راهيان نور؛انقلاب معنوي در مقابل تهاجم فرهنگي

راهيان نور در اصل يک برنامه ميداني و عملياتي خودسازي براي نسلي است که فراتر از تفريحات بصري و مادي، دنبال گمشده هاي هويتي خويش آن هم در يک جامعه اسلامي و مهم تر از آن در يک حاکميت اسلامي است!
شايد بتوان پديده “راهيان نور” را تولد يک گردشگري جديد همانند “گردشگري بسيجي” و يا “گردشگري خودسازي” و عناوين مشابه در عرصه صنعت توريسم جهاني تلقي کرد که طي آن بخشي از اقشار جامعه ما که عمده آنها را جوانان و نوجوانان تشکيل مي دهند، با مسئوليت تشکلات بسيجي در دانشگاه ها، مدارس، محلات، ادارات و کارخانجات، در ماه هاي پاياني و آغازين هر سال به مناطق جنگي اعزام شده و ضمن آشنايي جغرافيايي با مناطق عملياتي دفاع مقدس و برخي از سرداران شهيد، با فرهنگ ناب اسلامي رزمندگان نيز انس گرفته و ادبيات جديدي را وارد زندگي خود کرده و تا مدتها متأثر از آموزه هاي کلامي راويان نور در جريان نهضت راهيان نور باقي مي مانند!

اما با استناد به کالبدشکافي هاي کارشناسي و به اعتبار يادداشت ها و مصاحبه ها و اشتياق هاي از سفر برگشته هاي راهيان نور، بايد اعتراف کرد که راهيان نور را نمي توان و نبايد در قالب هاي تنگ گردشگري محدود و محصور کرد، چرا که راهيان نور در اصل يک برنامه ميداني و عملياتي خودسازي براي نسلي است که فراتر از تفريحات بصري و مادي، دنبال گمشده هاي هويتي خويش براي افزايش سطح نقش آفريني و تأثيرگذاري در يک زندگي اجتماعي، آن هم در يک جامعه اسلامي و مهم تر از آن در يک حاکميت اسلامي است!

مي توان راهيان نور را يک انقلاب معنوي در خلق و خوي و عقايد نسلي دانست که از شش جهت در معرض آماج تهاجمات فرهنگي با تجليات ضداخلاقي و باورهاي ضداجتماعي است که متأسفانه با استفاده از ابزار ارتباطي از سوي نظام سلطه عليه آنها تدارک ديده شده و همچنان در حال تشديد شدن است!

جاذبه هاي عرفاني و عبادي مناطق عملياتي که مورد بازديد و اقامت هاي مقطعي کاروان هاي راهيان نور قرار مي گيرد، پرکننده خلاءهاي اخلاقي نوجوانان و جواناني است که تمام برنامه هاي فرهنگي و هنري دشمنان ما، ذهنيت و فعاليت هاي آنها را هدف قرار داده و به عبارتي سيبل شليک هاي ماهواره اي و اينترنتي ماهرترين تيراندازهاي کمين کرده اي هستند که شکار نسل نو را استراتژي توقف ناپذير خود در مقابله با نظام اسلامي و مردم مسلمان ما مي دانند!

راهيان نور، نشان دهنده افق هاي دور به پرواپيشگاني است که معراج الهي را در پروازهاي معنوي خونين پر و بالاني جستجو مي کنند که همچون حنظله هاي غسيل الملائکه، لذت هاي واقعي را بر لذائذ کاذب ترجيح داده و آسماني شده اند!

راهيان نور زائر سرزمين هاي هزار مقبره قديساني مي شوند که نادرترين نسل تاريخ معاصرند و با ثبت ناب ترين فداکاري ها و استثنايي ترين عشقبازي ها، کلکسيوني از جاودانه ترين عمليات ها را بيادگار گذاشته اند، تا جايي که کربلا با همه عظمتش در چنين سرزمين هايي قابل مطالعه و ملاحظه شده است و اينجاست که مي توان با ارائه امروزي ترين انسانيت ها، گمشدگان عصر مدرنيته را هشيار کرد تا خود را در آئينه دلشدگاني پيدا کنند که مرآت محض و تبلور تمام نماي اراده الهي در هدايت انسان هاي وارسته اي هستند که انتخابشان، جز خدا نبوده است!

زائران راهيان نور که احرام خلوص به تن کرده اند، کربلايي ترين انسان هاي اين دوره و زمانه اند و در انتهاي چنين رويکردي به خيمه اي مي پيوندند که همه دلدادگان را به سوي خويش فراخوانده تا فارغ از همه مواقع و مواضع سياسي و فرهنگي و اجتماعي، لبيک گويان، حسين زمان(ع) را که براي استقبال از آنان آغوش گشوده است، در کعبه دلها ملاقات و تجديد پيمان کنند!

مناجات شبانه، اشک هاي خالصانه، ضجه هاي دلبرانه، احساسات عاشقانه، چشم هاي مشتاق، واژه هاي ميثاق، نذرها، دخيل ها، عهدها، توبه ها و طلوع اراده هاي ايماني در حضور قلب عرفاني، نشان از قدرت بالاي تأثرگذاري اين نهضت در عمق دل و جان نوجوانان و جوانان ايراني داشته و توسعه سالانه اين برنامه، شايد نافذترين جنگ نرم ما براي مبارزه با جنگ نرمي باشد که جامعه ما را با ژست هاي عقلاني احاطه کرده است!

فلذا بايد به زائران معزز راهيان نور متذکر شد، مهم تر از رفاهيات، امکانات، جغرافيا، عناوين و کلاً ظواهر سفري که در راهيان نور ملاحظه و تجربه مي کنند، باطن آن يعني رهاوردها و دستاوردهاي معنوي و دل انگيزي است که اولاً براي خود تهيه کرده و ثانياً به خانواده، اقوام، دوستان، همشاگردي ها و همه مستقبليني است که در پايان سفر اعطاء مي کنند و از اين رو بايد همانند شکارچيان زيرک، ثانيه به ثانيه و صحنه به صحنه، شکارچي فرصت هايي باشند که گاهي تکرارشان در سفرهاي سالنه بعدي، اگر محال نباشد، حداقل بسيار دشوار و بعيد است!

در پايان به همه کساني که راهيان نور را از ابتدا تا انتها مديريت مي کنند، توصيه مي گردد که نگذارند راهيان نور رفته رفته چيزي شبيه تخت جمشيد، کيش، سرعين، اصفهان و يا ساير مناطق مشابه شد که اهتمام متصديان آن مصروف افزايش رفاهيات آن شده و با تفکر اقتصادي و گردشگري هاي متعارف اداره شود و تلاش کنند که پديده الهي و معنوي راهيان نور، بوي جبهه ها و بوي سختي هاي جنگ را به مشام زائرانش رسانده تا زائران امروز، رزمندگان فرداي کشور ما باشند!

صادقعلي رنجبر-عضو هيئت علمي دانشگاه

دیدگاه های این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *