مروری بر ابعاد شخصیتی و مدیریتی حضرت امام خمینی (ره)/ عکس

حضرت امام خمینی(ره) پـس از انبیاء بزرگ الهی و معـصومان (ع) ? از کم نظیرترین و ممتازترین شخصیت های تاریخ بشریت است که با اندیشه های بلند الهی و تلاش های صادقانة خویش مسیر تاریخ را دگرگون کرده و سر منشاء تحولات عظیمی‌در ایران وجهان گردید. او نمونه انسان کامل و شخصیتی جامع است که یکی از اصیل ترین انقلابهای تاریخ را به پیروزی رساند و نظامی بی بدیل را پایه ریزی و رهبری نمود و با تکیه بر عنصر آگاهی، استقامت وشجاعت تزلزلی آشکار در ارکان و مبانی مکاتب الحادی و تمدن های مادی غرب و شرق بوجود آورد و کنگره های کفر و شرک و نفاق را با انحطاط و تباهی رو ساخت .
حضرت امام خمینی(ره) پـس از انبیاء بزرگ الهی و معـصومان (ع) ? از کم نظیرترین و ممتازترین شخصیت های تاریخ بشریت است که با اندیشه های بلند الهی و تلاش های صادقانة خویش مسیر تاریخ را دگرگون کرده و سر منشاء تحولات عظیمی‌در ایران وجهان گردید. او نمونه انسان کامل و شخصیتی جامع است که یکی از اصیل ترین انقلابهای تاریخ را به پیروزی رساند و نظامی بی بدیل را پایه ریزی و رهبری نمود و با تکیه بر عنصر آگاهی، استقامت وشجاعت تزلزلی آشکار در ارکان و مبانی مکاتب الحادی و تمدن های مادی غرب و شرق بوجود آورد و کنگره های کفر و شرک و نفاق را با انحطاط و تباهی رو ساخت . همانگونه که امام موسی کاظم علیه السلام می فرماید : «رجل من اهل قم یدعوا الناس الی الحق، یجتمع معه قوم کزبرالحدید، لا تزلهم الریاح العواصف، و لا یملّون من الحرب، و لا یجبنون، و علی الله یتوکلون، و العاقبه للمتقین ؛ مردی از اهل قم، مردم را به حق دعوت می کند. گروهی از مردم با او گرد می آیند که همانند تکه های آهن مستحکم اند. بادهای سخت آن ها را نمی لرزاند، و از جنگ و مبارزه به ستوه نمی آیند، و از دشمن نمی هراسند، و بر خدا توکل می کنند، و عاقبت با متقین است.»۱
ارتقاء سطح معرفت و بصیرت مردم خصوصاً دانشجویان فرهیخته نسبت به اندیشه ها و شخصیت عظیم حضرت امام خمینی (قدّس سرّه) و آگاهی به تحولات شگفتی که وی در کشور و عرصه جهانی ، پدید آورد ، ضروری است ؛ زیرا علاوه بر اهمیت این امر در همدلی، همگامی و استمرار آگاهانه آرمان های امام(ره)، در این برهه بسیار حساس از تاریخ انقلاب اسلامی که دشمنان اسلام با هدف مقابله با کارآمدی انقلاب اسلامی و نفوذ روز افزون اندیشه الهی امام در جهان ، سیاست استحاله فکری و تضعیف انگیزه نیروهای انقلاب را تعقیب می کنند ، دستیابی به بینشی عمیق در این زمینه بیشتر احساس می شود . و بی شک سعادت استقامت در سنگر دفاع از اسلام ناب محمدی(ص) و آرمان های امام تنها نصیب مجاهدانی می شود که به معرفتی عمیق از موهبت آسمانی امام ، اندیشه ها و ابعاد شخصیتی او ، دست یافته و به بصیرت و بینش لازم در این زمینه نائل آیند که « لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق »۲ ، پرچم این مبارزه را کسی جز افراد آگاه و با استقامت و عالم به جایگاه حق بر دوش نمی کشند. در این راستا نوشتار حاضر در جهت آشنایی مختصر با برخی ابعاد شخصیتی و مدیریتی حضرت امام (ره) تهیه و تقدیم می گردد.
جامعیت علمی
امام خمینی( ره) فیلسوفی الهی، عارفی ربانی، فقیهی اصولی و مرجع تقلید مردم و در عین حال رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی در ایران بود. امام به خاطر استعداد، شایستگی ها و موهبت های بی کران الهی به فراگیری بسیاری از معارف و علوم اسلام ی پرداخت و در آن ها تخصص ویژه و مهارت کامل پیدا کرد. دو ویژگی برجسته در مورد مطالعات و تحصیلات امام در خور توجه است ؛ یکی از آنها جامعیت علمی و تنوع دروس مورد تحصیل ایشان است ؛ بدین بیان که او ضمن تحصیل دروس فقهی متعارف , به آموختن و مطالعه متون عرفانی , کلامی , سیاسی , ادبی , نجومی و هیئت جدید و قدیم پرداخته و با مبانی فلسفه غرب آشنا و با مباحث فلسفه اسلامی در هر دوگرایش اشراقی و مشائی تسلط کامل داشت. و حتی به گفته فرزند ایشان , وی کتاب های رمانی مانند بینوایان را مطالعه می کرد . بی گمان این تنوع مطالعاتی امام به وی جامعیتی خاص بخشید .
ایشان همچنین مجتهدی برجسته در فقه و اصول بود و برای آنها اصالتی ویژه قائل بود و از آمیزش برداشت‌های کلامی و فلسفی و عرفانی با احکام فقهی در مراحل استنباط احکام پرهیز داشت. امام خمینی پویایی فقه و اصول را لازمه نگرش اجتهادی می‌دانست و معتقد بود که عنصر زمان و مکان نقشی بس تعیین کننده در اجتهاد دارند. او در عین حال معتقد بود که پویایی فقه هرگز به معنای بی‌ثبات کردن روش استنباط و اجتهاد مصطلح نیست.
جامعیت علمی امام را می توان در آثار علمی بر جای مانده از ایشان به نیکی مشاهده کرد که اغلب در سنین جوانی به نگارش در آمده اند ؛ نظیر شرح دعای سحر, مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه ، و همچنین سر الصلوه , چهل حدیث , حدیث جنود عقل و جهل و… اشاره نمود . مباحث فقهی ایشان نیز در کتاب های المکاسب , الطهاره , الرسائل , البیع ، تحریر الوسیله۳ و جز اینها آمده است. و در زمینه سیاسی و اجتماعی از مهمترین آثار ایشان , دو کتاب کشف الاسرار۴ و حکومت اسلامی و ولایت فقیه می باشد که مبیّن آگاهی عمیق امام و برخورداری از شناخت بسیار بالا از شریعت و توانایی آن در اداره انسان و اجتماع و … را نشان می دهد. ۵
حضرت امام در قلمرو فلسفه و حکمت و عرفان نیز، بسیار زبردست، نیرومند، صاحب مبنا و متخصص بود و علما و فضلای خبره، ایشان را در این رشته شخصیتی بی نظیر و یکه تاز میدان دانسته، به برتری و ی از دیگر متخصصان بنام آن رشته، اعتراف داشتند.۶. بینش فلسفی امام و تبحر در آن باعث پیچیدگی هرچه بیشتر ذهن امام شده و ایشان را از ساده اندیشی ها مصون می داشت. برخورد صحیح امام با مسایل بغرنج سیاسی در طول مبارزه و عدم ارتکاب اشتباهات فاحش از جانب ایشان ، علاوه بر تأییدات الهی از این ویژگی امام نشات می گرفت .
یکی از شاگردان امام درباره جامعیت علمی ایشان می نویسد: « … ایشان در رشتههای مختلف علوم معقول و منقول : فقه، اصول، فلسفه و عرفان تخصص ویژه و مهارت کامل دارد و تحریر (دانشمند) فنون و جامع معقول و منقول می باشد… اگر از مقام فقاهت ایشان پرسش به عمل آ ید، از طرف بسیاری از علما و صاحب نظران پاسخ داده می شود که سرآمد علمای این رشته در عصر حاضر بوده و نسبت به اعصار گذشته کم نظیر است. اگر از اصول ایشان سؤال شود نیز گروه زیادی از صاحب نظران، اصول ایشان را برتر و ژرف تر از اصولیین معاصر می دانند. نیز وقتی که از مراتب علمی ایشان در علوم عقلیه سخن به میان می آید، گروه بی شماری ایشان را یکه تاز میدان فلسفه و حکمت و عرفان معرفی کرده، در برابر عظمت فکری ایشان در بررسی مسائل غامض و پیچیده علوم عقلیه، سر تعظیم فرود می آورند.» ۷ مقام معظم رهبری نیز در این زمینه می فرماید : « رهبر کبیر عزیز ما و امام فقید بزرگوار ما که در عالم چهره درخشان بود و حقیقتاً مثل او نه در این زمان و نه در زمانهای گذشته نداشتیم، نداریم، لااقل در چهرههای معروف عالم سراغ نداریم بعد از انبیاء و اولیاء علیهم السلام، به این عظمت، به این جامع الابعاد و جامع الاطراف بودن و با این خصوصیات مثبت.»۸
امام به عنوان یکی از مدرسین و مجتهدین صاحب رأی در تفسیر ، فقه ، اصول و فلسفه و عرفان و اخلاق شناخته می شد . حضرت امام طی سالهای طولانی در حوزه علمیه قم به تدریس چندین دوره فقه ، اصول ، فلسفه ، عرفان و اخلاق اسلامی همت گماشت . در نجف بود که برای نخستین بار مبانی نظری حکومت اسلامی را در سلسله درسهای ولایت فقیه بازگو نمود .
از برکات سال ها تدریس امام تربیت صدها و بلکه به اعتبار مدت طولانی- هزاران عالم و فرزانه ای بوده است که هر یک روشنی بخش حوزه های علمیه و راهبر مصادر امور انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بشمار می روند.آیت‌الله شهید مرتضی مطهری که خود در این درسها شرکت می‌کرد ، تأثیر آن را چنین بیان می‌نماید : « …. اگر چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از مقدمات فارغ نشده بودم و شایستگی ورود در معقولات را نداشتم ، اما درس اخلاقی که وسیله شخصیت محبوبم در هر پنج شنبه و جمعه گفته می‌شد ، و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود ، نه اخلاق به مفهوم خشک علمی ، مرا سرمست می‌کرد . بدون هیچ اغراق و مبالغه‌ای این درس مرا آن چنان به وجد می‌آورد که تا دوشنبه و سه شنبه هفته بعد خودم را شدیدا تحت تأثیر آن می‌یافتم . بخش مهمی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس ، و سپس در درسهای دیگری که در طی دوازده سال از آن استاد الهی فرا گرفتم انعقاد یافت ، و همواره خود را مدیون او دانسته و می‌دانم . راستی که او روح قدسی الهی بود . »۹
ویژگی برجسته دیگر حضرت امام , سخت کوشی و تلاش امام در مطالعه و تدریس است . برای مثال , دختر ایشان در این زمینه می گوید : مطالعه ایشان بسیار زیاد بود ؛ به گونه ای که وقتی وارد اتاق می شدم , می دیدم در کتاب گم شده است .ایشان می نشست و یک میز جلویش و پیرامون او نیز به بلندی یک متر کتاب بود .۱۰ دختر دیگر ایشان چنین بیان می دارد : « زمانی که حضرت امام مبارزه نداشتند , آن قدر مشغول مطالعه و درس بودند که فقط سر نهار یا گاهی سر شب ده دقیقه ایشان را می دیدیم .۱۱
بعد عرفانی
آنچه حضرت امام را به عنوان رهبری ممتاز و بی نظیر کرده بود ، مجموعه ای از ویژگی های فردی ، اجتماعی سیاسی و عرفانی ایشان بود . او تربیت و تزکیه را مقدم بر تعلیم و آموزش می‌دید ومعتقد بود که دانش با همه شرافتش آنگاه که توأم با تزکیه نفس نباشد همچون ابزاری در خدمت هدف‌های شیطانی به کار گرفته خواهد شد.
امام بنده عابد و زاهد خدا بود و سالهای طولانی در خلوت عبادتگاه خود را خالص کرده بود. او تجسم عینی تسلیم در مقابل خدا بود و به همین جهت بزرگترین اتفاقات کوچکترین تاثیری برای او نداشت. امام موحدی بود که با اتصال به خداوند متعال دیگر قدرتها را خُرد می دید و از این بابت هیچ نگرانی به خود راه نمی داد .۱۲
عرفان امام خمینی، مبتنی بر آیات قرآنی، احادیث بزرگان دین و آموخته‌های عمل اولیای خدا و در چارچوب شرع مطهر اسلام بود ؛ ایشان با تصوف منفی که دین وآیین را ذکر و ورد منحصر کرده و پرهیز از انجام مسوولیت‌های سیاسی و اجتماعی را ترویج نماید به شدت مخالف بود. ایشان در زندگی فردی از جوانی به سیر و سلوک معنوی و جهاد اکبر پرداخته بود و پس از این مراحل وارد صحنه سیاسی گردید که نتیجه آن را می توان چنین بر شمرد : تجلی روح عرفانی در تمامی اعمال وی از جمله تصمیمات سیاسی- اجتماعی ، دارا بودن انگیزه الهی و سرکوب نفس ، مشاهده خود در محضر خداود در تمام اعمال و رفتار ، تلاش برای رضای الهی در همه اعمال ، شجاعت استثنایی ، عزت نفس ، صبر و بردباری ، سرسختی و ایستادگی در راه حق و نیز قدرت اثرگذاری بالا بر نفوس و عقول مردم .۱۳ و بر این اساس خلوص امام در جمیع جهات عامل کمک ها و راهنماییهای خداوند متعال در مقاطع حساس بود و این امر باعث می گردید که با الهامات دریافتی، صحیح ترین تصمیمات سیاسی را در حساسترین مقاطع اتخاذ نماید.
مقام معظم رهبری در مورد این خصوصیات و ویژگی های ممتاز حضرت امام می فرماید : « او عبد صالح و بنده خدا به معنای واقعی بود، من هیچ تعبیری بهتر از این تعبیر زیبای عبد صالح برای امام پیدا نمی کنم.»۱۴ و شهید آیت‌الله محمدباقر صدر از اندیشمندان بزرگ جهان اسلام جمله‌ای معروف دارد که اوج مراتب معنوی رهبر نهضت اسلامی را نشان می‌دهد:«ذوبوا فی الامام الخمینی کما ذاب فی الاسلام»؛ «ذوب شوید در امام خمینی همچنان که او در اسلام ذوب شده است.»۱۵
بعد اخلاقی و رفتاری
ویژگی های عرفانی ، کمالات روحی و علمی حضرت امام در زندگی فردی و اجتماعی و سیاسی وی تاثیرات به سزائی نهاده بود . چنانکه مقام معظم رهبری در این زمینه می فرماید : « شخصیت عظیم رهبر کبیر انقلاب حقاً و انصافاً پس از پیغمبران خدا و اولیاء معصومین ، با هیچ شخصیت دیگری قابل مقایسه نبود ، ودیعه خدا در دست ما و حجت خدا بر ما و نشانه عظمت الهی بود، وقتی انسان او را می دید ، عظمت بزرگان دین را باور می کرد، عظمت پیغمبر (ص) و عظمت امیرالمؤمنین و عظمت سیدالشهداء و عظمت امام صادق علیهم السلام و بقیه اولیاء را انسان نمی تواند درست تصور کند، ذهن ما کوچکتر از آن است که بتوانیم عظمت شخصیت آن بزرگ مردان را حتی در ذهن مان بگنجانیم، اما انسان وقتی شخصیتی با عظمت امام عزیزمان را با حکمت، آن هوشمندی، آن صبر، حلم و متانت، آن صدق و صفا، آن زهد و بی اعتنایی به زخارف دنیا، آن تقوا و ورع و خداترسی و عبودیت مخلصانه برای خدا و بالآخره شخصیتی با این همه عظمت و ابعاد گوناگون دست نیافتنی که همین شخصیت عظیم، چگونه در برابر آن خورشیدهای فروزان آسمان ولایت، کوچکی می کند، تواضع می کند، خاکساری می کند، خودش را در مقابل آنها ذرهای به حساب می آورد، آنوقت انسان می فهمد آنها چقدر عظیم و بزرگ بودند.»۱۶
جالبترین ویژگی زندگی شخصی امام ، صمیمیت و رفتار با اطرافیان از موضعی برابر- در مقابل رابطه خشک و اقتداری- است ایشان نگاه حقارت آمیز به بندگان خدا و ناچیز شمردن اعمال مردم را از مظاهر عجب و باعث هلاکت انسان می دانست۱۷ و خود نیز در برخورد با انسان ها و حتی کودکان ، به کرامت انسانی آنها احترام بسیار می نهاد . امام هیچ گاه از کسی تقاضای شخصی نمی کرد و از محول کردن انجام امور خود به دیگران نیز خود داری می نمود. در تمام مدت تدریس ، در برابر شاگردان دو زانو و مودب می نشت .۱۸ در سلام گفتن بر همه سبقت می گرفت و پیش از نشستن همسر بر سفره ، هرگز دست به غذا نمی برد .۱۹
رعایت حقوق دیگران نیز در همه برخوردهای امام دیده می شد ؛ به آشپز منزل خود تأکید می کرد مبادا به دلیل انتساب به ایشان ، مردمی که در صف نانوایی ایستاده اند ، نوبت خود را هرچند داوطلبانه به او واگذار کنند . حداکثر وسواس را به خرج می داد تا از همه ساکنان خانه هایی که در جماران به دلیل سکونت ایشان تخلیه شده بود ، رضایت بگیرد .۲۰ ساعات بچه داری شبانه را با همسر خود تقسیم می کرد . هنگام برخاستن برای نماز شب ، از چراغ قوه استفاده می کرد تا مبادا با روشن کردن چراغ اتاق موجب مزاحمت برای دیگران شود .۲۱
یکی از بزرگ‌ترین ویژگی‌های حضرت امام ساده زیستی ایشان بود ؛ یکی از بهترین راهکارهای مبارزه با استکبار و ابرقدرت‌ها را «ساده زیستن» می‌دانستند به طوری که می‌فرمودند: «اگر بخواهید بی‌خوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابر قدرتان و سلاح‌های پیشرفته آنان و شیاطین و توطئه‌های آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان بدر نکند، خود را به «ساده زیستن» عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمت‌های بزرگ برای ملت‌های خود کرده اند، اکثرا «ساده زیست» و بی‌علاقه به زخارف دنیا بوده‌اند … چرا که با زندگانی اشرافی و مصرفی نمی‌توان ارزش‌های انسانی و اسلامی را حفظ کرد».۲۲
ساده زیستی و قناعت امام در ایجاد جاذبه میان طلبه ها و سایر اقشار نقش بسزایی داشت . برای مثال او در حالی زمستان را به سر می برد که دیوار یکی از اتاق های خانه اش خراب شده و خانواده اش همچنان در آن خانه زندگی می کردند ؛ در زمان جنگ گاه در خانه اش پودر رختشویی پیدا نمی شد ، به این دلیل که پودر کوپنی خریداری شده تمام شده و هنوز کوپن بعدی را اعلام نکرده بودند ؛ هنگامی که برای ورود با ایران ، ستاد استقبال از ایشان برنامه چراغانی و فرش کردن فرودگاه را تنظیم می کرد ، به مجرد اطلاع از آن با همان قاطعیت و صراحت خاص خود اعتراض کرد « به آقایان بگو مگر می خواهند کورش را وارد ایران کنند؟ ابداً این کارها لازم نیست. یک طلبه از ایران خارج شده و همان طلبه به ایران باز می گردد، من می خواهم در میان امتم باشم و همراه آنان بروم ولو پایمال بشوم».۲۳ با وجود گرمای طاقت فرسای نجف ، اجازه نمی داد حتی برای نماز ، کولر و پنکه بخرند .۲۴ و همه این صرفه جویی ها در حالی انجام می شد که امام در مقایسه با مراجع دیگر ، بیشترین شهریه را به طلاب پرداخت می کرد.۲۵
«ارنست کاردیناله»، کشیش مسیحی و وزیر آموزش و پرورش در دولت انقلابی ساندنیست های نیکاراگوئه، می گوید: «بعد از انقلاب نیکاراگوئه، شدیداً تحت محاصره اقتصادی بودیم و نیشکر – که مهم ترین منبع درآمد ارزی کشور ما بود – از ما خریداری نمی شد. وضعیت بسیار بغرنج و مبهمی داشتیم. در سفری به ایران، خدمت رهبر انقلاب اسلامی رسیدم. از کوچه های پرپیچ و خم جماران گذشتم. خانه رهبر انقلاب را در نهایت سادگی یافتم. مردی که شرق و غرب را به لرزه انداخته بود، پیرمردی است با لباس ساده و در اتاقی محقّر. تنها حرفی که ایشان گفتند، این بود: «ما در کنار مبارزان علیه ستمکاران هستیم». این سخن قوّت قلبی بود که با هیچ چیز قابل مقایسه نیست. در ادامه سفر به مقر پاپ، رهبر کاتولیک های جهان رفتم. آن کاخ تو در تو و آن مقر باشکوه، آن لباس های گران قیمت و فاخر و رفتار تند و برخورد تلخ پاپ که گفت: اگر می خواهی کمکی از جانب کلیسا به شما بشود، نباید به سیاست، کاری داشته باشید و همچنین با امریکا درنیفتید. من گفتم: رهبر من قاعدتاً باید شما باشید، اما نیستید. رهبر من امام خمینی است که به آن سادگی زندگی میکند و واقعاً راه حضرت مسیح(ع) را میرود و با آمریکا دشمن است. اگر حضرت مسیح(ع) حالا بود، رفتار امام خمینی[ قدس سره ] را داشت».۲۶
حضرت امام (ره)در طول دوران پس از انقلاب نیز همواره توجه مسوولان را به فرهنگ «ساده زیستی» جلب نموده و می فرمودند: «آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رییس‌جمهور ما خدای نخواسته از آن خوی کوخ‌نشینی بیرون برود و به کاخ‌نشینی توجه کند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی‌که با او تماس دارند، پیدا می‌شود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ‌نشینی پیدا کنند، خدای نخواسته و از این خوی ارزنده کوخ‌نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم. ما در طول مشروطیت از این کاخ‌نشین‌ها خیلی صدمه خوردیم ، مجلس‌های ما مملو از کاخ‌نشین بود… آن روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشند چه‌طور و زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آنها تاثیر بکند، آن روز است که باید ما فاتحه اسلام را بخوانیم… آن روزی که زرق و برق دنیا پیدا شود و شیطان در بین ما راه پیدا کند و راهنمای ما شیطان باشد، آن روز است که ابرقدرت‌ها می‌توانند در ما تأثیر کنند و کشور ما را به تباهی بکشند. همیشه این کشور به واسطه این کاخ‌نشین‌ها تباهی داشته است. این سلاطین جور که همه تقریبا کاخ‌نشین بودند، این‌ها به فکر مردم نمی‌توانستند باشند، احساس نمی‌توانستند بکنند فقر یعنی چه، احساس نمی‌توانستند بکنند بی‌خانمان یعنی چه … وقتی که کسی احساس نکند که فقر معنایش چیست گرسنگی معنایش چیست این نمی‌تواند به فکر گرسنه‌ها و به فکر مستمندان باشد لکن آن‌هایی که در بین همین جامعه بزرگ شده‌اند و احساس کردند فقر چیست دیدند، چشیدند فقر را، احساس می‌کردند، ملموسشان بوده است که فقر یعنی چه، اینها می‌توانند به حال فقرا برسند. کوشش کنیم که این وضعیت در همه ما محفوظ باشد، در مجلس ما، در ارگان‌های دولتی ما…».۲۷
خصوصیت دیگر امام که لازمه رهبری و مدیریت در هر سطحی می باشد نظم و انضباط در امور است. حضرت امام در رعایت نظم و انجام منظم برنامه ها به گونه ای عمل می کرد که نزدیکان از طریق انجام هر برنامه توسط ایشان زمان را تشخیص می دادند.معروف است که ایشان ثانیه ها را نیز رعایت می کرد.۲۸ آنان می دانستند که امام هر کاری را در چه ساعتی انجام می دهند و از این طریق وقت را مشخص می کردند.۲۹ رعایت نظم هم در کارهای سیاسی و اجتماعی و هم در مسایل عبادی و حتی ورزشی امام وجود داشت. اقامه منظم نماز شب و پیاده روی روزانه برای مدت پنجاه سال بدون هیچگونه تغییر شاهد این مدعاست. یکی از همراهان ایشان می گوید : ساعات شب و روز امام چنان تقسیم بندی شده بود که ما می توانستیم بی آنکه امام را ببینیم ، بگوییم مشغول چه کاری است .۳۰
اندیشه و سیره سیاسی
اندیشه و سیره سیاسی امام ، مبتنی بر اصول مستحکمی نظیر جهان بینی توحیدی ، وحی الهی ، سنت و سیره معصومین (ع) ، پیوند دین و سیاست ، اجتهاد ، عقلانیت دینی ، توجه به مقتضیات زمان و مکان و لزوم تأمین مصالح جامعه اسلامی و سایر مؤلفه های فقه غنی اسلامی است .۳۱
در اندیشه امام«دین» خاستگاه و منشأ نظام سیاسی اسلام است و کلیه برنامه ها و مباحث سیاسی اسلام بر مبنای قوانین و احکام دینی پایه ریزی شده است . از این منظر؛ «اسلام دین سیاست است با همه شؤون سیاست، و این معنا برای کسی که کمترین دقتی در احکام حکومتی و سیاسی اجتماعی و اقتصادی اسلام بکند به خوبی و روشنی ظاهر می گردد، پس کسی که خیال می کند دین اسلام جدای از سیاست است هم نسبت به معارف اسلام جاهل است و هم سیاست را نمی داند.»۳۲
ایشان فقه را تئوری واقعی و کامل اداره انسان، از گهواره تا گور می‌دانست و برهمین اساس نظریه «تشکیل حکومت اسلامی بر اساس ولایت فقیه در زمان غیبت» را مطرح و برای تحقق آن سال‌ها مجاهده کرد.
امام خمینی، انقلاب اسلامی را بارزترین مصداق «قیام لله» می دانست و حرکت الهی- سیاسی خویش را به آیه مبارکه « قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَفُرَادَی»۳۳ مستند می نمود . و درست سی و چهار سال قبل از پیروزی نهضت در نخستین اطلاعیه سیاسی خود، علمای دین را به آن فرا خوانده بود. این« قیام لله» معرف کل حرکت سیاسی امام خمینی در طول نهضت اسلامی و بالتبع معیاری برای سنجش ماهیت و آرمانهای دینی آن تلقی می گردید. وجه ایجابی یا مهم ترین دستاورد این قیام، حکومت دینی بود که در سال ۱۳۵۸ بنا به پیشنهاد امام خمینی و نیز حمایت مردم، در قالب جمهوری اسلامی تبلور یافته بود. از این رو، امام خمینی در فردای پیروزی انقلاب که به عقیده ایشان مفاد آیه مذکوره تحقق یافته بود، بلافاصله آیه شریفه «فاستقم کما امرت و من تاب معک»۳۴ را تلاوت می کند و حفظ جمهوری اسلامی را به استقامت، نلرزیدن و صحنه را در نیمه راه ترک نکردن تاویل می برد.۳۵
امام استراتژی مدیریتی خویش را با الهام از تکلیف گرایی قرآن و سیدالشهداء(ع) اتخاذ کرده و توجیه قواعد عرفی «نادرستی مبارزه اقلیت در برابر اکثریت» را به شدت رد می کردند. در دوران قبل از انقلاب جو غالب، مبارزه مسلحانه با رژیم را تجویز می نمود و برخورد مسالمت آمیز و غیر مسلحانه با به دلیل اقتدار نظامی و خشونت رژیم بی نتیجه می دانست . در مقابل این دیدگاه، استراتژی امام آگاهی دادن به توده های مسلمان و خیزش عمومی و یکپارچه بود. امام بخوبی می دانست که اگر آگاهی های اسلامی و سیاسی مردم بالا برود آنان خود کار را تمام خواهند کرد. ایشان با انتخاب این روش و اعتماد به وعده های الهی و علیرغم انتقادهای تمامی انقلابیون آن زمان مبارزه را ادامه داد تا پیروزی را برای ملت مسلمان ایران به ارمغان آورد. حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(ره) به نقل از یکی از دوستانشان تعریف می کند ؛ «در نجف اشرف در خدمت امام بودیم و صحبت از ایران به میان آمد ، من گفتم : این چه فرمایشی است که در مورد بیرون کردن شاه از ایران می فرمایید ؟ یک مستأجر را نمی شود از خانه بیرون کرد ، آنوقت شما می خواهید شاه مملکت را بیرون کنید ؟ امام سکوت کردند . من فکر کردم شاید عرض من را نشنیده اند . سخنم را تکرار کردم . امام بر آشفتند و فرمودند : فلانی ! چه می گویی ؟ مگر حضرت بقیه الله امام زمان ، صلوات الله علیه ، به من ( نستجیر بالله ) خلاف می فرمایند ؟ شاه باید برود .»۳۶
او هم دربرپائی نهضت و بسیج مردم برای انقلاب ، روشی یگانه و منحصر به فرد داشت و هم در ایجاد حکومت ، صاحب نظریه ای بدیع و بی سابقه بود. در بسیج توده های مردم برای پیروزی در انقلاب، روی سخن او به فطرت انسانها بود و همگان را از آن جهت که انسان دارای فطرتی خداجو و حقیقت طلب و عدالت خواه واخلاقی هستند به مبارزه دعوت می کرد. استقلال امام و امتیاز و تفاوتی که در اندیشه وعمل نسبت به دیگر رهبران انقلابی و رجال سیاسی داشت، در واقع، برخاسته از شناخت او نسبت به اسلام و ایمان وی به حقانیت و کارآئی این مکتب بود. او در اسلام ذوب شده بود و درنتیجه همان استقلال و تشخص و تفردی که دراسلام به عنوان یک دین و مکتب، وجود دارد دروجود او نیز متجلی شده بود. آنچه برای او اصل بود مخالفت با دیگران نبود، بلکه وفاداری به اسلام وموافقت و متابعت از اصول و ارزشها و آرمانهای اسلام برای او اصل بود و اگر در این وفاداری و متابعت، بعضی آراء او با آراء دیگران موافق می افتاد باکی نداشت، چنانکه اگر مخالف هم می افتاد هیچ گونه وحشتی از این حیث به دل راه نمی داد.۳۷
باور عمیق و آگاهانه و خردمندانه او به اسلام ، سبب شده بود تا برخلاف بسیاری مصلحان ورهبران سیاسی کشورهای تحت ستم، مقلد اندیشه ها و روشهای سیاسی غربیان نباشد. او به خویشتن اعتماد داشت زیرا به خدای خویش اعتماد داشت. «اعتماد به نفس» او ناشی از اعتماد اوبه پروردگارش، و خودباوری او ثمره خداباوری وی بود.
ویژگی دیگر امام سرعت انتقال مطالب و مفاهیم است که در هدایت نهضت و اداره امور کشور اهمیتی خاص دارد. رهبر نهضت در صورتی که نتواند مسائل را به سرعت درک نماید و مشکلات را با تیزبینی خاص خود دریافت کند نهضت و یا حکومت را با معضل مواجه خواهد کرد. در مورد این ویژگی شاید بتوان ادعا نمود که امام یک شخصیت منحصر به فرد بود و از کوچکترین خبر و یا گزارش بیشترین دریافت ها را در حداقل زمان کسب می نمود که این امر در سهولت کار مجریان سهم بسزایی داشت. از دیگر صفاتی که از امام فردی بی نظیر ساخته ، صبر و خویشتن داری وی است . فرزند ایشان در این باره گفته بود : در مجموع ، امام از مسائلی که خیلی تلخ بود ، اوقاتشان زیاد تلخ نمی شد و از مسائلی هم که شیرین بود خیلی خوشحال نمی شدند . تنها خود را مأمور به انجام تکلیف می دانست .۳۸ خود ایشان در پاسخ به پرسش یکی از اطرافیان در مورد احتمال نگرانی از بحران های سیاسی کشور فرموده بود : « من هیچ گاه مضطرب نمی شوم.»۳۹ اهمیت این ویژگی ، آن هنگام دانسته می شود که بدانیم امام با مسائل سیاسی و نظامی چگونه روبرو می شد .
همچنین امام برای روحانیت نقش زیادی قائل بودند و در منشور روحانیت، ضمن توصیه‌های فراوان به آنها تاکید کرده‌اند: « در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبینشان خون و شهادت نقش بسته است…در ترویج روحانیت و فقاهت نه زور سر نیزه بوده است، نه سرمایه‌ی پول‌پرستان و ثروتمندان، بلکه هنر و صداقت و تعهد خود آنان بوده است که مردم آنان را برگزیده‌اند…استکبار وقتی که از نابودی مطلق روحانیت و حوزه‌ها مایوس شد، دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود؛ یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ درقرن معاصر. وقتی حربه‌ی ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راههای نفوذ تقویت گردید اولین و مهمترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است… اگر روحانیون طرفدار اسلام ناب و انقلاب دیر بجنبند ابرقدرت‌ها و نوکرانشان مسایل را به نفع خود خاتمه می‌دهند… روحانیون و علما و طلاب باید کارهای قضایی و اجرایی را برای خود یک امر مقدس و یک ارزش الهی بدانند و برای خود شخصیت و امتیازی قائل بشوند که در حوزه‌ ننشسته‌اند بلکه برای اجرای حکم خدا به راحتی حوزه‌ را رها کرده و مشغول به کارهای حکومت اسلامی شده‌اند .»۴۰
در کنار حوزه های علمیه حضرت امام همواره در اندیشه و سیاسی خویش نقش مهمی برای دانشگاه و دانشگاهیان قائل بودند ؛ ایشان در بیانات متعدد خویش با عبارات گوناگون این مطلب را متذکر شده اند که «دانشگاه، مبداءِ همه تحولات است» ؛ « مقدرات این مملکت ، دست این دانشگاهی هاست . » ، و « از دانشگاه [است که] باید سرنوشت یک ملت تعیین شود». دانشگاه از دیدگاه امام خمینی(ره) آنقدر اهمیت دارد که اگر نقش واقعی خود را نداشته باشد، همه چیز مملکت ازدست خواهد رفت. ایشان در جمله ای این اهمیت را گوشزد کرده اند: «اگر دانشگاه را ما سست بگیریم و از دست برود، همه چیزمان از دستمان رفته است .» بنابراین، می توان نتیجه گرفت که دانشگاه هم منشاءِ دردها و فسادهای موجود و هم منشاءِ اصلاح کشور است و بسته به اینکه دانشگاهها، استادان و دانشجویان چه جهت گیریهایی داشته باشند، ثمرات آن نیز مشخص خواهد شد. امام خمینی (ره) می فرمایند: « دانشگاه خوب، یک ملت را سعادتمند می کند و دانشگاه غیراسلامی، دانشگاه بد، یک ملت را عقب می زند» و در جای دیگر می فرمایند: «وابستگی یا استقلال، در قید و بند بودن و اختناق یا آزادی، تابع تربیتهای دانشگاهی است.» پس اگر متولّیان دانشگاه افرادی خوب و صالح باشند، نسلهای حاضر و آینده درست تربیت می شوند و اگر افراد غیرصالح باشند، این نسلها نیز غیرصالح تربیت خواهند شد. از این جهت است که امام می فرمایند: « دانشگاه است که امور کشور را اداره می کند و دانشگاه است که نسلهای آینده و حاضر را تربیت می کند. و اگر چنانچه دانشگاه در اختیار چپاولگرهای شرق و غرب باشد، کشور در اختیار آنهاست .»
و برای این مقدرات و تحولات کشور در مسیر صلاح صورت پذیرد ، ایشان تنها راه را اسلامی شدن دانشگاهها دانسته و در این باره می فرمایند: « باید این مسأله را دنبال کنیم که دانشگاه اسلامی شود تا برای کشور ما مفید گردد» و « باید قبل از هر چیز دانشگاه اسلامی باشد. برای اینکه کشور هر چه صدمه خورده است، از کسانی بوده که اسلام را نمی شناخته اند» بویژه در وصیت نامه سیاسی ـ الهی خود در این مورد تأکید می ورزند و بر ملت ایران و نیز دولت جمهوری اسلامی تکلیف می کنند که جلوی نفوذ عناصر فاسد وابسته به شرق و غرب را از ابتدا بگیرند تا بعدا مشکلی پیش نیاید. بیان صریح ایشان در این باره چنین است: « … و بر ملت و دولت جمهوری اسلامی است در همه اعصار که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتبهای انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاهها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکلی پیش نیاید و اختیار از دست نرود.»۴۱
از بر جسته ترین روش های سیاسی امام از آغاز دوران رهبری تا پایان حیات طیبه و مبارکشان توجه دادن مسؤولان نظام و مردم ایران به سیره ائمه معصومین(ع) ، به خصوص تأسی به سیره امام حسین(ع) و الگوگیری از فرهنگ عاشورا بود . نکته دیگر اینکه اندیشه و سیره سیاسی امام به تشکیل و تثبیت نظام جمهوری اسلامی محدود وبسنده نمی شود، ایشان حکومت جمهوری اسلامی را مقدمه ای برای بیداری مسلمانان ومستضعفان جهان می داند تا از زیر یوغ بردگی مدرن رهایی یابند، از این رو مظلومان جهان را به مبارزه با ستمگران و آماده ساختن جامعه برای ظهور ولی مطلق خدا فرا می خواند. ایشان با تفسیر صحیح انتظار ظهور امام زمان(عج) و معرفی معیارهای منتظران حقیقی در فرهنگ شیعه، به تحلیل های غلط درباره انتظارات خط بطلان کشید، و انتظار ظهور را استمرار اقتدار اسلام تبیین نمود: «ما همه انتظار فرج داریم، و باید در این انتظار خدمت بکنیم، انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است، و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند.»۴۲
رهبری و مدیریت بحران
پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد بحران ها و تهدیدات بسیارخطرناکی می باشید که امام با هوشمندی و اعتماد به نفس و با استعانت از قدرت بی منتهای الهی و با پشتیبانی مردم متدین موفق به اداره این بحرانها گردیدند. از قبیل ؛ بحران های قومی و منطقه ای ، اشغال سفارت آمریکا در تهران ، انقلاب فرهنگی ، عزل اولین رئیس جمهور ، جنگ مسلحانه گروههای مخالف ، ترورهای بعد از انقلاب و طراحی کودتا علیه انقلاب ، وقوع جنگ تحمیلی هشت ساله -که دارای ابعاد بین المللی بود- و وقایعی همچون کشتار حجاج ایرانی در مراسم برائت از مشرکین ، قتل عام فجیع مردم حلبچه در جریان بمباران شیمیایی این شهر ( از سوی هواپیماهای عراقی) ، کشتار بیگناهان در بمباران های وسیع مناطق مسکونی ، حضور ناوگان های دریایی آمریکا ، و اروپا در خلیج فارس در حمایت از صدام ، هدف قرار دادن هواپیماهای مسافربری ایران بر فراز خلیج فارس به وسیله نیروهای نظامی آمریکا و سرانجام در داخل نیز عزل قائم مقام رهبری و بازنگری قانون اساسی ، از دیگر مسائلی است که نماینگر درایت و توانایی حضرت امام خمینی در قبال مسائل پیچیده و بحران های مختلف است .
با مروری اجمالی بر تحولات سیاسی و حیاتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، می توان دو خصلت در شیوه رهبری امام ، به خوبی مشاهده کرد ؛ در واقع مدیریت صحیح، تدّبر، بهره گیری از نظرات مشورتی بزرگان انقلاب و از همه مهم تر شجاعت بود. ایشان در زمانی که می بایست با تأسیس نهادها و ارگان های سازمان بخش، از هرج و مرج طبیعی پس از هر انقلابی جلوگیری می کرد، با تأسیس نهادهایی چون شورای انقلاب، کمیته های انقلاب، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دادگاه های انقلاب و…، در این جهت اقدام کرد. هنگامی که می بایست برای تثبیت جمهوری اسلامی ایران بر تصویب قانون اساسی ، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و مجلس، اصرار می ورزید، در همین راستا عمل کرد.
در زمانی که هر گونه اختلاف و چندگانگی در میان مسئولین کشور، آفتی در راه تحکیم انقلاب اسلامی به شمار می آمد، به محض بروز اختلافات، مسئولین و گروه های سیاسی را اصطلاحاً به «وحدت کلمه» دعوت می نمود. نمونه بنی صدر نیز از جمله مواردی است که امام خمینی در زمان خاص خود، به بهترین شکل عمل کرد. در جایی که بنی صدر توانست رأی اول را در انتخابات ریاست جمهوری بدست آورد، حکم او را در بیمارستان تنفیذ کرد و در عین حال به او تذکر داد تا ما بین قبل و بعد از ریاست جمهوری ، در اخلاق روحی اش تفاوتی ایجاد نشود. در هنگامی که بنی صدر، حجت الاسلام سید احمد خمینی را برای پست نخست وزیری برگزید، با این مسأله مخالفت کرد و در نهایت هنگامی که از اهداف اصلی انقلاب اسلامی دور شد و مجلس نیز رأی به عدم کفایت سیاسی او داد، بنی صدر را از ریاست جمهوری اسلامی ایران، عزل کرد.۴۳
در حقیقت امام با تمسک به ایمان قوی الهی و تمسک به سیره ائمه معصومین (ع) عناصر و شالوده های مدیریتی را به شکلی همه جانبه و فراگیر در زندگی فردی و مسایل اجتماعی و سیاسی و حکومتی، تا آن جا که به رهبری وی مربوط می شد، به کار گرفته و از این اصول هرگز غفلت نمی ورزید ؛
موضوع برنامه ریزی، برای امام بسیار مهم است و در کار پیشبرد اهداف و تحقّق آرمانهای خود، بی تردید برنامه ای حساب شده را در پیش داشت. مطالعه حرکت مبارزاتی امام، از آغاز تا فرجام، نشان می دهد که وی به روند جریان نهضت کاملاً احاطه داشت. در آغاز به نقد دولتهای جائر و سپس متوجّه عناصر اصلی رژیم گذشته و حتی عوامل خارجی آنها می شود. به تربیت و تعلیم کادر لازم برای آینده می پردازد و آنان را در صحنه علم و عمل، کار آزموده می سازد. با تدوین نظریه ولایت فقیه، مبانی نظری برنامه و حرکت خویش را به جامعه علمی و اسلامی ارائه می دهد.
و در مرحله بعد، نیروها و امکانات را شناسایی کرده و با تناسب قدرت و توانشان مسؤولیت را به آنان واگذار نموده و نیروهای انقلابی را سازمان می بخشد. در کار گزینش نیروها و تفویض اختیار به آنان، دقیق ترین ملاکها را به کار می گیرد. او، بر خلاف سیره بسیاری از دیگران که نسبت به اطرافیان خود، بیش از دیگران بذل و بخشش دارند، تا از اطرافشان پراکنده نشوند، اطرافیان خود را بر دیگران برتری اقتصادی و تمایز اجتماعی نمی داد، تا از این طریق، ناخالصان، به طمع امکانات گرد او نیایند؛ زیرا او به نیروهایی نیاز داشت که نه از سر تملّق و دنیا پرستی، که به انگیزه های الهی سر در راه اهداف متعالی نهضت داشته باشند. از این روی ، بر اطرافیان خویش شدیدترین نظارت ها را به کار می گرفت. اگر اندکی در خرج بیت المال، از خواست وی تجاوز می کردند، از آنان باز خواست می نمود. هر گز به آنان اجازه نمی داد که برای حمایت از او، در قبال بد گویان، دهان به بدگویی و غیبت باز کنند. نظارت او بر کار مسؤولان نظام، پس از تشکیل حکومت، از فردی در شرایط سنی و توان جسمی او، کاری شگفت و اعجاب انگیز بود.
او، علی رغم همه مغرضانی که در شرایط مختلف، به بهانه های متفاوت سعی داشتند که وی را به عدم نظارت دقیق بر واقعیت های سیاسی جاری جامعه متهّم کنند، آنچنان در جریان مسائل حضور داشت که بارها و بارها، دیگران به هنگام گزارش تازه ترین خبرهای خود به ایشان، در می یافتند که وی قبلاً خبر را دریافت کرده است.۴۴
قاطعیت و شجاعت
شجاعت ، بی باکی و قاطعیت امام ویژگی دیگر سیره سیاسی وی بود . واکنش هایی که از سر بی توجهی به بسیاری از بحران ها نشان می داد نیز این ویژگی را تأیید می کند . در واقع شجاعت امام روی دیگر سکه اعتماد به نفس ایشان است . رهبر باید به این باور رسیده باشد که در او توانمندی های فوق العاده ( چه به خودی خود و چه به اتکا به عوامل دیگر ) وجود دارد و می تواند بسیاری از کارهای به ظاهر ناممکن را انجام دهد . شجاعت امام به حدی است که آن روز که همه از بردن نام شاه، بدون آوردن پیشوند اعلیحضرت همایونی وحشت داشتند، او قیام کرد و با شدیدترین لحن ممکن، نیرومندترین عنصر مستکبر جامعه خویش را مخاطب ساخت و گفت : « تو مگر بهائی هستی که من بگویم کافر است بیرونت کنند… » و آن روز که برخی مدعیان در خانه هایشان بر خود می لرزیدند و در آرزوی تفاهم و عدم ستیز با دشمن بودند، او فریاد بر آورد: «خمینی را اگر دار بزنند، تفاهم نخواهد کرد. »۴۵ امام به هنگام تبعید و در اوج خفقان رژیم شاه ، به علما نوید می داد و از آنها می خواست به بهانه معلوم نبودن نتایج قابل پیش بینی ، دست از مبارزه و آگاهی بخشی بر ندارد .۴۶
بدین گونه برخورد قاطع ایشان با مسائل و عدم سازش و گذشت در راه تحقق اهداف مبارزه ، تلاش بسیاری از لیبرال ها و میانه روها را برای وادار کردن امام به اتخاذ سیاست معتدل تر و به اصطلاح گام به گام آنگونه که مهندس بازرگان می گفت ، خنثی نمود.۴۷ پس از تسخیر لانه جاسوسی امریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، جیمی کارتر رئیس جمهوری امریکا احتمالًا با هماهنگی عوامل داخلی و بخصوص چند عضو کابینه دولت موقت “رمزی کلارک” و “ویلیام میلر” را برای ملاقات با امام خمینی به ایران اعزام داشت. نمایندگان اعزامی در حالی که به ترکیه رسیده بودند و خود را برای سفر به ایران آماده می کردند، پیام فوق الذکر حضرت امام صادر شد و آنان بدون اخذ نتیجه به امریکا باز گشتند. پیام کوتاه و مختصر حضرت امام بلافاصله در جهان و رسانه های گروهی بین المللی انعکاس گسترده و کم نظیری یافت. یادگار حضرت امام مرحوم سید احمد خمینی در این باره تصریح می کنند: “حضرت امام به محض اطلاع اعلامیه ای صادر فرمودند و درآن اطلاعیه هیأت امریکایی را نپذیرفتند و به همه اعضای شورای انقلاب، هیأت دولت موقت و سایر مسئولین تذکر دادند که هیچ کس حق ملاقات با این هیأت امریکایی را ندارد. نکته قابل توجه در این اعلامیه آن است که این تنها اعلامیه حضرت امام است که بدون “بسم اللَّه الرحمن الرحیم” است (همانند سوره برائت در قرآن کریم).۴۸
امام همواره با قاطعیت نسبت به وسوسه های جریان های وابسته و خودباخته در مقابل بیگانگان هشدار داده و می فرمود : «… نباید برای رضایت چند لیبرال خود فروخته در اظهارنظرها و ابراز عقیده ها به گونه ای غلط عمل کنیم که حزب اللّه عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولی اش عدول می کند. تحلیل این مطلب که جمهوری اسلامی ایران چیزی به دست نیاورده و یا ناموفق بوده است، آیا جز به سستی نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمی شود؟! تاخیر در رسیدن به همه اهداف دلیل نمی شود که ما از اصول خود عدول کنیم. همه ما مامور به ادای تکلیف و وظیفه ایم نه مامور به نتیجه . اگر همه انبیاء و معصومین (ع) در زمان و مکان خود مکلف به نتیجه بودند، هرگز نمی بایست از فضای بیشتر از توانایی عمل خود فراتر بروند و سخن بگویند و از اهداف کلی و بلند مدتی که هرگز در حیات ظاهری آنان جامه عمل نپوشیده است ذکری به میان آورند. در حالی که به لطف خداوند بزرگ، ملت ما توانسته است در اکثر زمینه هایی که شعار داده است به موفقیت نایل شود. ما شعار سرنگونی رژیم شاه را در عمل نظاره کرده ایم، ما شعار آزادی و استقلال را به عمل خود زینت بخشیده ایم، ما شعار مرگ بر امریکا را در عمل جوانان پرشور و قهرمان و مسلمانان در تسخیر لانه فساد و جاسوسی امریکا تماشا کرده ایم، ما همه شعارهایمان را با عمل محک زده ایم. البته معترفیم که در مسیر عمل، موانع زیادی به وجود آمده است که مجبور شده ایم روشها و تاکتیکها را عوض نماییم. ما چرا خودمان و ملت و مسئولین کشورمان را دست کم بگیریم و همه عقل و تدبیر امور را در تفکر دیگران خلاصه کنیم؟..»۴۹
موقعیت شناسی و درایت
همین روحیه و استقلال باعث شده بود که امام گاهی در عالم سیاست پیروزی را نه تنها درمتابعت نظر غربیان نداند، بلکه درست برخلاف نظر آنان عمل کند و به پیروزی رسد. در نخستین سالگرد هجرت از نجف به پاریس،امام در بیان خاطرات خود از بازگشت به میهن در دوازدهم بهمن، این نکته را بدین صورت بیان می کند : «… اخیراً که بنا گذاشتیم که بیائیم به ایران،فعالیتهای شدید شروع شد برای اینکه نیائیم به ایران، البته قبلش هم از طرف دولت آمریکا و آنها خیلی پیغام ها می دادند… که شما حالانروید به ایران، حالا زود است رفتن به ایران،نورس است الان ،… حتی از ایران… به وسیله دولت فرانسه برای ما آوردند که خواندند که شما حالا نیایید ایران و اسباب چه هست وچه می شود، اگر شما بروید به ایران، حمام خون راه می افتد و از این حرفها زیاد زدند واین اسباب این شد که من در ذهنم آمد که رفتن ما به ایران برای اینها یک ضرری دارد.اگر چنانچه نفع داشت برایشان و می توانستندکه ما وقتی رفتیم ایران، فورا ما را توقیف کنند، این حرفها را نمی زدند، می گفتند بیائیدایران. ما عازم شدیم و آمدیم و خدای تبارک وتعالی در همه مسائل از اول نهضت تا حالا با ما و شما و با ملت ایران همراهی فرمود…»۵۰
بدنبال اعلامیه حکومت نظامی در ۲۱ بهمن ۵۷ ، همه جا شایعه کودتا منتشر گردید یاران امام که از قبل توسط سرهنگ محمدرضا رحیمی از تصمیم حکومت نظامی مطلع شده بودند با اصرار از امام می‌خواهند که به جای امنی منتقل شوند، ولی امام با این اقدام مخالفت ورزیدند. با طولانی‌تر شدن ساعات حکومت نظامی عده‌ای معتقد بودند که رژیم قصد قتل‌عام مردم را دارد. بنابراین باید مردم را به ترک کردن خیابان‌ها دعوت کرد. موضوع از امام سؤال شد. امام ابتدا دو رکعت نماز خواند و سپس فرمودند: « مردم در خیابان‌ها بمانند و به منازلشان نروند .» آیت‌الله طالقانی از این که امام دستور لغو حکومت نظامی را داده خیلی مضطرب شده و با امام تماس گرفته و می گوید : « آقا : اگر خون این مردم ریخته شود نمی‌توانیم پاسخگو باشیم، رژیم به قصد قتل‌عام و کشتار مردم را دارد». آیت‌الله طالقانی بر نظر خود اصرار ورزیدند امام خمینی فرمودند: «‌ اگر این تکلیف الهی باشد شما چه می‌گویید؟» آیت‌الله طالقانی با این حمله سکوت کردند بعد از آن آیت‌الله طالقانی گفت: « یا من بعد از یک عمر از سیاست چیزی نمی‌فهم یا این سید با عالَم دیگری ارتباط دارد.» و این تدبیر امام ضمن خنثی سازی کودتا منجر به پیروزی نهایی انقلاب در ۲۲ بهمن گردید.
امام همواره مصدر افعالی استثنائی و اقدامات بدیع و شگفت آور بود. به عنوان نمونه، کافی است به دو اقدام حیرت انگیز ایشان «نامه به گورباچف» و«فتوای اعدام سلمان رشدی» اشاره کنیم وحیرت آورتر از این گونه اقدامات امام، آن بود که باوجود همه خصوصیات استثنائی و صفات منحصربه فرد خویش، وسیعترین ارتباط و عمیق ترین تفاهم را با توده های مردم بویژه جوانان داشت. دراین خصوص سخن مهندس بازرگان شنیدنی است : «… عجیب است که یک آدم هشتاد ساله تفاهمش با جوانها خیلی بیشتر از مثلا بنده که توی جوانها و دانشگاه بزرگ شده ام … و به اینها از لحاظ سنی نزدیکترم. ایشان تفاهمش ده برابر است. یک خاصیت و قدرت مقابله روحی و فکری بین ایشان و جوانان انقلابی وجود دارد… من بین خودم و کسانی که در انقلاب هستند ، یعنی جوانها طلاب، دانشگاهی ها و سپاهی ها… واقعاً یک فاصله و یک بیگانگی حس می کنم … ولی آقا هیچ»۵۱
نمونه دیگر آغاز تهاجم نظامی عراق علیه ایران است . حمله ۳۱شهریور ۵۹ برق آسا بود و نفس را در بسیاری سینه ها حبس می کرد. حتی برخی دولتمردان آن روز کشور هم نشانه هایی از نا امیدی را در گفته ها و لحن شان بروز می دادند. در آن برهه خطیر بود که صفحه های تلویزیون سیمای نورانی، آرام و متبسم امام(ره) را نشان دادند؛ آرامش امام از میان کلمات ساده و صمیمی اش به قلوب تک تک مردم ایران جاری شد: «چیزی نیست… دیوانه ای آمده سنگی انداخته و رفته… در جنگ جوهره آدم ها معلوم می شود…» همین طمانینه و آرامش بود که جنگ هشت ساله تحمیلی را به حماسه ای باشکوه و الگوساز برای ملت های مسلمان و دیگر ملت های جهان معاصر و نیز کارگاهی عظیم برای ساخته شدن کادرهای مدیریت اجتماعی و پیشرفت های شگرف علمی و تکنولوژیک تبدیل ساخت. آن روز در ذهن مغرور صدام و حامیانش چنین می گذشت که کار انقلاب اسلامی به سه روزی، هفته ای و یا حداکثر یک ماهی پایان می پذیرد . اما امام بود که از سرنوشت شوم صدام خبر و حذر می داد و آینده را از آن انقلاب رهایی بخش اسلامی، مسلمانان بپاخاسته و مستضعفان جهان معرفی می کرد:«اگر باور کنیم، می توانیم.»
همانگونه که گذشت تفاوت امام با دیگران در حقیقت ، ناشی از تفاوت جهان بینی او با دیگران است ، او برای ایجاد تحول و انقلاب در ایران، به نقطه ای خارج از عالم معیارها و پندارهای غربی اتکا کرد . انقلاب سیاسی او همانند انقلاب های علمی یک پارادایم یا سرمشق جدید برای زندگی فردی واجتماعی ایجاد کرد . او سعی کرد میان زمین و آسمان ، یعنی میان زندگی فردی و حیات جمعی و شئون اجتماعی و سیاسی آدمی در کره خاک، با عالم ملکوت و غیب و در یک کلمه با خدا ، رابطه ایجادکند و این همان پارادایم جدید او بود. امام خوب می دانست که نباید و نمی توان تکرار کننده غرب بود. او می دانست که اگر بخواهددر همان بازی و مسابقه معمول و مرسوم نزد غربیان وارد شود، مسابقه را باخته است. این بود که خود مسابقه ای دیگر با قواعد و قوانین جدید ابداع کرد.۵۲
آری هنگامی که خداوند تعالی، بنده ای را برای رهبری و تدبیرکاردیگر بندگانش برمی گزیند، به او سینه ای گشاده می بخشد و درقلبش چشمه های حکمت را به امانت می سپارد و دانش را به گونه ای خاص، به او الهام می کند. و این خود وعده حتمی الهی است که در آیات متعدد قرآن مورد تأکید قرار گرفته ؛ « والذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین»۵۳ یا «ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم » و… ، که در زمان معاصر و در حوادث و بحرانهای سهمگین مربوط به انقلاب اسلامی ، دفاع مقدس و توطئه های مختلف دشمنان ، شاهد هدایت ، نصرت و یاری الهی از رهبری و جامعه اسلامی می باشیم .
مردم شناسی
حضرت امام با شناخت دقیق از روحیات، خواسته ها و فرهنگ مردم خود، با آنها رابطه ای بسیار مستحکم و صمیمانه ایجاد کرده بود . این رابطه به گونه ای بود که تک تک آحاد ملت او را همچون پدری مهربان و دلسوز می پنداشتند و می دانستند که امام چیزی جز صلاح و مصلحت آنها را نمی خواهد. رابطه صمیمانه امام با مردم را می توان از لحظه ورود و استقبال بی نظیر مردم تا مراسم میلیونی تشییع جنازه او و با حضور دائمی مردم بر سر مزار شریف و حرم مطهرش به خصوص بعد از هشت سال جنگ و ده سال حکومت که طبیعتاً همراه با مشکلات فراوان هست مشاهده نمود. امام خود را خدمتگزار مردم می دانست و به نظر و رای مردم با دیده احترام می نگریست. جمله معروف “میزان رای ملت است” بیانگر توجه خاصی است که ایشان به نظر مردم داشت. از منظر امام حضور مردم و مشارکت در صحنه نظام اسلامی به عنوان یک تکلیف شرعی تضمین می‌شود. امام در حوزه سیاسی با دفاع از نظام جمهوری اسلامی ، آن را « حکومت جمهوری ، متکی بر آراء عمومی و اسلامی و متکی بر قانون اسلام »۵۴ تعریف کرد و با تبیین الگوی نظام سیاسی جدید موفق شد نظام سیاسی جمهوری اسلامی را با رأی قاطع ۹۹ درصدی شرکت کنندگان تثبیت نماید .
حضرت امام (ره) به عنوان احیاگر حاکمیت دینی با اینکه در سرنوشت کشور همه را مسئول دانسته اند هماهنگی و حضور امت اسلامی در صحنه های سیاسی و انقلابی را بسیار مهم دانسته و در واقع شرط عدم آسیب پذیری جمهوری اسلامی عنوان نمایند : « در نظام اسلامی, محیط, محیط محبت است, محیط برادری است نه یک محیط رعب و باید که همه با هم اعانت کنند جمهوری اسلامی را »۵۵حضرت امام (قدس سره ) بارها عنوان نموده اند که مردم ولی نعمتان ما هستند و این طبقات محروم هستند که خاستگاه مسئولین حکومتی می باشند. ایشان دو مسئله اصلی یعنی خدمتگزاری به مردم و حرکت در مسیر تعالیم عالیهدینی را وظایف دولتمردان برشمرده چنین فرمودند: « مسئله » مسئله خدمتگزاری دولت به ملت است, نه فرمانفرمایی دولت به ملت, همین فرمانفرایی جدا می کند شما را از ملت و ملت را از شما, و منشا مفاسد زیاد می شود.»۵۶
امام عاشق مردم بود و همیشه به فکر سعادت مردم بود. یکی از نزدیکان معظم له می گوید: علاقه امام به مردم, یک علاقه عادی نیست, یک عشق است … واقعا امام برای مردم می سوزند و مانند یک پدر مهربان همیشه برای فرزندان پاک خود سعادت آرزو می کنند امام بارها در کنار تلویزیون که صحنه های دلخراش فقر و محرومیت نشان داده می شود گریه کرده اند.»۵۷ در کنارعشق به مستضعفین ، شاهد تنفر او از سرمایه داران و مرفهین بی درد می باشیم. امام با شناخت کامل از تاریخ صدر اسلام و پیروان صدیق پیامبر اکرم (ص)، بخوبی می دانست که تنها مستضعفین به ندای انقلاب اسلامی لبیک گفته و جان خود را در طبق اخلاص می گذارند. او بخوبی دریافته بود که مرفهین بی درد نه تنها به دنبال ایجاد تغییر در جامعه نیستند بلکه با تمام وجود با هر حرکت حق گرایانه و عدالت طلبانه ای که بخواهد بنیانهای رژیم طاغوت را سست و پایه های حکومت عدل اسلامی را مستحکم نماید مخالفت می کنند. امام با توجه به این تحلیل نظر خود را در مورد سرمایه داران چنین بیان می دارد: « من یک موی کوخ نشینان را به تمامی کاخ نشینان نخواهم داد.» از اینرو حضرت امام با تأکید بر نقش مردم در تداوم انقلاب می فرمود: «بی‌تردید رمز بقاء انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملت می‌داند و نسلهای آینده در تاریخ خواهند خواند، که دو رکن اصلی آن انگیزة الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد.»۵۸
دشمن شناسی
در هدایت یک نهضت ، شناخت دوستان و دشمنان و درجه بندی آنها از امور بسیار مهم است. گاه، حب و بغض ها و یا ساده لوحیها باعث می شود جای این دو با یکدیگر عوض شده و ضربه ای مهلک بر نهضت وارد شود. به طور مثال در جریان نهضت اسلامی ایران خیلی از افراد، شوروی را بدلیل کمونیست بودن بزرگترین دشمن انقلاب می دانستند و امریکا را بدلیل عدم مخالفت علنی با دین، دوست می پنداشتند. در صورتی که امام از همان آغاز نهضت دشمن اصلی انقلاب و حامی شماره یک رژیم ستم شاهی را شناخت و آن را مورد حمله قرار داد تا بالاخره حاکمیت امریکا را از ایران برچید. نمونه دیگر در این زمینه شناخت منافقین است ؛ اعضاء این گروه در سال ۱۳۵۰ در نجف اشرف به حضور امام رسیدند و بدنبال دریافت تائیدیه از امام بودند. این موضوع در شرایطی بود که اکثر مبارزین مسلمان و حتی روحانیون انقلابی آنان را تائید می کردند و از امام نیز می خواستند که منافقین را تائید نماید. اما امام علیرغم این سفارشات هرگز آنان را تائید نکرد و از همان ابتدا شناخت دقیق نسبت به ماهیت آنها پیدا نمود.۵۹
یکی از صفات بارز امام روحیه صلابت و مقاومت و سازش ناپذیری با دشمنان دین و امت اسلامی بوده در برابر مرفهین بی درد و طاغوت زمان و یاغیان عصر خود چون حضرت علی (ع) می اندیشید و همانند او با شدت عمل می کرد و هرگز از موضع اسلامی خود عقب نشینی نمی نمود، زیرا او نه تنها یک عالم دینی بلکه یک مصلح دینی، سیاسی و اجتماعی بود و این کلام امیر مؤمنان سرلوحه کار او در همه موارد اصلاح گریهای دینی، سیاسی و اجتماعی او بود که فرمود: «انما یقیم امرالله، من لا یصانع، و لا یضارع و لا یتبع المطامع »۶۰ یعنی موقعی می رسد که دستورات الهی در ابعاد مختلف در یک جامعه زمین می خورد و محجور می گردد، تنها کسی می تواند آن را احیاء نموده و از محجوریت رها کرده و در متن زندگی مردم باز گرداند که در زندان این سه صفت ناپسند اسیر نباشد: یکی این که گرفتار مصانعه نباشد یعنی روحیه سازش کاری و ملاحظه کاری و ظاهرسازی نداشته و اهل معامله گری سیاسی نبوده و واقع بین باشد. دیگر این که کسی که می خواهد اصلاحاتی را در جامعه ای پدید آورد باید خودش مشابه و همرنگ و گرفتار صفات ناپسند همان مردم نباشد. و نقاط ضعف را که باعث بیماری اجتماعی آن ملت گردیده، دچار آن نگردیده باشد. سوم آنکه اسیر طمع نباشد. زیرا کسی می تواند مردم را آزاد و اصلاح کند که خود آزاداندیش بوده و از اسارت همه آرزوهای زودگذر دنیا و هواهای نفسانی از جمله طمع آزاد باشد.۶۱
فراست و تیزهوشی حضرت امام نقشی مهم در شناخت چهره ها و موقعیت ها، تشخیص و عکس العملهای لازم، شگردهای دشمنان و ترفندهای مختلف آنان داشت . از جمله موضوع شناخت جریان های سیاسی واهداف مخفی آنها، از موضوعات استراتژیک و بسیار سرنوشت ساز دوران انقلاب اسلامی است. امام عمیقاً دریافته بود که وجود رگه های الحادی در خط مبارزاتی جامعه اسلامی، نه تنها کمکی به رشد جریان آزادی خواه و استقلال طلب کشور نخواهد کرد، بلکه وجود اینان خود از موانع پیوستن توده های مسلمان و موحد به انقلاب می باشد. دشمن با علم کردن همین چهره های پوچ و وابسته است که چهره مبارزان اسلامی را در نظر توده ها مخدوش می سازد. موضع گیری های صریح و کوبنده امام در برابر جریان های الحادی، صرفا بار مبارزه با آنها را نداشت، بلکه به نحوی ماهرانه زمینه رشد را بر جریان های نفاق نیز سد می کرد و به آنان نیز هشدار بود.
یکی ازابعاد درخشان رهبری امام این است که در طول نهضت و رهبری خود ، هرگز نگذاشت که گرایشات ناب مذهبی جامعه و قدرت معنوی روحانیت و مرجعیت، پلی برای دستیابی جریان های ناخالص حزبی به اهدافشان باشد. این جریان ها، همواره از آغاز نهضت و در طول آن، وجود داشت، امام در همه مراحل، در عین طرد نکردن آنان و تبدیل نساختن این جریان ها به صورت پایگاهی علیه نهضت دینی، راه هر گونه سواستفاده را بر آنان بست. در پاریس از سوی احزاب و شخصیتها و گروهها، افرادی جهت ملاقات و مذاکره با امام می آمدند . از جمله کسانی که با امام در پاریس ملاقات کردند، آقای مهندس بازرگان و آقای سبحانی بودند که هر کدام با هیاتی آمده بودند. امام فرمود: «من کسی را به عنوان حزب ملاقات نمی کنم. اگر آقایان به عنوان یک فرد ایرانی، مثل تمام کسانی که با من ملاقات می کنند، می خواهند بیایند اشکالی ندارد.» اینها قبول کردند و به دیدن امام رفتند. جالب این که در هر باری که هر کدام از آقایان می خواستند با امام ملاقات کنند، امام دستور می دادند که چند نفر دیگر در جلسه باشند، تا این موضوع در ذهنها نیاید که فلان گروه خصوصی با امام مذاکره کردند.۶۲
ابتکار عمل
امام با شناخت دقیق جریانات مختلف داخلی و خارجی به عنوان یک متفکر اسلامی ، یک مجتهد و فقیه و در عین حال عارف و فیلسوف ، در ابعاد مختلف دینی ، جامعه را بررسی کرده و وارد شده و ابتکار عمل را بست می گیرد . و دشمنان انقلاب اسلامی را مبهوت و سردر گم می نماید . ” الوین تافلر” در کتاب “جابجایی قدرت ” اذعان می کند : « کار بزرگ امام این بود که برای اولین بار، یک نفر غرب را با تمامی محتویاتش نادیده گرفت و بجای این که بنشیند و با ما به صورت جداگانه وارد بحث شود، در کل همه ما را دور زد.» یکی دیگر از متفکران غربی نیز می گوید امام به گونه ای نظرات خود را طرح کرد که گویی اصلاً فرهنگ غربی وجود ندارد. پس از محاصره اقتصادی، حضرت امام با گرمی از آن استقبال کرده و تصریح می کنند: «اداره کنندگان کاخ سفید باید بدانند که دنیا عوض شده است… گمان نکنند اداره کل جهان به دست آنهاست».۶۳
اثرات عمیق اندیشه های امام تنها در بُعد نظری و فکری، محدود نگردیده بلکه؛ در بُعد عملی حتی مؤثرتر هم بوده است و توانسته معادلات موجود در نظام بین الملل را دگرگون ساخته و اعمال و رفتار و روابط موجود این سیستم های بین المللی و مقتضیات حاکم بر نظام بین الملل را به چالش کشاند. چنانکه هنری کسینجر ? مشاور رئیس جمهوری آمریکا در دهه ۷۰ اعتراف می نماید : «آیت الله خمینی غرب را با بحران جدی برنامه‌ریزی مواجه کرد‌، تصمیمات او آن چنان رعد آسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامه ریزی را از سیاست مداران و نظریه پردازان سیاسی می‌گرفت.هیچ کس نمی‌توانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند‌، او با معیار‌‌‌‌های دیگری غیر از معیار‌‌‌‌های شناخته شده دردنیا سخن می‌گفت وعمل می‌کرد‌، گویی از جای دیگر الهام می‌گرفت‌، دشمنی آیت الله خمینی با غرب بر گرفته ازتعالیم الهی او بود او در دشمنی خود نیز خلوص نیت داشت. » ۶۴ تایمز لندن نیز در توصیف حضرت امام(ره) می‌نویسد: « امام خمینی مردی بود که توده‌ها را با کلام خود مسحور کرد‌، وی به زبان مردم عادی سخن می‌گفت و به طرفدارای فقیر ومحروم خود اعتماد به نفس می‌بخشید‌، این احساس آن‌ها را قادر ساخت تا هر کسی را که سر راهشان بایستد از بین ببرند وی به مردم نشان داد که حتی می‌تو‌ان در برابر قدرت‌‌‌‌‌هایی مثل آمریکا ایستاد و نهراسید.» ۶۵ امام (ره) توانست جسارت و شهادت انتقاد کردن در برابر قدرت ها را به دیگر رهبران جهان و دیگر کشورها انتقال دهد و عملکرد نظام بین المللی را زیر سؤال برند.
امام به نحوی ناظر برتحولات آن زمان ، بود. چون در یک بستر واقعی عمل می کرد. نوع پیشنهادهایی که امام در باب حاکمیت مثل مساله انتخابات و مسائل دیگر می کرد، نشان می دهد که ایشان کاملاً در جریان آن تحولاتی که در دو سده اخیر در دنیا اتفاق افتاده بود، هست و در عین حال درصدد پیداکردن راهی است تا تمام وجوه جاری ساختاری در بحث حکومت را تبدیل به حاملان اهداف دینی خودش نماید و با تکیه بر یاری الهی توانست این کار را با ضریب بالایی از موفقیت به انجام رساند. امام می فرمودند: «ما مامور به تکلیفیم ، نه نتیجه» و البته این به معنی نفی محاسبه و مقدمات علّی اتفاقات اجتماعی و در نظر نگرفتن این که کدام وسیله مقرون به صرفه است و به کدام هدف می انجامد ، نبود. مامور به تکلیف بودن و نه نتیجه ، یک موضع دقیقاً ضد پراگماتیستی بود که امام بواسطه آن می خواستند به انقلابیون و مجاهدان بفهمانند که شما نباید بدنبال قدرت مجسم و مادی پیروزی به عنوان هدف اصیل باشید بلکه به عنوان یک انقلابی مجاهد باید تمام محاسبات لازم را بررسی کنید، چون این محاسبات جزء تکلیف است و تکلیف جدای از آنها نیست و در مرحله بعد وارد عمل شوید اما این که شکست می خورید یا پیروزمی شوید، مساله ای کاملاَ ثانوی است . در واقع امام می خواست بگوید که اگر از همان آغاز یک مجاهد و انقلابی مطمئن باشد که پیروز می شود و بعد وارد عمل شود.۶۶
و در یک جمع بندی ؛
امام خمینی هویتی جامع داشت و جاودانگی و عصری گری را در کنش و منش به هم پیوند داده بود.
امام دین و دینداری را رکن اصلی در جامعه اسلامی می دانست و از مسلمات دینی به هیچ روی عدول نمی کرد.
امام, اگرچه اجتهاد مصطلح را برای اداره جامعه کافی نمی دانست, امّا حاکمیت فقیه را به عنوان حاکمیت دین و مظهر آن پذیرفته بود و فقه را تئوری کامل انسان سازی از گهواره تا گور می دانست.
امام مردم را صاحبان حق می دانست و آنان را در شکل گیری, انتخاب و نظارت بر حکومت سهیم می دانست.
امام همه جناح های سیاسی را در چهارچوب اصول ثابت می پذیرفت و تعادل و موازنه قدرت آن ها را در جامعه حفظ می کرد و توانمندی های افراد و گروه ها را به کار می گرفت.
امام, مسؤولان را به زهد و ساده زیستی توصیه کرد و بر آن پا می فشرد.
امام, محرومان و مستضعفان و پابرهنه ها را گرامی می داشت و رسیدگی به آنان را وظیفه حکومت اسلامی می دانست.
امام, از طبقات مرفه بی درد, که انسانیتشان در لابه لای چرخ های ثروت مسخ شده, نفرت داشت.امام, صداقت انسانی در همه روابط را ترویج می کرد.
امام, حرمت همه نهادهای قانونی را نگه می داشت و مردم را بدان ملزم می کرد.
امام به استعداد و شایستگی بانوان باور داشت و بر مشارکت فرهنگی, اجتماعی و سیاسی آنان تأکید می کرد. ۶۷
و امام …
در مجموع جامعیت علمی و ویژگی های خاص فردی ، اجتماعی و سیاسی او ع از وی رهبری فرهمند ساخه بود که موفق شد با دم گرم و مسیحایی خود جهان اسلام را جانی دیگر بخشد . امام با احیای مجدد معنویت در جهان معاصر و تاکید بر ابعاد مختلف وجودی انسان و لزوم سامان یابی زندگی سیاسی و اجتماعی بر اساس نیازهای واقعی انسان ، کوشید تا هویت انسانی را احیا کند و انسان ها را با واقعیت وجود خویش آشنا سازد . در واقع همین اندیشه ها و آرمان های وجودی بودکه سبب شد قلب ها و روح های بسیاری مجذوب او شوند .
امام (ره) از منظر اندیشمندان جهان
شخصیت کم نظیر حضرت امام (ره) و تأثیرگذاری شگرف او بر جهان معاصر همواره مورد توجه بسیاری از اندیشمندان و شخصیت های مطرح جهانی بوده است۶۸ ؛ به عنوان نمونه :
دکتر «فرانسیسکو اسکودرو بداته » رئیس جوامع اسلامی اسپانیا می گوید : « امام خمینی سبب حیات دوباره اسلام شد. »۶۹
روبین وود زورث ، خبرنگار آمریکایی در تشریح جریان ملاقات خود با امام (ره) در جماران می نویسد: « زمانی که امام خمینی از در وارد می شد احساس می کردم که از لا به لای آن گردبادی از نیروی معنوی وزیدن گرفت. گویا در ورای آن عبای قهوه ای عمامه مشکی و ریش سفید روح زندگی جریان داشت؛ به طوری که همه بینندگان را محو تماشای خود کرد در آن هنگام حس کردم که با حضور او همه ما کوچک شده ایم و گویا در سالن کسی جز او باقی نمانده است.
زمانی که بر روی صندلی خود نشست احساس کردم که نیرویی از وجودش ساطع می شود نیرویی بسان یک گردباد که اگر با دقت نگاه می کردی در می یافتی که نوعی آرامش مطلق در درون آن نهفته است چرا که (امام) خمینی (ره) بسیار جدی و استوار و مسلط بود. … کمترین چیزی که می توانم بگویم این است که گویا او یکی از انبیای گذشته است و یا این که او موسای اسلام است و آمده تا فرعون کافر را از سرزمی خود براند.۷۰
روزنامه هرالدتریبون هم که روزنامه جهانی استکبار آمریکاست درباره امام لب به اعتراف گشوده نوشت: «آیه الله خمینی (ره) انقلابی خستگی ناپذیری بود که تا آخرین لحظه حیات به آرزوی خود برای پی ریزی یک جامعه اسلامی و حکومت اسلامی در ایران وفادار ماند. آیه الله خمینی در آن چه برای سرزمین باستانی اش می خواست لحظه ای درنگ نکرد. وی خود را مأمور می دانست که می باید ایران را از آن چه فساد و انحطاط غرب می دید پاک کند و خلوص اسلامی را به ملت باز گرداند.»۷۱
اسقف خلیل ابى نادر یکى از رهبران مسیحى لبنان در خصوص اثرگذارى گفتمان و برقرارى ارتباط با جامعه مسیحى مى گوید: «[امام] خمینى در من تأثیر بسیارى بر جاى نهاده است. اگر چه من به عنوان یک روحانى مسیحى نمى توانم دینم را ترک کنم، امّا با این حال اندیشه و افکار من از رسالت دینى وى بسیار تأثیر گرفته است.این تأثیر به صورت زیر جلوه گر مى باشد:۱ـ او به این حقیقت دست یافت که عقب ماندگى مسلمانان در عصر انحطاط خصوصا در ایران اصولاً از دورى آنها از درک صحیح قرآن ناشى مى شود. این بود که او صدا و موعظه اش را به مردم رساند و آنها را از خواب بیدار نمود، خصوصا که اعمال او همواره از قرآن سرچشمه مى گرفت. ۲ـ او خواهان وحدت مسلمانان بود و مسلمانان ایران را با اراده و اهداف و آرمانهایشان وحدت داد. مردم مستضعف سلاح او در مبارزات بودند و پیروزى نیز همیشه نصیب او مى گشت. اگر وى از کلیساى مسیحى مى بود، مردم مؤمن وى را قدیس بزرگى مى دانستند و او را شفیع خویش قرار مى دادند. [امام] خمینى در خارج از ایران پیام دهنده همزیستى میان مسیحیان و مسلمانان مى شد. من به عنوان یک روحانى مسیحى، جمهورى اسلامى ایران را درک مى کنم. اگر شانس آن را داشتم که با [امام] خمینى بزرگ گفتگویى داشته باشم با روح مسیح(ع) و محمّد(ص) همان خط و راه را در پیش مى گرفتیم».۷۲ و به تعبیر اندیشمند پسامدرن فرانسوى، میشل فوکو، «امام خمینی (ره) منادى معنویت و روحى جدید براى جهان بى روح در عصر حاضر گردید» ۷۳.
و به اعتراف فاینشنال تایمز چاپ لندن ؛« تردیدی نمی باشد که ایشان یکی از مردان بزرگ تاریخ در این قرن بود کمتر کسی را امروز می توان یافت که از جاذبه و نفوذی همانند آن چه که نه تنها در ایران بلکه در جهان داشت برخوردار باشد و توجه قدرتهای بزرگ را تا این حد به خود معطوف دارد».۷۴
«حسین افندی اسمائیچ » مفتی سارایوو مرکز بوسنی هرزگوین معتقد است :« امام خمینی (ره) توانست با انقلاب اسلامی در ایران مسلمانان جهان را به اسلام و هویت اصلی شان بازگرداند. آنچه امام خمینی (ره) در ایران انجام داد، در قرن فعلی بی نظیر بود و این کار بزرگ می تواند پیام و سرمشقی برای کسانی باشد که خواستار دین اسلام هستند. اسلام بهترین راه حل مسائل دنیای امروز و فرداست، زیرا دینی است که به همه نیازهای جامعه بشری پاسخ گفته است.»۷۵ راویل عین الدین، مفتی اعظم مسلمانان روسیه و امام جمعه مسکو نیز می گوید:« تفکرات و اندیشه های امام خمینی (ره) بزرگترین تحول را در جهان اسلام بوجود آورده است. امام با افکار و اندیشه های خود به ما هشدار داد که هر نظامی بدون اتکا به معنویت، محکوم به فنا است.»۷۶ و نلسون ماندلا ، رئیس جمهوری سابق آفریقای جنوبی ضمن تمجید از شخصیت استثنایی امام خمینی تاکید می نماید: « رهبری منحصر به فرد امام بود که توانست با دست خالی، انقلاب اسلامی ایران را به پیروزی برساند. »۷۷
قیام حضرت امام (ره) هم از حیث نظرى، هم از حیث آرمانى و هم از حیث عملى تأثیرات و تحولات شگرف و قابل توجهى را بر جهان غرب بر جای گذارده است. ۷۸ همان‌گونه که مقام معظم رهبری فرمودند امام (ره) مبشر دوران جدیدی درتاریخ حیات بشری است که مطالبات معنوی بشر و رویکرد دینی و مذهبی انسان بیش از ادوار گذشته وچند قرن اخیر، جلوه‌گر خواهد شد‌، البته :«امام خمینی (ره) پیامبر تازه ای نبود‌، اما او از یادآوران بود‌، ازمخاطبان «انت مذکر» که عهد فطری مردمان با خداوند را به آنان یاداوری کرد وپس از چند قرن که از هبوط بشر در مصداق جمع کلی می‌گذشت چون اسلاف خویش از ابراهیم واسماعیل ومحمد (ص) دور‌‌‌‌ه ای از جاهلیت وعصر دیگری از دینداری زا آغاز کرد، این عصر تازه را باید عصر امام خمینی (ره) نام نهاد.» و« این دوران [عصر امام خمینی (ره)] دوران اسلام ودوران غلبة ارزش‌‌‌‌‌های الهی ومعنوی است‌، این دوران دوران امام خمینی(ره) می‌باشد وان شاء الله جوان‌‌‌‌‌های ما این آینده را خواهند دید. »۷۹
۱ – بحار الانوار ، محمد باقر مجلسی ، ج۶۰ ، ص ۲۱۶ .
۲ – نهج البلاغه ، خطبه ۷۳ .
۳ – این کتاب یک دوره فقه با مسائل مستحدثه است که به هنگام تبعید در ترکیه آغاز و در نجف به پایان رسید.
۴ – این اثر پاسخی است به کتاب ضد دینی اسرار هزار ساله و همچنین نقدی است بر سیاست های زمان رضا خان .
۵ – ر.ک : اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) , یحیی فوزی , قم : نشر معارف , ۱۳۸۸ , صص۲۸-۳۱ .
۶ – شخصیت و دیدگاههای فقهی امام خمینی ره، ص ۳۳ و ۳۴.
۷ – بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی ره، ج۱، ص ۳۶ و ۳۷.
۸ – بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای شورای نگهبان با ایشان – ۲۱/۳/۱۳۶۸.
۹ – ابعاد علمی شخصیت حضرت امام خمینی(ره) , استاد علی دوانی, کتاب راه انقلاب،جلد ۱ .
۱۰ – غلامعلی رجایی , برداشت هایی از سیره امام خمینی , ج ۲ , ص ۳۳۶ .
۱۱ – مصاحبه با خانم فریده مصطفوی » , همان , ص ۳۳۵ .
۱۲ – رمز و راز رهبری امام (ره) ، دکتر سید محمد صدر , پایگاه امام خمینی (ره) .
۱۳ – اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) , پیشین ، صص ۶۲-۶۳ .
۱۴ – بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت اعضای کمیته انقلاب اسلامی با ایشان، ۱۸/۳/۱۳۶۸، به نقل از کتاب سخن آفتاب، ص ۱۰۸.
۱۵ – این مطلب در یکی از نامه‌های شهید صدر عنوان شده است که در مؤسسه شهید صدر در قم نگهداری می‌شود ر ک به: اکبر فلاحی، سال‌های تبعید امام خمینی (ره)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵، ص ۱۶۷.
۱۶ – بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان سپاه با ایشان- ۱۷/۳/۱۳۶۹.
۱۷ – روح الله موسوی خمینی ، چهل حدیث ، ص ۶۹ .
۱۸ – امیر رضا ستوده ، مصاحبه با آیت الله امامی کاشانی ، پابه پای آفتاب : گفته ها و ناگفته ها از زندگی امام خمینی ، ج ۳ ، ص ۲۵۵ .
۱۹ -مصاحبه با علی اکبر آشتیانی ، همان ، ج ۲ ، ص ۲۲ .
۲۰ – خاطرات عیسی جعفری ، همان ، ج ۱ ، ص ۱۳۳ .
۲۱ – همان ، ج ۱ ، ص ۳۴ ، و ج ۲ ، ص ۱۳۴ .
۲۲ – کتاب آئین انقلاب اسلامی گزیده ای از اندیشه و آرا امام خمینی (ره) ص ۱۷۴ .
۲۳ – حجت الاسلام و المسلمین قرهی ، سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی ـ ج ۳
۲۴ – مصاحبه با خانم زهرا مصطفوی ، همان ، ج ۱ و ۲ .
۲۵ – خاطرات حجت الاسلام ، عبدالعلی قرهی ، همان ، ج ۳ ، ص ۴۶ .
۲۶ – پیام زن، سال ۵، ش ۱ ، فروردین ۷۵.
۲۷ – کتاب آئین انقلاب اسلامی گزیده ای از اندیشه آرا امام خمینی (ره) ص ۳۶۶ .
۲۸ – خاطرات مرضیه حدید چی دباغ ، همان ، ج ۲ ، ص ۱۴۱ و ۳۳۳ .
۲۹ – خاطرات سید حمید روحانی ، همان ، ص ۳۳۳ .
۳۰ – اندیشه سیاسی امام (ره) ، پیشین ، ص ۶۵ .
۳۱ – سبک رهبری امام خمینی(ره) ، عباس شفیعی ، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۹.
۳۲ – تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۳۶۹(ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی).
۳۳ – سوره سبأ ، آیه ۴۶ .
۳۴ – سوره هود ، آیه ۱۱۲ .
۳۵ -مستندات قرآنی سیره سیاسی امام خمینی(ره) ، دکترعبدالوهاب فراتی ، روزنامه رسالت .
۳۶ – حجت الاسلام کوثری : پا به پای آفتاب ، ج ۴ ، ص ۱۲۵ .
۳۷ – امام خمینی(ره) نه مثل دیگران ، دکتر غلامعلی حدادعادل – فلصنامه کتاب نقد، ش ۱۳ .
۳۸ – خاطرات آیت الله سید علی خامنه ای ، همان ع ج ۳ ، ص ۱۷۹ .
۳۹ – همان ، ج ۳ ، ص ۳۲۷ .
۴۰ – منشور روحانیت ، صحیفه امام، ج ۲۱ ، ص ۲۷۳ .
۴۱ – خمینی، روح‌الله؛ دانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی(ره)‌ تدوین حسنعلی احمدی فشارکی؛ تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)‌، ۱۳۷۶ .
۴۲ – صحیفه امام، ج ۸ ، ص ۳۷۲.
۴۳ – قاسم روان بخش، بازخوانی پرونده یک رئیس جمهور، قم، دفتر جریانشناسی تاریخ معاصر، ۱۳۸۲.
۴۴ – پرتوی از رهبری و مدیریت امام خمینی (ره) ، سردبیر – مجله حوزه، ش ۴۹ .
۴۵ – صحیفه نور.
۴۶ – اندیشه سیاسی امام ، پیشین ، ص ۶۶ .
۴۷ – ر.ک : لیبرالیسم ایرانی ، جهاندار امیری ، تهران : پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، ۱۳۸۸ ، ص ۲۸۶ به بعد .
۴۸ – تاریخ پیام : ۱۶ آبان ۱۳۵۸ .
۴۹ – منشور روحانیت ، صحیفه امام، ج ۲۱ ، ص ۲۷۳ .
۵۰ – همان، جلد ۹، ص ۲۳۹، در جمع اعضای هیات دولت جمهوری اسلامی به مناسبت سالروز هجرت ایشان ازنجف به پرایس در تاریخ ۱۰/۷/۵۸.
۵۱ – مصاحبه حامد الگار با بازرگان، صص ۱۲ و ۱۳.
۵۲ – امام خمینی(ره) نه مثل دیگران ، دکتر غلامعلی حدادعادل – فلصنامه کتاب نقد، ش ۱۳ .
۵۳ – سوره عنکبوت ، آیه ۶۹ .
۵۴ – صحیفه نور ، ج ۵ ، ص ۱۴۴ .
۵۵ – صحیفه نور, ج ۴, ص ۲۱۲ .
۵۶ – صحیفه نور, ج ۸, ص ۱۴۶ .
۵۷ – فرازهایی از ابعاد روحی , اخلاقی و عرفانی امام خمینی , ص ۳۷ .
۵۸ – صحیفة امام (وصیت‌نامه سیاسی – الهی)، ج ۲۱، ص ۴۰۴ .
۵۹ – نگاهی به رمز و راز رهبری امام ، دکتر سید محمد صدر.
۶۰ – نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت ۱۱۰.
۶۱ – امام علی (ع) در اندیشه و سیره امام ، حضور ، ش ۳۴ .
۶۲ – سرگذشت های ویژه حضرت امام خمینی، ج۱ .
۶۳ – صحیفه،ج ۱۸، ۳۳۰ .
۶۴ – مجله سروش ، ۲۰/۱۱/۱۳۸۰.
۶۵ – مصاحبه پروفسور حمید مولانا ، فصلنامه حضور ، ش ۲۹ غ پاییز ۱۳۷۸ .
۶۶ – اندیشه الهی امام خمینی (ره) در برابر اندیشه ایدئولوژی ستیز دوران معاصر، حسن رحیم پور ازغدی .
۶۷ -امام خمینی(ره) اسوه جامع، فصلنامه حکومت اسلامی، شماره ۷ .
۶۸ – جهت مطالعه بیشتر ر.ک: عصر امام خمینی (ره) ، میر احمد رضا حاجتی ، قم : بوستان کتاب ، ۱۳۸۲ ؛ امام خمینی و جهان معاصر، تهران: مؤسسه چاپ و نشر عروج،۱۳۷۶.
۶۹ – منبع: روزنامه جمهوری اسلامی ، ۵/۷/۷۸ .
۷۰ – روبین وود زورث کاریس زیباترین تجربه من ترجمه خدیجه مصطفوی ص ۳۱ و ۳۲ و ۳۶.
۷۱ – مصاحبه پروفسور حمید مولانا فصل نامه حضور ش ۲۹ پاییز ۷۸.
۷۲ -امام خمینى در حدیث دیگران، مرتضایى، على اکبر، نشر مرکز بازشناسى اسلام و ایران ص ۱۴۰ـ۱۴۱ .
۷۳ – میشل فوکو، انقلاب ایران روح جهان بی روح،
۷۴ – فاینشنال تایمز چاپ لندن دهم نوامبر ۱۹۷۹.
۷۵ – روزنامه جمهوری اسلامی، ۵/۷/۷۸
۷۶ – روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۱/۷/۷۸ .
۷۷ – روزنامه جمهوری اسلامی،۶/۷/۷۸ .
۷۸ – ر.ک : تاثیرات حضرت امام (ره) بر جهان غرب، علیرضا محمدی ، نشریه الکترونیکی پرسمان ؛ گفتگو ، مجله اندیشه انقلاب اسلامی ، ش ۴ .
۷۹ -ر.ک: رویکرد دینی ومعنوی انسان عصر امام خمینی ، )میر احمد رضا حاجتی ) عصر امام خمینی (ره) از نگاه امام و مقام معظم رهبری
( منبع : مروری بر ابعاد شخصیتی و مدیریتی حضرت امام خمینی (ره) ، علیرضا محمدی ، مرکز مشاوره نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها ؛ نشریه الکترونیکی پرسمان ، ش ۸۸ )
ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:
سيره امام خميني(ره)-عرفان امام خميني(ره)-عرفان و سياستبوسيدن دست امام خمينيبوسيدن دست امام خمينيتقسيم بيت المالبرخورد امام با بني ص

دیدگاه های این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *