تماشای مدیران اهورایی  – به قلم احمد خیرخواه 

به نام خداوند بخشنده خطا کاران و مهربان به همه جهانیان .

آن پیشوای روحانی، چشم مهرانگیزخود را در نگاه شوق آمیز دریای بیکران مردم می دوخت و با دم مسیحایی خود امواج خروشان سینه ها را آرام می کرد، اما آن سرهای شوریده و شیدا و آن جان های مجنون شده درسیمای سپید محبت، فریاد می زدند : « تا خون دررگ ماست خمینی رهبر ماست » !1

آن روح خدا، با نسیم جان پرور ایمان، دست نوازشگر اسلام را بر سر تشنگان محبت و گرسنگان معرفت می کشید ، تا چندی که همگان خوشحال و خرسند می شدند.
او که بود که پیروان همه ملل و نحل، از مسلمان و مسیحی و زرتشتی و یهودی  و بطور کلی همه گلهای رسته در گلستان ایران، جان های گرانمایه را در بازار محبت او ارزان و رایگان داد و ستد می کردند!

هرکس از گلزار روح پرورش می گذشت شامه جانش از شمیم شکوفه های عطیرش معطر می شد، او که سخنانش روشنایی بخش سینه فجر بود،  فجری که سزاوار سوگند حضرت پروردگار شد ( والفجر ) چه زیبا و نیکا می فرمود: آفرینش هستی و تدبیر گیتی  به اسم رب است ، همان اسمی که آفریدگارهستی، آنرا سرآغاز دفتر کتاب تکوین ومطلع مصحف تشریع خود قرار داد و به همه خردمندان و اندیشه وران آموخت تا افکار و گفتار و کردار خود را با آن بیاغازند، و هم تربیت شدگان را تربیت فرمود که در شروع و پایان امور بهتر از یاد و نام حضرت یکتا یاد و نامی نیست، اینست که خود پروردگار پر شمار فرمود : « بسم الله » و هم بسیارگفته است ، «الحمد لله». جایی که او می گوید، چرا آدمی نگوید، مگر خون انسان رنگین تر از خون خداست؟!
42757_823
مزرعه حکمت تنها به اسم پروردگار برو بار می گیرد، و بدون توحید تمام خرمن ها بی حاصلست، این معرفت مستفاد ازرسالت رسولان توحیدی است، و هیچکس به اندازه اشرف خلایق، آن در گذشته ازهمه بند ها وعلایق،  یعنی خاتم پیامبران و ناجی آدمیان حضرت محمد مصطفی که صلوات و تحیات پر شمار و بی حصار پروردگار بر او باد ، حرص نخورد تا به مردمانی باله و بلید بفهماند که اینقدر بت های بی روح را نپرستند و گل های عاری از بو را نبویند، اینقدر به درهم و دینار دل نبندند، و جان شیرین را در قفس ننگین جاه زندانی نکنند ، وعقاب بلند پرواز عقل را پرنچینند ، و تن پوش تعصب را بر تن نکنند، بلکه باید از خفتن در خیمه خرافات بپرهیزند و چشم در طلوع خورشید معرفت و عبودیت معبود بی همتا بگشایند، و از خدا بخواهند تا فقط او را بخوانند و بس ( الیس الله بکاف عبده )، چنانکه حضرت قرآن بارها فرمود ( انما یتذکراولوالالباب ) – فقط صاحبان خرد متذکر و متوجه راه و رسم توحیدی می شوند – که ممتازترینشان حضرت محمد و دودمان معصوم او هستند، و اما انسان های جاهل وغافل گویا سر برتوبره اطعمه رنگین و اشربه شیرین نهادند و نفس خوش اشتهایشان اسیر هوس هایی است که هرگز سیر نمی شود، و گویا آنان برای این زاده شدند که فرمانبر نفس اماره خود باشند!

اما محمد آن پیامبر برتر پروردگار، گران ترین و گرامی ترین سخن او همواره و همه جا ازصبح نخست تا نهار نهایت، تنها یک جمله مختصر هست : « قولوا لا اله الا الله تفلحوا» – بگویید معبودی جزاو نیست ، تا رستگارگردید-، هرکس که پرچم رستگاری را به دوش می کشد، باید آن علم  با نسیم توحیدی حضرت محمد باهتزاز درآید همان حقیقت استواری که بعد از چهارده قرن، امام روح الله از آن به « اسلام ناب محمدی » تعبیر نمود، جای تعجب نیست که پرچم حضرت محمد، آن پرچم توحید نشان ممتازیست که روزی بر دوش نوح بود و زمانی بر شانه ابراهیم و دوره ای در دست موسی و برهه ای بر کتف مسیحا و در عصرما بر دستان حضرت روح الله خمینی استوار شد.

همه پیامبران و اولیاء تحت پرچم توحیدی حضرت محمد(ص) هویت یافتند «لا اله الا الله » و هم به بزرگی پروردگار، بزرگ شدندو نیز مردمان را بزرگی بخشیدند « الله اکبر» آنان مردم را به توحیدی فرا خواندند که در ساحت آن انسانِ بهرمند از نعمت عقل سلیم وقتی در پیشگاه با عظمت و پر ابهت حضرت پروردگار قرار می گیرد زبان به تنزیه او می گشاید «سبحان الله» – منزه است خدا – .

و نیز پیامبران آمدند تا به مردم بیاموزند که شکر گزار نعمت های گرانقدر او باشند و شکر گزاری نِعَم پروردگار به گرامی داشتن آنهاست ، یعنی با تحصیل معرفت، خود را آن حد توانا کنند که در برابر خداوند منعم، سر سپاسگزاری فرود آورند « الحمد لله »، و در پیشگاه او به سجده در افتند و پیشانی بندگی و خشوع را بر خاک نهند آنگونه که خلیفه خدا وصی مصطفی ، حضرت علی مرتضی، جناب ابوتراب بود! آن امامی که در همه فضایل  پیشتازترازهمگان بود!  
2
هم البته این چهار کلام مقدس، که مومنان آنرا به تسبیحات اربعه می شناسند، حقیقتا توحیدیست ، یعنی منحصرا از آن  خدا و در باره خداست، بنابراین نسبت دادن هریک از این جملات به غیر خداوند هم غلط و ناصوابست و هم شرک و سرگردانی در سراب.

آنچه از امام خمینی می دانیم اینست که او سالکی سیاستمدار بود نه سیاستمداری سالک و او عارفی سیاست دان بود نه سیاست پیشه عارف او پارسایی پاک سیرت بود او نشان داد که محتاج جان و جاه نیست ، او بر تخت و بخت پیشوایی تکیه نزد بلکه او چنانکه خود گفت خدمتگذاری بود که تخت فرمانروایی براو تکیه می زد!

او خداوندگار کشور فروتنی و تواضع بود، البته تواضع او توحیدی بود یعنی برای خرسندی خدا و البته پیشتر از همه می دانست که هرکه تواضع کند خدا بر رفعت و خوشنامی اش می افزاید.

او می گفت : آنچه ما می خواهیم اینست که پرچم توحید را بر بام بلند جهان باهتزاز در آوریم .

  هدف امام این بود که ایران و مردمانش ستاره سرافراز بام بشریت باشند.

او می گفت :

ما در پی فضیلت های فراموش شده تاریخی هستیم، هدف ما اینست که دغدغه مردم فضیلت جویی آنان باشد، ما می خواهیم تا در جامعه انسانی کسی گرسنه عقلانیت و تشنه محبت نماند .

ما می خواهیم تا جامه حکمت را بر قامت مردم بپوشانیم و جام محبت را بر جانشان بنوشانیم .

امام بنیانگذار نظامی توحیدی بر مبنای ایمان و اخلاق و شریعت بود.

در نظامِ توحیدی امام خمینی همه ارگان ها و ادارات و سازمان ها و نهاد ها و وزارتخانه ها و سفارت خانه ها و مدارس و دانشگاه ها و حوزه ها و بازار ها و پادگان ها و گردش گاهها و بیمارستان ها و فرود گاهها و مساجد و معابد و منابر و رسانه ها و سینماها و سیمای تمام شهر ها و روستا ها و همه نمادها و نهادها ی فرهنگی و هنری و سیاسی و اقتصادی و امنیتی و … دارای رنگ و روح توحیدی اند !

همانگونه که امام خمینی شخصیتی جامع بود نظامی که او بنیان گذار آن بود در ذات خود جامع و کامل است.

بی تردید نظام توحیدی و الهی امام خمینی نظامی فضیلت محورست و اگر کسی جز این تصور کند ، شخصیت امام و ماهیت نظام او را نشناخته است.

در نظام امام خمینی هرگز و به هیچ روی و در هیچ جا تغافل و تسامح وجود ندارد ، بلکه سهل انگاری عیب بزرگی است که شایسته انتساب به این نظام نیست.

از آنجا که این نظام خواسته و برخاسته  از اندیشه توحیدی و قرآنی می باشد و برای برپایی آن هزاران سرو شکستند و هزاران پروانه سوختند و هزاران شمع خاموش شدند و هزاران لاله پرپر شدند و هزاران خانه ویران شد و هزاران کودک  گریان شدند، این نظام نظامی مقدس خوانده می شود.

مدیریت در این نظام مساوق و هم معنای جدیت و هوشمندی و تعهد و استقامت و ایمان و وفاداری همراه با ایثار و گذشتست لاغیر.

مدیریت در این نظام یک تعهد خوشایند اما سخت دشوارست.

در جامعه ما که جامعه ای بزرگ و پرجمعیتی است هزاران سطح و طول و عرض مدیریتی وجود دارد ، و بدیهی است که اگر مدیران جامعه انسان های شایسته و صالح باشند ، هم جامعه و هم نظام رستگار و پایدار خواهند بود.

اگر مدیران جامعه صالح باشند دروازه خوشبختی برروی مردم گشوده میگردد.

مدیران لایق و شایسته مدیرانی اهورایی اند.

اما اگر مدیران جامعه شایسته و لایق نباشند جامعه و نظام آسیب پذیر می شوند.

مدیران جامعه شبانان جامعه هستند .

همه می دانیم که که امام خمینی رهبری حکیم و بلند نظر بود و خلف صالح او قائدی هوشمند و پاکیزه گوهرست، و مدیران جامعه و نظام باید دستان نیرومند رهبری و امینان مورد اعتماد مردم باشند .

اگر مدیران توانمند و لایق باشند ، کشور توانمند و مردم خرسند و با نشاط خواهند بود.

مدیران لایق ضامن امنیت کشور و رضایتمندی جامعه و بقای نظام هستند.

مدیران  توانا و امین و پارسا ، سبب افزایش اعتماد مردم خواهند بود .

اعتماد بزرگترین رمز بقای کشور و نظام و مردمست.

مدیران قوی و متعهد می توانند نوید بخش آینده ای سرشار از امنیت و و آرامش باشند.

مدیران اهل محبت، فرهنگ محبت را همگانی می کنند، جامعه همواره تشنه محبتست، اگر مدیران با محبت خود جامعه را عطر افشانی نکنند و مردم کشور خود را در محبت ناکام گذارند دیری نمی پاید که دشمنان افسونگر آنان را مسحور تظاهر و تزویر خود می سازند و سرمایه دوستی دوستان شناسنامه دار و هموطنان را به سرقت می برند.

 وای به حال جامعه ای که مدیران آن در محبت به مردم امساک کنند.

محبت و ملاطفت مدیران و رهبران جامعه  شرط بقا و پایداری نظامست.

وقتی در سال های پیشین در دو تابستان، چهارصد جلد کتاب را درباره یکی از فرق حدیثه و نوبنیاد و جعلی در یکی از کتابخانه های شهر مطالعه می کردم، دیدم و یافتم آنچه که آنها نام دین و آیین بر آن نهاده اند در مقابل آفتاب تابان اسلام و قرآن و اهلبیت، چیزی قابل ذکر نیست ، جزآنکه تنها مطلب پرتکرار آنان « محبت » است!3

حال باید از بزرگان دین ، از فقهای گرانقدر ، از دانشمندان دینی، ازمفسران قرآن کریم، از حدیث شناسان خبیر ، از اساتید ارجمند حوزه های علمیه و دانشگاه ها ، از سیاستمداران و از هنرمندان و از همه نخبگان و خبرگان بپرسیم ، مگر زمزم محبت توحیدی چشمه ای همیشه جاری نیست؟

آیا نه اینست که باران محبت در ذات دینست، و هیچکس و هیچ مردمی از زمزم محبت توحیدی محروم نمی ماند؟

آیا کسی پیدا می شود که از ما موحدان و مومنان در محبت افشانی به دیگران شایسته تر باشد؟

واقعا چطور می شود این معما را حل کرد که دیگران با فانوس های کم فروغ خود ادعای محبت می کنند اما ما با آفتاب در خشان محبت در محبت ورزی به جهانیان کم فروغ می نماییم؟ !!!

و با وجود بهرمندی از اقیانوس لایزال مهربانی، بسا از رساندن جرعه ای از جام مهربانی به کام تشنگان محبت  دریغ  می نماییم !

آیا نه اینست که شیعه و اهل سنت روایت کردند که پیامبر (ص) فرمود: « هل الدین الا الحب » – آیا دین جز محبت و دوستی است؟ – یعنی دین جز محبت نیست، ومحبت ورزی فریضه همگانی شماست.

اگر ما می خواهیم و آرزو داریم چندهزارمین سالگشت  بنیانگذاری نظام الهی جمهوری اسلامی را جشن بگیریم راهی جز محبت نداریم .

محبت سرمایه ای است که اگر سخاوت شود نه تنها تمام نمی شود، بلکه افزونتر می گردد، بهتر است محبت خود را درباره هیچکس هرچند کسانی که هم کیش ما نیستند دریغ نکنیم، فهم درست قرآنی همینست و نیزفهم صحیح از سنت وسیره پیامبر و اهل بیت معصوم او همینست.

برخی اشخاص رخیص و خسیس، و تنگ نظر و خیره سر، درک نادرست و ناصواب خود از حقایق دینی را به حساب گوهر فهمی خود از دین می گزارند!

ما باید آنچنان جرات و جسارت داشته باشیم و نیز راستگو و دارای بصیرت و فهم درست باشیم که علاوه برآنکه صادقانه و خالصانه بگوییم که به سوی همه فرق و مذاهب اسلامی دست دوستی و محبت و وحدت می گشاییم بلکه حتی نسبت به همه پیروان ادیان الهی مانند مسحیان و یهودیان و زرتشتیان ، محبت می ورزیم، و حتی نسبت به همه جهانیان نه از جهت عقایدشان بلکه از جهت انسانیتشان محبت و دوستی خود را دریغ نمی کنیم!

اگر اینگونه باشیم بهتر نیست؟

آیا این مطالب سخنی بر حق و قرآنی نیست؟

روزی از خیاطی پرسیدم به نظر شما بزرگترین ویژگی امام خمینی چه بود؟ در پاسخ گفت: بلند نظری او.

در ادامه گفت: مگر در قرآن نخواندی که پروردگار بزرگ به پیامبر بزرگوار فرمود: « الم نشرح لک صدرک» – آیا سینه ات را فراخ نکردیم – ؟ این یعنی بلند نظری آنحضرت، هرچند همه پیامبران و اولیا بلند نظری داشتند و دارند اما بزرگ نظری او چیزی دیگر بود.

او گفت همواره خواندن قرآن خوبست اما از آن خوبتر همواره اندیشیدن  درآن و همواره فهمیدن آنست و از آن خوبتر همواره عمل کردن به آنست.

 آن روز با خود گفتم درجهانی زندگی می کنیم که ممکنست خیاطی بفهمد اما فقیهی یا فیلسوفی و یا هنرمندی و یا دانشمندی و یا سیاستمداری و طلبه ای و دانشجویی نفهمد ! 548379_mmpcedfr

 از امام بزرگوار و سیره بلند نظری و رفتار وداد آمیز او می آموزیم که بلند نظری ومحبت ورزی لازمه مدیریت مدیران الهی و اهورایی است.

بامید سرافرازی اسلام و ایران با پرچم خوشرنگ جمهوری اسلامی ایران.   
یاعلی مدد احمد خیر خواه

دیدگاه های این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *