پیشنهاد برگزاری رفراندوم برای آینده مازندران
تاریخ انتشار خبر : ۹۶/۰۷/۲۴
اگر سیاسیبازیها، لابیگریها، بدهکاریهای اخلاقی و مالی، طمعکاریها و رانتخواریها در فرایند انتخاب استاندار مازندران ایفای نقش نکنند، بیشک خواست دل مردم محقق میشود و همان چاره کاری که همه انتظارش را میکشند، بر سر کار خواهد آمد.
به گزارش نیکاخبر:مازندران و نگاههایی که این قلب خسته از محنت را میرنجاند، فقری که پشت برگهای سبز خفته و تظاهری که مسؤولان میل دارند از آن دم بزنند تا خویش را از ضعف نجات دهند.
هر چه از کمبودها و مشکلات این استان بگوییم، باز هم جا دارد واژهها کنار هم آیند و وضع وخیم تبرستان را فریاد بزنند؛ حال اینکه نه فریادرسی است و نه استاندار و ۱۲ نماینده مجلس سعی دارند خود را هزینه کنند.
هنوز خیلیها در جهل بهسر میبرند و یا از حقیقت فراریاند که مازندران نه مدیر میخواهد و نه نماینده بلکه دادهخواه و مطالبهگر علاج آن است که متأسفانه تملق و حفظ جایگاه و منافع همواره بر مصالح و آینده مازندران چربیده است.
از سودازدگیها و معضلات اجتماعی و فرهنگی گرفته تا وضع بغرنج اقتصادی، از تجاوز به دریا گرفته و تا ویلاسازی در زمینهای دیم و مرتفعترین نقاط این استان، از جنگلخواری، کوهخواری و زمینخواری گرفته تا زبالههایی که سالهاست بلاتکلیفند و امروز تبدیل به غده سرطانی شدهاند؛ از بیکاری و نبود سرمایه گرفته تا درجازدگی توسعه و پیشرفت؛ هر چقدر از گرفتاریهای مازندران سروده شود، باز این دیوان لایتنهایی، صفحاتی برای نگارش دارد.
در کنار انبوه معماهای حلنشده، هنوز طی این سالها مردم رنگ واقعی خدمت را نچشیدهاند، هنوز انتظاری که مردم این استان قهرمان که بیش از ۱۰ هزار و ۴۰۰ شهید را تقدیم کردهاند و همچنان خط سرخشان در مسیر این انقلاب ادامه دارد، به سرانجام نرسیده و دولتها با رویکردی منفعلانه همواره کسانی را در رأس این استان برگزیدهاند که شمایی از بیکفایتی و شعارگرایی را برای مردم به نمایش گذاشتهاند.
مازندرانیها دیگر از دعواهای سیاسی و حیلههای پشت پرده به ستوه آمدهاند، دیگر نمیتوانند شاهد خیانتهای آشکار باشند، دیگر بیمهریها را برنمیتابند و تاب استمرار فضای مالیخولیایی را ندارند.
در کنار همه این غصهها و دردهایی که آسمان خدمت مازندران را مکدر کرده، از نخستینروز بعد از انتخابات ریاست جمهوری، مردم این استان که همواره در انتخابات قبلی و اخیر برای انتخاب حسن روحانی حضور پرشوری داشتند، بارقهای از امید در دلشان جان گرفت تا اینبار شاهد استانداری باشند که بتواند ذرهای از گرفتاریهای مازندران بکاهد اما از همان روز تا امروز، هر روز گمانهزنی بر سر گزینههای بومی و غیربومی و گاهاً ابقای استاندار فعلی نقل محافل است و مردم خسته مازندران را نگرانتر از هر برههای کرده است.
کشتی به گل نشسته مازندران، ناخدایی میخواهد فارغ از جنبههای سیاسی، روح عملیاتی داشته باشد تا استان را از حالت بحران خارج کند؛ همانطور که پیشتر اشاره شد مردم از شعارزدگی مسؤولان بیزار شدهاند و در این دوره چهارساله کسی میتواند ناجیشان باشد که امتحانپسداده میدانهای عمل باشد نه اسیر توهمات و توسعه و آمارهای خیالی!
حال باید این نکته مهم را گوشزد کرد، ظرفیت مدیرپروری مازندران در طول این سالها چه در سطح ریاست قوا، چه در سطح وزارتخانهها و سازمانهای مهم اجرایی به اثبات رسیده و از حیث این پتانسیل برای استانی با این همه استعداد، بهدنبال مدیر غیربومی گشتن کاری عبث است و نوعی دهنکجی به قابلیتهای مازندران محسوب میشود.
در مقاطع مختلفِ کلیدداری استانداری مازندران نیز این ساختمان سفید بارها و بارها مدیران غیربومی را تجربه کرده، و در برخی مقاطع استانداران بومی نیز در حد و عیار این استان نبودند و نتوانستند اقدامات چشمگیر و اثرگذاری را به منصه ظهور و بروز برسانند.
نکته اساسی دیگر که در انتخاب مدیر ارشد استان باید مورد نظر قرار گیرد، توجه به مؤلفه نشاط و پویایی آن مدیر است، مدیران پیر و سالخورده قوزی هستند بالای قوز معضلات و اگر قرار است خشتی رو خشت گزارده شود و طعم خوش خدمت و عملگرایی را مردم بچشند، انتخاب مدیری بومی و جوان چاره این همه عقبماندگیهاست.
اگر سیاسیبازیها، لابیگریها، بدهکاریهای اخلاقی و مالی، طمعکاریها و رانتخواریها در فرایند انتخاب استاندار مازندران ایفای نقش نکنند، بیشک خواست دل مردم محقق میشود و همان چاره کاری که همه انتظارش را میکشند، بر سر کار خواهد آمد.
ای کاش برای تعیین استاندار هم رفراندومی برگزار میشد تا مردم مازندران به دولتمردان میفهماندند که خادمترین مدیر این روزهای استان کیست.
فارس:یاسر قربانی