در استقبال از استاندار محترم جناب آقای اسلامی/ به قلم حاج علی قلی تبار

هر آمدنی را رفتنی است و هر نصبی را عزلی و هر وصلی را فصلی
الّا در سلوک به سمت قرب الهی و ایصال به لقاء و قرب الهی که در صورت تحقق، سالک واصل،
مستغرق در اقیانوس بیکران هستی بخش، می گردد.
بدین لحاظ، بعنوان یک روستاوند علاقمند به کشور و استان فراموش شده ام مازندران عزیز
و مازنی های نجیب و هوشمند و صبور و بلاکشیده
از خدمات همۀ متولیان امور در هیئت مدیریت ارشد استان، از جمله جناب اقای دکتر فلاح
و همکاران محترمش قدردانی می کنم.
کمتر کسی است که نداند از روز اول، با مدیریت جناب آقای فلاح، موافق نبودم و منتقدی آرام
و متعرضی، همراه و معترضی اهل مدارا بودم.
با این حال او و تیم همراهش، نمایندۀ دولتی بودند که سزاوار حمایت و تعامل بودند اگر چه چنین نشد.
جا دارد از ادارۀ کل اطلاعات مازندران و سپاه استوار پاسداران و دادگستری استان که در تعاملی متین
بیشترین امنیت را برای همۀ کنشگران فرهنگی / اجتماعی / سیاسی و اقتصادی مهیا نمودند.
یقینا موهبت خجسته، هم سزاوار مردم مازندران است که میزبان مردم ایران و گردشگران هستند
و هم هم پیوندی مبارکی بود میان نهادهای مذکور با مدیریت ارشد استان که شایان تقدیر است.

و اما بعد:
جناب آقای اسلامی
مازندران و مردمش سال هاست که منتظر تحولی معقول اند.
زحمات پیشینیان، مشکور است اما وافی و کافی نبود.
بدین لحاظ ضمن تبریک انتصاب شما بعنوان استاندار مازندران نکات زیر را به استحضار می رسانم:
۱) در ادبیات توسعه، رشد متوازن همۀ ارکان اربعه (اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی) را توسعه نامند.
بدیهی است چنین رشد متوازنی، در جغرافیای مازندران، باید اتفاق بیفتد.
این مهم، زمانی محقق می شود که رانت و ویژه خواری و نزدیکی به قدرت و حربۀ هولناک ثروت و طمع آل طعمه
شما و مدیریت شما و تیم همراه تان را از این امر، غافل ننماید.

۲) ضمن شکوه و گله از مازنی ها بخاطر کم توجهی به استفاده از ظرفیت های انسانی و تخصصی عدۀ چشمگیری از دختران و پسران جوان و زنان و مردام ماهر و کاردان و دانشمند از شما انتظار دارم که با تدابیری، وزارت خانه های را مجاب فرمائید تا از این ظرفیت های ذیقیمت ، بهرۀ شایسته ببرند.
چرا نباید مدیران دستگاه های دولتی، از میان این همه سرمایه های لایق استانی منصوب شوند!؟
با وجود هزاران مهندس مازنی، چرا سازمان های مرتبط، از آنان بهره مند نشده تحت تعلقات و مناسباتی از نیروهای غیر بومی که البته قابل احترام هستند استفاده می شود؟
بدیهی است که شایسته تر آن است که تیم استانداری نیز با تحولی کارآ و متناسب با انتظارات مردم و تمایلات آنان که در انتخابات، نشان داده اند از میان فرزندان همین خطه و بویژه از دختران و پسران و بانوان و آقایان مجرب و متخصص برگزیده شوند.

۳) دولت، تقریبا تنهاست. تقویت دولت با انتخاب و انتصاب مدیران دولت هشتم و نهم یا حامیان بدخیم و ناسازگار و معارض دولت که در ستاد رقیب، که به هر قیمتی به کمتر از سقوط یا عقیم گذاردن همت دولت، راضی نبودند میسر نیست.
خطای محرزی که برخی وزرای دولت دهم و استاندار محتر مازندران بدان گرفتار شد و مانع تحرک و توفیق شایستۀ مدیریت ارشد استان گردید که موجب اعتراض و حتی یاس و تضعیف روحیۀ حامیان دولت شد.
کم نیستند فرمانداران و مدیران درون و بیرون استانداری که ادامۀ مدیریت آنان دهن کجی به باور مردم و وعده های شخص آقای روحانی است.

۴) استان مازندران به یک بازاندیشی عالمانه و طراحی شفاف در حوزه های مختلف نیازمند است.
قطب گردشگری و کانون کشاورزی استراتژیک کشور، رهاست و از برنامه ریزی و هدف گذاری مشخص، بی بهره !
شایسته است که در بدو ورود میمون تان، به مازنی ها بفرمائید که کشتی توسعه را با کدام رویکرد و برنامه، ناخدا خواهید بود؟
اقتصاد معیشتی و غفلت از اقتصاد صنعتی و تزلزل در تصمیمات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی
با نصب مدیرانی باورمند به تحول و توسعه، ممکن هست.
تحقق این امر، در گرو توجه به دانشگاه ها و مراکز کم نظیر مازندران است.
دانشگاه مازندران، با داشتن بیش از ۳۰۰ استاد و استادیار و پروفسور و رشته ها و گرایش ها و دانشکده های متنوع می تواند بزرگ ترین امتیاز در مدیریت شما باشد.
نیز وجود سایر دانشکده ها و مؤسسات عالی علمی و آموزشی بر قوت این سرمایه می افزاید.
در این صورت انتخاب مدیران، باید معطوف به مصادیقی باشد که جرات و قدرت و انگیزۀ لازم را برای برخورداری از این نعمت عظیم دارا باشند.
در طول بیش از ۴ سال گذشته، مازندران نتوانست از چنین مزیتی بهره بگیرد.
شهر ما که مرکز دانشگاه مازندران در آن است با داشتن دانشکده های گردشگری، صنایع دستی، علوم اجتماعی، دانشکدۀ اقتصاد، عمران، معماری هیچ شباهتی به یک شهر داشگاهی ندارد.
بیشترین بیکاری را داراست و شهر اول طلاق در مازندران است.
در این شهر باید منابع شهرداری و بنگاه های اقتصادی و هنجارها و ارزش های فرهنگی و اجتماعی، با تعامل با دانشگاه، شناسائی و برنامه ریزی شوند
نه با فروش تراکم و رودخانه و انفال و تجاوز به رودخانه و مادۀ ۱۰۰ و رانت صاحبان ثروت که حتی شهرک های زیبای اطراف شهر ما را سوداگرانه، تهدید می کنند.
فرماندار و بخشدار و شهردار و شوراها باید در پیوند با دانشگاه، موجبات تحول را فراهم کنند.
پیش نیاز چنین اتفاقی داشتن معاونینی دانشمند و دانش ورز و توسعه محور و مدیران شهرستانی شایسته می باشد.

۵) احزاب و نمادها و نهادهای مدنی استان با بیشترین جمعیت مؤثر و فعال و دلسوز، مغفول مانده اند.
معاون سیاسی شما و ادارات کل تابعه درون و بیرون استانداری می توانند موتور محرکۀ این قلمرو بزرگ انسانی و سازماندهی آنان باشند.

۶) رسانه ها و مطبوعات عموما، نیازمند توجهند.
این سازمان استثنائی قرن اخیر و بویژه دو دهۀ اخیر بواسطۀ سلطۀ شبکه های اجتماعی بر روابط رسانه ای و ارتباطی بزرگ ترین شبکه برای یاری شما چه در نقد و نظارت و چه در معرفی ظرفیت ها هستند.
روابط عمومی استانداری باید هوشمندترین و پویاترین و نافذ ترین نقش را ایفا نماید تا روابط عمومی سایر سازمان ها را سازماندهی کند.

برای شما آرزوی توفیق دارم

علی قلی تبار

دیدگاه های این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *