نگاهی به آیین عزاداری سیدالشهدا در هزارجریب نکا
تاریخ انتشار خبر : ۹۲/۰۸/۱۹
به گزارش نیوزنکا،علمگردانی به همراه سلام و جواب نوحهخوانان در مناطق مختلف مازندران شهرستان نکا و هزار جریب ،اوج ارادت مردم به حضرت ابوالفضل (ع) است که با وجود اظهارنظرهای مختلف درباره این بخش از مراسم عزاداری سالار شهیدان، هنوز در بخشهایی مختلف باعشق به ائمه اطهار (ع) اجرا میشود.
برپا کردن عزاداری دربین شیعیان جهان برای امام حسین(ع) و دیگر ائمه معصومین، سالیانی درازجزو فرهنگ جداناپذیر زندگی مردم شده است.
ابوالقاسم مبینی بخشدارهزار جریب با اشاره به اینکه در برخی از روستاها ی این دیار آداب و رسوم محرم همچون گذشته و به شیوه سنتی دیرین برگزارمیشود و بعضی از موارد نیز کمی به تجدد و نوگرایی آمیخته شده و باروشی نو و جدید برپا میشود اما درهرحال عزاداری برای سرورو سالار شهیدان و شهدای عاشورا همچنان با قوت و ارادت خاص برگزار است.
او درادامه گفت: علمگردانی (علم گردش )نیزازمراسمهای خاص هزارجربب است که باوجود برخی اظهارنظرهای متعدد درموردعدم علمگردانی ،درمنازل به دلیل اعتقادات خاص مردم ، که نماداین علم رانمادعلم حضرت ابوالفضل دانسته ،پررونق برگزار میشود و به نوعی همه مردم منتظررسیدن این روزو ادای نذریهای خودهستند و علم آوردن به درب خانه را نوعی برکت این ماه و تضمین برکت یکساله خانه میدانند.
در روز هفتم ماه محرم که به روز علمگردانی معروف است، گروهی ازافراد مسجد درهرمحل با گرفتن علمهایی که پارچههای سبز، قرمز و پارچههای نذری به آن آویزان است به درب منازل آمده و مردم با خوشآمدگویی، دود کردن اسپند و با دادن نذریهای و مبالغی که برای علمگردانی درنظر گرفتهاند، خرما،شربت و شیرینی و قربانی کردن گاو و گوسفند برپای علم ادای دین میکنند.
وی یادآور شد:دراین روز همچنین رسمی در این دیار مرسوم است که به جهت تشفازنان خانه دربرخی ازموارد باشستن علم، مقداری از آب علم را به عنوان تبرک در نزد خود نگه میدارند و آن را به اهالی خانه میخورانند تا به نوعی بیمه اهل بیت(ع) شده وائمه نگهبان خانواده و سلامتی آنان باشند.
دراین مراسم، همچنین افرادی که ازقبل نذروحاجتی داشته و دارند، پارچههایی را دورعلم میبندند و عدهای نیز پارچه یاروسری دورعلم رابرای رفع حاجت برای خود نگه داشته و سال بعد که حاجت روا شدند،آن روسری راهمراه بانذری که کردهاند به مسجد تحویل میدهند.
در برخی ازروستاهامبالغی که ازعلمگردانی جمع شده صرف امورعمرانی و مذهبی مساجد و تکایا میشود و دربرخی ازموارد نیز به عنوان هدیه دراختیارروحانی مسجد و تکیه گذاشته میشود.
با فرارسیدن هفتم محرم دیگر میتوان غربت حسین(ع) و یارانش رادرک کرد،اینک شهرو روستاحال و هوای دیگری دارد و روستاهایی که تاروزهای گذشته سوت و کور بوده اکنون به جوش و خروش آمده و بسیاری از روستاها با جمعیت فراوانی روبهرو میشوند تادرعزای حسینی شرکت کنند و با برپا کردن مراسم عزای حسینی به عزاداری این مرد بزرگ غیرت و مردانگی و آزادگی بپردازند.
شب هفتم ماه محرم، به نوعی براساس اعتقاد مردم این دیار به آقاابوالفضل العباس(ع) تعلق دارد و مردم این منطقه این شب را تا صبح بیدار بوده و برای این آبآور و ساقی دشت کربلا و مظلومیت اهل بیت (ع) عزاداری میکنند.
شب زندهداری در روستاها در شب هفتم، شب نهم و دهم محرم برگزار میشود و جوانان و اهالی روستا تا صبح در فراق ائمه اطهار (ع) عزاداری میکنند.
اماکن مقدس و مذهبی در روستاهای نکا نیز با شور و شعور خاصی به ادامه مراسمهای خود پرداخته و با سیه پوشکردن خود و خانهها و بازار، به برگزاری مراسم و عزاداری برای سرور و سالار شهدا، حضرت امام حسین(ع) میپردازند.
روز نهم محرم که به تاسوعای حسینی معروف است نیز از منزلت ویژهای در این دیار برخوردار است و این آیین در روستاها با مراسم خاصی برگزار میشود به طوری که اکثر افرادی که ساکن شهر و از اهالی روستا هستند ترجیح میدهند روز تاسوعا را در روستاهای خود حاضر شوند. در روز نهم محرم دسته عزاداران به صورت دسته جمعی ازروستابه روستای همجوار و یادر کنار بقعائ متبرکه امام زادگان گرد هم می آیند و ضمن عرض تسلیت این ایام به یکدگیر ضمن انجام صله رحم و دیدار با یکدیگر در آن اماکن به عزاداری پرداخته و نیز به پای روضه وعاظ محترم حاضر در آن مکان مینشینند در گذشته مرسوم بود مردم از چند وعاظ و خطابه آنها بهرمند میشدند و نیز در ادامه با صرف صبحانه و یا ناها به روستا خود باز میگردند .
به غیر از عزاداری در این دستهرویها که در تمام روستاهاهرساله متداول است، در هر روستا اگر جوانی در سال گذشته در بین عزاداران بوده ولی امسال جایش خالی است از طرف عزاداران یادآوری میشود و در کنار قبرش و یا درمنزل آن جوان در فراغش اورا بهانه نموده و به سوگ رعنا جوان امام حسین سوگواری مینمایند .
البته در این روز برنامههای خاصی در روستاهای نکا برگزار میشود و اطعامدهی روستاها، در این روز از آداب و رسوم متداول این شهرستان است و معمولا اهالی روستاها در روز عاشورا، تنها در محلات خود به دستهروی میپردازند، بدینگونه که به دو دسته بالا محله و پایین محله تقسیم شده و به دستهروی و عزاداری میپردازند.
* روز نهم محرم از ویژگی خاصی درهزارجریب برخوردار است
سید مهدی میری از افراد مطلع و از اهالی آکردنیز در درباره آداب و رسوم مردم هزارجریب نکا در محرم میگوید: روستاهای بالا دست هزارجریب دارای عشق و علاقه وصفناپذیری در این ایام هستند به طوریکه از همان شب اول مساجد مملو از جمعیت است و مراسم نوحهخوانی، سینهزنی، دستهروی و اطعامدهی برگزار میشود.
میری بیان کرد: روز نهم محرم از ویژگی خاصی در هزارجریب برخوردار است بدین صورت که دستهروی از هر روستا انجام و روستاهای مختلف با هماهنگی از قبل تعیین شده بر مزار شهدا و امامزادهها حاضر میشوند و اطعامدهی وسیع در امامزادهها برگزار است.
وی ادامه داد: در این روز دستههای مختلف عزاداری با مراسم نوحهخوانی و زنجیرزنی به مزار شهدا و امامزادهها میآیند در این روز کسی که در آن سال مرده باشد علم بر مزار آن مرده برده شده و نوحهخوانی برگزار میشود.
میری خاطرنشان کرد: سلام دادن علم و علامتهای مخصوص عزاداران هر محل و روستا از جمله آداب و رسومی است که در این دیار مرسوم است و دستهجات مختلف به محض ورود به مزار شهدا و امامزادهها، این آیین مقدس سلام علم را با پایین کشیدن سر علم به سمت مزار شهدا، امامزادهها و همچنین علم و علامتهای دیگر با نظم خاصی انجام میدهند.
وی همچنین به برنامه سلام و جواب نوحهخوانان اشاره و بیان کرد: در این مراسم نیز مداحان روستاهای مختلف سؤال و جوابهایی را برای بیان واقعه کربلا برای حاضرین به زبان نوحه و با سوز و گداز خاص قرائت میکنند.
ای عزادار
” سلام ما به شما باد و جمله عزاداران علیک ما به شما باد و از ره احسان
سوالی چند مرا هست با تو ای محزون بیان مطلب خود کن دلم بود پر خون
عزای کیست که داری جمله شیون و شین عزای شاه شهیدان بود امام حسین
مگر نداشت حسین به کربلا یاور تمام و کشته شدند از جفای تیغ و شرر
بگو کجا بنمودند شهید از ره کین به دشت کرببلا غریب و زار و حزین
بگو به اکبر و عباس او چه ها کردند بدان که دو دست علمدار او جدا کردند
تنش بگو به کجا و علم بگو به کجا تنش کنار شریعه فتاد علم اینجا
بگو که شبه پیمبر شده به کربلا داماد نه بلکه کشته شده او ز خنجر فولاد
ز حال قاسم ناکام (نوکدخدا)بیان فرما فغان و آه ، عروسی او شده است عزا
چه روی داده به زینب به روز عاشورا قدش شده خمیده ز محنت اعدا
چه کرده اند ز بعد حسین گروه لعام زدند و آتش کین از جفا به جمله خیام
ز بعد آتش کین گو چه فتنه ها کردند بدان که راس شهیدان به نیزه ها کردند
تنش بگو به کجا و سرش بگو به کجا تنش به کرببلا و سرش به طشت طلا
بگو به حال سکینه ز بعد باب فکار به روی ناقه عریان ولی به حال نزار
مگر نبود کسی از برایشان غمخوار نبود و محرمی از برایشان مگر بیمار
بگو لباس زنان را به برده اند یغما تمام زینتشان را ربوده اند والله
مرخصیم و در آییم و ما در آن محضر مرخصید و در آیید جملگی یکسر ”
یکی ازمراسم پرهيجان و ماندگاردرمراسم شبِ عاشورا،نوحه ای قديمی و کوتاه اما پرهيجان است باترجيع «مکن ای صبح طلوع» که دستجات عزاداردرکثيری ازمناطق ايران همچنان تکرارمی کنند، بی آنکه اين تکرارِ ساليان، ازتاثير آن بر عواطف و ذوق ارادت ما بکاهد:
امشبي را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مكن اي صبح طلوع، مكن اي صبح طلوع
شب وصل است و تبِ دلبری جانان است ساغر وصل لبالب به لب مستان است
در نظر بازيشان اهل نظر حيران است گوئيا مشعله از بامِ فلک ريزان است
چشم جادوی سحر زين شب و تب گريان است
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
«يارب اين بوی خوش از روضة جان می آيد؟ يا نسيمی است کزان سوی جهان می آيد؟»
«يارب اين نور صفات از چه مکان می آيد؟» «عجب اين قهقهه از حورِ جنان می آيد!»
يارب اين آبِ حيات از چه دلی جوشان است؟ [۱]
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
«چه سَماع است که جان رقص کنان» می آيد؟ «چه صفير است که دل بال زنان می آيد؟»
چه پيامی است؟ چرا موج گمان می آيد؟ چه شکار است؟ چرا بانگ کمان می آيد؟
چه فضائی است؟ چرا تير قضا پران است؟[۲]
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
گوش تا گوش، همه کرّ و فرِ دشمنِ پست شاه بنشسته، بر او حلقة ياران الست
«پيرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست»[۳] چار تکبير زده يکسره بر هر چه که هست[۴]
خيمه در خيمه صدای سخن قرآن است
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
وَه از آن آيتِ رازی که در آن محفل بود «مفتی عقل در اين مسئله لايعقل بود»
«عشق می گفت به شرح آنچه بر او مشکل بود» «خم می بود که خون در دل و پا در گل بود»[۵]
ساغر سرخ شهادت به کف مستان است
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
اين حسين است که عالم همه ديوانة اوست او چو شمعی است که جانها همه پروانة اوست[۶]
شرف ميکده از مستی پيمانة اوست هر کجا خانه عشق است همه خانة اوست
حاليا خيمه گهش بزمگه رندان است
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
قل هوالله بزايد زلبش، رمز احد لم يلد گويد و لم يولد و الله صمد
اين تمنا ز احد در دل او رفته زحد: می وصلی بچشان – تا در زندان ابد
بشکنم – از خم وحدت که چنين جوشان است[۷]
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
محرمان حلقه زده در پی پيغامی چند: «چشم اِنعام مداريد ز اَنعامی چند»
«فرصتِ عيش نگه دار و بزن جامی چند» که نماندست ره عشق مگر گامی چند[۸]
در بلائيم ولی عشق بلا گردان است
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
امشب است آنکه «ملايک در ميخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند»
«با من راه نشين باده مستانه زدند» «قرعه فال به نام من ديوانه زدند»[۹]
يوسفِ فاطمه را ننگِ جهان زندان است
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
هان که گوی فلک صدق به چوگان من است ساحت کون و مکان عرصه ميدان من است
ديدة فتح ابد عاشق جولان من است هر چه در عالم امر است به فرمان من است[۱۰]
پيش ما آتش نمرود گلِ بستان است
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
«هان و هان ناقة حقيم» مجوئيد حيَل «تا نبرد سرتان را سرِ شمشيرِ اجل»
«پيش جان و دل ما آب و گلی را چه محل؟» «کار حق کن فيکون است نه موقوف علل»[۱۱]
بی فروغ رخ او ، جان و جهان بی جان است
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
ظهر فردا عملِ مذهب رندان بکنم «قطع اين مرحله با مرغ سليمان» بکنم
حمله بر شعبده از دولت قرآن بکنم «آنچه استاد ازل گفت بکن»، آن بکنم[۱۲]
عاقبت خانه ظلم است که آن ويران است
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
«نقدها را بود آيا که عياری گيرند تا همه صومعه داران پی کاری گيرند»[۱۳]
و به تاريکی شب ره به کناری گيرند صادقان زآينة صدق، غباری گيرند[۱۴]
صحنة مشهد ما صحن نگارستان است
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
گفت عباس که: من از سر جان برخيزم از «سر جان و جهان دست فشان برخيزم»
«از سر خواجگی کون و مکان برخيزم» من «ببويت ز لحد رقص کنان برخيزم»[۱۵]
اين چه روح است و کرامت که در اين ياران است
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
در شب قتل، نگفت از سر و سامان، زينب «داشت انديشه فردای يتيمان، زينب»[۱۶]
گفتی از يادِ پريشانی طفلان، زينب داشت آن شب همه گيسوی پريشان، زينب»
اين چه خوابی است که در خوابگه شيران است؟
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
ظهر فردا، قد رعنای حسين است کمان باز جويد شه بی يار ز عباس نشان
ز علمدارِ خود آن خسرو شمشاد قدان «که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان»[۱۷]
قرص خورشيد هم از خجلت او پنهان است
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
علی اکبر به اجازت ز پدر خواهشمند: صبر از اين بيش ندارم، چکنم تا کی و چند؟
جان به رقص آمده از آتش غيرت چو سپند بوسه ای بر لب خشکم بزن ای چشمه قند
دستی اندر خم زلفی که چنين پيچان است
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
«او سليمان زمان است که خاتم با اوست» «سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست»
نفس «همت پاکان دو عالم با اوست» زخم شمشير و سنان چيست؟ «که مرهم با اوست»[۱۸]
پس چه رازی است که خنجر به گلو بُران است؟
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
شام فردا که رسد، زينبِ گريان و دوان در هياهوی رذيلانة آن اهرمنان
پرسد از پيکر صدچاک شه تشنه زبان «که شهيدان که اند اينهمه خونين کفنان؟»[۱۹]
جگر رود فرات از تف او سوزان است
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
او که دربانی ميخانه فراوان کرده است[۲۰] نوش پيمانة خون بر سر پيمان کرده است
اشک را پيرهنِ يوسفِ دوران کرده است چنگ بر گونه زده موی پريشان کرده است
در دل حادثه مجموعِ پريشانان است
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
******
يارب اين شام سيه را به جلالی درياب بال و پر سوخته را با پر و بالی درياب
«تشنة باديه را هم به زلالی درياب»[۲۱] جشن دامادی جان را به جمالی درياب
که عروسِ شرف از شوق حنابندان است
امشبی را شه دين در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
بسیاری از تکایا و مساجد هزار جریب تا به طلوع صبح شب زنداری و مناجات مشغول میباشند و صبح هنگام بعد فریضه نماز صبح به قرائت زیارت عاشورا مشغول میشوند و. مراسم روز عزاداری از ابتدا صبح اغاز میگردد ریش سفیدان و قدیمها در این روز ائین خاصی دارند و در منازلشان مدت کوتا به روضه خوانی میپردازند و نذری شیر ، شربت عسل و یا صبحانه شیر برنج از مهمانان پذیرائی مینمایند تا تایکه حوالی ظهر تمامی عزاداران در مساجد و تکایا اجتماع مینمایند و بصورت رسمی در کنار یکدیگر در سوگ شهادت سید و سالار شهید ان پای کنابر وعاظ مینشیند و به استماع روضه سخنران آن روز میپردازند و در ادامه نیز با صلاه ظهر مراسم روز عاشورا پایان میبابد .
دهم محرم و روز عاشورا از مهمترین روزها در شهرستان نکا و شرق مازندران است در ادامه در ساعات پایانی روز مراسم شام غریبان نیز با جلوه خاصی در مزار شهدا و در مساجد این شهرستان با روشن کردن شمع، قرائت فاتحه و قرآن و عزاداری برگزار میشود.
در بعد از ظهر روز عاشورا مراسم آتش زدن خیمهها را برگزار میکنند.
این مراسم از برنامههای متداول روز عاشورا در هزارجریب است که طرفداران بسیاری داشته و بسیاری از افراد از شهرها به روستا رفته و این مراسم را برگزار میکنند.
اهالی روستاهای نکا در عصر عاشورا با بر پا کردن خیمههایی در کسوت خیمههای اهل بیت (ع) و به آتش کشیدن خیمهها، در واقع خاطره عاشورا را برای مردم به تصویر میکشند و با تعزیهخوانی جلوه خاصی به این مراسم میبخشند که دارای شور بسیاری است که به نوعی شام غریبان اهل بیت امام حسین(ع) را نشان میدهد.
در بعضی از روستاهای هزار جریب برای همدردی با اهل بیت عصمت و طهارت و شهدای کربلا مراسم شام غریبان را بعد از پایان مراسم عزاداری روز عاشورا و بازگشت هیئت به تکایای خود تقریبا در اوائل شب و بعد از اذان مغرب انجام میدهند.
عزاداران برای نشان دادن حزن و اندوه خود، در کوچهها و معابر به راه افتاده و با خواندن نوحه و مرثیه شهادت فرزند برومند فاطمه زهرا(س)، حضرت امام حسین(ع) را اعلام کرده و به سوگواری میپردازند.
جادارد از خدمات ارزنده جناب مبینی کمال تشکر راداشته باشم.خداقوت بخشدار
آقای یداللهی چرا سنگ بعضی هارو به سینه میزنی؟مستقل باش