دو رکعت عشق برای دستانت بابا/ به قلم رفاه کار

تاریخ انتشار خبر : ۹۵/۰۲/۱

امروز برای تو می نویسم بابا

برای تو استوره ی تموم نشدنی زندگیم
برای تو بابای خوبم
میدانی روی پاهایت می ایستم اما بازهم
هم قدت نمی شوم
تو ریشه ی زندگی مان هستی
من اگر امروز میوه ای خوش آب و رنگم
من اگر امروز شاخه و برگ دارم
من اگر امروز آراسته ام و در آرامشم
به این خاطر است که ریشه ای در خاک دارم
امروز برای تو مینویسم
برای تو که خیلی از وقت ها خستگی هایت را
نگاه مهربانت را
و دستان پینه بسته ات را
ندیدم
میان هیاهوی زندگی
میان همه ی داشته ها و نداشته هایم
و میان همه ی نامردی روزگار
دلم هوایت را می کند
هوای بودنت را
هوای بوی تنت را
و هوای هوایم داشتنت را
دلم یک تکیه گاه می خواهد
میدانی
خیلی راحت آموختم ” بابا نان داد ”
و هرگز نفهمیدم بابا برای یک لقمه نان جان داد
هیچ بهشتی زیر پای تو نیست
اما نیک میدانم که با همه ی تلاشت برایم بهشتی ساخته ای
پدرم
تو ستون خانه ای
و قهرمان زندگیم
تو تپش قلب خانه ای وقتی که برای ساختن خانه ای از جنس عشق هر روز میروی
و با کشش عشق بر می گردی
میدانی وقتی تو را دارم
یک کوه پشت خودم دارم
حتی اسمت مامن و خواستگاه من است
تو بهترین پشتیبان منی
میدانی وقتی در رویای کودکیم غرق می شوم
و وقتی زورم به همه ی آدم های خرد و درشت زندگیم نمی رسد
میدانم تو پشت و پناهم خواهی بود
حتی اگر عشق دوران جوانیم مرا طرد کند
حتی اگر روزگار سر ناسازگاری با من بگذارد
و حتی اگر روحم درد بگیرد از بی رحمی ناکسان.
من شانه هایت را برای گریه کردن
آغوشت را برای پناه بردن
و بودنت را برای ابراز هویتم
می خواهم
بابای خوبم . بابای مهربانم . مرد خسته ی زندگیم رویای دوران کودکیم و پشت و پناه زندگیم
من نمی خواهم بزرگ شوم تا تو پیر نشوی
سفیدی موهایت
چین و چروک کنار چشمانت
و لرزش دستانت
مرا می ترساند
مامن و ماوای من
سایه زندگی من
همیشه بمان . همیشه بمان و برای من چتری باش تا در سایه ی امن نامت آسوده بیاسایم.
تو هویت منی
و من بی تو هیچم
سهم تو از روز پدر
نه جفتی جوراب است
نه لباسی فاخر
سهم تو از زندگی آرامشی است که
مادرم به تو هدیه میدهد
و تو ای مرد زندگیم
تو نیز پدر فرزندان منی
و تو ای پسر برومندم
تو نیز روزی همسری خواهی شد و پدری
یادت باشد
مرد بودن
فقط یک اسم نیست
مرد بودن
اراده است . محبت است و گذشتن از هزاران خواسته
و برآورده کردن خواسته ی خانواده
خانواده ای که تو می شوی پناه و همه چیزشان
پس فقط یک چیز را بدان
مرد بودن در این روزگارجرات می خواهد
مردان سرزمینم روزتان مبارک

نویسنده : راحله رفاه کار