سی حدیث نامدار حدیث نوزدهم: «اشتیاق علی (ع) به شهادت » پژوهش و نگارش :استاد احمدخیرخواه

تقدیم به روح قدسی و ملکوتی حضرت امیر المومنین(ع):
« وَاللَّهِ لَابنُ أبي طالِبٍ آنَسُ بِالمَوتِ مِنَ الطِّفلِ بِثَدىِ اُمِّهِ »
به خدا سوگند كه اُنس پسر ابوطالب به شهادت، از انس كودك به سینه مادرش بيشتر است.
نهج ‏البلاغه (صبحی صالح) ص۵۲ ، خطبه ۵
هرچند پویندگان طریقت و جویندگان حقیقت درباره امیرمومنان سخنِ حق بسیارگفته اند، اما آنان ادعا نکردند که حقِ سخن را
درشأن او ادا کردند.
یکی از واقعیات شخصیت اما علی (ع) این است که آنحضرت در تمام حیات خود ناشناخته زیست و سپس ناشناخته از
دنیا رفت و اکنون بعد از صدها سال هنوز ناشناخته ماند.
راز ناشناختگی او در چیست؟ چرا بشر نتوانست او را بشناسد؟! آیا روزی بشر می تواند او را بشناسد؟
فلسفه ناشناختگی آنحضرت رفعتِ معنوی و کمال معرفتی و عظمت ایمان او است.
اینکه او به همه فضیلت ها آراسته و از همه رذائل پیراسته است و درعالی ترین درجه کمالات توحیدی جای دارد .
انسان ها معمولا به همه خصال حمیده متصف نیستند و مهمتر آنکه آنهایی که موصوف به اخلاق صالحه هستند همه در سطح یکسان نیستند، بلکه از این منظر بسیار متفاوت هستند، بنا بر این مثلا دو شخص سخاوتمند یکسان سخاوتمند نیستند و نیز دو شخص شجاع و یا دو شخص حلیم و … یکسان نیستند .

اما آنچه که باعث شگفتی فرزانگان و فرهیختگان در باره شخصیت امیرالمومنین است ، از یک طرف فراوانی فضائل آنحضرت است و از سویی عظمت و تعالی هریک از آن فضیلت ها در این انسان الهی است .
رمز جاودانگی و البته ناشناختگی علی (ع) هردو جهت گفته شده بالا است .
با این وصف تنها کسی می تواند ادعا کند که علی (ع) را شناخته است که در تراز او باشد و یا بالاتر از آنحضرت .
شاید بخاطر همین حقیقت است که پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود : یا علی کسی جز خدا و من تو را نمی شناسد.
حد اکثر شناخت انسان های معمولی در باره امام علی این است که بگویند او را نشناختیم !
البته کسانی که او را نشناختند دو گروه هستند: ۱- آنهایی که با دانایی و تتبع و خردورزی می گویند ما علی (ع) را نشناختیم .
۲- آنانی که جاهل و بی خبر از او هستند و نسبت به آنحضرت در جهل بسیط هستند و صادقانه می گویند ما او را نمی شناسیم و البته برای شناختنش به خود زحمت ندادند !
تاملی در حدیث اشتیاق :
علی (ع) عاشق جان ودل باخته است جایی که پای خدا ( معشوق حقیقی ) در میان است، برای او نه زندگی مهم است و نه مرگ .
علی هدفی جز وصال حضرت حق ندارد، او برای این مقصد همه امور الهی و انسانی را وسائط خیرمی داند.
جهاد ایثار گرانه علی ، نمازعلی ، روزه های روز تشنه کامی علی، سفرهای حج و عمره جانکاه علی ، سیاست ورزی و تدبیر هوشمندانه علی ، قضاوت های عادلانه علی ، سخاوت های علی ، یتیم نوازی علی ، مهربانی و تواضع علی ، عذرپذیری و بخشش گناهکاران علی ، آزاد کردن بردگان و اسیران علی ، کشاورزی و باغداری علی ، حفر قنات و آبادکردن زمین با دستان خود و … همه و همه، دغدغه های زندگی او در راه توحید و وصال حضرت حق بود!
بزرگترین دغدغه او همه جا و همه وقت خدا پسندی و خدا پرستی او بود .
علی (ع) همواره مشرَّف به شرافت مقام « مولی الموحدین »، ( سرور یکتا پرستان ) بود .
اکنون علی است و نوبت وصال او و زمان لقای محبوب مطلق ، او می داند که بهترین صورت ملاقات با حضرت محبوب، با پیشانی آغشته به خون شهادت است ، که این نشانه شناخته شده نزد حضرت معشوق است، آری او از صاحب مقام رسالت شنیده است ، « شهید نظر می کند به وجه الله »، و علی که شاگرد شایسته معلم بشریت حضرت محمد است این درس توحیدی را از معلم خود بخوبی آموخته بود، به همین خاطر سخت در آرزوی شهادت بود، تا سرانجام پس از رنج های طولانی و اندوهای دیرپا به جام شیرین شهادت کام روا شد .

گویا حافظِ لسان الغیب در وصف حال امام عاشقان که سحرگاهان به جام شهادت کامروا شد غزل نغز ذیل را سروده است:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
بعد از این روی من و آینه وصف جمال
که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد
اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند
روز نوزدهم ماه میهمانی خداوند ۱۴۴۰ ق
مطابق با ۴ / ۳ / ۱۳۹۸ ش
آرزومند سلامت ، سرافرازی و سعادت .

دیدگاه های این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *