تاملی بر وعظ و واعظان در رمضان/هادي حميدي
تاریخ انتشار خبر : ۹۴/۰۳/۲۵
ماه مبارک رمضان ماه ضیافت الله و بهار قرآن،در پیش است.یکی از برنامه های ثابت این ماه استفاده عمومی مردم از تریبون های وعظ و خطابه از طریق صداوسیما و حضور در مساجد و محافل مذهبی است.نگارنده علاوه بر سابقه تبلیغی در اکثر نقاط کشور به صورت حضوری،و تبلیغ و حضور مستمر در فضای مجازی نکاتی را جهت یادآوری به خود و اهل وعظ و ارشاد تقدیم می دارد؛
در غالب مجالس مذهبی، پلههای منبر، گوینده را بالاتر و به نوعی برتر از شنونده مینشاند و همین برتری ظاهری و شكلی،در مواقعی ناخودآگاه به او احساس برتری و برخورداری از جایگاهی ویژه و مصون از نقد و پرسش میدهد. گویندگان مذهبی، سخن خود را به آیات و روایات میآرایند، و همین آراستگی، گاهی این گمان را در گوینده پدید میآورد كه سخنگوی خدا و دین اوست و از موضع «لایسئل عنه» سخن میگوید. این گمان كه حضور آیات و روایات در سخن كسی، به معنای موضع برتر و دست بالای او در گفتوگو با دیگران است، مشكلات بسیاری آفریده است؛ زیرا هر كسی قادر است برای تبلیغ هر موضع و گرایشی، به آیهای یا روایتی استناد كند؛ گاهی با تفسیر به رأی و گاهی حتی بدون آن. اگر منبر ظاهری، جسم گوینده را برتر مینشاند، درج مكرر آیات و روایات در سخن، شخصیت او را نیز در هالهای از قداست فرو میبرد و جرات تردید، نقد و گفتوگو را غالبااز مخاطب میگیرد. در غیبت نقد و گفتوگو نیز چیزی جز مریدی و پیروی ، مجال ظهور نمییابد.
از سوی دیگر، ادبیات گفتاری و نوشتاری دینی بدون استناد به آیات و روایات ممكن نیست. پس خواهناخواه متكلم در چشم مخاطب، بلندگوی خدا و دین و اهلبیت میشود. برای جلوگیری از این آسیب ناخواسته و آفت ناگزیر، بر گویندگان فرض و واجب است كه پیوسته و صمیمانه، به مخاطبان خود یادآوری كنند كه آنچه میگویند سخن و برداشت آنان از بخشی از متون دینی است، و نه بیشتر. این تذكار باید مكرر و از سر صدق و اخلاص و باور باشد، تا اثر كند و مخاطب را از تلقیهای نادرست از سخنان گوینده برهاند. گویندگان و نویسندگان مذهبی باید بیشتر از هر گروه دیگر، از این آیة شریف قرآن بهراسند كه فرمود: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِباً؛ كیست ظالمتر از آن كس كه بر خدا سخن ناورا میبندد؟»۱
همچنین هر گویندهای باید بداند كه مخاطب امروز او، فردا در مجلسی دیگر مینشیند و گوش به خطیبی دیگر میسپارد، و اگر امروز در مجلس او نیاموزد كه استناد گویندگان به آیات و روایات، بالضروره به معنای سخن گفتن از جانب خدا نیست، فردا به دام گوینده یا نویسندهای دیگر میافتد و در حق او چنین اعتقاد نادرستی پیدا میكند.
نوشتهاند: «مردی به خانه آمد و لرزان و هراسان در کنجی نشست. زن، نزدیک شوی شد و آهسته در گوش مرد گفت: تو را چه پیش آمده است؟ به خدای بزرگ سوگند که هرگز تو را چنین زار و غمناک ندیده بودم. مرد هراسان گفت: امشب به مسجد بودم. واعظ میگفت: هر که خدا را تشبیه کند و نشسته بر عرش داند، جای او دوزخ است. شب پیشین واعظی دیگر بر منبر بود. او میگفت: هر کس كه مشبّهی نباشد و نشستن خدا را بر عرش تأویل یا انكار کند، جای او دوزخ است. اکنون ما کدام گیریم؟ بر چه باشیم؟ بر چه میریم كه دوزخی نباشیم؟ عاجز شدیم! زن گفت: ای مرد، هیچ عاجز مشو، و سرگردان مباش. خدا اگر بر عرش است و اگر بیعرش است، اگر در جای است و اگر بیجای است، هر چه هست عمرش دراز باد و دولتش پاینده! برخیز تا غم خویش خوریم، كه سفره بینان است و خانه بیچراغ.۲
عصر ما، عصر گفتوگو است و سخنرانیها و نوشتارهای تكصدایی كارایی سابق را ندارند؛ مگر در محیطهایی خاص. گوینده یا نویسنده باید بداند كه دورة «گفتن و رفتن» گذشته است. روزگار، روزگار «گفتن و شنیدن» است. ناپاسخگویی، یعنی بگویی و بروی و مخاطبانت را با انبوهی از پرسش و نقد، رها كنی. پاسخگویی، لوازمی دارد؛ از جمله اینكه گوینده باید دست از كلیگویی بردارد و دامنة سخن خود را چنان به غرب و شرق عالم نكشاند كه نقد آن عملا ناممكن گرددناپاسخگویی، معنایی دیگر و مهمتر نیز دارد: گویندگان و نویسندگان باید بدانند و بپذیرند كه جامعه، دستپروردة زبان و قلم آنان است و بخش مهمی از آنچه در متن اجتماع میگذرد، خوب یا بد، پیامد اندیشه و زبان ایشان است. آنان در برابر ناهنجاریهای جامعه، به اندازة سهمی كه از فرصتها و امكانات در اختیار داشتهاند، باید پاسخگو باشند.
نمیتوان فرصتها و بلندگوها و مجالس و و مجالها و بودجهها را در اختیار داشت، اما همچنان طلبكار بود و وضعیت جامعه را به گردن این و آن انداخت. اگر گویندگان و نویسندگان، بیشوكم خود را مسئول و پاسخگو بدانند، هماره در روشها و اندیشهها و گفتار خود میاندیشند تا نسبت آن را با وضعیت موجود در جامعه بسنجند.گویندگان و نویسندگان، در برابر آنچه نمیگویند نیز مسئولیت دارند؛ بهویژه گویندگان و نویسندگانی كه از راه گفتن و نوشتن امرار معاش میكنند.
سخنرانان مذهبی باید بدانند كه تشكیل جلسات و گردهماییهای مردمی، فرصتی مغتنم و بسیار ارزشمند است و چنین امكانی برای گروههای دیگر(مثلا برای طرفداران محیط زیست یا فعالان حقوقی) كمیاب و هزینهساز است. این فرصتها و امكانات، همانقدر كه ارزشمند و مغتنم است، مسئولیتزا نیز هست. نمیتوان دربارة خود حقاندیش بود و دربارة دیگران تكلیفاندیش.
دعویهای بیسند، درشتگویی، تحقیر مخالف و از موضع قدیسان سخن گفتن، توهین به روح و روان مخاطب، و فروكاستن او تا حد پرستندة بیاختیار است. مثلا واعظی كه سخن خود را به عمری نوكری بر در خانة اهل بیت(ع) مستند میكند و هیچ دلیل عقلی یا نقلی نمیآورد و از مردم میخواهد كه حرفی بدین مهمی را سربسته از او بپذیرند، تصور درستی از مخاطب امروزین ندارد.
مواجهة او با مخاطب، مواجهة پدری است كه فرزند خردسالش را قادر به درك مسئلهای نمیداند و از او میخواهد كه بدون دلیل، از او پیروی كند یا رأی و نظری را بپذیرد.
انسان جدید، بر خلاف انسان قدیم، بسیار دیرباور و سختپذیر است. پیشتر، انسانها با چند نظام عقیدتی ساده روبهرو بودند و بهآسانی یكی را برمیگزیدند و بر همان مشی میكردند؛ امام اكنون نظامهای عقیدتی، بیشمار و برخی بسیار پیچیده است. به آسانی گذشته نمیتوان انسانها را به مشی و منشی خاص باورمند كرد. پیشینیان، گاهی با دیدن رؤیایی در خواب یا شنیدن سخنی دلنشین و نافذ یا تجربهای روحانی، سرشار از یقین و باور میشدند؛ اما اكنون خوارق عادات نیز نمیتواند انسان معاصر را به باوری خاص ملزم كند و گریبان او را از دست چونوچرا بیرون آورد.
زبان شفاهی و تا حدی زبان نوشتاری اغلب نویسندگان دینی، زبان تبلیغی برای مخاطب باورمند است. اگر مخاطب، در شك یا موضع انكار باشد، نمیتواند با این زبان، ارتباط برقرار كند؛ خصوصا وقتی پای مسائل عرفی و زیستی در میان باشد. ادب گفتاری و نوشتاری، درك مختصات روحی مخاطب است، نه فقط پرهیز از كلمات ركیك. مهمترین شاخص در ادب گفتار و نوشتار، غنیسازی استدلالها و پایین آمدن از مقام حق مطلق و احترام به شعور مخاطب، هنگام گفتوگو با او است. زبان آمرانه و مقتدرانه و حتی پدرانه، انسان معاصر را میرماند.۳
همچنین کلام هرچه مختصر و برهانی و دُر اندود تر،دلپذیرتر و پذیرفتنی تر…
پی نوشت ها:
۱- سورة انعام، آیة ۲۱
۲- بازنوشتة حكایتی از مقالات شمس
۳- درنگي در ادبيات گويندگان-بابایی رضی
هادی حمیدی
طلبه خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم
فعال سیاسی و فرهنگی
ماشاالله اقای حمیدی کاتب شدی آفرین آفرین
احسنت به شما جوان جویای نام .(عربستان / مدینه )
سلام خدا بر حاج شیخ هادی حمیدی که با بیانات شیوای خود جان کلام را بازگو نمودند ،امید است که روحانیون در ماه رمضان با بیانات خود از احادیث و قرآن کریم روزه داران را به فیض اکمل برسانند و خدای ناکرده مجالس را با بحث سیاسی و تخریب دیگران به بیراهه نبرند. انشاء الله
ارادت استاد محسنی عزیز
نایب الزیاره و دعاگوییم
عالی بودمن چیزی حالیم نشد
عالی بید
احسنت شیخنا
خواهش می کنم بیشتر در این سایت خوب مطلب بزن حاجی – فقط سیاسی نزنن
واقعا مفید بود
از عوامل سایت هم متشکرم
چ خوب بود بالباس روحانیت این بیانات راعملی میکردی گفتارتااجرافرسنگهافاصله است
عرض سلام ودرود
بسیارعالی موفق باشید.