پادشاه برگ هاست این برگ زرد/عکس /

وصف برگی دوختن بس مشکل است

که بُنش اندر این خاک و اندر این گِل است

پادشاه برگ هاست این برگ زرد

که از برای فصل ها سر خم بکرد

یکرنگ بوده است با رنگ غروب

لِه بکردندش چه زشت و هم چه خوب

دل شکسته نیست او از حال خود

او صدا کرد و بگفت احوال خود

گفت : روزی سبز می بودم به بَر

می مقاوم بودم از خیر و چه شر

از سر خوی تواضع در دو کف

خم شدیم و اوفتادیم صف به صف

اشک ها می ریخت بر ما آسمان

گفت غمگین شد زمین و این زمان

گفتش او غصه مخور از بهر ما

بین طلا گشته ز ما این شهر ما

هیچ فصلی این زمین را زر مکرد

آسمان جز بهر ما هرگز زمین را تر مکرد

این سخن آخر کلام برگ بود

چون که مهمان لبانش مرگ بود

این که گفتم وصف برگی بیش نیست

وصف فصل خاطره انگیز است

وصف شاه فصل ها پاییز است

سروده : مهربانو

ضص

3cf1f8a7e9cd73694c9f06fe1646520d

34fd60369ac7b6341b13dc67322a3b26

18216_Original_b9986b29-470e-4092-b82a-0af8462c086d

245264_739

245266_215

1352745247212633_orig

13910918144152357_PhotoL

13910918144200779_PhotoL

ec57a27d1f1256d7d86b505beafbbd06

n00259123-r-b-008

دیدگاه های این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *