ارائه الگوهای رفتاری دربرخوردباکودکان /عباسعلی سلطانی گلوردی
تاریخ انتشار خبر : ۹۳/۰۹/۱۵
به نام خدا ما همیشه در حال ارائه الگویی برای رفتار و عمل کودکان ونوجوانان هستیم. شیوهای که ما با آنها حرف میزنیم نیز بر مبنای عمل و رفتار است. الگویی که ما در حرف زدن با کودکان ونوجوانان ارائه میدهیم به آنها میآموزد که چگونه باید در مقابل به ما پاسخ بدهند.
والدین به سه شیوه با فرزندخودارتباط برقرار میکنند. ۱- خشونت آمیز : این هافرزندرا تحقیر میکنند ،و با جملاتی تهاجمی کودک رامخاطب قرار میدهند. مثلا بسیار بازیگوشه، شیطانه ، ترسو ، گوشه گیره ، نافرمان ،گستاخه ،خرس گنده ، پسربد،و… این نوع واژهها و جملات احساس بیارزشی را در کودک ونوجوان تقویت میکند.
۲- والدینی هستند که با ملا طفت، نرمی و محبت بسیارزیادرفتار میکنند . متاسفانه نرمش و ملایمت زیاد مانع از آن میشود، زمانی که باید اقتدار یا محدودیتی را به کودک نشان بدهند که درست رفتار کند.
گروه سوم، پدران ومادرانی هستند که روش برقراری یک ارتباط سالم را میشناسند. آنها همواره به یک شکل درست عمل میکنند. آنها مثبت، صمیمی، گرم و واضح حرف میزنند و عمل میکنند. برقراری ارتباط به این شیوه به کودک ونوجوانان میفهماند که پدر و مادر موقعیت را میشناسند و میفهمند .
روش هایی برای درست حرف زدن با فرزندتان
۱ـ اسم فرزند دلبندتان را بخوانید. صدا کردن نام کودک توجه او را به حرفهای شما جلب میکند.
۲ـ از جملات مثبت بیشتر استفاده کنید. مدام نگویید«نه» یا «نکن» اگر همیشه به کودک بگویید «به لیوان دست نزن، ندو، لباستو کثیف نکن» او به سمت آن کشیده میشود و بالاخره لیوان را میشکند و لباسش را کثیف میکند. به جای این جملات منفی بگویید«مراقب لباست باش و..» مثبت حرف زدن کار آسانی نیست اما تلاشی است که بسیار ارزنده جملات و واژههای مثبت به کودک اعتماد به نفس و احساس شادی و خوشبختی میدهند. رفتارش را بهتر و تلاش او را برای رسیدن به موفقیت بیشتر میکند.
جملات مثبتی مثل «عزیزم ممنونم که کمکم کردی»، «خسته نباشی که به خواهرت کمک کردی»، «من به تو افتخار میکنم» را تکرار کنید و نتیجهاش را ببینید.
۳ـ با دلبندان تان ارتباط چشمی برقرار کنید. تاثیر واژهها را زمانی بهتر احساس میکنید که کودک را در محیطی آرام قرار دهید و به چشم هایش نگاه کنید و با آرامش با او حرف بزنید.
۴ـ به تن صدا و لحن کلامتان توجه کنید. تن صدا باید متناسب با موقعیت باشد. اگر همیشه با داد و بیداد حرف میزنید باید این عادت را ترک کنید.
۵ـ به کودک فرصتها و موقعیتهای تازه را پیشنهاد بدهید. بخواهید تا برای حل مشکل به شما کمک کند. مثلا به جای اینکه بگویید «اسباب بازیتو اونجا ننداز» بگویید «فکر نمیکنی اگه اسباب بازیتو سرجایش بذاری بهتره؟»
جایگزین را نشان بدهید. «الان نمیتونی نقاشی بکشی، اما میتونی بااسباب بازی هایت بازی کنی».
۶ـ ساده بگیرید.دلبندان شما نمیتوانند چند دستور را همزمان انجام بدهند. به جای اینکه بگویید«پاشو درساتو بخون اما قبـــــلش اتاقتو مرتب کن و کفشاتو ببر بذار تو جا کفشی و لباساتو مرتب کن» اول یک خواسته سادهتر را از کودک بخواهید و سپس او را به انجام کارهای دیگر تشویق کنید.
۷ـ به جای اینکه ابتدا روی ناکامیها و ناتوانیهای تاکید کنید و مرتب از او بهانه جویی کنید که درست رفتار نمیکند. روی نکات مثبت رفتاری او توجه کنید و درباره آنها بیشتر حرف بزنید.
۸ـالگو باشید تا بتوانید توقع خوش رفتاری داشته باشید. خوش رفتاری شما باهرشخصیتی به او یاد میدهد چگونه باید رفتار کند.
۹ـ جدی اما مهربان باشید. اگر درمورد مسالهای تصمیم قاطع دارید باید به آن عمل کنید. اگر درخواستی دارید و یا چیزی را توصیه میکنید باید روی آن پافشاری کنید. مثلا اگر قرار است اتاقش را خودش تمیز کند نباید از آن کوتاه بیایید. در عین حال ســـــــعی کنید سخت گیر نباشید. چیزی فراتر از توانایی از او نخواهید و یا با هدف تنبیه اینکار را نکنید. کمی هم مهربان باشید. اگر میبینید کودک تلاشش را برای جمع کردن اتاقش به کاربست میتوانید در انتهای کار برای تشویق او را همراهی کنید و کمکش کنید تا کارش را بهتر انجام بدهد.
۱۰ـ سوال بپرسید. اگر میخواهید جگرگوشه تان بیشتر فکر کند و برداشتهای آزاد داشته باشد از او سوالاتی تحلیلی بپرسید. سوال تحلیلی یعنی سوالاتی که پاسخ آنها بله یا خیر نیست . مثلا به جای این پرسش«مدرسه خوش گذشت؟ » بپرسید«چه چیزی امروز بیشتر در مدرسه خوشحالت کرد؟ ».
۱۱ـ اگر احساس میکنید واکنش درستی به درخواستها و حرف هایتان نشان نمیدهد و گیج شده است. پرسش و درخواستتان را دوباره تکرار کنید تا متوجه شوید او موضوع را به خوبی فهمیده است.
۱۲ـ زمانی که میخواهید کاری را برایتان انجام بدهد به جای فرمانهای امری مثل«تو باید» بگویید «من میخواهم». او از این طریق میفهمد که تاثیر رفتارش چه احساسی در شما ایجاد میکند. مثلا بگویید«خیلی هیجان زده میشم که در مسابقه برنده بشی»«باعث افتخارمنه که نمرههای خوبی بگیری».
۱۳ـ اگرفرزنددلبندتان بسیار درگیر مسالهای میشود و به محیط اطراف و زمان توجهی نمیکند هر از چند گاهی به او یادآوری کنید که باید چه کارهایی بکند. مثلا بگویید«عزیزم دیگه کم کم باید بریم».
۱۴ـ به فرزنددلبندتان نشان بدهید که همه توجه و دقت شما به شنیدن حرفهای اوست. روزنامه خواندن، تلوزیون تماشا کردن و کار کردن حواستان را پرت میکند. اگر نمیتوانید به حرفهای کودک گوش بدهید تظاهر نکنید.
۱۵ـ اگر دو فرزندبا تفاوت سنیهای متفاوت دارید برای گفتگو با هر دو نفرشان برنامه ریزی کنید و به هر دوی آنها فرصت حرف زدن بدهید. گاهی اوقات بچههای بزرگتر همه فرصت را برای خودشان میخواهند و یا بچههای کوچکتر همه توجه پدر و مادر را جلب میکنند. و به هر دو فرصت اظهار نظر بدهید.
۱۶ فرزنددلبندتان را مجبور نکنید برای هرچیزی قسم بخورد. نگویید«راستشو بگو، قسم بخور که گلدونو تو نشکستی»
۱۷ـ حواستان به مکالماتتان با دیگران باشد. چه چیزی به دوستانتان میگویید؟ چگونه با فرزنددلبندتان حرف میزنید؟ آیا با دوستان و اعضای خانواده به یک شیوه حرف میزنید؟ مکالماتتان را با دوستانتان در حضور کودک طوری تنظیم کنید که اگر فرزنددلبندتان درباره آن از شما سوالی کرد پاسخی برایش داشته باشید.
۱۸ـ فرزنددلبندتان را با وجود تفاوتهایی که با دنیای شما دارند بپذیرید. وقتی بفهمد دیگران به او بها میدهند مشکلات و احساساتش را راحتتر درمیان میگذارد.
۱۹ـ وسط حرف نپرید. اگر فرزنددلبندتان برایتان ماجرایی را تعریف میکند تا انتهای داستان را گوش بدهید و حرفش را قطع نکنید. سکوت کنید و احساساتتان را با لبخند یا تعجب نشان بدهید.
۲۰ـ گفتگو با فرزنددلبندتان را جدی بگیرید. گفتگو و تلاش برای برقراری ارتباط با آن ها احساس اعتماد به نفس، توانایی برقرای ارتباط با دیگران، یافتن ارتباطات همدلانه و صمیمی با دیگران را درکودکان ونوجوانان تقویت میکند.
برای فرزند دلبند خودوقت بگذارید و تلاش کنید تا ارتباط موثری با هم برقرار کنید. با آنها حرف بزنید و منتظر شنیدن پاسخها و واکنش هایشان باشید. یادتان باشد گوش دادن نیز به اندازه حرف زدن مهم است.
عباسعلی سلطانی گلوردی مدرس آموزش خانواده –کارشناس آموزش ابتدایی
مطالب بسیارعالی وجالب بود سپاسگزاریم
جناب آقای سلطانی برادر بزرگوار مطالب شما بسیار آموزنده و خوب بود از شما متشکرم
واقعا استفاده بردیم
عالی بود