پیام شهدای غواص/عباس جعفری زرندینی
تاریخ انتشار خبر : ۹۴/۰۵/۱۹
دستهایشان را بستند تا پر پروازشان را بشکنند،چه کور خواندند کرکسان زمانه،آنان با دستهای بسته ،آسمانی تر شدند، اما داعشان دوران دستهایشان را با طناب جهالت و نامردی بستند ،تا که به خیال خام خویش بتوانند ،راه عزت و شرف ملتی را مسدود کنند،اما چه جاودانه کنارسایر همرزمان سربر شانه همدیگر زیر مترها خاک آرام گرفتند، افسوس که سیر هم نتوانستند هنگام جان دادن دست و پاهایشان را تکان دهند ، آنان بیست و نه سال دستهایشان بسته و چشمهایشان باز ،تا که لایق رسیدن به جانان شوند، ای غواصان شهید ،چه ناجوانمردانه دستهایتان را زنجیر کردند،تا نتوانید که روزی دستهای ما آدمیان خاکی را باز کنید. دریادلان شهید اکنون به فریادمان بیائید ،که سخت در این دنیای مادیگری دست و پا میزنیم و داریم غرق میشویم ، به پاخیزید و ما را از این مهلکه رها کنید ،پس از بیست و نه سال اینک با دستانی بسته شده آمده اید ، اما جه زیبا و پرشور بود حماسه وداع ملتی که قدر شایستگان را میدانند ، و درک میکنند که آرامش و امنیت فعلی کشورشان را حاصل ایثار امثال شماها میباشد، به خانه خودو نزد مادران خویش برگشتید اما دلگیر و نگران ،بدون شک دلتان گرفته ،از این همه تغییر و تحقیر ارزشها، از قاموسی که بی ارزشی را ارزش حساب میکنند ، بی گمان چنان از آدمیان خاکی دل خوشی ندارید ، ،یاد آن دوران بخیر که امثال شما راست قامتان برای شهید شدن ازیگدیگر سبقت میگرفتید ، آن روزها در سیمای شهرها اینهمه پریشانی نبود ، تیترروزنامه های ان دوران از واژه ای اختلاس و خیانت افراد در بیت المال خالی بود، روزنامه های آن زمان کلماتشان بیشتر بوی ایثار و شهادت میداد، تمامی راههای جریانات سیاسی در آن دوران به جاده ایثار و شهادت ختم میشد ، جریانات سیاسی چه اصلاح طلب و اصولگرا در سنگری واحد کنار هم بودند ، کنار هم شهید یا جانباز و یا که اسیر میشدند، همچوامروزیها برای کسب قدرت رودروی همدیگر قرار نمیگرفتند ، هیچکس به دنبال سهم خواهی و استفاده طلبی از جریانات سیاسی نبود ، کسی کمتر به فکرگرفتن وامهای میلیاردی و آقازاده شدن میافتاد ، همه به دنبال گرفتن سهم خود از شهادت در پشت خاکریزهای جبهه بودند ، سنگرها خاکی، لباسها همرنگ و ست شده با خاک ، دیگر کسی به دنبال ست نمودن کت و شلوار و کفش خود نبود ، پوتینها همه یکرنگ ، چه زیبا بود حال و هوای آن دوران ،حتی از کفشهایشان بوی صداقت و یکرنگی میامد ،اما ای غواصان شهید، گویا بیست و نه سال است که دستهایتان بسته و چشمهایتان باز،اکنون دیگر زمان آن فرارسیده که چشمهایتان را هم مانند دستهایتان ببندید زیرا که اینک دراغوش مادر وطن قرار گرفته اید،دلتنگ کارون نباشید، بگذار خیالتان را راحت کنم که از سیلاب اشکهایمان برایتان کارونی به پهنای تاریخ خواهیم ساخت، تا بیشتر از این بیتاب ابهای آن نباشید. غواصان شهید با دستهای بسته شده نزد ما آمدند، اما زبانشان بسیار رسا ،تا به همه بگویند خفاشان شب پرست چه کور خواندند که خواهند توانست با بستن دستهایمان ما را از رسیدن به معشوق بازدارند، آن شهیدان غواص پس از بیست و نه سال فراق برنگشتند ، تا که مهره بازی جناح و یا گروهی خاص شوند، بلکه آمدند، تا ما را از بازیهای سیاسی خطرناک رهایی دهند،آنان مرد میدان و قهرمان هیچ گروه و یا جریان سیاسی نیستند،غواصان شهید تنها مردان مخلص خدا بودند و بس. بدون شک چشمهایشان خسته ازدیدن این همه بی مبالاتی، خسته از عبور آدمیزاد از ارزشهای آن دوران، بیمناک از اینکه مبادا روزی دستهای سست نسل امروزی را غل و زنجیر کنند، زیرا که دستهای امروزی تحمل آن طنابهای را نخواهد داشت که بیست و نه سال بر دستان شما گره زدند، شما شهیدان عددی به درازی تاریخ خواهید بود ، همین شهیدان غواص یکصد و هفتاد و چهار بعلاوه یک ، اما با نثار جان خویش مقابل عددی به تعداد تمامی اعداد مستکبران خم نشدند ، امروزه نگران ازچنین سرنوشتی خواهند شد ،که جاماندگان آن دوران مبادا جلوی پنج بعلاوه یک برای یک اخم کدخدا “خم ” شویم ، شما برسرعزت و اقتدار کشور حتی از جانتان مایه گذاشتید ، قطعا امروزه نگران از این خواهید بود، که مبادا برای ترس از تحریم،تکریم ملتی شکسته شود ، شهیدان همواره “کدخدا” را نیرنگ باز و حیله گردانسته و میدانند، که هیچوقت سعادت یک ملت را به لبخند ” کدخدا” گره نزدند، اما امروزه نگران از آن هستید که مبادا روزی کنار” کدخدا ” نشستن ، را امتیاز بزرگی برای کشورمحسوب کنند ، آن کدخدایی که بیش از سه دهه ،دستش به خون هزاران شهید آلوده شده ، اما چه زیبا رهبر معظم ازشما بعنوان دریادلان همیشه زنده تاریخ نام برد ،خوش به سعادتتان که امروزه با همان لباس و پوتین بار دگر به دست خاک سپرده شدید، امروزه غریب در دیاری دیگر نیستید ، اینک آمدید و تشنه سر بر دامن مادران شهید پس از سالهای دور نوای لای لای را درگوش زمزمه میشود ، شما غواصان شهید با لبهای تشنه آمدید تا ما تشنگان واقعی را سیراب کنید، اگر ایثار و جان گذشتگی شماها نبود ،بدون شک امروزه تعدادی از آن مدیران جنگ ندیده و سرمست از دنیا باید کفشهای کدخدا را واکس میکردند ، امروز شما چه زیبا از ضیافت خداوندی برگشتید، تا که در ابتدای ماه خدا همه ما را بر خوانش مهمان کنید ، از دیدن سیمایتان شرمساریم و نیک میدانم که دلتان از ما آدمیان خاکی زیاد خوش نیست ،زیرا که هیچگاه رهروان خوبی برایتان نبودیم ،شما با ایثار و از جان گذشتگی “پایتان ” دادید، تا ما آدمیان امروزی ” پا “بگیریم، به راسی که قهرمانان واقعی همانا شهیدان خدایی هستند که مدال قهرمانی خویش را با افتخار از خدا گرفتند و فاتح دروازه های ایثار و شهادت گشتند ،نیک میدانیم شما حتی هزینه خرید یک کفن را بر بیت المال تحمیل نکردید، اما حسرتا که امروزه بیت المال حیاط خلوت جهت سوءاستفاده افراد خاص و تعدادی از آقازاده ها شده ، قطعا شماشهیدان روز قیامت به استقبالمان نخواهید آمد،در آن روز ما دستهاو پاهایمان بسته ، اما شماها با دستان باز به استقبال آنانی خواهید رفت که از شما شهیدان پلی برای رسیدن به مقاصد دنیایی خویش نساختند.
عباس جعفری زرندینی
خیلی پیام جالبی بود
ما همه مرهون خون شهدا هستیم
شبیه متن محمدقادر مرزی که چه عرض کنم انگار خود همون متن بود ولی بازم قشنگ بود.با تشکر از گردآوری شما