گفتگوي با حسيني كوهستاني نماینده مردم بهشهر نکا و گلوگاه درمجلس سوم
تاریخ انتشار خبر : ۹۴/۰۴/۲
خلاصه خبر : حجت الاسلام حاج سید رسول حسینی کوهستانی نماینده مردم حوزه انتخابیه بهشهر، نکا و گلوگاه در دوره سوم مجلس شورای اسلامی بود. وی پدر شهید، سابقه انقلابی، ایثارگری حضور در جبهه، مسئول تبلیغات لشگر 25 کربلا و... را در کارنامه داشت که در آن دوره با حمایت آیت ا... محمدی لایینی و آیت ا... جباری به مجلس راه یافت. اما در دوره چهارم همزمان با آزادی حجت الاسلام محمد حسن جمشیدی از اسارت علما منطقه از جمشیدی حمایت کردند و حسینی به مجلس نرفت. وی بعد از آن در هیچ دوره ای در انتخابات مجلس نام نویسی نکرد. حتی کمتر در محافل سیاسی منطقه دیده شد. راضی کردنش برای مصاحبه کمی سخت بود. می گوید حرفهای زیادی دارد که نمی شه گفت. می گوید اگر بخواهی هر مسئله ای را بیان کنید متاسفانه برداشت سیاسی می شود بنابراین ترجیح می دهد سکوت کند. بالاخره در یک بعداظهر گرم بهاری در منزلش، روستای کوهستان بهشهر قرار مصاحبه گذاشته شد. او بعد از نمایندگی در دانشگاه تدریس می کرد که در سالهای اخیر بازنشته شده است. سعی شد در این مصاحبه سوالاتی از ناگفته هایش پرسیده شود که بنظر اطلاعات جدیدی از سیاست کشور و منطقه از گذشته تاکنون بیان شد، که می خوانید:
در مجلس عضو و رئیس کمسیون نهادهای انقلاب بودم. نمایندگانی از نهادهای انقلابی مانند سپاه، جهاد، کمیته امداد، بنیاد شهید و… این کمسیون را تشکیل می دادند. در هر چهار سال دوستان بعنوان رئیس کمسیون به بنده رای می دادند. در کمسیون ما هم افرادی مانند خانم صباغ از جناح چپ بود و هم آقای مرحوم دامادی از جناح راست…
حجت الاسلام سید رسول حسینی کوهستانی نماینده مردم بهشهر- نکا و گلوگاه در مجلس سوم:
آرامش سیاسی، مهمترین دستاورد دوره نمایندگی من بود
حجت الاسلام حاج سید رسول حسینی کوهستانی نماینده مردم حوزه انتخابیه بهشهر، نکا و گلوگاه در دوره سوم مجلس شورای اسلامی بود. وی پدر شهید، سابقه انقلابی، ایثارگری حضور در جبهه، مسئول تبلیغات لشگر ۲۵ کربلا و… را در کارنامه داشت که در آن دوره با حمایت آیت ا… محمدی لایینی و آیت ا… جباری به مجلس راه یافت. اما در دوره چهارم همزمان با آزادی حجت الاسلام محمد حسن جمشیدی از اسارت علما منطقه از جمشیدی حمایت کردند و حسینی به مجلس نرفت. وی بعد از آن در هیچ دوره ای در انتخابات مجلس نام نویسی نکرد. حتی کمتر در محافل سیاسی منطقه دیده شد. راضی کردنش برای مصاحبه کمی سخت بود. می گوید حرفهای زیادی دارد که نمی شه گفت. می گوید اگر بخواهی هر مسئله ای را بیان کنید متاسفانه برداشت سیاسی می شود بنابراین ترجیح می دهد سکوت کند. بالاخره در یک بعداظهر گرم بهاری در منزلش، روستای کوهستان بهشهر قرار مصاحبه گذاشته شد. او بعد از نمایندگی در دانشگاه تدریس می کرد که در سالهای اخیر بازنشته شده است. سعی شد در این مصاحبه سوالاتی از ناگفته هایش پرسیده شود که بنظر اطلاعات جدیدی از سیاست کشور و منطقه از گذشته تاکنون بیان شد، که می خوانید:
× آقای حسینی معمولا کسانی که یکبار طعم نمایندگی مجلس را چشیده اند برای دوره های بعدی همواره میل ورود به مجلس را دارند چرا شما دیگر کاندیدا نشدید؟
ـ احساس کردم دیگران هستند و این وظیفه را انجام می دهند و خیلی تکلیفی بر گردن خودم احساس نکردم. دلیل دیگر این می تواند باشد که احساس می کنم اگر انسان زیاد بخواهد خودش را مطرح کند نگاه ذلت متصور می شود.
× نگاه ذلت یعنی چی؟
ـ یعنی اینکه فرد برای رای گرفتن می بایست برود این طرف و آنطرف، گردن کج کند، وعده بیجا دهد، گاهی مجبور است عزت خودش را پایمال کند. تازه بعد از اینکه رای می آورید گاه با انتظارات و خواسته های نا موزون برخی افراد که در مقابلش ذلیل شدید مواجهه می شوید که مشکلات خاص خودش را دارد. واقع امر این است این رفتارها با روحیه و ژن من جور در نمی آید. معمولا در دوره های مختلف افرادی پیشنهاد می کردند که نام نویسی کنم ولی قبول نکردم.
× با این روحیه پس چرا در دوره سوم و چهارم نام نویسی کردید؟
ـ در دوره سوم زحمت زیادی بر گردنم نبود. در واقع بیشتر زحمت بر دوش علمای منطقه بود که از من حمایت کردند و من هم پس از آن حمایت احساس تکلیف می کردم که بعنوان یک سرباز در هر شرایط خدمت کنم.
× در دوره چهارم دیدید که علما از شما حمایت نکردند پس چرا دوباره ثبت نام کردید فکر نمی کردید رای نمی آورید؟
ـ در دوره چهارم می دانستم رای نمی آورم و نمی خواستم حضور یابم. دیدم دوستان و هوادارانم زیاد پکر هستند، فقط به خواست دوستانم تن دادم نمی خواستم خیلی خودخواهانه عمل کنم. خدا رحمت کند حضرت آیت ا… محمدی لایینی را، قبل از انتخابات دوره چهارم که فهمیدم انتخابشان شخص دیگری غیر از من است خدمتش رسیدم به ایشان عرض کردم اگر شما از من بخواهید کنار می کشم، ولی خواسته من و جمع زیادی از همراهان این است کسی را بیاورید که همه بتوانیم راحت به ایشان رای دهیم. برایم خیلی مهم نبود واقعا کنار می رفتم. طلبکار که نبودم. حضرت علی (ع) وقتی دید مردم به ایشان نرسیدند رفت کنار.
البته وقتی رای نیاوردم خیلی خوشحال شدم. بعد از نمایندگی وقتی آمدم در باغ خودم بیل می زدم کیف می کردم، راحت شده بودم از این همه فشار.
این عنوانها واقعا چیزی نیست، مگر آنکه خدای ناکرده کسی بخواهد از این عناوین استفاده کند. یا ممکن است کسی عاشق خدمت باشد که اشاء ا… بزرگواران عاشق خدمت باشند نه شیفته قدرت.× مثل اینکه در همان یک دوره که نماینده بودید خیلی به شما سخت گذشت.
بله سخت گذشت. اصلا در آن مقطع شرایط خاص بود. بعنوان مثال در دوره قبلش(دوره دوم) جو سیاسی منطقه خیلی سنگین بود. یادم است در همه محافل شنیده می شد بیشترین مسئله سیاسی را در کشور شهرستان بهشهر دارد. البته شهرستان بهشهر ان روز شامل شهرستان نکا و گلوگاه هم می شد. آن زمان که در سپاه بودم شاهد بودم حتی شهدایی که می اوردند را سیاسی می کردند. ما خیلی تلاش می کردیم شهید سیاسی یا مال این چناح و آن جناح نشود. معمولا بر پیکر شهدا در بهشهر مقابل پارک ملت نماز اقامه می شد سپس به سمت زادگش تشییع می شد. یادم می آید یک بار شهیدی را از بیمارستان بهشهر تشییع کردیم. تا بیاییم پارک ملت دیدیم شهید نیست! شهید را بردند تا مثلا فلانی نمازش را نخواند! البته ما شهید را رها نکردیم رفتیم و در مراسم تشییع شهید شرکت کردیم.
حالا این را می خواهم عرض کنم بنده در چنین جو سختی آمدم نماینده شدم. در آن شرایط توقعات همان توقعات گذشته بود. منتهی تز من این بود که باید این جو را آرام کرد. بنابر این برای آرام کردن این جو سیاسی بر من فشار زیادی وارد می شد.
در نکا امام جمعه آقای بیانی در انتخابات با م نبود اما آیت ا… محمدی از من حمایت کرده بود. در چنین شرایطی آن موجی که می بایست در برخی مواقع در این شهر اتفاق می افتاد اتفاق نمی افتاد طبیعتا به من نماینده فشار می آمد. در رستم کلا جو خاص خودش را داشت. آیت ا… ایازی در انتخابات شخص دیگری را معرفی کرده بود از طرفی کسانی که در مقابل آقای ایازی قرار داشتند طرفدار من بودند. بنابراین می بایست جو آنجا را جمع می کردم. در بهشهر هم هرچند امام جمعه مرحوم آیت ا… جباری در انتخابات با من بود اما مشکلات خاص خودش را داشت. در گلوگاه گروهی که مخالف من بودند سیاه جامگان و… بودند البته انها افراد متدینی بودند اما طرفدارم نبودند بقول خودشان مرا راستی می دانستند. اما در برخی مواقع مرا قبول داشتند. در اینجا هم جو سنگین بود. یادم است یک بار رفتم خدمت آقای ایازی بعدش برای بار دوم رفتم افرادی در بهشهر اعتراض می کردند به آنها گفتم من برای آرام کردن جو سیاسی و متحد کردن نیروهای انقلابی می روم. البته جو آرام شده بود درآن چهارسال هیچ مسئله ای پیش نیامد. اما برای آرام کردن آن فضا سختی زیادی را تحمل کردم. اگر بخواهم بیان کنم که چقدر در دوره نمایندگی به من فشار آمد دشمن هم به حالم گریه می کند! باور کن! نه جایی گفتم و نه نوشتم .فقط برای خدا تحمل کردم. الحمدالله موفق هم بودم. در آن مقطع جو سیاسی حوزه انتخابیه خودم را آرام نگه داشتم حتی آنهایی که نماینده منطقه در دوره دوم بودند فهمیدند که خوب عمل کردم و انصاف داشتند و به این نکته اذعان داشتند.
حتی یادم است یک بار به دوستان و همراهانی که نسبت به برخی از همین رفتارهای من معترض بودند که چرا به سراغ مخالفان می روید و.. گفتم اگر در شماها صداقت نمی دیدیم در مقابل شما موضع گیری می کردم. چون می دیدم افراد متدین، اهل جبهه و جنگ و شهید داده و… هستند. اما اشتباه فکر می کردند.
• گفته می شود آقای حسینی قبل از اینکه در دوره سوم نماینده شود تفکر راست داشت رفت به مجلس چپ شد بنابراین آقایان جباری و محمدی دیگر از ایشان حمایت نکردند.
نه اینطور نیست. من از اول خط امامی بودم. البته سعی می کردم جانب اعتدال را پیش بگیرم. یادم است قبل از نمایندگی من فضای خط امامی ها که بعدا چپ نامگذاری شد و خط روزنامه رسالت که راست نامگذاری شد بود. حتی این خط و خطوط به جبهه ها هم کشیده شده بود. وقتی مسئول تبلیغات لشکر ۲۵ کربلا به منطقه رفتم دیدم فضای آنجا به شدت سیاسی است عده ای از رزمندگان مازندران که خط امامی بودند عکس آیت ا… نورمفیدی را توزیع می کردند و عده دیگر عکس آیت ا… روحانی را. و همواره فضای سیاسی در آنجا متشنج بود. حتی یک بار یکی از نمایندگان استان در مجلس آمده بود جبهه بچه ها ایشان را از ورودی راه ندادند و ایشان برگشتند. چون از طیف به اصطلاح راست بود بعد از اینکه به من خبر رسید رفتیم دنبالش اوردیم داخل قرارگاه آن شب سخنرانی کرد همانجا عده ای از رزمندگان تهدید کردند اگر کسی مقابل امام بیاستد ما زنده اش نمی گذاریم و… آن شب ایشان از ترس جو حاکم بر انجا در اتاقم خوابید. و صبح برگشتند.
بنده در آن مقطع هم تلاش کردم آن فضای سیاسی حاکم بر جبهه را آرام کنم دستور دادم همه عکسهای مربوط به آقایان روحانی و نورمفیدی را جمع کنند. بعدش البته خدمت آقای روحانی رسیدم و گفتم که عکسش را جمع کردم ایشان هم فرمودند هر طوری تشخیص دادید عمل کنید. خلاصه اینکه در همان ابتدا مشی من اینطوری بوده است. که برخی از علما از من حمایت کردند تا به مجلس راه یابم. در مجلس سوم هم جناح چپ از من در جلسات خود دعوت می کرد و هم جناح راست( اینها را با مدرک می گویم) حتی یک بار جناح راست جلسه ای برگزار کردند تا در خصوص تجمع نمایندگان در جایی تصمیم گیری کنند آقای باهنر که الان نایب رئیس است آن موقع هم در مجلس بود گفتند از آقای حسینی هم دعوت کنید. راهی را می رفتم که همان راه و روش امام باشد.
یادم است یک بار جلسه مجمع نمایندگان استان بود موقع نماز آقای افرازیده که نماینده چالوس و نوشهر بودند از من خواستند که پیش نماز بیاستم بعد گفتند امروز می خواهیم به کسی اقتدا کنیم که نه چپ است و نه راست. می خواهم عرض کنم رفتارم طوری بوده که همه بنده را میانه رو و فرا جناحی می دانستند. گاهی در مجلس چپی ها از من چیزی می خواستند و گاهی هم راستی ها ولی من کاملا مستقل عمل می کردم دنبال این نبودم که فلان جناح از من خوشش بیاید و یا خوشش نیاید در موضوع رای به آقای ولایتی بعنوان وزیر خارجه چپی ها می گفتند رای ندهم ولی من رای دادم گفتم وقتی امام ایشان را قبول دارد چرا رای ندهم. می گفتم ما نماینده ایم اسیر که نیستیم هرچرا دیگران گفتند عمل کنیم!
وقتی امام مقابل آقای منتظری موضع گیری کرد پس از فوت امام برخی از خط امامی ها شروع کردند از منتظری تجلیل کردن، درحالی که همین افراد در زمان امام نسبت به منتظری موضع داشتند. وقتی یکی از نمایندگان مجلس صحبت کرد گفت همه خط امامی های مجلس مقلد آقای منتظری هستند تنها کسی که موضه گیری کرد من بودم. گفتم هیچ یک از نمایندگان خط امامی واقعی مقلد آقای منتظری نیستند. گفتم وقتی امام مقابل آقای منتظری موضع گیری کرد و… بعضی ها توقع نداشتند که اینطور صحبت کنم گفتند صحبتم تبلیغاتی است و فلان. یا وقتی مجلس خبرگان مقام معظم رهبری را بعنوان رهبر انتخاب کردند یکی از نمایندگان می گفتند مگر می شود کسی یک شبه آیت ا… شد. انجا بنده و نماینده دامغان آقای اسد بیگی به آن فرد گفتیم اگر مجلس خبرگان شما را هم بعنوان رهبر انتخاب می کرد برای ما حجت بود مهم اصل نظام است.
به هر حال سعی می کردم میانه رو باشم برخی مرا راستی خطاب می کردند و برخی مرا چپی . انچه برایم مهم بود خط امام و بعد از رحلت امام هم که تا سال ۷۱ در مجلس بودیم راه مقام معظم رهبری. خدا را شاکرم در دوره نمایندگی طوری رفتارکردم که همه گفتند در هر صورت آدم خوبی بود! الان هم سعی می کنم مسیر واقعی را انتخاب کنم البته بر اساس تشخیص خودم که ممکن است اشتباهاتی هم داشته باشم.
•در مجلس عضو کدام کمسیون تخصصی بودید؟
در مجلس عضو و رئیس کمسیون نهادهای انقلاب بودم. نمایندگانی از نهادهای انقلابی مانند سپاه، جهاد، کمیته امداد، بنیاد شهید و… این کمسیون را تشکیل می دادند. در هر چهار سال دوستان بعنوان رئیس کمسیون به بنده رای می دادند. در کمسیون ما هم افرادی مانند خانم صباغ از جناح چپ بود و هم آقای مرحوم دامادی از جناح راست. اما همه در هر چهار سال به بنده رای می دادند خیلی هم رایزنی نمی کردم از همان سال اول که بسیاری از نمایندگان را نمی شناختم اما به من رای دادند. این نشان می داد که حرکت من اعتدالی بود و مورد تایید دوستان از جناحهای مختلف بود.
•همانطور که اشاره کردید و نیز شنیده ها حاکیست شما را به عنوان فرد خوب و اخلاق گرا در مجلس می شناختند، حال جدا از اخلاق و سیاست به لحاظ اجرایی و تلاش برای توسعه منطقه مهمترین کاری که پیگیرش بودید چه بود؟
_ البته من پیش خودم آدم خوبی نیستم حالا برخی از دوستان محبت دارند. من سعی کردم طوری رفتار کنم که حالا که پیش خدا آبرو ندارم لااقل وسیله ضایع کردن دیگر روحانیون نباشم. همانطور که اشاره شد آرامش سیاسی مهمترین دستاورد دوره نمایندگی من بود که این را همه گروهها اذعان داشتند. کارهای خدماتی و عمرانی در دوره من کم نبود گزارش کارها هست. حتی برخی از کارهایی که بعدها در گزارش کارهای دوستان می آمد ریشه آن به دوره سوم برمی گردد. از جمله سد گلورد که سابقه تاریخی قبل از انقلاب دارد اما بهانه شد تا هریک از مسئولان در دوره های مختلف شعارش را مطرح کردند. در جلسه مجمع نمایندگان استان که در منزل ما در تهران برگزار شده بود همین آقای مهندس نعمت زاده آن موقع وزیر مربوطه بود ایشان را آوردیم در جلسه آنجا اجرای سد گلورد به تصویب رسید. یعنی بعد از مدتی که طرح خوابیده بود مجددا به جریان افتاد حتی یادم است شام آن جلسه را آقای شیخ یحیی صادقی گلوردی تهیه کرده بود. ایشان یک بار به من گفته بود چرا افرادی که این پروژه را محصول و مصوبه دوره خودش می دانند شما جوابیه نمی دهید. من به ایشان گفتم اشکال ندارد بگذار سد درست شود مهم نیست چه کسی چه کاری کرد.
یا همین بیمارستان تامین اجتماعی آلوکنده نکا که الان فدا شد، آن موقع برادر آقای غرضی رئیس سازمان تامین اجتماعی بود تلاش کردیم تا به این شکل درآمد و همین طور باقی ماند البته آقای بیانی هم در خصوص این پروژه زحمت زیادی کشید. بعدا موضوع سیاسی شد و پیگیری نشد و به همان شکل باقی ماند. یا در خصوص شهرستان شدن نکا قبل از دوره ما در خواستی را آقای بیانی و آی محمدی لایینی به وزارت کشور فرستادند اولین بار من این موضوع را به صحن مجلس کشاندم. آن زمان من با دو نماینده ساری صحبت کردم که الان هردو مرحوم شدند و خدا رحمتشان کند( آقایان شجاعی و دامادی) از آنها خواستم بیایید موافقت کنید تا بخشی از روستاهای ساری مانند جام خانه و اطراف و روستاهای هزارجریب جرو نکا شوند تا مشکل جمعیت نکا حل شود و شهرستان شود اما به هر ترتیب قبول نمی کردند. به هرحال در دوره های بعدی وقتی آمدند شهرستان کردند گفتند اصلا موضوع شهرستان شدن نکا تابحال در وزارت کشور هیچ سابقه ای نداشت درحالی که سابقه اش برمی گردد در دوره دوم مجلس.
همین دانشگاه علم و صنعت بهشهر مجوزش راما گرفتیم. یا اوردن کلانتری گلوگاه و کارهای ریز و درشت دیگری که فراوان است. بنده حتی به مسئول دفترم گفته بودم در کتابچه عملکرد که ان زمان به چاپ رسید کارهایی که نیمه تمام است را در کتابچه نیاورید.
• الان فکر میکنید گرایش سیاسی شما به اصلاح طلبان نزدیکتر است یا اصولگراها؟
تفکری که به امام نزدیکتر باشد را بیشتر قبول دارم، البته با ولایت و رهبری هم هماهنگ باشد بالاخره باید سنگر ولایت محفوظ بماند منتهی برخی موضع گیریهای شعاری را قبول ندارم. مثلا برخی اصولگراها سعی دارند بصورت شعاری خودشان را حامی ولایت معرفی کنند، این تز را قبول ندارم. اینها راهی را می روند که در زمان امام برخی از همان خط امامی ها یا چپی ها رفتند وقتی که امام مرحوم شد آنها ضربه خوردند بنظرم همان راه را امروز برخی اصولگراها می روند این درست نیست که ولایت را بعنوان سپهر قرار دهند بعد هرکاری خواستند انجام دهند.
• اینطور که بیان کردید شما سیاستمدار اعتدالگرا هستید مقوله ای که شعار دولت فعلی است امروز این کلمه زیاد شنیده می شود خواستم نظرتان را درباره دولت دکتر روحانی و همچنین شعار اعتدالگرایی بدانم.
-بله من همیشه سعی کردم شیوه ام اعتدال باشد حتی یادم است قبل از انقلاب قرار بود در روستایی برنامه سخنرانی برگزار شود در آن روستا طرفداران شاه زیاد بودند در جمعی بودیم که صحبت شد چه کسی را برای سخنرانی بفرستیم آنجا دوستان به من گفتند شما برو چون می توانید با نرمی حرفت را برسانی یا بقول خودشان با پنبه سر می بری و… از یک نظر اعتدال هم همین معنی را می دهد. اگر می خواهی حقیقتی را بیان کنی با ملایمت بگو. حضرت موسی به هارون می فرماید معتدل برخورد کن.
الان هم تز آقای روحانی را قبول دارم. جذب و دفع ایشان افراطی نیست. هرجا نشستم گفتم آقای روحانی خوب پیش می رود. آقای روحانی در مجلس سوم نماینده تهران بود همکار بودیم در جناح راست بود ولی معمولا موضع گیری نمی کرد روش ایشان معتدل بود. بنظرم امروز مشی آقای روحانی را هم باید اصولگراها بپذیرند و هم اصلاح طلب ها. اگر هم نسبت به ایشان موضع گیری می شود درست نیست چرا که راهی جز این نیست. بنظرم آقای روحانی با مقام معظم رهبری هماهنگ است آن زمان هم با امام و رهبری هماهنگ بود.
•منشا اختلافات سیاسی و جناحی بخصوص در زمان مجلس دوم و سوم چه بود؟ آیا فقط بحث حمایت یاعدم حمایت از مهندس موسوی نخست وزیر بود؟
_ البته این موضوع برای خودم همیشه سوال بود. آن زمان که اینجا بودیم می دیدیم همه چیز از بالا تکلیف می شد مثلا ائمه جمعه ها چطوری موضع گیری کنند یا چه شعارهایی بدهند و… در شهرستانها هم همان دستورات را اجرا می کردند. وقتی به مجلس راه یافتم خواستم بفهمم ریشه این اختلافات در کجاست. یک بار از آقای حجت الاسلام ناطق نوری وقت گرفتم با هم حدود دو ساعت نشستیم از ایشان همین سوال را پرسیدم که ریشه اختلافات کجاست. ایشان هم مقداری توضیح داد از سهمیه بندی و کوپنی شدن که از زمان شهید رجایی شروع شده بود، یکسری اختلاف فقهی در برخی موضوعات پیش آمده بود کم کم این اختلاف نظرها به اختلافات سیاسی و دو دستگی کشانده شد و… در نتیجه جمله ای را آقای ناطق نوری بیان کردند که بنظر من هم ریشه اختلافات همین می تواند باشد. ایشان گفت آقای حسینی:«عمده اش هوای نفس است»
وقتی می دیدیم طرفین انقلاب و امام را قبول داشتند. خود آقای ناطق از نیروهای خاص امام و انقلاب بود اما در برخی موارد با مهندس موسوی نمی کشید. مهندس موسوی هم انصافا خوب عمل کرده بود. درواقع ریشه اختلافات برمی گشت به نحوه اداره کشور درآن بهبوهه جنگ و…
•یک نکته ای را در خصوص آیت ا… منتظری مطرح کردید که در مجلس موضع گیری کردید و… اما شنیده شد بعد از فوت آیت ا… منتظری شما در مسجد محله تان از ایشان یاد کردید و حتی مجلس ترحیم برپا کردید و… آیا موضع شما نسبت به گذشته تغییر کرد؟
-دررابطه با مرحوم منتظری ما نمی توانیم خلاف نظر امام رفتار کنیم. امام به ایشان فرموده بود بروید حوزه درس دهید. آدم ملا و فاضلی بود. شاید مجتهد اعلم بود شاید هم نبود من نمی دانم اما اگر رساله فقهی از ایشان منتشر می شد بسیار کار بجایی بود. حال چی شد من نمی دانم. منتهی من نظرم تغییر نکرد. همان موقع بر علیه ایشان در قم تظاهرات کردند من مخالف بودم. معتقد بودم این کار فتح باب می شود فردا ممکن است مردم بروند در خانه دیگر مراجع شعار دهند. این حد را نباید شکست. در مجلس که بودیم یکی از نماینده ها به آقای محتشمی پور توهین کرد، من نه بعنوان خط و جناح بلکه بعنوان واقع گرایی صحبت کردم و از محتشمی دفاع کردم. بالاخره ایشان از جانبازان لبنان، روحانی و.. است. گفتم الان ما اگر بخواهیم از انهایی که نواقص داند عیب بگیریم آینده ممکن است سراغ همه بروند. آقای کروبی در همان روزها زمین خورده بود با عصا به مجلس می آمد گفتم امروز آقای کروبی فردا ممکن است به آقای یزدی( رئیس قوه قضائیه وقت) بعد یواش یواش دایره اش باز می شود.
آقای شریعتمدار جرمش سنگین بود امام فرمودند اگر بخواهیم حکم شرعی نسبت به ایشان اجرا کنیم آنوقت مرجع کشی باب می شود. آقای منتظری هم برای انقلاب زحمت کشید. هم باید زحمتها را در نظر گرفت هم اشتباهات را به او گفت. مقابل امام ایستاد چوبش را هم خورد. من کلا با برخی شعارها و تظاهرات نمادین مخالفم. با مرگ بر فلان فرد و… مخالفم. جلسه ای که در آن مرگ باشد شرکت نمی کنم. جلسه ای که افراط و زیاده روی در آن نباشد حقایق را بگویند شرکت می کنم افتخار هم می کنم افتخار هم می کنم انقلاب مال ماست. روی همین تفکر برخی ممکن است فکر کنند من چپی یا راستی و… هستم.
•شما از کجا می دانید که در جلسه قرار است چه اتفاقی بیافتد؟
– معمولا سخنرانها، مداح، برگزارکنندگان را شناسایی می کنم. به هر حال سالهای سال سیاسی بودیم.
•چه توصیه ای به مسئولان منطقه دارید؟
– من کوچکتر از آن هستم که برای مسئولان منطقه توصیه ای داشته باشم. اما حضرت امام(ره) در یکی از سخنرانیهای قبل از انقلاب جمله ای بیان کردند که البته آیه قرآن است است، اگر مسئولان منطقه این آیه را سرلوحه کارشان قرار دهند هیچ مشکلی نیست. در این آیه خدا به پیامبر (ص) می فرمایند: برای خدا زندگی کنید حب ها برای خدا باشد بغض ها برای خدا باشد. هر کار جمعی و فردی برای خدا باشد. همچنین مسئولان سعی کنند همواره بر محور ولایت فقیه حرکت کنند تا بتوانند کشور را حفظ کنند.
مصاحبه: اکبر مقدسی/ مجله هفت روز
عالی بود مهندس جای شکرش باقیست هنوز هم کسانی هستند که یادی از مسولین سابق که زحمات بسیار در گذشته کشیدندباشند
موارکا وتندرستی مگر ته کش هم دردکانده خانه ته هم به مجلس بهی ولی ازقدیم گفتند یا بایداین ورپل بود یا آن ورپل وسط رودخانه ایستادن سیل تند خواهد برد خواهشا قبل ازآمدن موضع سیاسی فرهنگی تون را مشخص کنید وشیب آمدنتان را۹۰درجه انتخاب کنید باشیب ملایم نیایید که بند وکتل سیاسی جامعه زیاده تشکر
سلام یدللهی چرا کامنت یا مطلبی میذارم فوری روی صفحه متن {مطلب تکراری هست حک میشود } وارسال نمیشود جریان چیست
زیبا بود …مرسی از آقای مقدسی
افرادی مانند آقای حسینی درکشور کم پیدا می شوند آقای حسینی به خاطر تواضع وفروتنی واخلاق زبانزد خاص وعام هستند وبا نیرنگ های شما آقایان وبرخی دیگر آگاهی کامل دارند !!!!