و من برای پدر مینویسم / مهدی حمزه ای
تاریخ انتشار خبر : ۹۷/۰۱/۸
روز پدر نزدیک است،
و من برای پدر مینویسم ،
به راستی میشه برای پدر نوشت
از کجا باید شروع کنم،!
از چی بنویسم.
ذهنم یاری نمی کند از به یاد آوردن این همه سختی ها و رنجی که پدر کشیده، ذهنم اگه یاری کند
دستم توان نوشتن ندارد.
برای پدر نباید نوشت
باید روبه روی پدر نشست،
پیشانی پدر رو بوسید
و نگاه در نگاه پدر کرد،
تا کمی درک کنیم این همه خستگی
را…
این همه وابستگی را….
این همه دل بستگی را…
و من نشستم
و دیدم که چشمای پدر با من حرف می زند،
چیزی خاصی نمیگفت ،
چشمان پدر منتظر بود ،
منتظر دیدار فرزندان،
فرزندانی که پدر رو ببین و بهش بگن
پدر روزت مبارک
شاید چند لحظه دیدن و گفتن پدر روز مبارک برای ما چیزی نباشد ،
ولی برای پدر همین یک لحظه و یک کلمه ، یک زندگیست
بیایم قدر این زندگی را بدانیم
? مهدی حمزه ای