تهاجم جهانی به جوانان ما و همراهی صداو سیما

ماهواره، شبکه های اجتماعی- مجازی و الگوهای نامناسب نسل جوان را می توان سه ضلع مثلث حمله به باور جوانان ایرانی قلمداد که در حال از هم فروپاشانیدن فرهنگ و باور ایرانی و اسلامی آنان هستند.

به گزارش نیکاخبر، این روزها پوشیدن پوشاک نامناسب نظیر مانتوهای شیشه‌ای یا دارای نوشته‌های انگلیسی و شلوارهای نامتعارف با خشتک‌هایی نزدیک زانو و جیب پشت‌هایی در حوالی ساق پا، با اشکال و آویزهای گوناگون که در موارد عمده‌ای نیز دارای پارگی‌های وسیع روی زانو یا ران هستند، در بین جوانان شایع شده است.

هنرمندان، الگوی نامناسب!
دردمندانه این است که این قبیل پوشش تنها مختص جوانان کوچه و بازار نیست و این خرق عادت در ورزشکاران و هنرمندانی که به‌واسطه پوپولیسم رسانه‌ای و بی‌دروپیکر بودن صداوسیما، به نام و شهرتی رسیده‌اند و هرازگاهی در برنامه‌های زنده تلویزیون از آن‌ها تجلیل می‌شود، به‌کرات دیده می‌شود.

این نسل، که به فرموده بزرگ‌تر یکی از باشگاه‌های سرخابی زیاد نباید به آن‌ها سخت گرفت، گاهی با شمایل یک شخصیت کارتونی در انظار عمومی ظاهر می‌شوند و روزی دیگر در یک جشنواره خارجی با شلوارکی تنگ و کوتاه در انجام رسالت فرهنگی خود تلاش می‌ورزند! چندی قبل هم یکی دیگر از هنرپیشگان صداوسیما در اکران خصوصی یک فیلم، با شلواری پاره در انظار عمومی ظاهر شد که جای تأسف است.

هرچند این نوع پوشش‌های نامتعارف و به‌اصطلاح حرکت برخلاف عرف جامعه در جوامع غربی نیز مشاهده می‌شود، ولی بروز و ظهور این رفتارها در جامعه اسلامی ما از چند منظر قابل‌اعتناست. در کشورهای غربی رسانه‌های مکتوب و مجازی و شبکه‌های خصوصی تلویزیونی آزادانه مشغول فعالیت هستند و این نظر شخصی مالکان شبکه یا رسانه است که از چه سیاستی پیروی کنند و چه شخصیت یا تیپی را حمایت و او را مطرح کنند. ولی در کشور ما رسانه ملی و اکثر رسانه‌های مکتوب، دولتی هستند و این‌گونه بها دادن به افرادی که عموماً به کم‌جنبگی یا بی‌ظرفیتی شهره هستند، جای تأمل دارد.

پوپولیسم در صداو سیمای ما
کار تا جایی از خرک در رفته است که صداوسیما در هنگام دعوت از تجلیل به‌اصطلاح هنرمندان زن سریال‌های پرطرفدار مجبور است نمای دور این هنرپیشگان مردمی را به تصویر بکشد و اگر فیلم‌بردار قدمی جلوتر بگذارد یا کمی لنز را به سمت جلو بچرخاند، کار بیخ پیدا می‌کند چراکه نوع آرایش و پوشش آن‌ها در چنین مراسمی با جشن‌های خانوادگی و خصوصی چندان تفاوتی ندارد!

تفاوت در برخوردها
نکته بعد، نوع برخورد جماعت به‌اصطلاح روشنفکر یا آزاداندیش با این چهره‌ها است. اگر از این افراد کاری دور از رؤیت عمومی جامعه سر بزند، ایرادی نیست و بحث آزادی و چهاردیواری و اختیاری و … مطرح می‌شود، ولی اگر همین افراد چادری سر کنند، خیرات کنند، دستی بر سر فرزند شهید مدافع حرم بکشند، دو رکعت نماز جماعت بخوانند، از عالمی روحانی حمایت کنند، در دفاع از برجام شتاب نکنند، در مجلس ختم خواننده‌ای شرکت نکنند و قس علی‌هذا… از فردا مورد سنگین‌ترین هجمه‌ها و تهمت‌ها قرار می‌گیرند و چه‌بسا موقعیت شغلی‌شان به خطر می‌افتد، اما اگر تصویر ناخن انگشت لاک‌زده‌شان را در صفحه اینستاگرام بارگذاری کنند و یا تصویری از حیوان خانگی در فضای مجازی را منتشر کنند و … عده‌ای در حمایت از آن‌ها و از طریق لایک گذاشتن در صفحه شخصی‌شان تا مرز جنون و خودکشی پیش می‌روند!

شلوار پاره نماد تمدن؟!
جویای احوال یکی از همکلاسی‌های سابقم که اتفاقاً دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد نیز بود، از یکی از بستگانش شدم. او هم گفت: در ترکیه شلوارلی سنباده می‌کشد! فکر کنم اگر الآن احوالی از او بپرسم احتمالاً در ترکیه تیغ به دست در حال ریش‌ریش کردن یا پاره کردن شلوار است!

سؤال اینجاست «نمادی» که هیچ مفهوم اخلاقی و انسانی در ورای آن نهفته نیست و جز ولنگاری فرهنگی و پوششی چیزی را در ذهن انسان متبادر نمی‌سازد، چگونه می‌تواند الگوسازی نسلی را بر عهده بگیرد که در معرض انواع و اقسام تهاجمات فرهنگی و غیرفرهنگی هستند؟.

متأسفانه به دلیل سود سرشار حاصل از قاچاق کالا در عمل امکان برخورد غیر نمایشی و حقیقی با قاچاق کالا در هیچ زمینه‌ای وجود ندارد و گردانندگان کارتل‌های بزرگ قاچاق با در دست گرفتن نبض بازار و استفاده ابزاری از الگوهای پوشالی نسل جوان علاوه بر کسب سود های هنگفت زمینه را برای بیکاری کارگران ایرانی و به ورطه تعطیلی کشاندن کارخانجات کوچک و بزرگ کشور فراهم می سازند.

از سویی جمع آوری همه کالاهای قاچاق، لباس های پاره، مانتو های شیشه ای و سایر لباس های نامتعارف از مغازه ها و فروشگاه های سطح شهر ها امری نا ممکن و بعید به نظر می رسد ولی دست کم رسانه ملی یا جراید می توانند از دعوت یا انتشار تصاویری افرادی که از این دست پوشش استفاده می کنند، در صدا و سیمای مملکت و جراید کثیر الانتشار خودداری کنند.

مثلث حمله به باورهای جوان ایرانی
بدون شک اصلاح باور اجتماعی و فرهنگی مسمومی که طی سال های اخیر در روح و جسم جوانان رسوخ پیدا کرده است، یک شبه و با ارسال یک بخشنامه یا راه اندازی سیاست پلیس نا محسوس به لایه های مختلف جامعه میسر نخواهد شد.

در حقیقت «ماهواره»، «شبکه های اجتماعی و مجازی» و «الگوهای نامناسب نسل جوان» را می توان سه ضلع مثلث حمله به باور جوانان ایرانی قلمداد که در حال از هم فروپاشانیدن فرهنگ و باور ایرانی و اسلامی هستند.

نسل امروز نه از عظمت و افتخارات ایران باستان آگاه است و نه به فرایض دینی و باور های عمیق مذهبی که می توانند راهگشای انسان در مقاطع حساس باشد و سعادت دنیا و آخرتش را تامین کند، وقعی می نهد. نسلی خود باخته با آستری از ردای روشنفکری که در لایه ای از رنگ و لعاب پوشش غربی و در هاله ای از دود دخانیات و در ورژن های بالاتر، مواد مخدر صنعتی محصور شده است و به زمین و زمان گیر می دهد و بدون اینکه تلاشی برای کسب علم یا حتی کسب درآمد داشته باشد، منتظر شق القمر شدن های خیالی و یک شبه ره ساله طی کردن است و در سر نیز رویای زندگی در غرب و به قول خودش عشق و حال را دارد! در این بین نهادهایی که باید به نوعی در راستای معرفی الگوهای سالم و تاثیر گذار قدم بردارند یا نظیر دانشگاه ها و رسانه ملی دچار روزمرگی های خاص و زد و بند های سیاسی شده اند و یا مثل آموزش و پرورش در تامین نیاز های اولیه و ثانویه خود در مانده اند.

مسامحه در امور فرهنگی منجر به انحرافات گسترده می‌شود
هر چند شاید عده ای معتقد باشند که اوضاع فرهنگ مملکت آشفته‌تر از آن است که شلوارک پاره یک هنر پیشه در آن به چشم آید.

ولی آنچه که مسلم است هر گونه مسامحه و سهل انگاری در امور فرهنگی ولو جزئی و کوچک در آینده منجر به کژی ها و انحرافات گسترده می شود؛ اما این واقعیت تلخ را بپذیریم که اوضاع مقولات «آموزش» و «فرهنگ» در کشور نابسامان است و چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید فرهنگ کشور دچار یک کژتابی بغرنج شده است که اصلاح مدار آن به سادگی امکان پذیر نخواهد بود.

وقتی عضویت در کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی چهار نفر بیشتر متقاضی ندارد، باید دریابیم که فاتحه این فرهنگ مدت‌هاست خوانده شده است که امروز کمیسیونش بی‌خواهان مانده است. بدون شک فرهنگ قابلیت واردات، کشف از منابع زیر زمینی و رو زمینی و ایجاد از طریق بخشنامه و دستور و بیانیه ندارد.

برای فرهنگ سازی توجه مستمر به دو مولفه «برنامه ریزی بلند مدت» و «هزینه کرد» نیاز است. بدون برنامه ریزی و هزینه در این راه نه تنها فرهنگی ایجاد نمی شود بلکه همان خرده فرهنگ های به جا مانده از نیاکان و اسلام نیز به ورطه فراموشی سپرده می شوند. شاید فردا دیر باشد. امروز را در یابیم.

بلاغ

دیدگاه های این مطلب

1 نفر دیدگاه خود را در مورد این خبر بیان کردند. شما نفر بعدی باشید

  1. درود بر نکته بینیت! عالی بود! از برادرمون معلم طوسی زارم رودی کسی خبر دارد! خیلی وقت است مقاله نمی دهد!افتخار نکا بودند!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *