۳۰ بهمن سالروز قطع رابطه ج.ا.ایران با رژیم صهیونیستی/بخش اول /علی نژاد
تاریخ انتشار خبر : ۹۳/۱۱/۲۹
پایان جنگ جهانی اول تحولات مهمی در دنیا بر جای گذاشت. یکی از مهمترین این تحولات فروپاشی امپراتوری عثمانی و تقسیم آن به کشورهای کوچک شامل ترکیه، سوریه، لبنان، فلسطین، عراق، اردن و عربستان سعودی بود. جامعه ملل که پس از پایان جنگ جهانی اول تشکیل شده بود، سرپرستی این دولتهای کوچک مسلمان را به فاتحان جنگ سپرد که از جمله آنها قیمومیت کشور فلسطین به بریتانیا واگذار شد. بریتانیا که در طول مدت قیمومیت خود بر فلسطین، برنامه تشکیل دولتی مرکب از یهودیان سراسر دنیا در خاک فلسطین را طراحی کرده بود، پس از پایان جنگ جهانی دوم، مساله فلسطین و تشکیل دولت یهود را به سازمان ملل ارجاع داد، سازمان ملل متحد نیز اقدام به تاسیس کمیته تحقیقی جهت تعیین تکلیف نهایی سرزمین فلسطین کرد. همزمان دولت ایران از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای عضویت در این کمیته انتخاب شد. کمیته پس از بررسی جوانب موضوع به دو گروه اکثریت و اقلیت که دارای دو دیدگاه متفاوت بودند، تقسیم شد. گروه اکثریت خواهان تاسیس دو دولت مستقل و مجزای یهود و عرب در فلسطین بود و گروه اقلیت خواستار آن بود که پس از استقلال فلسطین، یهودیان مهاجر و بومی فلسطین در سکونتگاههایشان از خودمختاری در چارچوب یک طرح نظام فدرالی بهرهمند باشند. ایران نیز در این میان از اعضای فعال گروه اقلیت بود که از طرح خودمختاری حمایت کرده و مخالف طرح تقسیم بود.
پس از تصویب طرح تقسیم در مجمع عمومی سازمان ملل و اعلام تشکیل دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ میلادی (۱۳۲۷ خورشیدی)، دولت ایران علیرغم اینکه به تدریج درمییافت که تسریع در دریافت کمکهای مالی پیشبینی شده در اصل ۴ ترومن از ایالات متحده تا اندازهای منوط به شناسایی دولت یهود است، جهت حفظ روابط خود با کشورهای عرب به عضویت اسرائیل در سازمان ملل رای منفی داد. کابینه احمد قوام که زیر فشار گروههای مذهبی قرار داشت، با صدور بیانیهای تاسیس دولت یهود را محکوم و آمادگی خود را برای همکاری جهت آزادی فلسطین با سایر دولتهای اسلامی اعلام کرد.
اما از طرفی دیگر در جریان نخستین مسافرت شاه به ایالات متحده آمریکا در ۲۴ آبان ۱۳۲۸ خورشیدی (۱۵ نوامبر ۱۹۴۹ میلادی) با هدف جلب کمکهای مالی و اقتصادی آمریکا به ایران برای اجرای برنامه هفت ساله عمرانی کشور و اخذ کمکهای نظامی بیشتر به منظور تقویت بنیه دفاعی ایران انجام شد. شاه و مقامات ایرانی همراه وی، از نفوذ فوقالعاده جمعیت ۵ میلیونی یهودیان آمریکا و به ویژه سرمایهدارانشان بر اقتصاد و سیاست این کشور مطلع شدند. در واقع با مخالفت جدی سرمایهداران یهودی، مساله اعطای وام به ایران منتفی میشد.بنابراین برداشت مقامات ایرانی از اینکه شناسایی اسرائیل متضمن برخورداری از کمکهای مالی و تسلیحاتی امریکا خواهد بود و تهران را به صورت قابل ملاحظهای به واشنگتن نزدیک میکند، به صورت عاملی در جهت شناسایی اسرائیل در آمد.
در ۱۶ اسفند ۱۳۲۸ (۶ مارس ۱۹۵۰)، دولت ایران به صورت دوفاکتو دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت و این موضوع به طور رسمی از جانب نماینده ایران در سازمان ملل اعلام شد و اطلاعیه رسمی دولت در این باره نیز ۱۰ روز بعد صادر گردید. در پی این اعلام بود که تعدادی از نمایندگان مجلس شورای ملی به مخالفت با این اقدام برخاستند.
علی منصور، سخنگوی رسمی وزارت خارجه وجود ۲۰ هزار تبعه ایرانی در اسرائیل و صادرات کالاهای ایرانی به این کشور را دلایلی بر لزوم برقراری رابطه میان دو کشور برشمرد.
با جنبش ملی شدن صنعت نفت و تشکیل کابینه توسط دکتر محمد مصدق، بار دیگر موضوع روابط ایران و اسرائیل به میان کشیده شد. کشورهای عربی به مقامات دولت مصدق اطلاع دادند که در صورت بازپسگیری شناسایی اسرائیل از سوی دولت ایران، آنها نیز در جریان اختلافات ایران و انگلستان بر سر مساله نفت، از موضع ایران حمایت خواهند کرد. در همین زمان بود که آیتالله کاشانی در مصاحبهای با روزنامه المصری بغداد گفت که فسخ شناسایی اسرائیل توسط ایران حتمی است. در پی این سخنان، باقر کاظمی، وزیر امور خارجه کابینه مصدق نیز در ۱۶ تیر ۱۳۳۰ در مجلس حاضر و تصمیم دولت مبنی بر تعطیل کنسولگری ایران در بیتالمقدس را به اطلاع نمایندگان رساند. البته دولت در اعلامیه رسمی که در روز بعد انعکاس داد علت این اقدام را کاهش درآمدها در اثر قطع صادرات نفت و الزام دولت به صرفهجوییهای ارزی عنوان کرد. بنابراین کابینه مصدق تنها به فراخوانی کادر سیاسی اقدام کرد و نه فسخ شناسایی دوفاکتوی اسرائیل. اما علیرغم این باقر کاظمی تلاشهایی را در جهت تعطیلی فعالیت آژانس یهود در ایران انجام داد. به هر روی اعراب اقدام ایران را به منزله فسخ شناسایی دوفاکتوی اسرائیل تلقی کردند. در پی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت قانونی دکتر مصدق، سیاستهای دولت در برخی موضوعات تا ۱۸۰ درجه تغییر کرد و از آن جمله قطع رابطه با اسرائیل بود که به فراموشی سپرده شد.
متعاقب کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و قدرت¬یابی مجدد محمدرضا شاه به تدریج مناسبات ایران و اسرائیل برقرار و رو به گسترش نهاد. این روابط تا اوایل دهه ۱۳۴۰ش ادامه داشت و در این دوره فرایندی را آغاز کرد که میتوان از آن به دوره تحکیم مناسبات دو کشور یاد کرد. روابط ایران و اسرائیل حوزههای نظامی، اطلاعاتی و زمینههای دیگر را دربر میگرفت.[۱]
از لحاظ اقتصادی نیز روابط دو کشور حائز اهمیت بود. ایران منبع اصلی صادرات نفت به اسرائیل بود؛ به¬گونهای که طی دو جنگ سال¬های ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳م، این کشور عمدهترین تأمین¬کننده نفت اسرائیل بود. ایران در دورهی پهلوی بیش از ۹۰ درصد احتیاجات نفتی اسرائیل را تأمین میکرد.
ایران همچنین در طرحهای کشاورزی و صنعتی خویش از اسرائیل استفاده مینمود. یکی از بزرگ¬ترین طرحهای کشاورزی که اسرائیلیها نقش فعال در راه¬اندازی و اداره آن بر عهده داشتند، طرح کشت و صنعت قزوین بود. سرمایه¬داران اسرائیلی همچنین در تعدادی از بانکهای مختلط و شرکتهای تولیدی و خدماتی ایران سرمایهگذاری کرده بودند.
تا قبل از انقلاب اسلامی و سرنگونی حکومت پهلوی، ایران با اسرائیل رابطه دیپلماتیک داشت و نوعی همکاری البته بیشتر در زمینههای امنیتی و اقتصادی میان دو کشور ایجاد گردید و مناسبات شاه با اسرائیل تا سرنگونی او پا بر جا باقی ماند.
اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، خصومت آشکار به سبب روح آزادی¬خواهی انقلاب ایران و حمایت از حقوق از دست¬رفته فلسطینیها، میان دو کشور آغاز گردید که همچنان ادامه دارد. جمهوری اسلامی ایران روابط خود را با اسرائیل قطع و اعلام نمود این کشور غاصب و غیرمشروع بوده و باید از صفحه روزگار محو گردد. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس اعتقاد به این¬که فلسطین توسط اسرائیل به اشغال درآمده و حقوق آنان پایمال شده است، اسرائیل خطر جدی برای کشورهای اسلامی منطقه و همچنین بقیه کشورهاست، و اسرائیل کشوری توسعهطلب بوده و به دنبال ایجاد اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات است، بنا گردید.
جمهوری اسلامی ایران در بدو تشکیل، خواستار نابودی اسرائیل و تشکیل یک دولت فلسطینی در کل سرزمین فلسطین گردید. در مجموع، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه و به¬ویژه در مورد اسرائیل، جدا از ملاحظات سرزمینی و با ملاحظات دینی، انقلابی و ایدئولوژیک طراحی گردید.
گرداورنده=حسینعلی علی نژاد // کارشناس ارشد روابط بین الملل
منابع:
۱-فلاح نژاد، علی؛ مناسبات ایران و اسرائیل در دوره پهلوی دوم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، زمستان ۱۳۸۱
۲-موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
بسمه تعالی.خدا لعنت کند سردمداران رژیم صهیونیستی راکه دشمن اصلی مسلمانان جهان بویژ کشورمان میباشد. الحق که امام راحل دست اسراییلی ها را از بدو شروع انقلاب جمهوری اسلامی ایران از کشورمان کوتا نموده است.و امام راحل ان رهبرجهان اسلام پیش بینیهایی که اوایل انقلاب از این کشور خبیس و تروریست داشته به مرور زمان برای همه جهانیان اثبات گردیده است و ظلم وترور دانشمندان و فیلسوفان ایرانی یکی از نمونه جنایت و ادمکشی تروریستهای اسراییلیها بوده و میباشد و ارزوی نابودی این اسراییلیها از خواسته هایمان میباشد.التماس دعا از اقای علی فلاح نژاد بابت جمع اوری مطالب زیبایشان متشکریم
ج.ا.ایران ؟ منظورتون جمهوری اسلامی ایران هست . تو سایتتون همه جور غلط املایی و نوشتاری دیده بودیم.فکر نکنم برای بردن اسم ایران جایی از ج.ا.ایران استفاده شده باشد.
عالی بود
سلام همکلاسی عالی بود.
سلام با تشکر جالب بود.ارزوی موفقیت دارم اقای علی نژاد.
سلام آقای علی نژاد. دمت گرم داری دادا متن عالی بود منتظر بخش دوم مطالبت هستیم. دوستار شما