۳۰ بهمن سالروز قطع رابطه ایران با رژیم صهیونیستی/بخش دوم /علی نژاد
تاریخ انتشار خبر : ۹۳/۱۲/۱
یکی از نگرش¬های عمده جمهوری اسلامی ایران در همان سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب که شکل¬دهندهی هویت آن بود، ضدیت با اسرائیل بود. به عبارت دیگر، اسلامیت نظام اسلامی با ضدیت با اسرائیل (و همچنین آمریکا) تعریف شده بود. و بنابراین روز ۳۰ بهمن ۱۳۵۷ وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با صدور اطلاعیهای، قطع رابطه ایران با رژیم صهیونیستی را اعلام کرد. در این اطلاعیه آمده است:
<>
دراین روز همچنین ساختمان دفتر سابق نمایندگی رژیم صهیونیستی در تهران طی مراسمی به سازمان آزادیبخش فلسطین تحویل داده شد که در این مراسم یاسر عرفات، رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین، سیداحمد خمینی و ابراهیم یزدی معاون نخستوزیر در امور انقلاب و جمعی از همراهان یاسر عرفات و مردم تهران حضور داشتند. در همین روز یاسر عرفات، هانی الحسن را به عنوان سفیر فلسطین در تهران معرفی کرد. این معرفی، در جمع برخی سفیران عربی و اسلامی در تهران و تعدادی از کارکنان وزارت امور خارجه کشورمان در محل ساختمان این وزارتخانه انجام شد. [۱]
بعد از فروپاشی شوروی و پایان نظام بین المللی دو قطبی، شرایط جدیدی در خاورمیانه رقم زده شد و در محیط جدیدی که از سال ۱۹۹۱م در منطقه خاورمیانه پدید آمد، آغاز مذاکرات صلح از مهم ترین پیامدها بود. در مجموع آغاز فرایند صلح میان اعراب و اسرائیل و احتمال موفقیت آن موجب شد تا نیاز سابق اسرائیل به ایران در چارچوب دکترین پیرامونی بن گوریون در مواجهه با کشورهای عربی مرتفع گردد. بسیاری از دست اندرکاران اسرائیلی بر این باور بودند که از آنجا که برقراری صلح با کشورهای عربی غیرممکن است در نتیجه اسرائیل باید پیوندها و ارتباطاتش با ایران را ادامه دهد. اما مذاکرات صلح مادرید نشان داد که برقراری صلح با اعراب غیرممکن نیست. از این زمان است که اسرائیل رویکرد جدیدی نسبت به جمهوری اسلامی ایران اتخاذ نمود. جمهوری اسلامی ایران به عنوان مهمترین تهدید برای اسرائیل تلقی شده و خصومت با ایران به طور آشکار بیان گردید. سیاست خارجی اسرائیل در این مقطع بر اساس در انزوا قرار دادن ایران (دقیقا در راستای سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران) قرار گرفت.
مطابق دیدگاه اسرائیل، ایران مهمترین تهدید نسبت به امنیت اسرائیل بوده و نگرانی عمدهای نسبت به دسترسی ایران به سلاحهای هستهای، موشک¬های بالستیک و دیگر سلاحهای کشتار جمعی ابراز میدارد. افزون بر این، این دیدگاه بر این باور است که در واقع ایران جنگ با اسرائیل را از طریق حزبالله لبنان آغاز کرده است. همچنین ایران به عنوان حامی جهاد اسلامی و حماس در سرزمین¬های اشغالی نگرانی فزایندهای را در تلآویو به وجود آورده است. این دیدگاه همچنین ابراز میدارد که به سبب این¬که دیگر عراق نمیتواند بازدارنده¬ی قدرت ایران باشد، اسرائیل باید این نقش را به¬ویژه در راستای منافع آمریکا در خاورمیانه ایفا نماید.
در مقابل موضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به اسرائیل مربوط به مقاصد و اهداف سیاست خارجی اسرائیل میباشد که مهمترین خطر و تهدید برای کشورهای منطقه خاورمیانه از جمله ایران است. مهم ترین تهدید اسرائیل نسبت به جمهوری اسلامی ایران تهدید ایدئولوژیک است، فراتر از تهدید ایدئولوژیک براساس نظررهبران ج.ا.ا اسرائیل بزرگترین تهدید نظامی برای ایران در منطقه محسوب می¬شود. برای نمونه، علیاکبر ولایتی وزیرخارجه سابق ایران، خطر و تهدید اسرائیل نسبت به ایران در آینده را جدیتر تلقی کرده و آن¬را ناشی از حضور اسرائیل در خلیج فارس، آسیای میانه و قفقاز و در نتیجه محاصره ایران میداند.
حال با توجه به تهدیدهای جدی اسرائیل نسبت به جمهوری اسلامی ایران، یک مسأله¬ی مهم، مقابله با این تهدیدها و چگونگی تأمین امنیت کشور است. برای این کار دو دیدگاه وجود دارد. بر اساس دیدگاه اول، برخی بر این باورند که ریشه¬ی همه تهدیدهای اسرائیل نسبت به ایران با مشروعیت این کشور و همچنین سیاستهای منطقهای آن میباشد. در صورتی که جمهوری اسلامی ایران کاری به کیان اسرائیل نداشته باشد، رژیم اسرائیل نیز کاری به ایران نخواهد داشت. بر اساس این تحلیل، از یک سو برخی استدلال میکنند که این دو کشور از لحاظ جغرافیایی از یکدیگر دور بوده و دارای تزاحم جدی منافع نیستند. در نتیجه، تنها راه تأمین امنیت ملی ایران این است که این کشور از مخالفت با مشروعیت اسرائیل با ادعای مربوط به ضرورت نابودی آن دست بردارد.
بدیهی است بر اساس ماهیت جمهوری اسلامی ایران چنین امری ممکن نیست. به عبارت دیگر، این دیدگاه بر این اساس قرار دارد که جمهوری اسلامی ایران از ماهیت خود تهی شود، زیرا عدم مخالفت با اسرائیل (حتی اگر به رسمیت شناختن آن هم منجر نگردد) به معنای کوتاه آمدن از ذات جمهوری اسلامی ایران است. پس حامیان این دیدگاه به¬جای اینکه به ارائه¬ی راه حل بپردازند، به¬دنبال پاک کردن صورت مساله هستند. جمهوری اسلامی ایران دارای ارزش¬های مخصوص به خود است که باید برای گسترش آنها تلاش خود را به کار گیرد. منافع ملی ایران زمانی تامین می¬گردد که این ارزش¬ها گسترش یابند و حتّی جهان شمول شوند.
دیدگاه دوم مبتنی بر پذیرش واقعیتهاست، بدین معنا که جمهوری اسلامی ایران به¬عنوان یک حکومت دینی در ایران، هم دارای هویت ارزشی و هم دارای هویت سرزمینی است و باید هر دو را توأمان حفظ نماید. حال با توجه به این ماهیت دو جنبهای که جمهوری اسلامی ایران دارد، اسرائیل در صدد نابودی آن است و مهمترین تهدید امنیتی برای آن محسوب میگردد. از اینرو جمهوری اسلامی ایران باید به مقابله با تهدیدهای اسرائیل بپردازد.
بهرحال بر همگان آشکار است که اسرائیل غاصب سرزمین فلسطین است و از هیچ¬گونه مشروعیتی برخوردار نیست. اسرائیلی¬ها با هر وسیله ممکن به اشغال سرزمین فلسطین پرداخته و با کمک قدرتهای بزرگ به تأسیس دولت اسرائیل نائل آمدند. از زمان تأسیس این دولت تاکنون نیز، حقوق فلسطینیها به انحاء مختلف نادیده انگاشته شده اسرائیل بالاترین میزان نقض حقوق بینالملل در عرصه روابط بینالملل را داشته است. هزاران کتاب و مقاله و صدها کنفرانس و سمینار در مورد نقض حقوق بشر توسط اسرائیلیها به نگارش درآمده که البته جای باز تولید آنها در اینجا نیست. همه اینها موجب میشود هر انسان (با هر مذهب و نژاد و قومیت و …)، به محکوم نمودن اسرائیل بهعنوان رژیم اشغالگر و غیرمشروع اقدام نماید.
از اینرو، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک حکومت دینی که خود را منادی و پاسدار اخلاق انسانی میداند، به قطع رابطه با اسرائیل اقدام نمود و خواستار نابودی آن گردید. به عبارت دیگر، جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل دارای دو ماهیت متنافر بوده و امکان سازش میان آنها وجود ندارد.
گرداورنده=حسینعلی علی نژاد // کارشناس ارشد روابط بین الملل
منابع:
۱)غنی یاری، محسن روزشمار توصیفی تحلیلی جمهوری اسلامی ایران ، ۲۲ بهمن تا ۲۹ اسفند ۱۳۵۷ ، ج اول، بهار ۱۳۹۲
۲)موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی