از کوره های آجرپزی نکا تا خبرگزاری ایسنا/شرح زندگی خبرنگار قریب طزره
تاریخ انتشار خبر : ۹۲/۰۵/۱۶
داستان زندگی خبرنگار شهید محمد حسن قریب طزره
محمد حسن قریب طزره در سال ۱۳۵۷ در شهرستان نکا متولد شد و دوران تحصیل خود را در مدرسه های هفتم تیر،فردوسی و شهید بهشتی ،گذراند.قریب در برنامه های مسجد محل سکونت خود،فعالیت های مداوم داشت و همزمان با تحصیل در دوره ی راهنمایی و دبیرستان به کارهایی مانند ساختمان سازی و کار در کوره های آجر پزی نیز می پرداخت.وی علاقه ی خاصی به ورزش های رزمی ،بدنسازی و فوتبال داشت.
او در سال ۱۳۸۱ و پس از چندسال وقفه در تحصیل،در رشته ی عکاسی دانشگاه هنر(تهران)با رتبه ی ۳۰ به عنوان دانشجو پذیرفته شد و زندگی خود را در خوابگاه فلسطین دانشگاه هنر و پس از آن ،در خوابگاه شهید رهساز ادامه داد.
قریب فعالیت خود را در ایسنا از تیرماه سال ۱۳۸۲ آغاز کرد.وی با ثبت تصاویر دیدارهای مقام معظم رهبری با مردم و مسئولین،ثبت محرومیت های جامعه(با محرومان) و حضور در بم و زرند برای گرفتن تصاویر فجایع زلزله ی این دو شهر فعالیت حرفه ای خود را در حوزه های مختلف عکاسی خبری ارتقاء داد.قریب در دوازدهمین جشنواره ی مطبوعات با رتبه ی نخست رشته ی “عکس خبری گروه نشریات”به دریافت لوح افتخار و تندیس جشنواره موفق شد.
محمد حسن قریب طزره در پانزدهم آذرماه ۱۳۸۴ در سانحه ی سقوط هواپیمایc-130خانواده،دوستان و همکاران خود را به قصد خانه ی ابدی خویش ترک گفت.
یادم می آید سال ۸۴ درست چند روز بعد از شهادت شهید محمد حسن قریب طزره پدر بزرگواراین شهید که “خدا رحمتش کند”در جمع خبرنگاران از پسرش می گفت: که محمد حسن به او قول داده بود؛تا مشکلات مالی اش را حل کند.به او امید داده بود که اگر صبر کند،مشکلات،یکی یکی حل می شوند.بغض می کرد و می گفت:هر چه از خاطراتش بگویم،باز هم کم گفته ام.من فقط تا پایان دوران ابتدایی خرج تحصیلش را پرداختم،از آن به بعد خودش بود که با کار کردن در کوره های آجرپزی،مخارجش را تأمین می کرد.محمد تقی قریب از علاقه ی فامیل و بستگانش می گفت:محمد حسن در دل تک تک فامیل جا داشت و همگی آرزوی دیدنش را داشتند.
محمد حسن قریب طزره
نگاشته ی شهید محمد حسن قریب طزره:
تابستان سال ۱۳۸۲ وارد ایسنا شدم.در ابتدا حدود ۱۵ نفر از بچه های دانشجو برای ثبت نام مراجعه کردیم.عکس ها و کارهای خودمان را برای پذیرش در ایسنا به مسئول انجمن دانشجویان خبرنگار تحویل دادیم و بعد از طرف ایشان پروژه هایی برای عکاسی از سطح شهر گرفتیم. در انتها از این تعداد از بچه ها ۶ نفر انتخاب شدیم که در طول تابستان به صورت افتخاری کار کردیم.بیشتر عکاسی اجتماعی می کردیم و عکس هایمان در قالب با محرومان روی سایت خبرگزاری می رفت.بعد از سه ماه کار در تابستان ۸۲ دو نفر انتخاب شدیم که از اول مهر به ما کارت خبرنگاری افتخاری دادند و از این زمان به بعد بود که ما برنامه های خبری و پوششی ایسنا را هم پوشش می دادیم.تا آخر کار به همین منوال گذشت و در دی ماه با ایسنا قرارداد بستیم و بعد از حدود دوسال کار در خبرگزاری بیمه شدیم و همچنان در سرویس عکس مشغول فعالیت هستیم.
قبل از ورود به ایسنا از کار خبرگزاری تا این حد آشنا نبودم.بعد با کار در ایسنا چیزهای زیادی در زمینه ی عکس و عکاسی یاد گرفتم که در عکاسی،،خصوصا رشته ی دانشگاهی خودم ، به کارم آمد و از اینها مهمتر،آشنا شدن با عکاسان خبری کشور و همکاران بسیار خوبم در ایسنا که انصافا تأثیر به سزایی در پیشرفت من داشتند.در این مدت عکس های زیادی گرفتم که عکاسی از کارتن خواب ها و واقعه ی زرند از کارهای موفقیت آمیز من بوده است به طوری که در دوازدهمین جشنواره ی مطبوعات در سال۸۴ مقام نخست بخش عکس خبری را کسب کردم.
رزمندگان شمال،
تهیه و تنظیم:حدیثه صالحی/۷اسفند ۹۰/وبلاگ از دیار اقیانوس