متن ادبی به مناسبت ایام فاطمیه/غلامرضا بردبار

استحکام عرشی بانو! این‌گونه بر زمین نیفت! برخیز؛ وگرنه آسمان بر زمین سقوط خواهد کرد. برخیز و چنین رنجور به دیوار تکیه نده که تمام عالم به تو اتکا دارد. برخیز! همه زخم‌هایت را پنهان کن تا دشمن، آرزوی پیروزی را برای خویش به گور ببرد. هنوز باید باشى. هنوز اسلام نیازمند خطبه‌های توست. هنوز امیرالمؤمنین علی(ع) انقلاب و غیرت فاطمى تو را پشتوانه خویش می‌خواهد. برخیز و با همین نیمه‌جان مجروح، با همین پیکر زخم‌خورده در کوچه‌های شهر جاری شو. در تمام خانه‌های خواب برده را با دست‌های عصمت خویش بکوب تا بیدارشان کنى؛ تا تنها ماندن حجت خداوند را بدانند و به پا خیزند، تا پای‌مال شدن وصیت و میراث رسول را سکوت نکنند. پس از تو غمگین نباید بود. اکنون که تو رفته‌اى، تمام دردهایت به پایان رسیده‌اند. اینک در جوار پیامبر خاتم نشسته‌ای و بی‌شک، غصه‌هایت را سر بر دامان او از یاد می‌برى. امّا اندوه من از بی‌تو ماندن است…، از تنها شدنِ حقیقت بر روی این خاک پرفریب…، از درد دل‌های تلنباری که پس از تو تنها قلب پرسکوت چاه، یارای شنیدنش را خواهد داشت. تو را پنهان از چشم‌های بخیل روزگار به خاک سپردم تا حسرت دیدار مزارت تا قیامت، دل‌های گنه‌کارشان را به آتش بکشد. تو را که ناموس حق بوده‌اى، دور از دست‌ها و چشم‌های نامحرم زمین دفن کردم. بگذار همه تا ابد بدانند دختر معصوم رسول خدا (ص) چنان از امت خویش در ستم بود که نخواست هیچ‌کس نشان مزارش را بداند. بگذار این بی‌نشانى، به نشانه اعتراضی ابدی در دل تاریخ جاودانه شود. اینک من برای روزهای بعد از این غمگینم؛ روزهایی که باید بی‌تو نفس کشید و سکوت کرد و خون دل خورد. من برای این دنیای ستم‌کار و در غفلت غمگینم که از این پس قرار است .نشانه‌های خداوند را بر روی زمین، یک به یک بیازارند و بر گمراهی خویش بیفزایند. از این پس اندوه من ابدی‌است؛ تا آن زمان که به تو بپیوندم. شانه‌ای که پس از تابوت تو خسته و غمگین به خانه بازمی‌گردد، هیچ آرزویی جز ندیدن دنیا ندارد. دیگر دنیا با تمام فراخی‌اش برای من تنگ است؛ وقتی تو را در هیچ جای زمین نمی‌توان سراغ گرفت. دیگر هیچ‌کس انگار در دنیا نیست؛ وقتی بین ازدحام مردم، بانوی بهشتی من حضور ندارد. آه بانو! این کلبه محقر با تو فردوس برین بود برای من…، برای من و فرزندانی که دیگر طاقت نگاه‌های سوگوارشان را ندارم. وقتی که تو بودى، سفره خالی و بی‌رونقمان گوارا بود؛ آنچنان که گویا مائده‌های آسمانی برایمان پهن بود و گرسنگی را کنار این سفره بی‌نان، با شمیم بهشتی تو از یاد می‌بردیم. بانو! هنوز زمین نیازمندت بود. هنوز گرسنگان مشتاقند که در خانه تو را بکوبند و تو افطار فقیرانه خود و خانواده‌ات را انفاق کنی و با لب‌های روزه‌دار، از خداوند بشنوی که: «وَیُطْعِمُونَ الطّعَامَ عَلَى حُبّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً». ایام عزای مادر سادات تسلیت

دیدگاه های این مطلب

7 نفر دیدگاه خود را در مورد این خبر بیان کردند. شما نفر بعدی باشید

  1. امیدی عین اله در گفت:

    عالی بوده اقای بردبار با این ال کوچه و خیابانها فاطمه ( س) غریبانه زیست و غریبانه مرد و غریبانه خواهد ماند افسوس از ایام فاطمیه که بغض در گلو شعله میزند هر چه نگاه می کنی فاطمی نمی بینی خدایا مجلس فاطمه این همه ارایش و نمایش نمی خواهد خواهشی دارم از فاطمه ننویس بگذار مرام و اخلاق و سنت فاطمه را نادیده بگیریم

  2. خیلی زیباد بود
    کلی کیف کردم

  3. تشکر از دل نوشته شما
    در فرائد السمطین ج۲ ص۶۶ آمده است
    پیامبر خدا ص فرمودند:
    فاطمه بهجه قلبی و ابناها ثمرتا فوادی و بعلها نور بصری و الائمه من ولدها امناء ربی و حبله الممدود بینه و بین خلقه من اعتصم بهم نجا و من تخلف عنهم هوی
    فاطمه س مایه سرورقلب من است و فرزندان او میوه دل من و شوهر او نور چشم من و امامان از نسل او امین پروردگار من و وسیله انصال خالق و مخلوق هستند هر که به آنها پناه برد نجات یافت و هر که از ایشان دوری کرد هلاک شد

    • به اسمت نمیاد از این مطلب ها بنویسی.

      • باز هم ازmohammad متشکرم حرف دلت را زدی
        پیامبر ص:فاطمه س بضعه منی فاطمه س پاره تن من است
        زندگی کوتاه اما با برکت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا س با امیر الومنین علی ع برگرفته از وحی و مطابق با فطرت و هم سو با عقل و خرد انسانی است نمونه ای کامل و جامع که میتواند مورد توجه تمام مسلمانان و حتی جوامع بشری از غیر مسلمانان قرار گیرد هر خانواده ای که خانواده زیبای امیر المومنین علی ع و فاطمه زهرا س الگوی خود قرار دهد محصول آن نیز فرزندانی پیرو امام حسن و امام حسین و زینب کبری علیهم السلام است ونتیجه روی گردان شدن از این خاندان سر نوشتی نا معلوم و نا مبارک خواهد بود
        تشکر از بردبار والسابقون السابقون اولئک المقربون

  4. reza بردبار از نکا در گفت:

    جالب بود فیض بردیم

  5. بردبار از نکا در گفت:

    خیلی خیلی قشنگ بود..
    مخصوصا این یه تیکه جمله
    بانو! هنوز زمین نیازمندت بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *