گفتگو با شهرام ناظری

پس از کنسرت باشکوه و موفقيت آميز استاد شهرام ناظري در بهمن ماه ۱۳۹۲ در سالن سيد رسول حسيني ساري نشست صميمانه اي با شواليه آواز استاد ناظري ترتيب داده ايم که شرح آن در ذيل مي آيد.

-چگونه مقدم? شاهنامه خواني با تلفيق موسيقي ونواي شما تصوير اساطيري موجود در شاهنامه را جان مي بخشد وشنوده را به زمانهاي نامعلوم مي برد؟

اولاً من به موسيقي باستاني به موسيقي حماسي و لحن هاي حماسي توجه داشتم و بعد هم از ابتدا نگاهم صرفاً در موسيقي سنتي نبوده به تمام قوميتهاي ايران توجه داشتم و در حقيقت به اسطورها و موسيقي باستاني  كه يك بخشي هم در موسيقي كردي دارد توجه داريم اين يك فضايي از بعضي از لحن هاي موسيقي كرد است لحن هاي دست نخورده مثل هوره ،مور ،سياه چمانه، يك نوع لحن هايي است كه فكر ميكنم باقيمانده از گاتاياي زرتشت است،كه اين لحن ها باقي ماندند و من از اين لحن ها الهام گرفتم كه در حقيقت شما اين فضايي كه از آن صحبت مي كنيد،همين است .

-سختي اجراي شاهنامه را در چه مي بينيد و چگونه تصوير مملموسي از سه داستان ضحاك  فريدون و كاوه آهنگر ارائه کرديد چقدر روي آن كار كرديد ؟

اين كار با تدوين خودم انجام شد و از موسيقي مقامي و به خصوص موسيقي كرد مدد گرفتيم و آقاي الهامي طبق نظر من حركت كرد براي آهنگسازي، چون من تدوين كننده بودم و من هم با فردوسي و لحن هاي حماسي بيگانه نبودم و سالهاي خيلي نوجواني به اين نوع موسيقي توجه داشتم و راجع به آن صحبت مي كردم هيچ خواننده اي يا هيچكدام از موزيسين ها از ۳۰ سال پيش شايد در برنامه  ها و مصاحبه ها در مورد فردوسي خيلي حرف نمي زدند، من هميشه دغدغه ام بود و دلم     مي خواست اين كار انجام شود در نتيجه طبيعاتاً چيزي نبوده كه مثلاً يك آهنگ ساز يك آهنگي ساخته باشد كه به من بدهد و بگويد بفرمائيد و شما اين را بخوان، يك چيزي خيلي سابقه دار ۳۰ ساله بوده، چون من خودم دستي به اهنگسازي و موسيقي دارم در نتيجه اول من يك  موزيسين هستم بعد خواننده . و خواننده اي نيستم آهنگ ساز بيايد آهنگ بسازد و من ياد بدهد ، در نتيجه خوب فرق مي كند شاهنامه هم براي من چيز جديدي نبوده و سالهاي قبل سابقه داشته و من راجع به آن حرف زدم و در مصاحبه هايم هم گفتم و به هر حال راجع به آن آشنايي داشتم .

 

قق

-ظاهرا اخيرا در قونيه تشريف داشتيد  بنظر ارادت خاص و ويژه اي به مولاناداريد، منشاء اين ارادت کجاست؟

بله همان اشراف و علاقه من به آن به ادبيات ايران و آن عشقي كه از بچگي داشتم و بعد هم تعليم كه دادند نسبت ادبيات ايران كه ادبيات حماسي و ادبيات عرفان ،چون ميدانيد تاريخ اجتماعي و ادبيات ايران بر مبناي دو ستون استوار است يك ادبيات حماسي و يكي ادبيات عرفاني. كه تمام تاريخ اجتماعي ايران را فرا ميگيرد . هزار سال است كه شعراي ما در قالب ادبيات عرفاني اين همه  نکته ها وحرفهايي كه زدند از حافظ بگيريد، عطار ، مولانا ، از سنايي بايزيد بسطامي از ابوسعيد ابوالخير و منصور حلاج يك زبان مشترك داشتند و ان اين بود كه با  رياکاري ورياكاريهاي آنچناني هم مخالفت داشتند يك نگاه وراي آن چيزي كه در جامعه  بود،داشتند و آن نگاه به دين را تبديل كردند به ديگاه بشري و يك ديدگاه بشري بزرگ و تاريخ اجتماعي ما در حقيقت مرهون همين ادبيات عرفاني ماست اين علاقه ما به ادبيات ما را به طرف مولانا كشاند به طرف شاهنامه فردوسي كشاند و اين بود كه من هم مولانا را شروع كردم با اين كه در موقعي كه من اين كار را انجام مي دادم كمتر كسي اين كار را مي كرد و حتي خيلي از استادها هم حتي مخالف بودند و ميگفتند نمي شود و لي من انجام دادم .روي عشق خودم و اينكه يك علاقه اي بوده منشآ آن ادبيات است اصلاً من ادبيات خيلي برايم مهم است و فكر مي كنم يك موزيسيني كه ادبيات نمي داند خيلي كارش لنگ مي ماند فكر مي كنم حتي اگر كار بيكلام هم انجام دهد و ادبيات هم بلد باشد طوري ديگه اي آن كار را مي سازد ادبيات مادر است . ما هم كه ديگر همه فهميدند به ادبيات علاقمنديم و دستي بر شعر و قلم داريم.

-آيا شعري هم مي سرائيد؟

بله همين شيدا شدن را كه خواندم شعرش مال خودم است حتي آن مدالي را كه هم گرفته ام ( شواليه ) مدالي است به اسم آفيسير به معناي صاحب منصب ادبيات و هنر است و در حقيقت به خاطر ادبيات و هنر بوده كه اهداء كردند .

-شما پروفسور آنا ماري شيمل را از نزديك ديديد و ملاقات داشتيد ؟

از نزديك نه ولي خيلي با اين خانم نزديك بودم به خاطر اينكه از طريق يكي از معلمانم كه مرشد من بوده و ايشان با خانم آنا ماري شيمل آشنا بودند و خيلي راجع به ايشون با من صحبت مي كرد و من ارادت دارم به ايشان .

-در مورد کروه کامکارها که همزبان  وان شاء ا…همدل هم مي باشيد بفرماييد؟ آيا بعد از کارهاي قبلي من بعد هم همكاري شما ادامه خواهد يافت؟

انشاء ا… چرا حتماً اين كار خواهد شد گروهي هستند كه من آنها را دوست دارم و علاقه دارم به ايشان حتماً

 

ففففف
-از فرزند خلف پدر “حافظ “بفرماييد واينکه فعلا چه مي کنند؟

او هم ۱۴ ساله رفته نيويورك درس موسيقي مي خواند رشته ليسانس آهنگسازي و فوق ليسانس رهبري اركستر گرفته، مشغول كار موسقي است .

-بزودي كارهاي مشترك نخواهيد داشت ؟

نه فعلاً همين كارهايي كه از قبل داشتيم يك هفت ،هشت سال پيش شاهنامه اجرا كرديم در خارج از كشور، كارهاي ديگري هم در زمينه موسيقي داشتيم اثري ديگري هم هست كه سالها دارند رويش كار ميكند، به اسم سمفوني رومي كه آن هم من با اوهمكاري كردم .

-بسياري از اثار اجرايي شما با نيت يا هدف کمک يا توجه به اقشار خاص همانند کودکان شين ابادي اجرا شده ،انگيز? خود وبازخوردهاي انرا توضيح بفرماييد؟

انگيزه كه به هر حال آدم به يك حال و هوا و تفكري مي رسد كه احساس مي كند وقتش  است،يك كارهايي انجام دهد حتي در حد كوچك .من هم جواب درون خودم را دادم و باز خوردش هم بسيار زيبا بوده خيلي بيش  ازهزار ها برابر كه من كردم جواب رسيده ،الان نمونه اش از كانون وكلا “تنديس مهر “سال ۹۲ را براي من در نظر گرفته اند .

-ميزان اشنايي شما با موسيقي يا موسيقيدانان مازندراني چه اندازه است؟شناخت داريد؟

نه، درحد خيلي عادي؛ با آقاي استاد محسن پور و بعضي از اساتيد ديگر ولي زياد نه ،كلاً فضاي موسيقي در اين ۳۰ سال فضاي تفرقه بوده فضايي نبوده كه همديگر را ببينم و كلاً كم بوده .

-وعلت اينکه موسيقي مازندراني همانند موسيقي خط? کرد يا خراسان در موسيقي ملي ايران داراي فراواني  نيست را در چه مي دانيد؟در موسيقي يا موسيقيدانان مازندراني؟

اولاً تعداد موسيقداناني كه در آن منطقه هستند بيشتر و موسيقي آن منطقه به خصوص موسيقي كرد خيلي دست نخورده تر و عميق تر است البته تمام موسيقي هاي قوميت هاي ايران با ارزش است ولي بعضي ها كوچكتر است موسيقي كرد خيلي عظيم تر است و موسيقي خراسان هم همينطور و به خصوص موسيقي كرد دست نخورده تر و عميق تر است .

-شعر مشهور نيما«تورا من در چشم در راهم»با اهنگسازي عطا جنگوک وصداي شما در سال ۷۰(۲۲سال پيش)ضبط شدکه بسيار هم زيبا بود،  آيا قصد اجراي اثار ديگري با اشعار نيمارا نداريد؟

چرا مثلاً الان يك سي دي براي پدر شعر ايران داريم  منتشر مي كنيم فقط از اشعار نيماست.

-آهنگ زمينه وپاياني  تصنيف” يار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا” در کار “آتش در نيستان»ياد آور ملودي  تران?”آي ربابه جان “مازندرانيست ، ايا همينطوره است ياتصادفا شبيه آهنگ کردي خاصيست يا اساسا ملودي ساخت اهنگسازه ؟

بله من هم نظرم اين كه رنگ بويي از موسيقي مازندران دارد T هم مازندراني هم كردي، لابد حتماً تحت تأثير قرار گرفته و اين تأثير باعث شده تا اين ملودي تراوش كند

-از کنسرت ساري  وکيفيت اجرا در اين سه شب بفرماييد؟

بسيار عالي بود، چون مي دانيد شاهنامه خواندن آنهم مقامي تحملش خيلي سخته چون كار خيلي نويي هست خيلي جديد خيلي ثقيل و سنگين  است معمولاً مردم هم بايد  خسته  شوند ولي واقعاً  من ديدم چقدر  تمرکزودقت و چقدر سكوت داشتند و اين چقدر كمك كرد به ما و چقدر لذت برديم از اين دقت نظر مردم ساري و اين توجه عميقشان به هنر و هنرمند خيلي خيلي براي من جالب و زيبا بود .

-اينكه مي گويند حس شنونده به خواننده انتقال پيدا مي كند صحيح است؟

دقيقاً دقيقاً بله

-بنظر مي رسد در اين سه شب اجرا احساس راحتي خاصي با مردم ساري داشتيد؟

وقتي که آدم حس شنونده ها و علاقمندانش را وآن موج مثبت و حسي كه از جمعيت به طرف تو مي آيد را خيلي زيبا  مي بيني ودرست مي گيري خيلي احساس آرامش بيشتري مي كني

-دقيقاً ۲۰ سال پس از  كنسرت استاد شجريان در اين سالن(سيد رسول حسيني) شما كنسرت برگزار كرديد خاطرات مردم مازندران و ساري زنده شد اين خاطره  مخصوصاً با برفي كه در شب سوم آمد براي هميشه در ذهن مردم خواهد ماند با اين حال ضمن تشكر در پايان مصاحبه در خدمت شما هستيم براي صحبت پاياني .

همين كه من آمدم ساري و بعد از مدتي در ساري باران وبرف آمد اين بركت وخير را بايد به فال نيك بگيريم. سپاسگذاري  مي كنم از همه مردم ساري و شركت نسيم مهر آوا آقاي غلامي و فرماندار محترم آقاي واحدي و انجمن حمايت از بيماران كليوي و همه كساني كه همكاري كردند نيروي انتظامي ،راهور، اماكن ،ارشاداستان وهمه متشكرم.

مصاحبه اختصاصي نسيم مهرآوا

دیدگاه های این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *