آیا زن می تواند خلیفه ا… (جانشين خدا در روي زمين )شود
تاریخ انتشار خبر : ۹۴/۰۸/۱۰
در بین همه اموری که به انسان و جنبه های انسانی مرتبط است مساله زن همواره از پیچیدگی و غموض
بیشتری همراه بوده است . حقیقتی که در طول تاریخ فراز و نشیبهای فراوان را تحمل کرده و از زنده به گور
شدن تا خدائی کردن را به خود دیده است .زن غیر از حقیقت انسانی چهره های مختلف دیگری را نیز در خود
دارد که بایستی آن جلوه های مختلف کشف و آن صورتهای گوناگون هویدا شود تا آنگونه که هست
شناخته و معرفی می شود . هر موجودی مظهر نامی از نامهای الهی است زیرا تجلی خالق در چهره ی
مخلوقات ، گوناگون است که محورهمه آنها به فرموده حضرت حق انسان می باشد و برخی از زنان دارای
نبوغ و هوشمندی بالا وسبقت آنان در موعظت پذیری نسبت به مردها شواهد تاریخی دارد . وقتی اسلام به عنوان دین جدید درجاهلیت دامنه دار حجاز جلوه کرد . تشخیص حقانیت آن ا ز نظر عقل محتاج به هوشمندی والا و پذیرش آن از جهت اراده نیاز به عزمی فولادین بوده است تا هر گونه خطر را تحمل نمایند . عده ای از زنان در حالی اسلام آورده بودند که شوهران آنها کافر بوده اند یا پیش از همسرانشان اسلام آورده اند . پس تمام زنها از لحاظ گوهر هستی و اصل مبدا همتای مردانند و خلقت هیچ زنی جدای از خلقت مرد نیست و یا در پایان پیدایش و در انجام عالم وقتی مساله معاد ، قیامت ، برزخ ، حشر ، عبور از صراط کوثر و مانند آن مطرح می شود هیچ بین زن و مرد فرقی نمی گذارد و در همه موارد زن و مرد با هم هستند و یا اینکه زن در قران کریم از چه پایگاه عظیمی برخوردار است .
مبتنی بر این است که انسان در قرآن چه پایگاهی دارد چون قران کریم برای هدایت انسان امده است که در آن نه زن و نه مرد تنها مطرح نیست . لذا وقتی هدف رسالت را تشریح می کند و غرض نزول وحی را بازگو می نماید و می فرماید : ماه رمضان همان ماهی است که در آن قران نازل شده است که مردم را هدایتگر باشد . کلمه ( ناس ، مردم ) که به عنوان هدایت انسان در قران مطرح است صنف مخصوص یا گروه خاصی را در نظر ندارد بلکه شامل زن و مرد بطور یکسان می شود .
قران کریم گاه تعبیر به ناس و گاه تعبیر به انسان می کند و می فرماید :خدای رحمان قران را یاد داد انسان را افرید به او بیان آموخت . وقتی شاگردی در این مکتب رحمت تربیت شد . می شود انسان وقتی انسان شد حرف او روشن و گفتارش بیان است .خلاصه آنکه قران برای هدایت ناس است و رحمان درس قران می گوید و شاگردانش انسانها هستند دیگر سخن از زن و مرد نیست و دلیل دیگر قران معلم روح انسانها و برای تعلیم و تزکیه جان و روح آدمی است و روح از آن جهت که موجود مجرد است نه مذکر است نه مونث . سپس در قران سخن از تزکیه روح است نه سخن از زن و مرد . خلاصه آنکه اولا زن یا مرد بودن مربوط به پیکر است . ثانیا تعلیم و تربیت و تهذیب وتزکیه از آن نفس است . ثالثا نفس غیر از بدن است و بدن غیر از نفس و حقیقت انسان نه مذکر است نه مونث و باید این دو را از چهره انسانیت شناخت .
پس انسانیت انسان را جان او تامین می کند نه جسم او ، نه مجموع جسم و جان و حقیقت هر کسی را روح او تشکیل می دهد جسم او ابزاری بیش نبود و این ابزار هم گاهی مذکر است و گاهی مونث . قهرا بحث از زن و مرد یا تفاوت این دو صنف در مسایل مربوط به حقیقت انسان رخت بر می بندد و خلقت انسان را خداوند رحمان به یک اصل که روح و یک فرع که تن است تحلیل می کند و این فرع را به طبیعت و ماده و طین و تراب اسناد می دهد و آن اصل را به خود اسناد می دهد و مطلب نهایی در بحث بالاترین مقام انسانی مقام خلاقیت یعنی خلیفه ا… ( جانشینی خدا ) بودن است . اگر انسان در خلافت به مقام بالا رسید و همانطوری که در مطالب بالا گفته شد محور تعلم و تعلیم جان آدمی است نه بدن و نه مجموع جان و بدن ، ان که عالم می شود روح است . بنابراین آن که عالم به اسماء الهی است جان است نه تن و خلیفه ا… جان آدمی است . بنابراین مسجود ملائکه و معلم فرشتگان و عالم به اسماء مقام انسانیت است و مقام انسانیت منزه از ذکورات و انوثت می باشد .
پس نتیجه می گیریم زن میتواند :
عالی ترین جانشین خدا در روی زمین شود .
در عدالتخانه انصاف ، زن شاهد نداشت در دبستان فضیلت ، زن دبستانی نبود
دادخواهی های زن می ماند عمری بی جواب آشکارا بود این بیداد پنهانی نبود .
سید منصور محمدی کچپی
جمعیت حمایت از زنان
این متن ده ساله که ول نکندی . برار چشم
سلام سید عالی بود
و باز هم عین الله امیدی
نکنه و هم خوانه کاندید بووشه!