خواهد آمد.

همچنين رجعت زنان که سومين گروه از ياوران اباصالح المهدي(عج)، زناني هستند که خداوند به برکت ظهور امام زمان آن‌ها را زنده خواهد کرد و بار ديگر به دنيا رجعت خواهند کرد که در منابع معتبر اسلامي نام ۱۳ زن ياد مي‏شود که به هنگام ظهور قائم آل محمد(ص) زنده خواهند شد و در لشکر امام زمان(عج) به مداواي مجروحان جنگي و سرپرستي بيماران خواهند پرداخت.

امام صادق(ع) اسامي اين زنان را اين چنين بيان مي کنند: همراه قائم(عج) ۱۳ زن خواهند بود که به مداواي مجروحان پرداخته، سرپرستي بيماران را به ‏عهده خواهند گرفت، فرمود: قنواء دختر رشيد هجري، ام ايمن، حبابه والبيه، سميه(مادر عمار ياسر)، زبيده ‏ام خالد احمسيه، ام سعيد حنفيه، صيانه ماشطه، ام خالد جهنّيه

در نهايت بانوان منتظر چهارمين گروه ياوران امام زمان(عج) هستند که پيش از ظهور حضرت بقية‏ اللّه رحلت کرده‏اند، به آنان گفته مي‏شود: امام تو ظاهر گشته است، اگر مايلي مي‏تواني حضور داشته باشي، آنان نيز به اراده پروردگار زنده خواهند شد.

*آشنايي با ۸ بانوي پرستار امام زمان(عج)

اينک در ادامه به شرح حال برخي از زنان نامبرده از کتاب «زنان در حکومت امام زمان(عج)» تأليف حجت‌الاسلام محمدجواد مروجي طبسي اشاره مي‏کنيم:

۱- صيانه ماشطه

او يکي از همان ۱۳ بانويي است که در دولت حضرت مهدي(عج) زنده شده، به دنيا باز مي‏گردد. وي همسر «حزقيل»، پسر عموي فرعون و شغلش آرايشگري دختر فرعون بود، او همانند شوهرش به پيامبر زمان خود، حضرت موسي، ايمان آورده بود امّا همچنان ايمان خود را پنهان مي‏کرد.

نوشته‏اند: روزي وي مشغول آرايش دختر فرعون بود که شانه از دستش افتاد و بي‏اختيار نام خدا را بر زبان جاري ساخت، دختر فرعون گفت: آيا نام پدر مرا بر زبان آوردي؟ گفت: نه، بلکه نام کسي را بر زبان آوردم که پدر تو را آفريده است، دختر فرعون ماجرا را نزد پدر بازگو کرد و فرعون صيانه را احضار کرد و گفت: مگر به خدايي من اعتراف نداري؟

گفت: هرگز! من از خداي حقيقي دست نمي‏کشم و تو را پرستش نمي‏کنم. فرعون دستور داد تا تنور مسي برافروزند و همه بچه‏هاي آن زن را در حضورش در آتش افکنند، چون نوبت به طفل شيرخوارش رسيد، صيانه مي‏خواست به ظاهر از دين برائت جويد که کودک شيرخوارش به زبان آمد و گفت: مادر صبر کن که تو بر حق هستي! فرعونيان آن زن و بچه شيرخوارش را در آتش افکنده، سوزاندند و خداوند دراثر صبر و تحمل آن زن در راه دين، او را در دولت امام مهدي زنده مي‏گرداند تا هم به آن حضرت خدمت کند و هم انتقام خود را از فرعونيان بگيرد.

۲- سميه، مادر عمار ياسر

وي هفتمين نفري بود که به اسلام گرويد و بدين ‏سبب دشمن سخت به خشم آمد و بدترين شکنجه‏ها را بر او روا داشت، او و شوهرش ياسر در دام ابوجهل گرفتار آمدند و او نخست آن‌ها را اجبار کرد که پيامبر خدا را دشنام دهند، اما آن ها حاضر به چنين‏ کاري نشدند، او نيز زره آهني به سميه و ياسر پوشانيد و آن ها را در آفتاب سوزان نگه ‏داشت. پيامبر که گاه از کنارشان عبور مي‏کرد، آن‌ها را به صبر و مقاومت سفارش مي‏کرد و مي‏فرمود: اي خاندان ياسر، صبر پيشه سازيد که وعده گاه شما بهشت است، سرانجام ابوجهل بر هر يک ضربتي وارد ساخت و ايشان را به ‏شهادت رساند.

خداوند اين زن را به پاداش صبر و مجاهدتي که در راه اعتلاي اسلام نشان داد و بدترين شکنجه را از دشمن خدا تحمل کرد، در ايام ظهور مهدي آل محمد(ص) زنده خواهد کرد تا تحقق وعده الهي را ببيند و در لشکر ولي خدا به ياوران آن حضرت خدمت کند.

۳- نسيبه، دختر کعب مازنيه

او معروف به «ام ‏عماره» و از زنان فداکار صدر اسلام است که در برخي از جنگ هاي پيامبر اسلام(ص) شرکت جسته و مجروحان جنگي را مداوا کرده است، او در جنگ احد بهترين نقش را ايفا کرد، با ديدن صحنه فرار مسلمانان و تنها گذاشتن پيامبر به دفاع از جان شريف پيامبر پرداخت و در اين راه بدنش زخم هاي فراوان برداشت.

پيامبر عزيز اين فداکاري را ستود و به فرزندش عماره چنين فرمود: امروز مقام مادر تو از مردان جنگي والاتر است، پس از فروکش کردن جنگ، نسيبه با ۱۳ زخم سنگين به همراه ديگر مسلمانان به خانه برگشت و به استراحت پرداخت، با شنيدن فرمان پيامبر خدا(ص) که فقط مجروحان جنگ بايد به تعقيب دشمن بشتابند، نسيبه از جاي برخاست و آماده رفتن شد، اما به‏ علت شدت خونريزي نتوانست شرکت کند، همين که پيامبر از تعقيب دشمن برگشت، پيش از آنکه به خانه برود، عبداللّه‏ بن کعب مازني را براي احوالپرسي نسيبه و سلامتي وي به نزد او فرستاد و چون از سلامتي وي آگاه گشت شادمان موضوع را به پيامبر خبر داد.

۴-امّ ايمن

از زنان پرهيزکار و خدمتکار حضرت رسول(ص) است. پيامبر به ‏او مادر خطاب مي‏کرد و مي‏فرمود: hين زن، باقي‏مانده‏اي از خاندان من است، وي همواره در کنار زنان مجاهد، در جبهه جنگ به مداواي مجروحان مي‏پرداخت.

ام ايمن از شيفتگان خاندان امامت بود که در ماجراي فدک، حضرت زهرا(س) او را به ‏عنوان شاهد معرفي کرد، وي پنج يا شش ماه پس از پيامبر از دنيا رفت.

۵-امّ خالد

در روايت دو بانو به اين نام مشهور شده‏اند: ام خالد احمسيه و ام خالد جهنّيه، شايد مقصود ام خالد مقطوعة اليد (دست بريده) باشد که يوسف‏ بن عمر، پس از به ‏شهادت رساندن زيد بن علي بن الحسين در کوفه، دست او را به جرم شيعه بودن قطع کرد، در کتاب رجال کشي درباره شخصيت و مقام اين زن فداکار از امام صادق(ع)، مطلبي ذکر شده که حايز اهميت است، ابوبصير گويد: در خدمت امام صادق نشسته بوديم که ام خالد مقطوعة‏ اليد از راه رسيد، حضرت فرمود: اي ابابصير، آيا ميل داري که کلام امّ خالد را بشنوي؟

من عرض کردم: آري اي فرزند رسول خدا! با شنيدن آن شادمان مي‏گردم… در همان موقع ام خالد به خدمت امام آمد و سخن گفت، ديدم وي در کمال فصاحت و بلاغت صحبت مي‏کند. سپس حضرت پيرامون موضوع ولايت و برائت از دشمنان با او سخن گفت.

۶-زبيده

مشخصات کاملي از او نقل نشده است، احتمال دارد زبيده زن هارون‏ الرشيد باشد که شيخ صدوق، درباره‏اش گفته است: وي يکي از هواداران و پيروان اهل بيت است، هنگامي که هارون دانست از شيعيان است قسم خورد که طلاقش دهد، زبيده کارهاي خدماتي بسياري داشت که يکي آبرساني به عرفات است، همچنين نوشته‏اند وي ۱۰۰ کنيز داشت که پيوسته مشغول حفظ قرآن بودند و هميشه از محل سکونت او صداي تلاوت قرآن شنيده شد. زبيده در سال ۲۱۶ قمري رحلت کرد.

۷-حبّابه والبيه

از زنان والامقامي است که دوره زندگي هشت امام معصوم را درک کرد و پيوسته مورد لطف و عنايت ايشان قرار داشت، در يک يا دو نوبت به‏وسيله امام زين‏العابدين و امام رضا(ع) جواني‏اش به‏ او بازگردانده شد، اولين ملاقات وي با اميرمؤمنان(ع) بود که از آن حضرت دليلي بر امامت درخواست کرد، حضرت در حضور وي سنگي را برداشت و بر آن مهر خود را نقش کرد و اثر آن مهر در سنگ جاي گرفت و به او فرمود: پس از من هر که توانست در اين سنگ چنين اثري بر جاي بگذارد او امام است، از اين رو حبابه پس از شهادت هر امامي نزد امام بعدي مي‏رفت و آنان مهر خود را بر همان سنگ مي‏زدند و اثر آن نقش مي‏بست، نوبت که به امام رضا(ع) رسيد، حضرت نيز چنين کرد، حبابه نه ماه پس از رحلت امام رضا(ع) زنده بود و پس از آن بدرود حيات گفت.

روايت شده است که وقتي حبابه به خدمت امام زين‏العابدين رسيد، ۱۱۳ سال از عمرش سپري شده بود، حضرت با انگشت سبابه خود اشاره‏اي کرد و جواني‏اش بازگشت.

۸-قنواء

دختر رشيد هجري، يکي از شيعيان و پيروان علي(ع) و خود از ياران با وفاي حضرت امام جعفر صادق(ع) است، وي دختر بزرگمردي است که در راه محبت و دوستي اميرمؤمنان به‏ طرز دلخراشي به‏ شهادت رسيد، از گفتار شيخ مفيد بر مي‏آيد که قنواء به هنگام ورود پدرش نزد عبيداللّه‏ بن زياد شاهد قطع دو دست و دو پاي پدر خود بوده و به ‏کمک ديگران بدن نيمه‏ جان پدر را از دارالاماره بيرون آورده و به ‏خانه منتقل کرده است.
فارس

دیدگاه های این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *