گفتگوي خواندني با مسعود اسماعيل پور قهرمان کشتي جهان

درخشش قهرمانان تيم ملي کشتي آزاد ايران در مسابقات جام جهاني ۲۰۱۳ تهران، ما را بر آن داشت تا پاي گفت‌وگوي يکي از آزادکاران تيم ملي کشتي بنشينيم. قهرماني که با اقتدار به تشک جام جهاني آمد تا با گرفتن کشتي‌هاي خوب و بي‌نقص به برخي ناداوران المپيک ۲۰۱۲ لندن ثابت کند لايق کسب مدال المپيک است. آنچه در صحبت‌هاي مسعود اسماعيل پور اين قهرمان فروتن و شايسته کشورمان مشهود است حضور مديريت متخصص و باتجربه جناب آقاي رسول خادم در کادر فني تيم است که همچنان کشتي را با وجود حاشيه‌هاي اخير آن در کشتي فرنگي و مسائل ديگر در اوج حفظ کرده است.

رجانيوز: خودتان را به‌طور کامل معرفي کنيد و از افتخارات و موفقيت‌هايتان بگوييد.

– اسماعيل پور: من مسعود اسماعيل‌پور، متولد ۱۵/۵/۱۳۶۷، شهرستان جويبار و دانشجوي تربيت‌بدني دانشگاه آزاد قائم‌شهر هستم. حدود دوازده سال است که کشتي مي‌گيرم. کشتي را زير نظر پدرم حاج محمود اسماعيل‌پور در جويبار شروع کردم و ايشان الان مربي‌ام هستند. در رده‌هاي نوجوانان، جوانان عضو تيم ملي بودم و الان هم عضو تيم ملي کشتي آزاد بزرگسالان هستم. مدال طلاي نوجوانان آسيا، جوانان آسيا و جوانان جهان را دارم. مقام سوم بزرگسالان آسيا را کسب کرده‌ام. مدال نقره و طلاي بزرگسالان آسيا، مدال نقره جهاني بزرگسالان، جام جهاني بزرگسالان و مدال طلاي جام جهاني بزرگسالان را کسب کرده‌ و نفر پنجم المپيک ۲۰۱۲ لندن شده‌ام. در چند روز اخير هم مدال طلاي جام جهاني ۲۰۱۳ تهران را کسب کردم.

رجانيوز: چه عواملي باعث شد به سمت کشتي کشيده شويد؟

– من در شهرستان جويبار که مهد کشتي است زندگي مي‌کنم، در جاي جاي اين شهر از پير و جوان گرفته تا زن، مرد و بچه از کشتي سخن مي‌گويند. در واقع جويبار به پايتخت کشتي معروف است. به دليل اين‌که پدرم هم مربي کشتي است، از همان بچگي به اين ورزش علاقمند شدم. آنچه که باعث شد کشتي را شروع کنم، جام جهاني ۱۹۹۸ تهران بود که آن موقع آقايان عليرضا دبير و خادم کشتي مي‌گرفتند. وقتي آقاي دبير پيروز شد و بعد از کشتي گريه کرد، برايم جالب بود که چرا وقتي کشتي را مي‌برند گريه مي‌کنند و پدرم برايم توضيح داد. در آنجا آقاي خادم بعد از چند سال کشتي گرفت و با اين‌که کشتي فينال را واگذار کردند، مردم خيلي به ايشان علاقمند بودند. مجموعه اينها باعث شد بيش از پيش به کشتي علاقمند و به سمت آن کشيده شوم، ولي ابتداي امر پدرم يک مقدار مخالف بود…

رجانيوز: چرا؟

– چون خودشان قبلاً کشتي‌گير و از فشارها، ضرب‌خوردگي‌ها و سختي‌هاي اين ورزش مطلع بودند، نظرشان اين بود ورزش ديگري را شروع کنم. در نهايت انتخاب را به اختيار خودم گذاشتند که من هم کشتي را برگزيدم.

رجانيوز: خودشان چه ورزشي را پيشنهاد مي‌کردند؟

– ورزش خاصي را پيشنهاد نمي‌کردند، ولي با توجه به اين‌که کسي که مي‌خواهد کشتي بگيرد يا به هر ورزش ديگري بپردازد، بايد به آن ورزش علاقمند باشد، براي همين هم انتخاب را به خودم واگذار کردند.

رجانيوز: اشاره کرديد مردم جويبار علاقمند به کشتي هستند.

– اگر بخواهيم کوچه بازاري صحبت کنم، کشتي يک ورزش درويشي و پهلواني است و مثل فوتبال در آن بحث پول و ماديات نيست. در ايران هيچ‌وقت به يک فوتباليست نمي‌گويند پهلوان. معمولاً کشتي‌گيران از قشر ضعيف جامعه‌اند. در جويبار ما از مردم انتظار نداريم براي کشتي هزينه کنند. بزرگ‌ترين هزينه‌اي که مي‌کنند همين لطف و محبتشان است که به کشتي‌گيرها و همه ورزشکارها دارند. در هر مسابقه و به هر سالني که پا مي‌گذاريم، بيشترين تعداد تماشاگرها و علاقمندان به کشتي جويباري‌ها هستند. من واقعاً خوشحالم جويباري‌ام و به جويباري بودنم افتخار مي‌کنم. يکي از رسومي که در بسياري از عروسي‌هاي اين شهرستان رايج است، کشتي سنتي «لوچو»ست.

رجانيوز: مختصراً در باره لوچو توضيحاتي بدهيد.

– در مراسمي به عنوان کشتي «لوچو» که خانواده داماد برگزار مي‌کنند، از شهرهاي ديگر و کشتي‌گيران خوب اين ورزش سنتي دعوت مي‌کنند. اين مراسم براي پهلوان، سرپهلوان و نوچه برگزار مي‌شود. منظور از نوچه کشتي‌گيراني هستند که نسبت به پهلون و سرپهلوان مهارت کمتري دارند، براي نوچه‌ها جايزه مختصري مثل ۱۰۰ هزار تومان پول و براي پهلوان گوساله يا گوسفندي را در نظر مي‌گيرند که به برنده مسابقه داده مي‌شود. در اين کشتي فني اجرا نمي‌شود و کشتي‌گيري که نتواند تعادلش را حفظ کند و زمين بخورد بازنده اعلام مي‌شود.

رجانيوز: علت اين همه علاقمندي به کشتي در جويبار به چه چيزي برمي‌گردد؟

چون از قديم‌الايام اين شهرستان کشتي‌گير‌هاي زيادي داشته است. کشتي‌گيران قديمي مثل پدرم، واگذاري، سبحان روحي، يعقوب نجفي جويباري و… و کشتي‌گيرهاي اخير مثل حاجي‌زاده، يزداني، خود من و کميل قاسمي همگي از جويبار هستيم. شهرستان به اين کوچکي هشت الي ده سالن کشتي دارد. معمولاً در همه المپيک‌ها جويبار يک نماينده دارد که در المپيک ۲۰۱۲ لندن از هفت وزن کشتي، سه وزنش از جويبار بودند. علاوه بر مردم جويبار، همه مردم ايران و مردم دنيا کشتي را دوست دارند، چون يک ورزش پهلواني است. مقتداي ما حضرت مولا علي(ع) است و پهلوانان جوانمرد و بااخلاقي مثل پورياي ولي و آقاتختي از کشتي بودند. کلاً استان مازندران يک استان کشتي‌خيز است و شهرستان جويبار نسبت به شهرهاي ديگر در اين زمينه فعال‌تر است. مردم هر شهر و هر کشوري به رشته خاصي گرايش دارند، مثلاً در استان خوزستان گرايش به فوتبال بيشتر است، کشورهايي مثل ايران و روسيه کشتي‌خيزند و در کشورهايي همچون برزيل و آرژانتين مردم اغلب دنبال فوتبال‌اند.

رجانيوز: چگونه مي‌شود مردم بقيه استان‌ها را مشتاق ورزش، نه اختصاصاً کشتي کرد.

– به علاقمندي شهروندها به ورزش خاصي در آن استان برمي‌گردد. هر استان با توجه به شرايط آب و هوايي و قهرماناني که در آنجا بوده‌اند ورزش خاصي را مي‌طلبد. سربازي که به جنگ مي‌رود اول مي‌بيند سردار آن جنگ يا فرمانده کيست، وقتي مي‌خواهم به باشگاهي بروم اول مي‌بينم قهرمان آن باشگاه يا آن شهر کيست. به نظر من ايجاد انگيزه خيلي مهم است، براي همين ممکن است استاني انگيزه‌اي براي موفقيت در کشتي را نداشته باشد، اما در ورزش‌هاي ديگر پتانسيل پرورش قهرمانان را داشته باشد. ضمن اين‌که به نظر من در کشور ما هنوز امکانات مالي حرفه‌اي نشده است.

رجانيوز: حتي در فوتبال؟

– در فوتبال حرفه‌اي هزينه مي‌شود، اما کارآيي‌اش حرفه‌اي نيست. نظرم به ورزش‌هاي ديگر است که در آنها حرفه‌اي هزينه نمي‌شود و علتش را در تبعيض بين انتظار و تخصيص امکانات مي‌دانم. هميشه از کشتي انتظار دارند بهترين نتيجه را بگيرد، اما امکانات مالي‌اي که براي آن در نظر مي‌گيرند در حد انتظاراتشان نيست.

رجانيوز: از چند سالگي وارد کشتي شديد و مشوقتان چه کسي بود؟

– از پنجم ابتدايي تمريناتم را به‌طور مرتب در کشتي شروع کردم. مهم‌ترين قضيه اين بود که خودم کشتي را خيلي دوست داشتم، مادرم هم خيلي تشويقم مي‌کرد. چون پدرم مربي هستند و شاگردان ديگري هم دارند، اگر به من توجه مي‌کردند يک جور تمايز ايجاد مي‌شد، با وجود اين وقتي کشتي را شروع کردم تشويقم مي‌کردند.

رجانيوز: مربيانتان از ابتدا تاکنون چه کساني بودند و هستند؟

– اولين مربي‌ام از ابتدا تا حالا يک مربي بوده و آن پدرم است و در باشگاه خودمان تمرين مي‌کنم، اما در اردوهاي تيم ملي مربيان مختلفي داشتم. در اولين مقطعي که عضو تيم ملي شدم، تيم ملي نوجوانان بود که سرمربي آقاي علي‌اکبر دودانگه بودند. به تيم ملي جوانان که آمدم سرمربي آقاي اکبر فلاح و بعد از ايشان آقاي محمود معزي‌پور بودند. در رده بزرگسالان تا مقطعي جناب آقاي برزگر و بعد از ايشان آقاي غلامرضا محمدي سرمربي بودند و پس از ايشان جناب آقاي دکتر رسول خادم ـ‌که مرد بسيار باشخصيت و يکي از بزرگان و اسطوره‌هاي ورزش دنيا و الان مدير تيم‌هاي ملي کشتي هستند‌ـ سرمربي هستند. آقايان محمد طلايي، غلامرضا محمدي، محسن کاوه و فره‌وشي مربيان تيم ملي بودند که به عنوان دستيار در کنار سرمربي تيم ملي حضور داشتند.

در حقيقت مربي اصلي‌ام پدرم هستند که مرا تا اينجا رسانده‌ و بيشترين زحمت را برايم کشيده‌اند. اردوهاي تيم ملي مقطعي است و در طول سال هشت ماه در اردو هستيم و مربيان تيم ملي با مربيان باشگاهي و مربي‌هاي سازنده فرق مي‌کنند.

رجانيوز: از ميان اين مربي‌ها رابطه‌تان با کدام‌يک بهتر بود که در پيشرفت ورزشي‌تان هم تأثير داشت؟

– همگي مربيان خوبي بودند، اما با جناب آقاي علي‌اکبر دودانگه رابطه بهتري دارم و از کوچکي مرا مي‌شناخت و در هر رده‌اي در بيشتر مسابقات همراهي‌ام مي‌کرد. با جناب آقاي محمد طلايي و آقاي غلامرضا محمدي هم رابطه نزديکي دارم و جناب آقاي خادم هم که جاي خودشان را دارند و به ايشان افتخار مي‌کنيم و يکي از الگوهاي ورزشي‌ام ايشان‌اند.

رجانيوز: آيا از اطرافيانتان و کساني که شما را مي‌شناختند و مي‌شناسند، کساني هستند که با ديدن موفقيت‌هاي شما مشتاق باشند کشتي را حرفه‌اي شروع کنند و ادامه بدهند؟

– بله، يک برادر کوچک‌تر از خودم دارم که کشتي‌گير و عضو تيم ملي نوجوانان است. برادرم در هر رده‌اي که بودم شاهد افتخارات و موفقيت‌هايم بود و بازتاب آن را به صورت لطف مردم مي‌ديد و فکر مي‌کنم همين‌ها در افزايش انگيزه‌اش براي شروع و ادامه کشتي مؤثر بود. وقتي مسابقه‌ يزداني، حاجي‌زاده يا خودم تمام مي‌شد، به دليل بازتاب آن موفقيت و افتخاري که کسب مي‌کرديم زماني که به شهر خودمان برمي‌گشتيم و براي تمرين به باشگاه مي‌رفتيم، مي‌ديديم هر دفعه بيشتر از ۳۰، ۴۰ ورزشکار به باشگاه آمده‌اند تا کشتي را شروع کنند که اين به دليل علاقه‌اي بود که بعد از ديدن مسابقات و کسب موفقيت‌ها در آنها به وجود آمده بود. هر جا که مي‌رفتيم نونهالان و نوجواناني که کشتي را شروع کرده بودند دوست داشتند خودشان را نشان بدهند و بهتر بگويم عشق اين را داشتند که پا جاي پاي بزرگان بگذارند.

رجانيوز: اصلاً اين ورزش در سطح قهرماني، برايتان درآمد دارد که رويش حساب کنيد؟

– متأسفانه در کشور ما ـ‌که ادعا داريم کشتي‌مان حرفه‌اي و سرآمد همه کشورهاي دنياست‌ـ آن‌طور که بايد به ورزشکارها و قهرمان‌ها رسيدگي نمي‌شود. در کشتي احتمال ضرب‌خوردگي و آسيب‌ديدگي بالاست و يکي از ورزش‌هاي پرآسيب دنياست. در ايران کشتي‌گير بعد از آسيب‌ديدگي پشتوانه مالي براي درمان و گذران زندگي ندارد. معمولاً به اين صورت است که ورزشکار حرفه‌اي درآمد خودش را داشته باشد، نه اين‌که سرمايه‌گذاري کند. متأسفانه اين موضوع در کشور ما جا نيفتاده است و اميدواريم جا بيفتد و يک ورزشکار بيمه شود، اين طوري با خيال راحت‌تري به قهرماني و افتخارآفريني ادامه مي‌دهد. هنوز من و امثال من متوجه نشده‌ايم چرا اين اتفاقات در ورزش کشور نمي‌افتند؟

رجانيوز: الان شما بيمه نيستيد؟

– بايد عضو تيم ملي باشيد و مدالي کسب کرده باشيد تا صندوق حمايت از قهرمانان بيمه ساده‌اي را براي شما در نظر بگيرد. اين بيمه خدمات درماني است و بيمه‌اي که مد نظر شماست نيست.

رجانيوز: يعني بازنشستگي داشته باشيد…

– نه، اصلاً در ورزش چنين چيزي را نداريم. ملي‌پوشي که مدال بگيرد ماهيانه از صندوق حمايت از قهرمانان مبلغي را دريافت مي‌کند که اين قانون براي مدال‌آوران است، همين امر بين ورزشکارها ايجاد انگيزه مي‌کند، اما بايد بهتر از اين باشد و در حال حاضر شرايط براي ورزشکارها سخت است. اين مبلغ بر حسب نوع مدال و اين‌که در چه مسابقاتي کسب کرده باشند فرق مي‌کند، کشتي‌گيراني که مدال طلاي جهاني را به دست آورده باشند، ماهيانه ۴۰۰، ۵۰۰ هزار تومان دريافتي دارند و به همين نسبت براي مدال‌هاي نقره و برنز مبلغ به ۲۰۰ هزار تومان مي‌رسد. دارندگان مدال المپيک يک ميليون و پانصد هزار، يک ميليون و دويست هزار و ۸۰۰ هزار تومان مي‌گيرند که در مورد همه اينهايي که گفتم مداوم نيست، يعني يک ماه مي‌دهند و دو سه ماه نمي‌دهند…

رجانيوز: و خود ورزشکار بايد پيگيري کند.

– پيگيري هم بکند نتيجه‌اي ندارد. ما هم مي‌سوزيم و مي‌سازيم. در واقع کشتي آينده‌اي ندارد. نهايتاً تا ۳۰ سالگي کشتي مي‌گيريم و بعد بايد به دنبال کار و زندگي‌مان برويم. کشتي‌گيراني هستند که از نظر مالي وضع خوبي دارند، اما براي کشتي‌گيراني که زن و بچه دارند صرفاً پرداختن به کشتي بدون نداشتن درآمدي در کنار آن، سخت‌ است. اگر کشتي را کنار بگذارند بايد پي شغلي براي کسب درآمد بروند.

رجانيوز: آيا همان طور که زير نظر پدرتان کشتي را شروع کرديد و به اينجا رسيديد، تمايل داريد فرزندتان هم به کشتي بپردازد؟

– مثل پدرم مي‌گذارم خودش انتخاب کند. بايد ببينم خودش به چه ورزشي علاقه دارد. به نظر من اگر اجبار در کار باشد و در عمل انجام شده قرار بگيرد، کارآيي‌اش پايين مي‌آيد و موفقيتي در آن نيست و اگر اشتياق باشد، مطمئناً به نتيجه مي‌رسد.

رجانيوز: نظرتان در باره سرمايه‌گذاري‌هاي ميلياردي در فوتبال چيست؟

– من نمي‌گويم در فوتبال چنين سرمايه‌گذاري‌هايي بشود يا نشود، بلکه نظرم اين است که چرا در کشتي نبايد اين جوري باشد؟ در ليگ براي يکي از باشگاه‌ها کشتي گرفته‌ايم و هنوز طلبمان را نگرفته‌ايم. معمولاً قرارداد يک کشتي‌گير شايد بشود ۱۰۰ ميليون تومان که قرارداد فوتباليست ليگ برتر اين مبلغ نيست و فوتباليست دسته سه ممکن است بيشتر از اين دريافت کند! اين را هم بگويم با توجه به اقتصاد کنوني کشور ما ۱۰۰ ميليون تومان هم پولي نيست و تا حالا قرارداد کشتي‌گيري ۱۰۰ ميليون تومان نبوده و همه کمتر از اين مبلغ بوده است. کشتي‌گيري‌ که قهرمان المپيک و کشتي هم ورزش اول کشور است بايد چنين دستمزدي داشته باشد، ولي فوتباليستي که ملي‌پوش هم نيست و ضمن اين‌که فوتبال يک ورزش گروهي و کشتي يک ورزش انفرادي است، دارد دو سه ميليارد تومان ـ‌کمي کمتر از بودجه فدراسيون کشتي که کلاً چهار ميليارد تومان است‌ـ پول مي‌گيرد و تيمش هم که مي‌بازد عين خيالش نيست، جلوي مردممان در کشور خودمان مي‌بازند، ککشان هم نمي‌گزد و پولشان را هم مي‌گيرند. معمولاً کشتي‌گيران از چنين اتفاقاتي که مي‌افتد دلسرد مي‌شوند، چون اين پول بيت‌المال است؛ چرا فقط در ورزش‌هاي خاصي صرف مي‌شود؟ مگر ورزش‌هاي ديگر افتخار نمي‌آفرينند؟ در جام جهاني ۲۰۱۳ تهران، پنج شش هزار نفر تماشاگر فقط بيرون از سالن بودند و جا نبود که به سالن بيايند. از ورود خانم‌ها به سالن جلوگيري کردند و آنها بيرون از سالن منتظر بودند و نتايج را دنبال مي‌کردند، يعني تا اين حد علاقمند به کشتي مملکتشان هستند. نمي‌دانم دليل اين سرمايه‌گذاري‌هاي بيهوده چيست؟ وقتي ورزشکار دلسرد شود، کارآيي‌اش هم پايين مي‌آيد. جايزه‌ها و پاداش‌هاي فوتباليست‌ها از کشتي‌گيراني که اين همه زحمت مي‌کشند و تلاش مي‌کنند به مراتب بيشتر است. من نمي‌گويم نگيرند، بيشترش را هم بگيرند، اما به کشتي‌گيرها، وزنه‌بردارها و تکواندوکارها هم بدهند.

رجانيوز: دستمزدتان در ليگ کشتي ايران چقدر بوده است؟

– کمتر از ۵۰ ميليون تومان.

رجانيوز: آيا نظرتان اين است که به همان نسبتي که به فوتباليست‌ها داده مي‌شود، به ورزش‌هاي انفرادي و مدال‌آوري چون کشتي، وزنه‌برداري و تکواندو هم داده شود.

– نه. منکر اين قضيه نمي‌شوم که فوتبال پرطرفدارترين ورزش دنياست و ممکن است منِ نوعي طرفدار يکي از تيم‌هاي دنيا و يکي از بازيکنانشان باشم و در اين موضوع هيچ شکي نيست، اما چرا بايد به کشتي يا ساير ورزش‌هاي افتخارآفرين اين جوري بي‌توجهي شود؟ فوتبال ما حرفه‌اي نيست و در دنيا ممکن است در رده شصتم قرار داشته باشد، در مقابل کشتي ما در دنيا اول و حقيقت امر اين است که بايد برابر باشد و نبايد تمايز ايجاد شود. پول کلاني در فوتبال هزينه مي‌شود و بازدهي‌اش بسيار پايين است، اما کشتي در المپيک شش مدال گرفت و با همين اتفاق کاروان ورزش ايران را صد پله بالا آورد. دارند به ورزش کشتي سخت مي‌گيرند. يک مراسم مي‌گيرند و دو تا سکه به کشتي‌گيرها مي‌دهند، ولي اگر هتل فوتباليست‌ها چهار ستاره باشد، داد همه‌شان درمي‌آيد، اما چون کشتي‌گيرها بامعرفت و خوب‌اند، به مسافرخانه هم ببرندشان مشکلي ندارند؛ به کم قانع‌اند، ولي فوتباليست‌ها به زياد هم قانع نيستند! مني که دارم مي‌گويم فوتباليست‌ها، رفيق‌هاي فوتباليست زياد دارم، اما حقيقت اين است. چرا بايد براي فوتبال اين قدر مايه بگذارند، اما ورزش‌هاي ديگر اين طوري نباشد؟

رجانيوز: فکر نمي‌کنيد درآمد حاشيه‌اش بيشتر از متنش هست؟

– وقتي پول بيت‌المال دارد به فوتبال تزريق مي‌شود، به اصل موضوع کار داريم، به حاشيه‌اش کاري نداريم. اصل قضيه اين است که قرارداد مي‌بندند، بازي مي‌کنند و پولشان را مي‌گيرند. حاشيه کشتي هم متفاوت است و هيچ سنخيتي با هم ندارند که بخواهم برايتان توضيح بدهم. همه مردم دارند اصل موضوع و ظاهر را مي‌بينند و فعلاً در اين قضيه به باطن کاري ندارند.

رجانيوز: آن کسي هم که دارد پولش را از حاشيه مي‌گيرد، به اصل کاري ندارد.

– من يک فوتباليست هستم و قرارداد مي‌بندم و طبق قرارداد بايد ۳۰۰ ميليون تومانم را بگيرم، حالا از راه ديگر درآمدي هم دارم. وقتي شرايط در فوتبال و ساير ورزش‌هاي مدال‌آور مثل کشتي برابر باشد، حاشيه‌هايشان هم برابر مي‌شود.

رجانيوز: هزينه‌هاي کلان در فوتبال باعث نمي‌شود، بازيکن به پول و نفع مادي قضيه نگاه کند و در تيم ملي کم‌کاري کند تا مبادا آسيب ببيند و از بازي در فلان تيم باشگاهي عربي بماند؟

– امسال از تيم آلمان پيشنهاد داشتيم که برويم و در آنجا کشتي بگيريم، اما چنين کاري نمي‌کنيم و مي‌خواهيم در کشور خودمان باشيم. وقتي کسي در رده ملي طوري بازي مي‌کند که آسيب نبيند، اگر عِرق، تعصب و غيرت داشته باشد، هيچ‌وقت آبرو، شخصيت و افتخار کشورش را به خاطر پول به يک تيم باشگاهي خارجي نمي‌فروشد. معمولاً کشتي‌گيرها هيچ‌وقت چنين کاري نمي‌کنند و غيرت کشتي‌گيرها با فوتباليست‌ها يا هر ورزشکاري که بخواهد چنين کاري را بکند، فرق مي‌کند.

رجانيوز: اگر قضيه برعکس و مبالغ ميلياردي به سمت کشتي سرازير شود، احتمال نمي‌دهيد وضعيت پيش آمده در فوتبال در کشتي هم بروز کند.

– صد در صد مخالف اين قضيه هستم، چون وضعيت کشتي فرق مي‌کند و کشتي يک ورزش انفرادي و کسي که در اوج است وضعيتش مشخص است. مثلاً مدال المپيک را گرفته‌ و با يک باشگاه قرارداد بسته‌ام، حالا براي تيم ملي کم‌کاري کنم يا کشتي نگيرم؟ اصلاً عملکردم در تيم ملي حضورم را در آن باشگاه با مشکل روبرو مي‌کند. کشتي مسابقات جهاني، آسيايي و المپيک دارد و تمرين‌ها فشرده است و يکسره در اردو هستي، اگر من نباشم و تعلل کنم و نجنبم کشتي‌گير ديگري مرا مي‌برد و جايم را مي‌گيرد. در کشتي شايسته‌سالاري است و هميشه بهترين بايد به تشک جهاني، آسيايي و المپيک برود. اوج کشتي از ۲۰ تا ۲۷ سالگي است، همه جوانند و اگر تو را ببرند ديگر حساب قبلي را روي شما نمي‌کنند، اما در فوتبال طرف تا ۴۰ سالگي هم بازي مي‌کند و در زمين مي‌دود. در فوتبال باخت گروهي است و هيچ‌وقت يک بازيکن را بازخواست نمي‌کنند، اما کشتي انفرادي است و اگر کشتي‌گير تعلل يا کم‌فروشي کند، معمولاً آن کشتي‌گير زير ذره‌بين مي‌رود، مؤاخذه و از گردونه رقابت‌ها حذف مي‌شود و مي‌بازد که بزرگ‌ترين اتفاق هم باختن است.

رجانيوز: جوايزي که براي جام جهاني ۲۰۱۳ تهران براي شما در نظر گرفته‌اند، چيست؟

– به آزادکاران، ۳۰ ميليون تومان و يک دستگاه خودروي سمند داده مي‌شود و به فرنگي‌کاران که دوم شده‌اند، ۲۰ ميليون تومان مي‌دهند و دقيقاً نمي‌دانم يک دستگاه خودروي پرايد يا يک دستگاه تيبا اهدا مي‌شود.

رجانيوز: به کشتي‌هاي جام جهاني مي‌پردازيم.

– جام جهاني در کشور ما بود و همه کشتي‌گيرها فرياد مي‌زدند که کشتي ورزش اول ايران است و بيشتر به آن توجه کنيد. قريب به اتفاق مسئولين فکر مي‌کردند درخواست کشتي‌گيرها براي توجه بيشتر به کشتي يک شعار و خوش درخشيدن کشتي‌گيران ما در المپيک يک اتفاق است. با توجه به اين‌که تيم ملي کشتي فرنگي ما قبل از شروع کشتي‌هاي آزاد به تيم روسيه باخته بود، نهايت تلاش و هدف ما آزادکارها اين بود که دو باره حسي را که مردم به کشتي داشتند، احيا کنيم و همه بچه‌ها با هم، هم‌قسم شدند که بايد نشان بدهيم کشتي آزاد هميشه اول بوده، هست و خواهد بود. در مسابقات جام جهاني چون همه خوب‌ها و نخبه‌هاي کشتي شرکت مي‌کنند، از نظر حيثيتي و اهميت خيلي بالاست. از المپيک که آمديم يکسره در اردو و درگير رقابت‌هاي ليگ برتر و در اردوهاي تيم ملي بوديم و همگي خصوصاً عوامل اجرايي اردوها و کادر فني و جناب آقاي دکتر خادم خيلي زحمت کشيدند و شبانه‌روزي تلاش کردند و هدفشان اين بود که نتيجه‌اي که کشتي‌گيران در مسابقات جام جهاني به دست مي‌آورند، در خور شأن مردم و کشورمان باشد. بچه‌ها کار بزرگي نکردند، بلکه وظيفه‌شان را انجام داده‌اند. خدا را شکر که توانستيم قهرمان شويم و دل عده زيادي را که به سالن آمده‌ بودند حتي براي يک شب شاد کنيم. دست همه بچه‌ها درد نکند و واقعاً لطف کردند و زحمت کشيدند.

اتفاقي که در المپيک برايم افتاد و ناحقي که شد، باعث شد يک مقدار از نظر روحي و رواني ضعيف شوم. با صحبت‌هايي که جناب آقاي خادم با من مي‌کرد و برنامه‌هايي که در نظر داشت، خدا را شکر توانستم خودم را جمع کنم و هر روز که مي‌گذشت دوست داشتم زودتر مسابقات جام جهاني بيايد و با گرفتن کشتي‌هاي خوب حقي را که در المپيک از من ضايع شده بود، بگيرم. از خودم تعريف نمي‌کنم، اما به خود مي‌ديدم که مي‌توانم مدال المپيک را به دست بياورم، اما با ناداوري داور مجارستاني از رسيدن به فينال باز ماندم و چون از لحاظ روحي افت کرده بودم و اصلاً روحيه کشتي نداشتم، در شانس مجدد براي کسب مدال برنز پيش از رفتن به تشک گريه مي‌کردم و کشتي را به حريف هندي‌اي واگذار کردم که او را در المپيک قبل با اختلاف زيادي برده بودم و حريفي نبود که بتواند مرا شکست بدهد. به اين ترتيب دنبال فرصتي بودم که ثابت کنم مدال المپيک حقم بود و بهترين ميدان هم مسابقات جام جهاني ۲۰۱۳ تهران بود. کادر فني براي تک‌تک کشتي‌ها زحمت زيادي کشيد و براي هر يک از حريف‌هايم نسخه‌اي پيچيد که با هر حريف چگونه کشتي بگيرم و خدا را شکر توانستم از پس حريف‌هايم بربيايم.

رجانيوز: سخت‌ترين کشتي‌تان کدام يک بود؟

– سنگين‌ترين کشتي‌ام با کشتي‌گير امريکايي بود که در المپيک مدال برنز گرفته بود و يک بار در سال گذشته در مسابقات جهاني کشتي را به او واگذار کرده بودم. خيلي دوست داشتم بعد از المپيک با او کشتي بگيرم و توانستم جلوي تماشاگران مشتاق کشتي شرمنده نشوم. تشويق‌هاي هواداران و تماشاگران کشتي به ما روحيه مضاعفي داد و در واقع دوپينگ روحي بود و بچه‌ها توانستند دست به دست هم از پس کشتي‌گيران امريکايي بربيايند.

رجانيوز: آسان‌ترين کشتي چطور؟

– در مسابقات جام جهاني، کشتي آسان نداريم، چون ده تيم برتر دنيا در مسابقات شرکت مي‌کنند و همه نخبه‌ها و بهترين‌هايشان را مي‌آورند تا با مقام قهرماني اين ميدان را ترک کنند و اين مسابقه براي فيلا اهميت بالايي دارد. اگر دنبال کشتي آسان باشيم بايد سراغ کشورهاي چهلم يا پنجاهم برويم. کشتي‌گيراني که با آنها کشتي گرفتم کشتي‌گيران خوب و در ميادين جهاني و المپيک صاحب مدال بودند و هيچ کس در اين مسابقات براي باخت نمي‌آيد و همه مسابقات سنگين و حساس بودند.

رجانيوز: از اين جهت اين سئوال را پرسيدم که شما با حريف بلغاري خيلي راحت کشتي ‌گرفتيد.

– چون زياد تمرين کرده بوديم و اولين بار بود که با اين کشتي‌گير کشتي مي‌گرفتم. اصولاً کشتي اول به دليل جو، تماشاگرها و اين‌که بعد از وزن‌کشي است، يک مقدار سخت است؛ بعد که بدن راه مي‌افتد کشتي‌ها راحت‌تر هم مي‌شود. سطح کشتي‌گير بلغاري طوري بود که به سطح من مي‌خورد و مي‌توانستم خوب با او کشتي بگيرم؛ ضمن اين‌که متوجه شدم اين کشتي‌گير در خاک ضعف دارد و توانستم در خاک او را ببرم.

رجانيوز: اشاره کرديد همه براي برد مي‌آيند، اما گفته مي‌شود روسيه با تيم اولش نيامده بود.

– در ۵۵ کيلوگرم، حريفي که با من در جام جهاني ۲۰۱۳ تهران کشتي گرفت، بهترين گزينه بعد از بسيك كودوخوف بود، چون کودوخوف ـ‌که در المپيک با من کشتي گرفت‌ـ ديگر کشتي نمي‌گيرد و بعد از ايشان روسيه دنبال يک جايگزين براي وزن ۵۵ کيلوگرم بود، به همين دليل روس‌ها مي‌آيند تا در اين وزن خودشان را به کادر فني روسيه نشان بدهند و ثابت کنند که بهترين‌اند. اين کشتي‌گير هم يکي از خوب‌هاي اين وزن است و در جام ياريگين به حريفش باخت و دوم شد و دو باره توانست او را شکست بدهد و فعلاً در وزن ۵۵ کيلوگرم بهترين کشتي‌گير روسيه همين کشتي‌گير است. کشتي‌گير روس در ۶۶ کيلوگرم همان کسي بود که در المپيک هم حضور داشت. کشتي اين طور نيست که تيم اول باشد يا دوم يا سوم؛ مهم اين است که در آزموني که مي‌گذارند بهترين کشتي‌گير انتخاب مي‌شود. شايد مني که در جام جهاني ۲۰۱۳ تهران انتخاب شدم در مسابقات بعدي انتخاب نشوم، به اسم نيست و بيشتر به آمادگي کشتي‌گيران برمي‌گردد که هر کس آماده‌تر باشد انتخاب مي‌شود. در جام جهاني اخير هم کشتي‌گيراني که آمده بودند از همه آماده‌تر بودند. اکثر کشتي‌گيران روس به‌جز وزن ۱۲۰ کيلوگرمشان را ـ‌که کشتي‌گير خوبي هم بودـ مي‌شناختم، همگي خوب‌هاي وزنشان بودند.

رجانيوز: با توجه به اين‌که آقاي رسول خادم شش هفت ماه مانده به المپيک به تيم پيوستند، مديريت ايشان را از المپيک تا جام جهاني چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟

– در المپيک، کسي که کاربلد و متخصص اين کار باشد، ظرف يک هفته هم مي‌تواند کشتي‌گيران را بشناسد. ايشان قبل از المپيک ما را به چند ميدان بردند و از همه بچه‌ها شناخت داشتند؛ اين‌که گفته مي‌شود شناخت نداشتند قبول ندارم. هر چه گذشت اين شناخت بيشتر شد تا اين‌که به مسابقات المپيک رسيديم و ايشان با شناخت کافي بهترين‌هاي هر وزن را انتخاب کردند. آقاي خادم دکتر اين مملکت و استاد دانشگاه است و قهرمان المپيک و قهرمان جهان بودند. ايشان قبل از هر کاري خوب فکر و آن را به‌دقت ارزيابي مي‌کنند، به خاطر همين هرچه مي‌گذرد بچه‌ها بيشتر به آقاي خادم دل مي‌بندند و به ايشان اعتقاد دارند و در مورد کشتي هر نظري که بفرمايند، شخصاً مي‌پذيرم؛ يعني تا اين حد به ايشان اعتقاد داريم. موفقيت در کشتي زماني به دست مي‌آيد که کشتي‌گير به کادر فني اعتماد کند و بدان اعتقاد داشته باشد، يعني مثلاً وقتي کادر فني به من مي‌گويند برو زير يک خم را بگير، در تلاش باشم حرفشان را در تشک پياده کنم، نه اين‌که بروم سر و گردن حريف را بگيرم. در بچه‌هاي کشتي آزاد چنين اتفاقي افتاده است که به آقاي خادم اعتماد دارند و به دنبال اينند راهنمايي‌هاي ايشان را در تشک پياده کنند. مسئولين بايد قدر خادم و خادم‌ها را بدانند و شرايطي را فراهم سازند که ايشان را حفظ کنند. به نظر من در حال حاضر مديريت آقاي خادم براي کشتي آزاد ايده‌آل است.

رجانيوز: در هر کشتي، راهنمايي‌هاي ايشان بيرون از تشک چقدر در برد شما مؤثر بود؟

– ايشان با کشتي‌گيرهاي قَدَري کشته گرفته و همه را برده است و به همه اشراف کامل دارد. سبک هر کشتي‌گير با ديگري فرق مي‌کند. ايشان واقعاً در اين کار وارد است و با يک نگاه مي‌تواند حريفمان را ارزيابي کند. البته کشتي‌گيرهاي هر کشور نقطه ضعف‌هاي عمومي خودشان را دارند. اما در هر کشتي، آقاي خادم براي هر حريفي يک نسخه جداگانه مي‌پيچند.

رجانيوز: در باره چند و چون حذف کشتي از المپيک ۲۰۲۰ بگوييد.

– مطمئن باشيد کشتي از المپيک حذف نمي‌شود. وقتي مردم اين موضوع را شنيدند همه با هم به ياري کشتي و براي حمايت از کشتي به سالن مسابقات جام جهاني ۲۰۱۳ تهران آمدند تا به دنيا نشان بدهند کشتي يک ورزش پرطرفدار است که اين امر به همه ثابت شد. اين موضوع هم در حد يک شايعه و پيشنهاد بوده است، نمي‌دانم چرا اين‌قدر بزرگ شده است و نتيجه قطعي در شهريورماه اعلام خواهد شد. فکر مي‌کنم چون از ديد بيننده کشتي ورزشي پراسترسي است، خواستند به اين ترتيب از استرس تماشاگر ورزشي کم کنند؛ در صورتي که چنين نيست و ورزش کشتي مثل ساير ورزش‌هاي المپيک نظير دوي ۱۰۰ متر، شنا و… جزو ورزش‌هاي پرطرفدار است. در المپيک ۲۰۱۲ لندن براي مسابقات کشتي صندلي‌اي خالي نبود. براي همين هميشه کشتي در المپيک بوده، هست و ان‌شاءالله خواهد بود.

رجانيوز: ضعف مديريتي فيلا را در اين قضيه مؤثر نمي‌دانيد؟

– سعي مي‌کنم در اين باره حرفي نزنم، ولي اگر فيلا برش و قدرت داشت نمي‌گذاشت چنين اتفاقي بيفتد. چرا مثلاً براي تکواندو و وزنه‌برداري چنين پيشنهادي را نکردند؟ ضعف فيلا هم بي‌تأثير نيست و ان‌شاءالله که درست مي‌شود.

رجانيوز: به اين دليل اين مورد را مطرح کردم که فيلا در سال‌هاي اخير با اعمال قوانيني در کشتي جذابيت اين ورزش را کم کرده، از جمله هل دادن، کلينچ و کوتاه شدن زمان کشتي‌ها که سه تا دو دقيقه شده است.

– همين‌‏طور است و اينها بي‌تأثير نيستند. فيلا هر سال قانوني را پياده کرد که اين موارد از ديد کساني که در کميته بين‌المللي المپيک هستند دور نمي‌ماند. در مورد کلينچ، اگر قرار بود روزي تصميم‌گيرنده باشم، هيچ وقت کلينچ را نمي‌گذاشتم و تصميمي مي‌گرفتم که خيلي بهتر از اين باشد و به کشتي‌گير فرصت اجراي فن و جنگيدن مي‌دهم و مي‌گذاشتم دو کشتي‌گير کشتي بگيرند. فيلا با تصميمي که گرفته جلوي رد و بدل شدن فن را گرفته و باعث شده‌ است کشتي‌گيرها بيشتر از هم فرار کنند و همه در کشتي راحت‌طلب شده‌اند و کسي مثل سابق در پي اجراي فن نيست که اين مختص ايران هم نيست و در همه جاي دنيا اين طوري شده است. قبلاً در کشتي کمرگيري بود که به خاطر اين‌که فن بالا در کشتي آزاد کمتر شد، کلينچ را پيشنهاد کردند. ضمن اين‌که يک موقعي زمان کشتي پنج دقيقه بود و هر کس در اين مدت زودتر به امتياز سه مي‌رسيد برنده بود و الا مي‌رفتند براي وقت اضافه؛ در واقع کشتي بيشتر استقامتي بود و فيلا با کاهش زمان کشتي قصد داشت سرعت آن را بيشتر کند. به نظر من بين قوانيني که براي زمان کشتي اعمال مي‌شد سه تا سه دقيقه از همه بهتر بود و استقامت و سرعت را توأمان داشت.

رجانيوز: در مورد هل دادن چطور؟

– الان فيلا اعلام کرده است اگر مشهود شود کشتي‌گيري حريفش را با هل دادن از تشک خارج مي‌کند امتيازي برايش منظور نمي‌شود، ولي اگر ضمن اجراي فن پاي حريف بيرون برود، پوئن در نظر گرفته مي‌شود.

رجانيوز: نظرتان را در باره کشتي فرنگي و حضور آقاي بنا بفرماييد.

– سعي مي‌کنم در باره فرنگي صحبتي نکنم، ولي آقاي بنا يکي از بزرگان ورزش کشور است و اگر مسئولين شرايطي را به وجود بياورند که ايشان بتوانند کار کنند خيلي به نفع کشتي فرنگي خواهد بود.

رجانيوز: مربي تحصيلکرده را ترجيح مي‌دهيد يا مربي باتجربه را؟

– سئوال سختي است. من يک کشتي‌گيرم و وظيفه‌ام کشتي گرفتن است و تمام تمرکزم بر اين است که به کشتي فکر کنم. برايم مهم است که مربي به کشتي‌گير اهميت بدهد؛ شايد مربي باشد که سواد نداشته باشد، اما خيلي از قهرمان‌ها را پرورش مي‌دهد و خودش هم صاحب مدال مي‌شود. جاهايي تجربه به تحصيلات مي‌چربد و در جاهايي هم تحصيلات به ياري تجربه مي‌آيد.

رجانيوز: يکي از دلايلي که وجود يک مربي تحصيلکرده را برجسته مي‌کند، آشنايي با فيزيولوژي و آسيب‌هاي ورزشي است…

– کشتي‌گير يا ورزشکاري که در رده حرفه‌اي يا ملي کار مي‌کند با آسيب‌ها و تغذيه آشنايي کامل دارد. ضمن اين‌که کنار هر تيم روانشناس، دکتر تغذيه و ماساژور هست. به نظر من تلفيق تجربه و تحصيلات نتيجه خوبي را مي‌دهد.

رجانيوز: از حضور مشتاقانه تماشاگران جام جهاني ۲۰۱۳ تهران بگوييد.

– عرض کردم که مردم دست به دست هم دادند به سالن بيايند تا به همه دنيا ثابت کنند، کشتي در المپيک بايد بماند و همه تبليغ اين را مي‌کردند که: «المپيک بدون کشتي هرگز!» تماشاگرها مي‌خواستند با حضورشان پشت همه کشتي‌گيرها باشند و از همه آنها حمايت کنند و به آنها روحيه و دلگرمي بدهند و خدا را شکر تيم ملي کشتي آزاد اين دوره از رقابت‌ها را با موفقيت به پايان رساند.

رجانيوز: استان مازندران قطب کشتي ايران است. آيا از نظر تخصيص امکانات، مسئولين توجه خاصي به اين استان کرده‌اند؟

۴۰، ۵۰ سال است که همه دارند فرياد مي‌زنند که کشتي مازندران با کشتي ساير استان‌ها فرق دارد و خيلي گفته‌ايم، اما کسي گوشش بدهکار اين حرف‌ها نيست و بيش از اين هم نمي‌گويم، چون ممکن است قضيه لوث شود.

دیدگاه های این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *