من نشستم کنج دیواردلم تابیایدصاحب این روزگار

خلاصه خبر : درخت پیر خانه ما سرک می کشد از دیوار تا رصد کند شاید نرگس گل کند غروب جمعه!

از انعکاس ساده ی رنگین کمان نوشت

این یک حقیقت است که بی تو بهار من

باید چهار فصلِ زمان را خزان نوشت

در این جهان بی در و پیکر، خدای ما

دستان سبزپوش تو را سایبان نوشت

دنبال ردّ پای تو گشتم، نیافتم گویی

خدا نشان تو را بی نشان نوشت

می خواستم تو را بنویسم، ولی نشد

بامن بگو، چگونه تو را می توان نوشت؟

جنگل همیشه نام تو را سبز خواند و بس

دریا تو را برای خودش بی کران نوشت

دیدم تمام ثانیه ها با تو می زند

باید تو را همیشه «امام زمان» نوشت

image-11fe793a919f2a04bfc1a943b8fe79076bb7d19c8db83de4608b2c24d156d425-V

از طلوع رنگ رنگ انتظار

تاغروب لحظه های ماندگار

من نشستم کنج دیواردلم

تا بیایید صاحب این روزگار

(اللهم عجل لولیک الفرج)

گردآورنده:ح

دیدگاه های این مطلب

3 نفر دیدگاه خود را در مورد این خبر بیان کردند. شما نفر بعدی باشید

  1. منتظران ظهور در گفت:

    عاقبت!
    غمها چاره شود
    زندگی!
    از نو تازه شود … از سفر می آیی
    می نشینی تو در بر ما
    می کشی دستی بر سر ما
    پیش ما می مانی…
    الهم عجل لولیک الفرج

  2. چه بگویم ؟
    خودم هم خسته شدم
    شاید همه حرفهای من
    در این واژه خلاصه شود
    ” بیا “

  3. مشاور املاک قلعه سر34776505 در گفت:

    اللهم عجل الولیک الفرج

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *