سیاست توحیدی/ به قلم احمد خیرخواه
تاریخ انتشار خبر : ۹۶/۰۱/۲۴
ادیان توحیدی برسه اصل استوارند :
۱- توحید ۲- نبوت ۳ – معاد
از دیدگاه مذهب شیعه و پیروان اهل بیت ( ع ) علاوه بر اصول سه گانه فوق، دو اصل عدالت و امامت نیز از اصول دین می باشند.
به همین دليل می گوییم اصول دین و مذهب پنج تاست.
از میان اصول گفته شده اصل توحید مهمترین آنهاست.
بلكه با ظرافت و لطافت بیشترمی توان گفت، اصل و اساس دین توحیدست، چراکه همه معارف الهی و دینی مبتنی براصل توحیدند، اما توحید مبتنی برآنها نیست.
توحید زیباترین و گرانبها ترین رداییست که بر قامت هستی پوشیده شد.
همه موجودات در ذات خود رنگ توحیدی دارند.
رنگ توحیدی رنگ متجانس آفریدگار و وآفریده هاست (صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ) سوره بقره آیه ۱۳۸ .
توحید گوهرهستیست و هستی با توحید پرورش می یابد و با آن به کمال می رسد.
با توحید، هستی خوش رو و خوشایند می شود و با آن رونق می گیرد و رواج می یابد.
توحید کهکشان ها را ستاره باران و ستارگان را چراغان و ماه را درخشنده و خورشید را فروزنده می کند .
توحید بانی و معمار سقف بلند و شکوهمند آسمانست.
توحید استحکام بخش سهند و الوند و برپا دارنده دنا و دماوندست.
توحید بیابان را بوستان و خارستان را گلستان می سازد.
توحید اقیانوس را شگفت انگیز و زمین را اسرارآمیز و بهار را دل آویز و پاییز را رنگ آمیز میکند.
توحید تارها را با سازها و گلها را با نازها وعندلیبان را با آوازها همزادی بخشیده است.
توحید پرنده های خوش آهنگ را درهوای گل های رنگارنگ به پرواز در می آورد و پروانه های خوشرنگ را شیدای شعله های شمع می سازد.
توحید زمین خفته را بیدار و غنچه نوشکفته را امیدوار و خاک سیاه را چمن زار و صحرای سپید را لاله زار میکند.
توحید شکوفه ها را بر شاخساران نمایان می کند و تشنه کامان را بر چشمه ساران میهمان.
توحید دریاها را به تلاطم می آورد و رودخانه ها را در خروش و جویباران را جاری و کاریزها را نمایان می کند.
توحید فرشتگان را فرمان می دهد و قلم ها را قدرت می بخشد و کتاب ها را کرامت.
توحید چشم ها را تیزبینی و اندیشه ها را بلندنظری و جان ها را مهربانی می بخشد .
توحید سیاستمداران را فراست و حاکمان را بصیرت و دولت مردان را تدبیر و قاضیان را عدالت و وکیلان را امانت وغازیان را شجاعت و ثروتمندان را سخاوت و سخنوران را حکمت و پارسایان را طهارت و پرهیزگاران را هدایت و فقیهان را فقاهت و هنرمندان را فضیلت و روحانیان را محبت و صوفیان را صداقت می آموزد.
توحید رسولان را روانه جامعه می کند تا منشور هدایت را بر تقوا جامگان قرائت کنند (ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین ) سوره بقره آیه ۲ .
حکمت دعوت توحیدی آنست که انسان ها صاحب عقلانیتی توحیدی باشند تا خدا را با معرفتی توحیدی عبادت کنند.
هم دعوت توحیدی برای آنست تا مردم از پیشوایان معصوم تبعیت و اطاعت کنند و در گفتار خود اهل صداقت باشند و در رفتارخود به عدالت و امانت، تمشیت نمایند و درمعاش راه ایمان را در پیش گیرند تا در رستاخیز موعود رستگار باشند. ( …والی الله المصیر ) سوره آل عمران آیه ۲۸.
فرزانگان فاکر و فرهیختگان فاخر، همواره « توحید » را مهمترین موضوع پیش روی خود یافتند، و آنان دیگر موضوعات و مسائل مهم را در صحن و سرای توحید می بینند، آنان بخوبی می دانند که معرفت توحیدی کلید همه معارف است، معرفتی که اگر برای انسان حاصل شود، اورا به چلچراغ هدایت می رساند .
معرفت توحیدی معرفتی است که خدا با آن، حجت را بر همگان تمام می کند.
معرفتی که با آن کسی نمی تواند پوزش خواه جهل خود باشد.
موضوع توحید از همه موضوعات برترست و آن نزد خدا نیز برتر از هر چیز دیگریست بخاطر اهمیتی که توحید دارد ، رسالت نخست همه پیامبرانست.
به همین خاطر گفته می شود دانش توحید شریفترین دانش هاست.
دامن توحید گسترده تر از زمین و پهناورتر از زمانست.
شأن توحید شأن خداوندست.
هیچ چیز به اندازه توحید ظهورندارد ، خورشید توحید همواره درخشنده و فرخنده است و آن برهمه عوالم طالع و ساطع می باشد و همه موجودات مظاهر توحیدند.
خداوندگار ادب سعدی شیرین سخن، می گوید:
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هرورقش دفتریست معرفت کردگار
و نیزهاتف اصفهانی گفت:
دل هر ذره را که بشکافی
آفتابیش در میان بینی
هر موجودی خواه بی نهایت کبیر و خواه به غایت صغیر، مظهر قدرت و حکمت و نشانه تدبیر و ربوبیت و تابلوی جلال و جمال و راهنمای احدیت و وحدانیت و دلیل کمال بی مثال خداوند متعال است.
هر آفریده ای نشان توحید بر پیشانی دارد.
هر کارشایسته و هر اثر بایسته ای از هر کس وهر چیز، آفریده ای توحیدیست.
از منظر قرآن کریم می توان گفت : آنچه خدا می خواهد، تحقق رسم توحیدی و ترسیم نقش توحیدی و مصبوغ شدن به رنگ توحیدی و داشتن بینشی توحیدی و سلوک نمودن به منشی توحیدی و متشرع بودن به شریعتی توحیدی و متخلق بودن به خلایق وعلایق توحیدیست.
نیز آنچه خدا می خواهد متفکر بودن به تفکری توحیدی و کارگر بودن به کاری توحیدی وهنرمند بودن به هنری توحیدی و سیاستمدار بودن به سیاستی توحیدی و متعلم بودن به دانشی توحیدی و معلم بودن به تعلیمی توحیدی و متفقه بودن به فقاهتی توحیدی و متصنع بودن به صناعتی توحیدی و متعبد بودن به عبادتی توحیدی وعارف بودن به عرفانی توحیدی و مجاهد بودن به جهادی توحیدی و سربازبودن درمرزهای توحیدیست.
توحید عطر خوش خداوندست ، عطری که همه عطرهای ناب و نفیس اثر آنست.
هیچکس به اندازه خدا سرمست از عطر توحید نیست ، زیرا هیچکس به اندازه خدا توحید شناس نیست !
اوست که حق معرفت توحید را ادا می کند ! اینجاست که محبوب خدا حضرت محمد مصطفی (ص) می فرماید : « و ما عرفناک حق معرفتک ) – خدایا آنگونه که باید تو را نشناختیم )، (بحار جلد ۶۸، ص ۲۳).
اما خداوند سبحان ازهرکسی به توحید شناسی سزاوارترست، وهم به همه بندگانش که به گوهر نفیس عقل آراسته شدند فرمان موکد داده تا در توحید شناسی کوتاهی نکنند.
هم به بندگانش دستور تخلف ناپذیر داده که همواره در بند توحید باشند.
توحید دست بند فاخر بندگان خداست.
انسان وقتی آزاده است که در بند توحید باشد.
خدا در قبال تمام قصور و تقصیر بندگانش پوزش پذیرست مگردر برابر روی تابی از خورشید توحید و اصرار بر ماندن در تاریکی و تباهی شرک.
از منظر قرآن کریم، محالست خداوند از گناه شرک در گذرد.
عدم غفران مشرکان بخاطر نامتجانس بودن شرک و توحیدست !
توحید حقیقت مشترک همه موحدانست به همین خاطر اراده الهی نیز به فراهم آمدن موحدان در پیرامون کلمه توحیدست ، زیرا آن کلمه جامعیست که همه موحدان را از اختلاف وتشتت می رهاند و آنها را به منازل هدایت و سعادت رهنمون می شود.
حتما به تواتر شنیده یا خوانده ایم که در مجلس درس حضرت امام جعفر صادق ( ع ) چهار هزار شاگرد حضور می یافتند تا خوشه چین علوم و معارف الهی او باشند، و هرکس در حد بضاعت و استطاعت خود انبان اندیشه خود را ازعلوم وافر آن حضرت می انباشت و جان خود را از نور ایمان او سرشار می ساخت.
اما بی تردید از میان همه علوم مکتسبه دانشوران ، هیچ دانشی به پایه علم توحید نمی رسید تا جایی که جناب مُفضّل، که یکی از شاگردان آن حضرت بود، کتابی به نام «توحید مُفضّل» را نگاشت که تا روزگار ما نیز در دسترس توحید پژوهان قرار دارد.
البته نباید فراموش و یا غفلت کرد، از اینکه گفته می شود: «امام صادق (ع) موسس و بنیانگذار مذهب جعفریست»، مراد آن است که او بنیانگذاراصول دین و مذهب و هم شریعت توحیدی شیعیانست وهم بنیان گذار اخلاق و فضایل توحیدست، بنابراین تشیّع آیینی یک پارچه توحیدیست، آیینی که از صدر تا ذیل توحیدیست و اکنون مذهب تشیّع بسان درخت تنومندیست که ریشه و تنه و شاخه ها و برگ و بارش همه توحیدی است.
ضمن احترام به همه ادیان و مذاهب، از نظر امامان معصوم و شیعیان، آنجا که خداوند می فرماید : « ان الدین عند الله الاسلام »، اسلام تنها یک مصداق درست دارد و آن مکتب توحیدی تشیّع است که بر اساس قرآن کریمست و آن فقط با بیان معصومان تبیین و تفسیرمی شود.
چنانکه پیامبر گرامی (ص) در «حدیث ثقلین»، همگان را به حقیقت فوق راهنمایی فرموده است.
اینک براساس بینش قرآنی می گوییم: هرچیزی که درستست توحیدیست و هر چیزی که زیباست توحیدیست و هرچیزی که نیکوست توحیدیست و هرچیزی که خوب و شایسته است توحیدیست.
آنچه توحیدیست توحیدیست، خواه از قبیل اندیشه و پندار باشد یا سخن و گفتار، یا عادت و رفتار و یا آن تابلویی باشد که هنرمندی آنرا رسم می کند و یا شعری باشد که شاعری توانا می سرایدش و یا آهنگی باشد که موسیقی دانی چیره دست آن را می نوازد و یا ترانه ای باشد که خواننده ای مانند شجریان، با حنجره ای داودی آن را طراوت می بخشد و یا خطی باشد که خطاطی خوبروی با خامه خیال انگیز خود آنرا به نمایش در می آورد و یا لبخندی باشد که چهره غبار آلود کارگری خسته را شادمان سازد و یا آبی باشد که کام تشنه نهالی را در گرمای مردادی سیراب کند و یا سکه ای باشد که در جیب بی بضاعتی جای گیرد تا نانش را به نسیه نخرد !
و یا جامه ای باشد که کودکی برهنه را بپوشاند.
و یا بوریایی باشد تا بی پناهی از سرمای زمستانی نرنجد.
و یا دست مهربانی باشد که مائده محبت بگستراند.
یا آمرزگار با ادبی باشد ، که با آمرزش خطاکاران لذت می برد.
و یا سیاست مداربا کیاستی باشد که از درخت مشورت، میوه خوش طعم تدبیر می چیند.
ویا هنرمند با فضیلتی باشد که کالای هنرش را به ثمن ابتذال مبادله نمی کند.
و یا بانوی فداکار و فرشته خویی باشد که برای نشای برنج، دستان سپید و مهر گستر خود را در گل سیاه فرو می برد تا هم مزرعه ای را سبز نماید و هم سفره ای را از برکت شادمان .
هرجا می نگری نشان توحیدست، در نسیم دل انگیزسپیده دمان بهاری و در چهچه عندلیبان شائق و درخنده فرخنده عاشق.
و در پرواز خستگی ناپذیر پرستوهای مهاجر.
در آرامش پرابهت شب و یا درتلاش و تکاپوی جنبندگان در روز.
توحید هم اولست هم آخر، هم ظاهرست هم باطن. « هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (حديد آیه ۳ ) ».
توحید علت محدثه وعلت مبقیه هرچیزیست.
هر چیز شایسته ای نشانه شایسته توحیدست !
آنچه هست حادثه توحیدست، منهای توحید هیچ اتفاقی نیست.
و سیاست توحیدی شایسته و بایسته جامعه بشریست و آن سیاستی معهود و موعودست ، مگر می توان از آفرینش و تدبیر توحیدی بشر و جامعه بشری تصوری درست داشت اما نسبت به حاکمیت سیاستی توحیدی بر بشریت انکار و تردید نمود؟
یا چگونه می توان سیاست های غیر توحیدی را باور کرد و پذیرفت؟
در حالی که آن با هر نام وعنوانی باشد مطابق فطرت و موافق طبیعت نیست،
بی تردید فطرت انسان ها، همسو و رهپوی توحیدست.
هرچند در گذر ایام و آمد و شد ماه و سال، خورشید سیاست توحیدی مدتی طولانی در کسوف باشد، اما از منظر قرآن صادق، روزی فرا می رسد که این کسوفِ دیرپا، پایان می یابد و نوبت ظهورخورشید پرتلالوی سیاست توحیدی که جهانی و جاودانی خواهد بود فرا خواهد رسید! سیاستی که مبتنی بر عقلانیت و عدالت و محبت است و البته انتظار طلوع آن روز خود انتظاری توحیدی است و آن از بهترین اعمالست، همانطور که حضرت محمد (ص) فرمود : « افضل الاعمال انتظار الفرج » ( انتظار گشایش، برترین عمل است )، منتخب الاثر ص ۲۲۳ .
و البته حاکمیت سیاست توحیدی عهد معهود خدا ( و من اوفی بعهده من الله ) سوره توبه آیه ۱۱۱ .
و وعده موعود الهی است ، ( ان الله لا یخلف المیعاد )،آل عمران آیه ۳ .
اما تا تحقق آن روز موعود و آن عهد معهود که زمانش را فقط خدا می داند، وظیفه سیاستمداران در جوامع انسانی و بویژه در جوامع اسلامی و جوامع توحیدی چیست؟
آیا آنان جزتلاش برای تحقق سیاستی توحیدی وظیفه ای دارند ؟
آیا می توان گفت حال که جوامع انسانی در منجلاب سیاست های اهریمنان در حال غرق شدن هست پس سیاستمداران نباید احساس مسوولیت کنند؟! با این بهانه که از آنها کاری ساخته نیست؟ !
وآیا می توان گفت: « از آنجا که امروز جریان عمومی حیات بشری مسیری جدای از معنویت و فضیلت و انسانیت را طی می کند ، پس سخن گفتن از توحید سخنی رایگان و بی ارزش است»؟!
و آیا می توان گفت که: دراین ازنفس افتادن های آدمی در مسابقه «حی علی الدنیا» ، هیچکس حق ندارد به ندای توحیدی «احد احد بلال» توجهی کند ؟!.
در حالی که این سخن اشتباهست زیرا همواره بانگ توحید بلندست و درای حقیقت به گوش خردمندان باهوش می رسد.
بنا براین هیچکس نمی تواند از وظیفه ای که خدا متوجه او نموده است شانه خالی کند!
اگر جریان تند رودخانه ای، به مقصد باتلاق باشد، نزد آزادگان، دلیلی قانع کننده برهمراهی با آن و فروغلتیدن در کام سیاهی و تباهی و بی تفاوت بودن در باره سرنوشت خود و دیگران نیست. بنابراین همسویی با جریان رودخانه هنر نیست زیرا جنازه های بیجان هم همسوی رودخانه می شوند!
هنراینست که سیاستمداران سیاست و تدبیری توحیدی را در پیش گیرند و بر آن پایدار باشند، تا خدا را خشنود کنند و بندگانش را یاری .
إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ –( سوره فصلت آیه۳۰)
… تا سخنی دیگر
یا علی مدد .