لزوم حضور مسئولان درمجامع عمومی/مطهری فرد
تاریخ انتشار خبر : ۹۳/۱۱/۱
به نام خدای مهربان
سلام و روز بخیر حضور مردم دوست داشتنی شهرستان نکاء، آقایان و خانم ها، بویژه بازدیدکنندگان از پایگاه خبری نیوز نکاء.
موضوع: لزوم حضور مسئولان در مجامع عمومی.
از مشخصه های نظام جمهوری اسلامی از آغاز تا کنون این بوده که :
۱- انتخاب مسئولان از بالاترین رده تا پایینترین رده از سوی مردم از طریق انتخابات صورت می گیرد.
.۲- تلاش میگردد تا بهترین خدمات به مردم ارائه شود که از مولفه ها ی ارائه بهترین ها و خدمات مطلوب این است که، در سایه ارتباط مستمر و نزدیک میان مردم و مسئولان صورت گیرد.
چراکه کاهش فاصله میان مردم و مسئولان میتواند ضمن افزایش اعتماد آنان به نظام زمینه آشنایی مسئولان با مشکلات مردم را فراهم آورده و به حل مشکلات آنان شتاب بیشتری میدهد و این خواسته ای منطقی است چراکه به اقتضای حضور و مشارکت مردم در انتخاب مسئولان بالادستی، این انتظار می رود که مسئولان مردم را ولی نعمت خود بدانند و به امور آنان و حوایج آنان آگاهی کافی و لازم را داشته باشند.
و ارتباط مستقیم وجود دارد بین حضور مردم و میزان رضایتمندی آنان از مسئولان.
ناگفته پیداست که این مهم از اصول مدیریت کارآمد و دینی هست که اوج اهتمام دین در این خصوص را می توان نامه فاروق اعظم، صدیق اکبر، امیر المومنین علی علیه السلام به مالک اشتر ملاحظه کرد، این نامه بی تردید از مهمترین اسناد سیاسی حقوق اسلامی و خصوصا شعبه شیعی آن است.
این نامه به روشنی نشان می دهد رویکرد مترقّی امام علی (ع) به مساله حکومت را در عصر جاهلیت عرب و در دوران حکومت های الیگارشی. در این نامه که به نوعی به قانون اساسی اسلامی ایشان می ماند ویژگی های حکومت اسلامی، حاکم اسلامی، حقوق شهروندان، رابطه دولت با شهروند و … بیان شده است. که همینجا به علاقه مندان، خصوصا دانشجویان و دوستداران مباحث حقوق، توصیه میکنم آنرا با دقت کامل مطالعه کنند.
آنجا که فرمود (نهج البلاغه- نامه ۵۳ ):
“” وَاجْعَلْ لِذَوِی الْحَاجَاتِ مِنْکَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِیهِ شَخْصَکَ، وَتَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً فَتَتَوَاضَعُ فِیهِ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَکَ، وَتُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَکَ وَأَعْوَانَکَ مِنْ أَحْرَاسِکَ وَشُرَطِکَ; حَتَّى یُکَلِّمَکَ مُتَکَلِّمُهُمْ غَیْرَ مُتَتَعْتِع، فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صلى الله علیه و آله و سلم یَقُولُ فِی غَیْرِ مَوْطِن، لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لاَ یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع. ثُمَّ احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَالْعِیَّ، وَنَحِّ عَنْهُمُ الضِّیقَ وَالاَْنَفَ یَبْسُطِ اللهُ عَلَیْکَ بِذَلِکَ أَکْنَافَ رَحْمَتِهِ، وَیُوجِبْ لَکَ ثَوَابَ طَاعَتِهِ. وَأَعْطِ مَا أَعْطَیْتَ هَنِیئاً، وَامْنَعْ فِی إِجْمَال وَإِعْذَار.
براى کسانى که به تو نیاز دارند وقتى مقرر کن که شخصاً (و چهره به چهره) به نیاز آنها رسیدگى کنى و مجلسى عمومى و همگانى براى آنها تشکیل ده (و در آنجا بنشین و مشکلات آنها را حل کن) در آن مجلس براى خدایى که تو را آفریده است تواضع کن و لشکریان و معاونانت اعم از پاسداران و نیروى انتظامى را از آنها دور ساز تا هر کس بخواهد بتواند با صراحت و بدون ترس و لکنت زبان، سخن خود را با تو بگوید زیرا من بارها از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) این سخن را شنیدم که مى فرمود: «امتى که در آن حق ضعیف از زورمند با صراحت گرفته نشود هرگز روى قداست و پاکى را نخواهد دید (و آرامش از آنها رخت بر مى بندد). سپس خشونت و کندى و ناتوانى آنها را در سخن، تحمل کن و هرگونه محدودیت و تنگخویى و استکبار در برابر آنها را از خود دور ساز (تا بتوانند حرف دل خود را بگویند). خداوند با این کار، رحمت واسعه خود را بر تو گسترش خواهد داد و ثواب اطاعتش را براى تو قرار مى دهد. آنچه مى بخشى به گونه اى ببخش که گوارا (و بى منت باشد) و آن گاه که (به هر علت) از بخشش خوددارى مى کنى آن را با لطف و معذرت خواهى همراه ساز.
وَأَمَّا بَعْدُ فَلاَ تُطَوِّلَنَّ احْتِجَابَکَ عَنْ رَعِیَّتِکَ، فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلاَةِ عَنِ الرَّعِیَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّیقِ، وَقِلَّةُ عِلْم بِالاُْمُورِ; وَالاِحْتِجَابُ مِنْهُمْ یَقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا احْتَجَبُوا دُونَهُ فَیَصْغُرُ عِنْدَهُمُ الْکَبِیرُ، وَیَعْظُمُ الصَّغِیرُ، وَیَقْبُحُ الْحَسَنُ، وَیَحْسُنُ الْقَبِیحُ وَیُشَابُ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ. وَإِنَّمَا الْوَالِی بَشَرٌ لاَ یَعْرِفُ مَا تَوَارَى عَنْهُ النَّاسُ بِهِ مِنَ الاُْمُورِ، وَلَیْسَتْ عَلَى الْحَقِّ سِمَاتٌ تُعْرَفُ بِهَا ضُرُوبُ الصِّدْقِ مِنَ الْکَذِبِ، وَإِنَّمَا أَنْتَ أَحَدُ رَجُلَیْنِ: إِمَّا امْرُؤٌ سَخَتْ نَفْسُکَ بِالْبَذْلِ فِی الْحَقِّ، فَفِیمَ احْتِجَابُکَ مِنْ وَاجِبِ حَقّ تُعْطِیهِ، أَوْ فِعْل کَرِیم تُسْدِیهِ! أَوْ مُبْتَلًى بِالْمَنْعِ، فَمَا أَسْرَعَ کَفَّ النَّاسِ عَنْ مَسْأَلَتِکَ إِذَا أَیِسُوا مِنْ بَذْلِکَ! مَعَ أَنَّ أَکْثَرَ حَاجَاتِ النَّاسِ إِلَیْکَ مِمَّا لاَ مَئُونَةَ فِیهِ عَلَیْکَ، مِنْ شَکَاةِ مَظْلِمَة، أَوْ طَلَبِ إِنْصَاف فِی مُعَامَلَة.
و اما بعد (از این دستور) هیچ گاه خود را در زمانى طولانى از رعایا پنهان مدار، زیرا پنهان ماندن زمامداران از چشم رعایا موجب نوعى کم اطلاعى نسبت به امور (مردم و کشور) مى شود و آنها را از آنچه نسبت به آن پنهان مانده اند بى خبر مى سازد در نتیجه مسائل بزرگ نزد آنان کوچک و امور کوچک در نظر آنها بزرگ مى شود، کار خوب، زشت جلوه مى کند و کار زشت، خوب; و حقّ و باطل با یکدیگر آمیخته مى شود. (و به یقین تدبیر لازم براى امور کشور در چنین شرایطى امکان پذیر نیست) زیرا والى فقط یک انسان است، امورى را که مردم از او پنهان مى دارند نمى داند و حق، همیشه علامتِ مشخصى ندارد و نمى توان همیشه «صدق» را در چهره هاى مختلف از «کذب» شناخت (وانگهى) تو از دو حال خارج نیستى: یا مردى هستى که آمادگى براى سخاوت و بذل و بخشش در راه حق دارى، بنابراین دلیلى ندارد که خود را پنهان دارى و از عطا کردن حقِ واجب خوددارى کنى، و فعل کریمانه اى را که باید انجام دهى ترک نمایى، یا مردى بخیل و تنگ نظر هستى در این صورت (هنگامى که مردم تو را ببینند و این صفت را در تو بشناسند) از بذل و بخشش تو مأیوس مى شوند و دست از تو برمى دارند. افزون بر اینها، بسیارى از حوایج مردم نزد تو، هزینه اى براى تو ندارد; مانند شکایت از ستمى یا درخواست انصاف در داد و ستدى.””
این بیانات حضرت آنقدر واضح و روشن است که نیازی به توضیح ندارد و تحلیل آن ومیزان مطابقتش با شرایط گذشته و حال و آینده کشور و حاکمیت را به خواننده محترم واگذار میکنم، آن هم در شرایطی که بشدت حامیان دوآتشه جریان حاکم، دست به تاریخ سازی و شخصیت سازی می زنند و از این رهگذر بدنبال مشروعیت بخشیدن به حاکمیت خود و رفتار و کردار خود هستند.
به هر روی این امر غیر قابل انکار است که : با توجه به حضور بیواسطه مسئولان در بین مردم، آزادی در ارتباط و تعامل دوسویه مسئولین و مردم نیز فراهم می گردد. و جدای از مبنای دینی این مساله، اگر خواسته باشیم از زاویه خرد جمعی و دموکراتیک به این مطلب نگاه کنیم، باز هم عرض میکنم که:
در ۴۵ سال اخیر در ایران بحث توسعه و توسعه اقتصادی مطرح بوده و تفکر توسعه محور حاکم بوده است.
موضوعی که “ابن خلدون” در حوزه توسعه شهرنشینی به آن پرداخته موضوع از بین رفتن “عصبیت” به معنای عُلقه معنوی مردم جامعه است که به نظر من از عوارض اولیه توسعه بود.
ما به چیزهایی اعتقاد، علقه و تعصب داشتیم، نمیگویم خط قرمز ما بودند، اما مسائل با ارزشی بود که ما برای آنها حتی خون خود را میدادیم، اما به این مسائل کم کم بیاعتنا شدیم و آنها به تدریج از بین رفتند که در نظریه “ابن خلدون” به این مطلب اشاره شده است، فلذا اولین چیزی که شهرنشینی و تجمل و مادیگرایی میآورد، از بین رفتن همین عُلقههاست و در واقع حاکمیت دینی به معنای واقعی کلمه که نمونه آن را در بخش های از نامه فاروق اعظم، صدیق اکبر، امیرالمومنین علی علیه السلام بدان اشاره کردیم، بهترین و به حتم تنها گزینه سالم برای حفظ ارزش ها و عُلقه های انسانی و الهی است.
به هر حال خواننده گرامی تصدیق می کند که:
به صورت قطع حضور مسئولان در میان مردم، الگوپِذیری آنها را بیشتر میکند.
این افراد چه خود بخواهند یا نخواهند برای مردم جامعه الگو محسوب میشوند ( که در این خصوص در مقاله قبلی مفصل صحبت کردم) و وقتی مردم چنین رفتارهایی را از آنها میبینند از آنها تاثیر میگیرند.
این بخش از فعالیت مسئولان ( حضور در بین مردم ) دارای نکات مثبت برای خود مسئولان هم می باشد چراکه اگر این مسئولان مثلا به کوچه و خیابان بروند و از مغازه خرید کنند، باعث میشود تا اطلاعات درستی درباره اتفاقاتی که در جامعه میافتد، داشته باشند.
این مساله باعث بروز اعتماد در جامعه میشود.
مردم این مساله را میبینند که بزرگان اغلب با محافظ و تعداد زیادی همراه به جایی میروند و انگار دیواری دور خودشان کشیدهاند اما حضور این افراد در مجامع و محافل عمومی از قبیل مراسمات دین و مذهبی از قبیل نماز جمعه یا بازار و نشست های عمومی و یا از قبیل ناوگان حمل و نقل عمومی مثل مترو یا اتوبوس و امثال این ها و ارتباط مستقیم با مردم باعث تقویت الگوی همبستگی و اعتماد در جامعه میشود.
در ان خصوص نظر شما رو به سخنان یکی از اساتید دانشگاه که مدرک دکترای خود را از کشور آلمان گرفته است، درباره تجربه ارتباط مسئولان و مردم در این کشور جلب میکنم:
در آلمان مسئولان در شهر رفت و آمد میکنند. شهردار در کافهها با مردم عادی قهوه میخورد. در دیگر کشورهای اروپایی هم اتفاقاتی این چنینی میافتد، آنها با مردم به سینما یا تئاتر میروند.
در ادامه می گوید: در کشور آلمان عکس مسئولانی که از سوی پلیس جریمه میشوند، منتشر میشود. این عکس مثلا در لحظه جریمه شدن توسط پلیس به خاطر تخلف پارک ممنوع به شکل وسیعی در رسانهها منتشر میشود و در اختیار مردم قرار میگیرد. بی شک تاثیر این کار این است که به مردم نشان میدهد، مردم و مسوولان در برابر قانون برابر هستند.
هم ایشان درباره شرایط معمول ارتباط بین مسئولان و جامعه در ایران میگوید: در ایران اغلب حصاری در این بین وجود دارد و نیروهای حراست معمولا مردم را پس میزنند ولی اگر واقعا نماینده مجلس یا هر مقام دیگری به درون زندگی روزمره مردم وارد شود و درست مثل آنها بلیت مترو بخرد و همانطور که مردم در صف میایستند او هم بایستد، میتواند آموزش خوبی بدهد و مشکلات مردم را درک کند.
نتیجه:
گمان میکنم به قدر کافی از اهمیت موضوع بحث سخن گفتم و لازم است به نتیجه گیری بپردازم و نکته پایانی را ارائه نمایم.
نباید از این نکته غافل شد که: حضور مسئولان بین مردم نباید به زمان و یا مکان خاصی محدود شود بلکه این حضور باید بهصورت مستمر و بین اقشار مختلف صورت گیرد تا مردم بتوانند بدون واسطه و از نزدیک مشکلات خود را با مسئولان در میان گذاشته و از آنان برای رفع این مشکلات طلب مساعدت کنند.
یکی از مهم ترین اجتماعات مردمی که هم بعد سیاسی، اجتماعی دارد و هم بعد فرهنگی و دینی, نماز با شکوه و مهم جمعه است.
یقیناً این حضور ( حضور در نماز جمعه )یکی از موقعیت هایست که باعث ایجاد همدلی و وحدت در میان مردم و مسئولان خواهدشد و فرصتی است مناسب برای دیدار چهره به چهره مسئولان با مردم.
و دیگر از مصادیق این مهم عبارتست از اینکه: بی تردید حضور مدیریت ارشد شهرستان در بخش ها و مناطق روستایی می تواند تسهیل کننده مسیر خدمت رسانی به مردم محروم این مناطق باشد و نشاط و امید تازه ای را در این مناطق به ارمغان آورد، مخصوصا اینکه سیاست جلوگیری از مهاجرت مردم روستاها به سمت شهر ها هم در مدیریت کشور مطرح می باشد.
در پایان لازم میدانم از خوبانی که به مقاله قبلی عنایت کرده و نظرات خود رو هم با حقیر مطرح کردند، تشکر کنم.
با آرزوی توفیق روز افزون برای همه خدمتگزاران این کشور.
به امید یه هوای تازه تر
قم مقدسه – چهارشنبه ۱/بهمن/۱۳۹۳
برابر با ۲۹ ربیع الاول ۱۴۳۶
مطهری فرد