خشونت خاموش علیه مردان/ مطهری فرد

شواهد نشان می‌دهد،خشونت خانوادگی علیه مردان روند روبه رشدی در جامعه دارد؛ هرچند این قشر عمدتاً به خاطر برخی مشکلات خانوادگی و اجتماعی و ترس از قضاوت اطرافیان و به مضحکه گرفته شدن، از مطرح کردن شکایت خود در محاکم قضایی خودداری می‌کنند.
پذیرش این واقعیت که مردان در چارچوب روابط زناشویی بسته به شرایط و موقعیتی که در آن قرار می‌گیرند، می‌توانند هم عامل خشونت باشند و هم قربانی خشونت، باعث می‌شود که زن‌ آزاری و شوهر‌آزاری نه به‌صورت جداگانه بلکه به‌صورت پدیده‌های مرتبط با هم دیده شوند که به لحاظ تجربی با هم منافاتی ندارند.
M
اگرچه تعریف خشونت تمام رفتارهایی را که به صدمات جسمی و روانی روی افراد منتهی می‌شود شامل است اما معمولا فقط خشونت‌های فیزیکی در کانون توجه حقوق‌دانان و قانونگذاران قرار داشته است. امروزه مصادیق خشونت فراتر از آزار و اذیت فیزیکی است و می‌تواند در اشکال غیرفیزیکی و پنهان‌تری هم اعمال شود و رفتارهایی نظیر تهدید، تحقیر، تمسخر و فحاشی را نیز در برمی‌گیرد.
در این بین زنان بیشتر از روش‌های روانی استفاده می‌کنند
تفاوت واکنش‌های مردانه و زنانه
«زنان همیشه دارای ژست و فیگور مظلوم‌نمایی هستند، براحتی ستمدیدگی خود را بزرگ نمایی کرده و با چاشنی گریه مظلومیت خود را به دیگران نشان می‌دهند و چون به ظاهر نیروی جسمانی و در موارد زیادی هم نیروی مالی مردها بیشتر نمایانگر است، ستم دیدگی یک زن از نگاه همگانی پذیرفته‌تر می‌شود و این ستم دیدگی به او یک نوع معصومیت و حتی اعتبار می‌بخشد، این در شرایطی است که بیان چنین ستم دیدگی و آزار برای یک مرد ضد ارزش، شرم آور و گونه‌ای توهین به خود تلقی می‌شود. از آن سو معمولاً زنانی که قربانی خشونت همسرانشان می‌شوند، کبودشدگی بدن را به عنوان سند نشان داده و هیچگونه احساس منفی از این کار دریافت نمی‌کنند.
اینکه چرا مردهایی که قربانی خشم همسران‌شان می‌شوند، برای شکایت از وضعیت به وجود آمده کمتر به پزشکی قانونی مراجعه می‌کنند، باید گفت: «چنین اقدامی از سوی یک مرد ننگ محسوب می‌شود. آنها می‌گویند که اگر من از زنم کتک بخورم ترجیح می‌دهم برادرم نداند اما در مقابل زنان قربانی خشونت‌های خانوادگی ترجیح می‌دهند، همه خشونت همسران‌شان را بدانند. یک زن براحتی به پزشکی قانونی می‌رود اما این برای یک مرد افت بشمار می‌رود چون ارزیابی بیننده یا شنونده در مورد او خراب می‌شود.»
آمارها چه می‌گویند
آمارها حاکی از این هستند که در۷ماهه نخست سال ۹۳ از میان ۴۵هزار و ۵۵۵ تنی که قربانی خشونت شده و به پزشکی قانونی مراجعه کرده‌اند، هزار و۳۸۴تن مرد بوده اند؛ این در حالی است که به گفته یک منبع آگاه در پزشکی قانونی (که البته نمی‌خواهد اسمی از وی برده شود) تعداد مردانی که قربانی خشونت خانگی می‌شوند، خیلی بیشتر از تعداد رسمی پرونده‌های مفتوحه است.
این منبع در ادامه می‌افزاید: «مردان به دلایل بسیاری تحت آسیب جسمی و روحی از سوی همسران خود قرار می‌گیرند ولی به خاطر اینکه مرد هستند از شکایت صرفنظر می‌کنند البته عده‌ای هم هستند که به دلیل اینکه می‌ترسند از سوی مردان یا زنان دوست و آشنا و فامیل مورد تمسخر قرار بگیرند از طرح شکایت و مراجعه به پزشکی قانونی خودداری می‌کنند.»
این تنها گوشه ای از خشونت هایی است که به صورت خاموش به جان مردان جامعه ما افتاده است اما همگان اذعان خواهید کرد که ابعاد خشونت در جامعه ایران بر علیه مردان ابعاد گسترده ای دارد به گونه ای که انگار مردان بصورت پیش فرض در مجامع حقوقی و قضایی و فرهنگی و مشاوره ای و اجتماعی محکوم به تحمل این خشونت ها هستند.
بعنوان مثال تحمیل مفادّ عقدنامه های ازدواج که عموم مردان و پسران جامعه ما اطلاعی از مضامین و مفادّی که در این عقدنامه سر سفره عقد آنرا امضا میکنند ندارند و تدوین و تایید کنندگان آن به تلافی حق طلاقی که شرع و عقل برای مردان قائل شده آنرا گردآورده و در حالت عدم توجه و ناآگاهی به امضای مرد میرسانند.
یا مثلا فرصت سوزی و هدر دادن نیروی کار مردان و تضییع کردن حق اشتغال آنان به بهانه مشارکت زنان در عرصه اجتماعی و نمایش دادن جامعه ای روشنفکرانه بجهت بستن دهان خرده گیران بیرونی.
و موارد دیگر که خوانندگان و مخاطبان ارجمند خود واقف به اوضاع هستند.

۱۵ ربیع الثانی ۱۴۳۸
برابر با ۲۵ دی ۱۳۹۵
قم مقدسه
محمدصادق مطهری فرد

دیدگاه های این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *