دل نوشته مدیر دبیرستان امام خمینی نکا/مدرسه هم کرونا گرفته!!!
تاریخ انتشار خبر : ۹۸/۱۲/۲۵
دروازه را که می گشایم از خواب می پرد دو هفته ای است نظم اش بهم ريخته و مي شد گفت نا امید از برگشتن شماهاست. برایش سوال هست که این وقت سال چه شده؟چه اتفاقی افتاده براي شما؟ شايد تعطیلات عید نوروز زودتر از سال های قبل به استقبال بهار آمده است؟ سوال پشت سوال … آقا مدیر بچه ها کجا هستند؟…عزیزانم کجا هستند؟…. داش مجید کجاست؟…….معلم ها………عجیب دلتنگ تان شده…
از در و دیوارش آه سردی بلند می شود. سرسبزی کاج های حیاطش به زردی گراییده، “دیفن باخیا” سرماخورده وآنقدر خودش را باخته که چند قاشق، شربت دیفن هیدرامین هم حالش را خوش نخواهد کرد.. “پیچک” دل پیچه گرفته ، در نبودتان گرمای وجود شوفاژها یخ زده ، پله ها را توان تعالی نیست ، نرده ها از اینکه دو هفته ای بوسه بر دستان شما نزده اند غمناک اند، موزاییک سالن ها عجیب به صف شده اند تا دوباره بوسه بر پاهایتان بزنند و دراین خیال دل شان لک زده است. مدرسه سردرد گرفته ، نفس تک صندلی ها به شماره افتاده ، ریه های کلاس عجیب خونی شده…گویی کرونا گرفته!
یادش بخیر! خورشید چقدر بی صبرانه از پشت دیوارهای شرقی هنگامه صبحگاه سرک می کشید و سعی داشت تا خودش را درمیان صفوف تان جا کند. به گمانم او هم گرمایش را از گل وجودتان می گرفت. یادش بخیر! گنجشککانی که صبح ها روی دیوار درحین اجرای برنامه صبحگاهی نور می شنیدند و نور می خوردند. چراغ ها خاموش شده اند ، در کلاس ها تب کرده، پنجره ها سرفه می کنند…!!!
گمان نمی کنم با دود کردن اسپند ، حال و روزش بهاری شود. حالا حالاها احوالش کرونایی است! تا شما برنگردید… همین آش است و همین کاسه!
امروز به یقین رسیدم که مدرسه با گرمای وجود شما خوبان جان می گیرد. کرونا به ما فهماند که قدر داشته هایمان را بدانیم. قدر شما دانش آموزان ، شما آینده سازان سرزمینم ایران!قدر همکاران و معلمان دلسوز شهرم را!
من و مدرسه بی صبرانه آمدن تان را به انتظار نشسته ایم.
✍️ حسینی/مدیر دبیرستان امام خمینی(ره) نکا
تقدیر از برادرم نوری که با قلمش احساسم را یاری نمود.⚘⚘
اسفند ۹۸