گفتگویی خودمانی با شاعرشیرین کلام هزار جریب
تاریخ انتشار خبر : ۹۲/۰۷/۲۵
یقینا با شعرهای شیرین جناب آقای عباس قاسمی آشنا می باشید. وی از کلائیان اصیل مقیم روستای تازه آباد است. او فرزند حاج رسول قاسمی و نوه مرحوم حاج قاسم قاسمی و از نسل طایفه کافتری است. شعرهای شیرین و طنز آمیز او در سایت هزار جریب و یک کلا بهانه ای شد تا گفتگویی خودمانی با او انجام دهیم تا از زندگی شخصی اش بیشتر بدانیم. نکته جالب توجه در گفتگوی ما با ایشان در بعضی سؤالات، شیرین بودن برخی جوابهای ایشان همچون شعرهایشان است که توجه تان را به این گفتگو جلب می کنم:
-آقای قاسمی سلام، وقتتان به خیر، از خودتان بگویید، متولد چه سالی هستید؟ بیوگرافی مختصری از خودتان بگویید؟
سلام عرض می کنم خدمت شما و بازدید کنندگان سایت. بنده از اهالی روستای کلا هستم و متولد سال ۱۳۵۴ هستم. پدرم از روستای تازه آباد و مادرم از روستای برگه می باشد. در دوران قدیم تمام کلائی هایی که در روستاهای مختلف مخصوصا روستای تازه آباد و برگه پراکنده اند در کلا زندگی می کردند و بر اثر مهاجرت بزرگان پراکنده شدند. زندگی بنده پر از فراز و نشیبهای گوناگون است که در چند سطر نمی توان بیان کرد ولی به طور خلاصه در یک خانواده مذهبی و متوسط بزرگ شده ام. دیپلم صنایع چوب و فوق دیپلم عمران از دانشگاه زنجان دارم. در سن ۲۷ سالگی با دختری از روستای خودمان( تازه آباد ) که آنها هم از منطقه هزار جریب و روستای نوده می باشند ازدواج کردم.
-از خانواده تان بگویید، چند برادر و خواهر هستید؟
یک برادر و دو خواهر دارم.
– در دوران کودکی خیلی بازیگوش بودید؟
تقریبا بله.
-در دوران تحصیلات در مقاطع مختلف درستان چطور بود؟
خوب
– تجدید هم می آوردید؟
خیلی کم ( با حالت خنده: مفتشی؟ )
– در کودکی بهترین سرگرمی تان چه بود؟
ورزش فوتبال و پینگ پنگ.
– زندگی دوره کودکی تان خیلی سخت و مشقت بار بود؟
تقریبا
– از مسیری که تا به امروز در زندگی تان طی کردیدراضی بودید؟
شکر
– از زندگی تحصیلی تان بگویید، به ترتیب در چه جاهایی تحصیل کردید و الان به کجا رسیده اید؟
در شهرستان نکا دیپلم و در دانشگاه زنجان فوق دیپلم گرفتم.
– الان مشغول به چه کاری هستید؟
در شرکت پخش محصولات لبنی قائم(عج ) شهرستان نکا مشغول به کار می باشم.
– از کارتان راضی هستید؟
شکر
– فکر می کنید که چرا نتوانستید در حیطه تحصیلی خودتان مشغول به کار شوید؟
۱. نداشتن پارتی کلفت ۲. نداشتن سهمیه از قبیل جانبازی، خانواده شهید و……… ۳.بی علاقگی خودم که جریان مفصّلی دارد.
– تا به حال شده که از فشردگی کار خسته شوید و احساس سکون و یکنواختی کنید؟
بله، طبیعی است
– اهل ورزش کردن هستید؟ به چه ورزشی علاقه دارید؟
بله، ورزش فوتبال و تنیس روی میز را دوست دارم، البته قبلا بیشتر بازی می کردیم. الان به دلایل مشغله کاری کمتر شده.
– در چند سالگی ازدواج کردید؟
۲۷ سالگی
– همسرتان هم از اهالی کلاست و یا اصالت کلائی دارد؟
همان طور که در سوال اولتان گفتم همسرم از روستای تازه آباد و با اصالت روستای نوده ( که از روستاهای منطقه هزارجریب است) می باشد.
– اهل انجام کارهای خانه هستید؟
خیر
– زندگی تان بعد از ازدواج چه تغییری کرد؟
۱. فشار بیشتر روحی و جسمی ۲. دور شدن از علم و کتاب خوانی و مشغول شدن به زندگی روزمرّه و کسب در آمد ۳. تغییر توجه و تفکر از اصلهایی چون خدا و مرگ و قیامت و توجه به فرعهایی چون اشتغال، مسکن و کسب در آمد. البته فرع هم باید باشد ولی غفلت و فراموشی از آینده جاودانی در میان مردم خیلی زیاد شده است.
– صاحب چند تا فرزند هستید؟
یک فرزند
– عزیزانی که از سایت هزار جریب و یک کلا بازدید می کنند با شعرهای شیرین و جالب شما آشنا هستند و خیلی از اشعارتان طرفداران زیادی پیدا کرده است، فکر می کنید دلیل این همه استقبال از این شعرها چیست؟
۱. هر چه از دل بر آید، بر دل نشیند ۲. گفتن مطالب بلند و ریز با بیانی ساده و همه فهم ۳. آمیخته بودن طنز با شعر
– بازدید کنندگان می توانند شعرهایی که شما در سایت هزار جریب و یک کلا منتشر کرده اید را اینجا ۱ و اینجا ۲ و اینجا ۳ و اینجا ۴ ببینند. چرا اکثر اشعارتان حالت طنز آمیز و بسیار از آنها رویکرد انتقادی به مسائل مختلف دارد؟
با گفتن طنز در شعر می توانم دو کار انجام دهم: یکی اینکه خواننده را خندان و خوشحال کنم و فضای روحی اش را عوض کنم. دوم اینکه در قالب طنز بهتر می توانم مطالب را به خواننده منتقل کنم و ماندگاری آن در ذهن خواننده بیشتر است. ضمن اینکه به نظرم رویکرد انتقادی در اشعار باعث جلب نظر و تأثیر گذاری بیشتری می شود.
– در آینده نزدیک، شعرهای دیگری هم برای ارائه به سایت دارید؟
انشاء الله
– می توانید بگویید که اشعار جدیدتان حول چه موضوعاتی است؟
فعلا فکری نکرده ام
– کدامیک از اشعارتان را که تا به حال سروده اید بیشتر دوست دارید؟
البته بنده اشعار زیادی در مورد موضوعات مختلف و در مورد اشخاص مختلف سروده ام. اما دو شعر را که در مورد دو چهره سیاسی کشور سروده ام بیشتر دوست دارم.
– در زندگی تان دوست دارید به چه چیزی برسید؟
اگر بگویم ریا می شود. بگذارید بعدا بگویم.
– در زندگی به آرامش چه کسی غبطه خورده اید؟
باید ببینیم آرامش واقعی در چیست. خودم به آرامش شخصی توجه نمیکنم. در کل آرامش برای رفاه کامل انسان بسیار ضروری است.
– چقدر به آرزوی محالی که تصور می کرده اید رسیده اید؟
به برخی رسیده ام و برخی دیگر در آینده محقق می شود. البته اگر خدا بخواهد.
– به نظرتان انسان خوش شانسی هستید؟
دیگران بگویند بهتر است. چون معمولا همه یا اکثر انسانها از خودشان ناراضی اند.
– تا به حال در بیداری کابوس دیده اید؟
خیر
– در زندگی خودتان را مدیون چه کسی می دانید؟
پدر و مادر
– اهل مسافرت هستید؟
اگر مجالی باشد، بله
– آشپزی هم می کنید؟ آشپزی تان چطور است؟
بعضی وقتها آشپزی می کنم و آشپزی ام معمولی است.
– رانندگی بلدید؟
بله
– آدم کم حوصله ای هستید؟
خیر
– بزرگترین شایعه ای که در طول زندگی از طرف اطرافیان و آشنابان راجع به خوتان شنیده اید چه بود؟ وقتی این شایعات را شنیدید چه حسی پیدا کردید؟
بزرگترین شایعه: خوابیدن زیاد. احساس خاصی نداشتم، چون که این حرفها حرفهای آدمهای با فرهنگ نیست. عده محدودی که حرفهای آنها همیشگی و عوامانه است این طور شایعه پراکنی می کنند.
– اگر قرار باشد که جای یک شیء باشید کدام را انتخاب می کنید؟
کتاب
– خصوصی ترین چیز زندگی تان؟
بگذار خصوصی بماند
– معمولا دلتان از چه چیزی می گیرد؟
از ناراحتی دیگران
– شیرین ترین اتفاق زندگی تان؟
نائل شدن به مقام پدری
– و تلخ ترین اتفاق؟
بعدا می گویم
– اهل مطالعه هم هستید؟ بیشتر چه کتابهایی مطالعه می کنید؟
بله. کتابهایی در زمینه فرهنگی و مطالعات سیاسی
– اس ام اس بازی هم می کنید؟
بله
– تصمیماتی که در زندگی می گیرید بر اساس منطق است یا احساس؟
هر کس سعی می کند تصمیمش منطقی باشد. من هم همین طور
– تأثیر گذارترین کلمه ای که در زندگی تا شنیده اید چه بوده است؟
بدون پاسخ
– تا به حال به این فکر کرده اید که جای شخص دیگری باشید؟
بله. جای گرفتن در جای اشخاص بزرگ افتخاری بزرگ محسوب می شود.
– بهترین لحظه زندگی تان؟
ارتباط و راز و نیاز با خدا.
– یک انتقاد از خودتان بکنید؟
شما بگویید بهتر است.
– اولین مسئولیت مهم زندگی تان را به یاد دارید؟
خیر
– موقع خرید، اهل تخفیف گرفتن هستید؟
بله
– مخاطب درد دلهایتان چه کسی است؟
کسی که مشکل گشا باشد.
– در زندگی تان در زمینه مسائل دینی، اعتقادی و اجتماعی به چه مسائلی از دوران نوجوانی، جوانی و تا کنون علاقه داشته اید و دارید؟
بدون پاسخ
– می توانید چند نفر از دوستان و یاران قدیم و دوستان تازه و جدیدتان را نام ببرید؟
دوستان قدیم: حسین کافتری، مجید کافتری، محمد زرگری، هادی فقیهی، شیخ مهدی فقیهی، مهدی اسفندیاری، هادی اسفندیاری
دوستان جدید: محمد صادق شعبانی، رضا معافی، حاج حسن جنیدی، بهادری، جمالی، حاج عباس شریفی
– چند کلمه می گویم، جواب بدهید:
الف. خدمت سربازی: گذران اوقات ب. کشاورزی: برکت
ج. آسمان: آبی د. کت و شلوار: تشخّص
ه. خواب: آرامش و. خنده: نشاط
ن. کوهنوردی: هدف ر. دنیا: محل گذر
– تا به حال از سایت هزار جریب و یک کلا بازدید کرده اید؟ نظرتان چیست؟
بله. خیلی خوب است و همه باید کمک کنند تا این سایت یک منبع اطلاعاتی برای روستای کلا ایجاد کند. این سایت باید بین کلائی ها وحدت و همدلی ایجاد نماید.
– از اینکه یکی از اهالی روستای کلا و منسوب به کلائیان هستید چه حسی دارید؟
احساس افتخار می کنم که از نسل با ریشه و عالِم روستای کلا هستم.
– تا کنون چند بار به روستای کلا رفته اید؟ و یا سالی چند بار به روستای کلا می روید؟
زیاد رفته ام. سالی یک یا دو بار می روم.
– اتفاقاتی که برای کلائیان و یا در روستای کلا می افتد چه نأثیری در شما می گذارد؟
خوب طبیعی است که تأثیر دارد
– گذشتگان کلائی خود را به یاد دارید؟ فکر می کنید آنها چه پیامی برای ماها دارند؟
بله. پیامشان فراموش نکردن فرهنگ کلایی و معتقد بودن به اصول اسلامی و متفرق نشدن و داشتن اتحاد است.
– یک انتقاد از بزرگان حاضر در روستای کلا؟
اینقدر به اختلافات دامن نزنند. مسئله ها را بزرگ نکنند. مثلا در مورد مسجد و ساخت آن چه هیاهویی به پا شد! و یا در مورد مؤسس حوزه کلا چه اختلافاتی به وجود آمد و یا در مورد اسطِل و زمین و……..
نقش بزرگان، ایجاد وحدت و اتحاد و دیدن حق و اجرای حق است نه اینکه شعله اختلافها را زیاد بکنند و این قوم ریشه دار و تاریخی کلایی را از هم بپاشند.
– و یک تمجید؟
از تلاشی که در جهت آباد کردن روستای کلا کردند تشکر می نمایم.
– وقت گرانبهایتان را نگیرم، در پایان چه پیامی برای کلائی ها و جوانان کلائی دارید؟ البته اگر سایت هزار جریب و یک کلا را امین گفتارتان می دانید؟
از قدیم، همه کلائیان ملّا و دانشمند بوده اند. طبیعی است که فرزندان و نسلهایشان هم چنین اند. منِ قاصِر چگونه به دانشمندان پیام دهم. فقط یک کلمه می گویم: بیایید همیشه دوست هم باشیم
منبع : سایت هزارجریب و یک کلا
سلام خبرنگار آقا امرالله
تنت سالم برادر مرد ملا
نچسباندی توشعرش دراین سایت
نمازین پس دراین صفحه کمی رایت
بگیرند بهر هاازشعر شاعر
هنرگردد ازاین اشعار ظاهر
آقای قاسمی عزیز آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ خیلی به شعر علاقه دارم و کسی که شعر میگه دوستش دارم چهره شما خیلی دوست داشتنی است. برای شما آرزوی موفقیت و سلامتی دارم.
.من آمدم در این دیار
مبهوت و حیرانم چرا؟
در عالم آرام او طعمه شیرانم چرا؟
آخر مگر من کیستم؟
جز بنده او نیستم.
غافل زسبحانم چرا؟
گومبه که خدا نکردی قحطی یمو دتا خط امه دل وسه شعر بخوندس بوشه اقای یدالهی ته ادم ورنی دریو لب تشنه برگادنندی
با سلام
سوالی ذهن مرا مشغول کرده و آن هم نام خانوهدگی شماست چون نام روستای قدیمی و با قدمت ما کافتر است (اقلید فارس) خوشحال میشم اگه توضیح بدید
سلام يه ذره سطح سوالتون رو بالاتر ببريد رانندگي بلديد ؟اس ام اس بازي هم ميكنيد؟درستان چطور بود ؟تجديدمي آورديد؟اين چه سوالاتي بود كه از يه آدم ۳۸ ساله ميپرسيد.تازه به آقاي قاسمي بگوييد مگه مسابقه ۲۰سوالي بود كه نصف جواباش بلي خير بود يه ذره سطح اطلاعش رو ببره بالاتر بعد از بلي خير يه توضيح هم در موردش ميداد بد نبود يا يه سوالاتي رو بدون پاسخ گذاشت كه واقعا تعجب داره. الحق كه كلايي هستني
خب به هر حال برای معرفی فرد و جذابیت گفتگو می بایت سوالات متنوعی رو مزرح کرد.به نظر من انتقاد به جایی نکردید..
خب به هر حال برای معرفی فرد و جذابیت گفتگو می بایست سوالات متنوعی رو مطرح کرد.به نظر من انتقاد به جایی نکردید..
باسلام
ببخشید در مورد تاریخچه کافتری ها وعلت این اسم را بنویسید
سلام اشنای غریب نوروزتان پیروز یه سری هم به وبلاگ ما بزنید شاید در مورد دو نام روستای کافتر فارس و قبیله کافتر توانستیم شناخت بیشتری پیدا کنیم هرکسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش