دین و انقلاب اسلامی از نگاه اندیشمندان غربی/ محمد احمدی
تاریخ انتشار خبر : ۹۳/۱۱/۱
انقلاب اسلامی بهعنوان یک پدیده ی سیاسی، اجتماعی و به عنوان آخرین انقلاب قرن، انقلابی است که معادلات جهانی را تحت تأثیر خود قرار داد و وقایع و تحولات آن بسیاری از تحلیلگران را شگفتزده نمود و بازتاب این انقلاب به گونهای بود که روزنامه تایمز مینویسد: «اوجگیری خیزش مذهب و انقلاب سراسر جهان را در نوردید و دنیای غرب به دلیل انقلاب ایران بار دیگر اسلا م را کشف کرد.»[۱] و این روزنامه با وقوع انقلاب اسلامی ایران هم چنین مینویسد: «برای اولین بار یک کشور مسلمان به طور موفقیتآمیزی قدرتهای بزرگ غربی را به مبارزه طلبید و آنان را تحقیر کرد.»
[۲] انقلابی که نوام چامسکی متفکر معاصر آمریکایی از آن به این گونه یاد میکند که انقلاب اسلامی ایران اولین عبور از خط قرمز آمریکا بود و ایران در سال ۱۹۷۹ از خط قرمزها گذشت، سرپیچی کرد و مستقل شد[۳] و ساموئل هانتینگتون میگوید: «پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ در ایران میتواند به عنوان نقطه آغاز جنگ پنهان تمدنهای غرب و اسلام در نظر گرفته شود.»[۴]
امّا به راستی در بهمن ماه ۱۳۵۷ تحولی عظیم و شگرف در تاریخ ایران بلکه جهان اسلام و حتی جهان بشریت رخ داد که متفکران و تحلیلگران علوم سیاسی، تاریخ نگاران و سیاستمداران دنیا را به حیرت و تعجب واداشت و آن به خاطر پیروزی یک فکر، مکتب و ایدئولوژی و فرهنگ، پیروزی اسلام در ابعاد ایدئولوژیکی سیاسی و فرهنگی آن، پیروزی و غلبه یک فرهنگ و تمدن بزرگ اسلام و در یک کلام به این جهت که انقلاب، انقلاب اسلامی بود[۵] اگر انقلابی این همه شگفتی آفرید و پیروزیهای پی در پی و سریع کسب نمود و اگر ملتی با دست خالی چنین ارادة خارقالعادهای پیدا کرد، همه آن را میتوان از اسلام و تشیّع دید و بر آن مباهات کرد و یکی از مسائل مهمی که نظر اغلب تحلیلگران انقلاب اسلامی ایران را به خود جلب کرده و ناظران خارجی را به حیرت انداخته بود این واقعیت بود که چگونه در این انقلاب به ناگهان تمامی مردم تقریباً همزمان و هماهنگ سربرداشته و قیام کردند و همصدا خواستار تحول و تغییر اساس یعنی سقوط رژیم شاه وبرقراری حکومت اسلامی شدند.[۶] و این همان چیزی است که در باره آن میگویند: این اراده ی جمعی یک جنبه ی تئوریک دارد که کمتر به چشم دیده شده است و به قول میشل فوکو «مانند خدا یا روح شاید هرگز به چشم دیده نشود اما در تهران و در تمام ایران چنین ارادة جمعی ملّتی مشاهده شد و یک عینیت مطلقاً روشن و ثابت باقی مانده است.»[۷] و این همان نکته جالبی است که آرنولد توینبی مورخ معروف انگلیسی تنها کسی که (در دنیای غرب) تجدید حیات و عظمت تمدن اسلام و برقراری حکومت اسلامی را با عنوان پان اسلامیسم از دیدگاه خود پیشبینی کرده بود[۸] میباشد و این همان تعبیری است به قول یک نویسنده هندی به نام دیلیپ هیرو: «بسیاری از مفسران، ایران را به عنوان یک نمونهای از احیاء اسلامی که جهان اسلام را در طول دهه(های) گذشته در بر گرفته بیان میکنند.»[۹] و او در خصوص موفقیت و پیروزی انقلاب اسلامی میگوید: «یک شگفتی (حتی) برای انقلابیون بود، همانطوریکه برای شاه و حامیان خارجیاش بود.»
[۱۰] و «ظهور امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ به عنوان رهبر بلامنازع حرکت انقلابی و شگفتی عمدة دیگری بود.»[۱۱] و بدون تردید باید گفت با وقوع انقلاب اسلامی در ایران دنیا شاهد رخداد و یک معجزه ی الهی بود و این واقعیت است که امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ بدین گونه برآن تأکید داشتند که : «در یک تحول روحی در جامعه پیداشد که من غیر از آن که بگویم یک معجزه بود، یک اراده الهی بود، نمیتوانم اسم دیگری رویش بگذارم.»[۱۲] و براستی «انقلاب اسلامی عظیمترین انقلاب تاریخ است و همه میدانیم این کار عظیم در پرتو عظمت شخصیت امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ پا گرفت»[۱۳] و این همان چیزی است که برخی نویسندگان به آن اشاره کردهاند که در حقیقت «انقلاب اسلامی ایران در ذات خود هیچ شباهتی با انقلابهای دیگری که در قرن حاضر به وقوع پیوسته نداشته است»[۱۴] رابرت کالستون دانشمند کانادایی از جمله نویسندگانی است که به انقلاب اسلامی از این ناحیه نگاه کرده است و میگوید: «از نظر من که یک غربی و فرد غیر مسلمان هستم این معجزه است که یک انقلاب مکتبی و الهی بتواند در جهان امروز این طور تحقق پیدا کرده و در جهت استقرار عدالت به پیش برود، این انقلاب بدون شک از جانب خداوند حمایت میشود.»[۱۵]
بنا بر این در ضمن نقش اساسی مذهب و تشیّع انقلابی در این انقلاب نکته ی پر اهمیتی که همواره بدان توجه باید نمود این که منشاء بسیاری از شگفتیها و سر رشته ی عمده ی ناباوریهای تحلیل گران غربی، الهی بودن این پدیده است همانطوری که تدا اسکاچپول مینویسد: «سقوط رژیم شاه و آغاز نهضت انقلابی ایران از ۱۹۷۷ تا ۱۹۷۹، یک شگفتی ناگهانی برای ناظرین خارجی بود. از دوستان شاه گرفته تا رونامهنگاران و دانشمندان علوم سیاسی و اجتماعی و… همه ما حوادث انقلاب با حیرت و ناباوری نظاره میکردیم، بالاتر از همه انقلاب ایران پدیدهای کاملاً خلاف قاعده و طبیعت بود.[۱۶]» از سوی دیگر میشل فوکو انقلاب اسلامی ایران را یک انقلاب فرامُدرن خوانده و همچنین معنویت گرایی سیاسی را قلب تحلیل خود از انقلاب اسلامی قرار داده است و میگوید: «حکومت اسلامی از یک طرف، حرکتی برای ارائه ی نقش دائمی و تعریف شده به ساختارهای سنّتی جامعه ی اسلامی و از جانب دیگر، راهی برای وارد کردن ابعاد معنوی در زندگی سیاسی بود.[۱۷]
مایکل فیشر هم به این انقلاب معنوی اشاره میکند و مینویسد: «برای ایشان (امام خمینی) انقلاب صرفاً یک انقلاب سیاسی و یا اقتصادی نبود، بلکه یک انقلاب معنوی هم بود که میبایست ارزشها و معیارهای حاکم بر دولت و رفتارهای اجتماعی را تغییر دهد.»[۱۸] و «انقلاب امام خمینی حتی سیر تطوری انسان را تغییر داد»[۱۹] و جهانیان همچنان تحت تأثیر انقلاب معنوی او قرار دارند.»[۲۰] و این اعجاز و معنویت انقلاب ریشه در آن چیزی دارد که حامد الگار اندیشمند مسلمان آمریکایی به آن متذکر میشود و میگوید: «ریشه ی انقلاب به موضوع امامت در دیدگاه شیعه و مسأله ی غیبت امام عصر ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ و پیامدهای سیاسی آن عقیده ، ارتباط دارد که تجلّی عینی اعتقاد به نیابت است.»[۲۱] در همین راستا میشل فوکو دربارة انقلاب اسلامی و مکتب تشیّع و رهبری آن میگوید: «تشیّع با تکیه بر موضع مقاومت و انتقادی سابقهدار خود در برابر قدرتهای سیاسی حاکم و نفوذ عمیق در دل انسانها توانست نقش آفرینی نموده و مردم را علیه رژیمی که از مجهزترین ارتشها را دارد و مورد حمایت آمریکا و دیگران برخوردار بوده را به خیابان بیاورد.»[۲۲] او درباره نقش رهبری شیعه یعنی امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ میگوید: «شخصیت آیةا… خمینی ـ رحمت الله علیه ـ پهلو به افسانه میزند، هیچ رهبری سیاسی، نمیتواند ادعا کند که مردمش با او پیوندی چنین نیرومند دارند.»[۲۳] و این پیوند مسلماً به خاطر مکتب تشیّع و اعتقاد راسخ مردم به تشیّع و رهبری آن میباشد. تدا اسکاچپول در باره تشیّع و نقش آن در انقلاب نوشت: «انقلاب اسلامی توسط مجموعهای از شکلهای فرهنگی و سازمانی ریشهدار و اسلامی شیعی و اسطوره ی بنیادین تشیّع یعنی امام حسین ـ علیه السلام ـ و شبکه ی مساجد و روحانیت و… به گونهای هوشیارانه ساخته شد.»[۲۴] مرحوم حمید عنایت از اندیشمندان مسلمان ایرانی هم چنین آورده است: «اسلام شیعی منبع اصلی و زمینهساز انقلاب اسلامی بوده است و لذا تشیّع را میتوان همان عنصری دانست که انقلاب ایران را از سایر انقلابهای عصر ما متمایز میکند و به همین علت باید ویژگیهای آن را در همین امر جستجو کرد.» و این همانی است که حامد الگار به آن توجه کرده است و میگوید «میبینم که تمام حوادثی که در پیشبرد انقلاب مؤثر بوده است جنبه ی اسلامی و دینی داشته و اطاعت اکثریت قاطع مردم از دستورهای حضرت امام راحل بینهایت مهم بوده است… و یکی از علل اینکه انقلابی شبیه انقلاب ایران را تا به حال در هیچ کدام از کشورهای اسلام شاهد نبودهایم وجود همین رهبری و نقش رهبری علماء و روحانیون بوده است، یعنی در مکتب تشیّع مسأله ی تقلید و اطاعت از مرجع جامعالشرایط ، البته در مسائل دینی بسیار مهم است.»[۲۵] دکتر منصور معدل استاد دانشگاه انگلستان معتقد است که: «ویژگی اصلی انقلاب ایدئولوژی است. تصور انقلاب ایران بدون توجه به نقش اسلام شیعی در ایجاد و تداوم جنبش انقلابی ۵۷ و تأثیر آن در شکلگیری پیامدهای انقلابی بسیار مشکل است.»[۲۶] البته سرگین بابورین سیاستمدار برجسته روسی علاوه بر مذهب جنبه دیگر را هم مورد توجه قرار داده و به آن اشاره میکند که: «انقلاب اسلامی نه تنها یک جنبش بزرگ مذهبی بلکه تحول سیاسی همراه با عدالت اجتماعی، استقلال و آزادی برای مردم بود.»[۲۷]
و پروفسور حامد الگار همینطور به لحاظ دیگر متذکر میشود که: «این انقلاب در عین حال که ریشه در دیانت و مذهب اسلام داشت از سوی دیگر کاملاً با همکاری و همدلی توده ی مردم ایران اتفاق افتاد.»[۲۸][۱] . به نقل از عصر امام خمینی، میر احمد رضا حاجتی، بوستان کتاب، ص ۳۲، و ر.ک به امام و انقلاب در آیینه اندیشه جهان، روابط عمومی بهزیستی مازندران ص ۷۱ و ۷۲
[۲] -همان ص ۳۲ و ر.ک به روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۹/۱۱/۶۸
[۳] – ر.ک به روزنامه رسالت، ۱۶/۴/۸۱ ،ص ۱۱
[۴] – به نقل از روزنامه رسالت ، ۱۳/۳/۸۳
[۵] – دکتر منوچهر محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۷۸، ص ۱۸
[۶] – همان ص ۱۰۰
[۷] – کلر بریر، پیر بلانشه، ایران: انقلاب به نام خدا، ترجمه قاسم صنعوی، ص ۲۵۵، ( ر.ک به منوچهر محمدی ، همان ص ۱۰۲)
[۸] -دکتر منوچهر محمدی، همان ص ۲۱ (به نقل از کتاب تمدن در بوته آزمایش، آرنولدتوینبی، ۱۹۴۷)
[۹] – دیلپ هیرو، مقدمه کتاب ایران تحت حکومت روحانیان Iran under the Ayatollahs (ر.ک به منوچهر محمدی، همان ص ۲۲۲)
[۱۰] – همان ص ۲۱۷
[۱۱] – همان ص ۲۱۸
[۱۲] – امام خمینی، صحیفه نور ۲۳/۲/۸
[۱۳] – فریدی، روزنامه اطلاعات ۱۳/۴/۶۸ ۰ر.ک، کتاب عصر امام خمینی، میراحمدرضا حاجتی، بوستان کتاب، ص ۳۳)
[۱۴] – پروفسور محمد حسین هدی (خاورشناس مقیم اتریش، کیهان، ۲۵/۱۱/۷۲ (ر.ک عصر امام خمینی، همان ص۳۳)
[۱۵] – رک به عصر امام خمینی، همان ص۳۱
[۱۶]- ر.ک به کتاب انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، تدوین نهاد نمایندگی مقام رهبری در دانشگاهها، نشر معارف، ۱۳۸۰، ص ۱۴
[۱۷] -ر.ک به انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، همان ص ۱۴۸و ۱۴۹
[۱۸] -ر.ک به تحلیلی بر انقلاب اسلامی، منوچهر محمدی، انتشارات امیر کبیر، ص ۱۶۰، و ر.ک به مایکل فیشر، ایران در منازعه مذهبی تا انقلاب ص ۱۹۰
[۱۹] – لینسر (پروفسور اتریشی)، کیهان هوایی، ۲۵/۷/۷۳، ر.ک به عصر امام خمینی، همان ص ۲۸
[۲۰]-آنتونیو مدانو، (نویسنده اسپانیایی) ر.ک عص امام خمینی ص ۲۸
[۲۱]- حامدالگار، انقلاب اسلامی در ایران به نقل از انقلاب اسلامی و ریشههای آن، مأخذشناسی توصیفی، ص۴۸
[۲۲] -انقلاب اسلامی، چرا و چگونگی رخداد آن. همان ص ۱۴۸و ۱۴۹
[۲۳] – همان
[۲۴] – تدا اسکاچپول، اسلام شیعی در انقلاب ایران (P248-1982) به نقل از منوچهر محمدی، انقلاب اسلامی، نشر معارف، ۱۳۸۱، ص ۲۷۶
[۲۵] -حامد الگار، روزنامه رسالت، ۲۰/۱۱/۷۹، ص۱۶
[۲۶] -دکتر منصور معدل، طبقه، سیاست و ایدئولوژی در انقلاب
[۲۷] – هفتهنامه صبح صادق، ۲۰/۱۱/۸۲، ص ۳
[۲۸] – حامد الگار، روزنامه رسالت ۲۱/۳/۸۳، ص ۱۷
@#@ یعنی «مردم ایران به یک حکومت مذهبی احساس نیاز میکردند»[۱] یا به قول تدا اسکاچپول: «انقلاب ایران آشکارا آنقدر مردمی بود و آنقدر روابط سیاسی و بنیادهای فرهنگی ـ اجتماعی و اقتصادی ـ اجتماعی را در ایران تغییر داد که حقیقتاً نمونهای از انقلابهای اجتماعی ـ تاریخی بزرگ میباشد»[۲] بنابراین این واقعیت غیر قابل انکار میباشد که نفوذ و حکومت شیعه بر قلبهای مردم بود که این تحول و آرزوهای دیرینهای چون استقلال و آزادی را به ارمغان آورده و انقلاب اسلامی را به عنوان نمونهای از انقلابهای اجتماعی ـ تاریخی بزرگ به شمار آورد و این تحول بزرگ یعنی انقلاب اسلامی این اندیشه را که معتقد بود دنیاگرایی در حال به تحلیل بردن مذهب است و هیچ چیز نمیتواند مانع آن شودرا باطل کرده و دیدگاه برخی چون فرانتس فانون که درباره تأثیر مثبت مذهب در جنبشهای اجتماعی بدبینانه نگاه میکردند، را باطل کرده [۳] را بطور عینی اشتباه و نادرستی آن را آشکارا ظاهر نمود پس بهطور مسلم میتوان اظهار داشت: «شکل انقلاب و سرعت اجرای آن مدیون سنت اعتراضی مذهبی مردم بود.»[۴] و افزون برآن همانطور که میشل جانسون درباره انقلاب ایران اظهار داشت که: «میتوان به طور حتم گفت که انقلاب ایران نخستین پیروزی مسلمین بر غرب، از قرن ۱۶ به این طرف محسوب میشود و نکته این جاست که اسلام عامل هدایت کننده این انقلاب بوده و هیچ یک از اسمهای غربی در آن نقشی نداشتند.»[۵] در واقع همانطور که اشاره کردیم این انقلاب این عظمت را از اسلام و مکتب تشیع دارد و این همان امری است که حتی ناظران غربی هم نمیتوانند آن را پوشیده بدارند از جمله پروفسور ویلیام بیمان معترف است که امام ـ رحمت الله علیه ـ «با عقاید مذهبی که غرب آنها را کهنه و قرون وسطایی میدانست جهان را تکان داد.»[۶]
بنابر این در این جا می توان گفت: چه نویسندگان داخلی و چه خارجی که مطالعه بیطرفانهای در مورد انقلاب ایران انجام دادهاند به این امر اعتراف دارندکه عنصر مذهبی شیعی در جای جای انقلاب حضور و ظهور داشته و دارد. و در مجموع با همه دیدگاهها و نظرات مثبت و یا منفی که از ناحیه غرب مطرح گردیده است، نقش اساسی و کلیدی معنویت و تشیّع را که باعث حدوث و بقاء و ماندگاری انقلاب و بازتاب جهانی شده است را میتوان گوشزد نموده و برآن تأکید فراوان داشت و دیگر اظهاراتی را که از جنبههای دیگری به انقلاب نگاه کردهاند را به گفتارها و نوشتارهای موجود احاله میدهیم، چرا که در این مختصر مجالی برای طرح همه آنها نیست.
[۱] -همان
[۲] -تدا اسکاچبول، پیشین
[۳] -منصور معدل، طبقه و سیاست و ایدئولوژی در انقلاب، مرکز بازشناسی اسلام و ایران ص ۱۷۳٫
[۴] -مایکل فیشر، پیشین، ص ۱۹۰
[۵] -ر.ک به عصر امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ ، همان، ص ۳۲
[۶] -ر.ک به عصر امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ ، همان، ص ۲۸
مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه .
تهیه کننده محمد احمدی فعال فرهنگی از بهشهر