مازندران را مازندرانی باید بسازد/ دكتر اسلامي
تاریخ انتشار خبر : ۹۴/۰۲/۹
قصد تبلیغ برای خودم را ندارم، هفتاد ساله هستم، دیگر پول و مقام به کار من نمیآید، فقط میخواهم بخشی از تجربه ام را به نسل های بعد از خودم انتقال دهم، بیش از ۳۰مورد از این توفیق و پیروزی برای دیارم دارم، سهم من در این موفّقیتها مثل بقیّه مردم است، خیلی کمتر از دیگران هم هست. حالا فقط چند مورد را می گویم تا جوانان بهتر بدانند که کار اگر برای رضای خدا و برای مردم باشد ، حتماً پیروزی در کار است.
۱- ساری محلّهی بدنامی مشهور به جوگی مَلِه داشت، شورای شهر ساری و بقیه ارگانها زحمت کشیدند، آنرا پاک سازی کردند، هزاران متر زمین در قلب شهر آزاد شد، من رفتم ارشاد ، به آقای بزرگ نیا که مدیر کل فعلی میراث هستند آن موقع مدیر کل ارشاد بودند، گفتم، فرصت طلائی است، توی شورای شهر، کد خدایش حاج صالح نیا است، بقیه هم با من رفیق هستند، برای من احترام قائل هستند، حاج علی بهروش هست، و بقیّه که اسم نمی برم، زیاد می شود، گفتم با هم برویم شورا ، پنجهزار متر زمین جوگی مله را برای ارشاد بگیریم که مجتمع بزرگ فرهنگی استان بشود، دکتر گفت وقت قبلی داری؟ قبلاً آنها را آماده کردی؟ نامه از شهرداری داری؟ گفتم من آزاد هستم، همه به من کارت سبز می دهند که پشت دفتر آنها معطل نشوم، اینجا شورای شهر است، بیشتر از بقیه به من محبت دارند، و مارفتیم و بعد در آنجا اعضا ی آن روز شورای شهر گفتند ما امضا می کنیم، تو هر چی خواستی بنویس، گفتم مخلص همه شما هستم، استاد محمّد کشاورز آنجا دبیر شورا بود، نوشت و امضاء شد و دکتر بزرگ نیا رفتند تهران و خلاصه بزرگترین مجتمع فرهنگی استان با بیش از دوازده هزار متر مربع ساختمان شروع شد ، اعتبارش را هم ملّی کرد ضرر به بودجه استان نخورد، حالا ده سال است که این پروژه در حال ساخت است و نزدیک به ۹۰% پیشرفت کار دارد، حالا حرفهای خوب و خوشحال کننده دیگر راجع به این مرکز دارم که در حال اتّفاق افتادن است، نمی توانم بگویم، باز می ترسم در گرماگرم انتخابات بعضی تنور داغ ببینند نان خودشان را بزنند، بزودی خواهید شنید که برای مازندران یک افتخار و سر بلندی می شود، کار به این بزرگی و با عظمت و با این ابعاد آنهم در بخش فرهنگی شد، بقیه بماند تا چند ماه دیگر ……. ولی بدانید که ما بزرگترین مجتمع فرهنگی را صاحب شدیم. که …….
۲- بعضی ها یاد دارند، زمان شهرداری مهندس قنبر پور بود، بانک ملّی را داشتند تخریب می کردند، نیمی از بانک در میدان شهرداری خراب شده بود که متوجّه شدم ، یعنی همین بچّه شهرها مرا آگاه کردند، داستانی دارد، گفتم که با هزاران نفر از بچه شهر آنجا چادر خواهیم زد، مهندس قنبر پور جانانه میدان آمد و داستانش مفصّل است، و ما موفّق شدیم، صورتجلسه ها را دارم، و امروز این ساختمان قدیمی بانک ملّی پا برجاست، و ما موفق شدیم، و اراده مردم برای صیانت از شهرشان خوب جواب داد.
۳- داستان سرباز خانه صدها صفحه سند و مدرک دارم، دیگر کارش تمام شده بود، پروانه ساخت وساز تجاری اداری با شصت هزار متر مربع صادر شده بود، یعنی کمیسیون ماده پنج را هم گرفته بودند، هیچ کاری نمیتوانستم بکنم، دست استان نبود، تمام شده بود، ما را دور زده بودند، فقط خدا کمک کرد از کانال بالاتر آنهم با چراغ خاموش، آنهم فقط مهدی عبوری یک تنه و بی صدا تمام مصوّبات استان را عوض کرد، سرباز خانه ساری حالا کاربری فضای سبز دارد، در همین سه روز قبل در تهران یک نشست حساس بود، من در جریان هستم، نمی توانم باز گو کنم، ترس از سوء استفاده بعضی از در راه مجلس روندگان دارم، گفتنی های زیاد دارم، مجبورم سر بسته و فقط اشاره کنم، و شما بدانید که ما موفّق شدیم و ساری را از این فتنه شوم نجات دادیم، من کاره ای نیستم ، امّا خدای ساری با مردم ساری است، و همّت مردم در کار بود ، بقیّه بماند.
۴- خدایا، تو شاهدی، من مدرک دارم، سند دارم، فقط با همکاری کتابخانه های استان، من و آقا احسان موسوی از طرف کتابخانه ها ۱۷۴مرتبه فقط مراجعه به شهرداری داشتیم، زمان آقای مهندس حجازی بود، و بالاخره آقای حجازی همراه شدند، و کمک کردند، زمین پارک کنار مسجد الرسول (ص) که زمینها سهم شهرداری از باغ مرحوم حاج مهدی باغبان بود را به کتابخانه مرکزی مازندران دادند، اعتبارش ملّی است، بالای هفت هزار متر زیر بنا گرفته، و مشغول کار هستند، یادتان باشد که بعد از هزاران سال ما در ساری دو تا کتابخانه داشتیم که دو هزار متر زیر بنا هم نداشت، پروژه نیمه کاره است، تمام خواهد شد، آبروی مازندران می شود، و ما موفّق شدیم، و خدا ما را یاری کرد، یعنی باز هم همّت مردم بود که جواب داد.
۵- آرزو داشتم که مرکز اسناد ملّی و کتابخانه ملّی در مازندران داشته باشیم، سالها تلاش کردم، تا اینکه عید۹۳استاندار فعلی آقای دکتر فلاح به دیدن من در ساری شناسی آمد، فرمود چه میخواهی؟ گفتم برای مازندران عیدی می خواهم، جریان را گفتم، فرماندار واحدی حضور داشت، گفت اگر خانه سازمانی من باشد قبوله؟ گفتم مبارک است، اکنون ما در کنار فرمانداری دو میلیون سند تاریخی از تهران که مربوط به مازندران بود گرد آوری کردیم، کتابخانه شد، پانزده نفر کارمند دارد، همه از تهران حقوق می گیرند، و خبرهای خیلی خوبی دارم که باز نمی توانم بگویم، فقط بدانید که در آینده نزدیک ما در سطح ایران بهترین و بزرگترین کتابخانه و مرکز اسناد ملّی را صاحب خواهیم شد. خیلی خبرهای خوش دارم، بزودی خواهید شنید، این مکان فقط یک شروع بود، پایانش محشر است، و اینجا هم همّت مردم کار ساز شد، خیلی ها کمک کردند و می کنند. نمیتوانم نام همه را ببرم.
۶- اکنون دنبال شعبه مرکز بنیاد ایران شناسی در مازندران هستم، این هم داستانی دارد، بزودی خبرهای خوشی خواهید شنید، این مرکز یعنی یک کتابخانه بزرگ که باز هم دیناری از بودجه استانی نمی گیرد، بقیه بماند، کارش که رو براه شد خواهم گفت، در این مورد هم باز خیلی ها دارند کمک می کنند. کار بزرگی برای مازندران است.
۷- می دانید که برای موزه بزرگ مازندران سالهاست که قرار و آرام ندارم، دو بار کلنگ آنرا زمین زدیم، خیلی حرفها و حدیث دارم، و واقعاً روی این یکی خیلی تلاش کردم، اما خسته و ناامید نشدم، بی تردید موفّق خواهیم شد. و ما در ساری بزرگترین موزه شمال کشور را خواهیم داشت، به من میگویند که روی قضیه ۶۵۰۰۰زمین نیروی انتظامی کوتاه آمدم، من که نمی توانم دستم را رو کنم، ولی به ساری خیانت نمی کنم، و باور کنید که موفّق خواهیم شد، بقیه بماند، خبرهای خوش در راه است. …….. اگر موقع انتخابات نبود بعضی ها را می گفتم.
۸-راجع به خانه های قدیمی ساری و باز سازی آنها، فقط ۴۲ پروژه برای نو آمبار داریم، باز نمی توانم از دست سیاسی کاران دستم را رو کنم، فقط بدانید که این محلّه در ایران بعنوان یک بافت قدیم نمونه خواهد شد، هم اکنون در خانه فاضلی ما دهمین خانه را هم تخریب و گام به گام در حال جلو رفتن هستیم، خدا حاج مهدی حدادیان را برایمان نگه دارد، بچّه ساریها همراهی می کنند و ما موفّق شدیم، خیلی خبرها دارم، همه خوب و خوش، بماند تا بعد.
۹- خانه های قدیمی و حمام ها و آب انبار و همه آثار ثبت ملّی شده ساری را بالاخره شهرداری دارد از میراث تحویل می گیرد که باز سازی کند، و این یعنی ساری بهترین شهر گردشگری فرهنگی و این اتّفاق و اتحاد همه اهل شهر که دلشان برای ساری می سوزد، و ما موفّق شدیم، و باز هم موفّق می شویم.
۱۰- خدا می داند که فرزند شهید نوبخت چه خدمتی برای ساری کرد، نمی توانم رسانه ای کنم، خدایا تو خودت قبول کن، روح پدرش شاد، تا فردائی که خیلی دیر نیست ما در ساری بزرگترین پارک جنگلی کوهستانی منطقه را خواهیم داشت، بیش از هزار هکتار، آنهم درون شهری، بقیه بماند، پس باز هم موفّق شدیم، حالا من از کارهای شهرداری از گذشته و حال نمیگویم، من در راستای کار فرهنگی برای ساری فعّال هستم.
۱۱- حالا تا ۱۷اردیبهشت چیزی نمانده است، ما اوّلین جشنواره خیّرین کتابخانه ساز مازندران را داریم، و باز خواهید شنید که من از طرف ساری اعلام خواهم کرد که چه کار خواهیم کرد و چه کردیم، اخبارش را خواهید شنید، با دست پُر و میلیاردی ورود خواهیم کرد، آنهم نه با بودجه ملّی و استانی، فقط، فقط با کمک مردمی آنهم همین بچه شهرهای شما.
۱۲- در عرصه نوشتاری، باز شما زیاد خبر ندارید، در یک کلام ما در همین ساری شناسی بالای هفتاد جلد کتاب فقط راجع به ساری داریم، انشا ا… یک روزی فقط یک نمایشگاه مستقل از کتابهای مربوط به ساری که در همین دو دهه ی اخیر نوشته شد ترتیب خواهم داد و باز دستم را رو نمیکنم که هم اکنون چکار داریم می کنیم، فقط بدانید که مشغول هستیم، و موفّق و وقت تلف نمی کنیم، باز هم حرف ها دارم، فقط اشاره کردم که همه شما بیشتر بدانید،و نسل های جوان متوجّه شوند که این قلم زدنها و مقاله نوشتن ها و انتقاد کردنها همه و همه نتیجه بخش بوده و هست، و در شهرهای دیگر هم اتفاقات خوبی دارد می افتد و من به آینده مازندران خیلی امیدوار هستم، و ما واقعاً می توانیم مازندران شکوهمند و سربلند بسازیم، یادتان نرود، ما کلید تجمیع مازندران بزرگ را خیلی وقته که زدیم، زنگ آنرا به صدا در آوردیم، ممکن است پنجاه سال دیگر به بار بنشیند، ولی سوخت و سوز ندارد، مازندران بزرگ را خوب هم می سازیم. از تجریش تا بجنورد، از الموت تا سمنان …….
یا الله
حسین اسلامی ساروی
نهم اردیبهشت ۹۴
استاد گرامی! سلام خدا فوت!! خدا خیرت دهاد! پاداش خدمات شما با اباعبداله!