تحلیلی برآسیب های اجتماعی ایران(طلاق)به قلم حسین اخوان
تاریخ انتشار خبر : ۹۵/۰۸/۲۳
تحلیلی بر آسیب های اجتماعی ایران(طلاق) در سطح خرد وکلان
*علل رشد فزاينده آسيب هاي اجتماعي در ايران :
متاسفانه جامعه ايران سالهاست با رشد فزاينده آسيب هاي اجتماعي روبروست و آمار اعتياد ،فقر،حاشيه نشيني،بي سوادي ، جرائم و … نشانگر اين روند است ،آمار بالاي معتادين ،جمعيت حدود پانزده ميليون نفري زير خط فقر، تعداد زياد حاشيه نشين ها ، تعداد خانواده هاي تك سرپرست كه به حدود ۶۰۰/۱ ميليون هزار نفر رسيده است . رشد فزاينده جرم در ايران، به طوري كه تعداد زندانيان ۸ برابر قبل از انقلاب شده اند. بنا بر اين رشد فزاينده اسيب هاي اجتماعي در جامعه ايران يك واقعيت غير قابل انكار است .
همه جوامع بشري يا اغلب ملت – دولت ها با ميزاني از آسيب هاي اجتماعي روبرو هستند و جامعه اي نمي شناسيم كه آسيب هاي اجتماعي در آن به كلي ريشه كن شده باشد.و ايران هم استثنا نيست اما يك پرسش مهم از منظر جامعه شناسي از سطح كلان در مورد ايران اين است كه چرا جامعه ايران با رشد فزاينده آسيب ها روبروست كه بايد در سه سطح ( خرد – ميانه و كلان) با توجه به ابعاد بين المللي ، ملي و محلي به ان پرداخت .
*در سطح بين المللي و كلان :
جهاني شدن مساله است كه با وجوه مختلف ايران را نيز درگير كرده است و تغييراتي را در شيوه رفتار نسل ها به وجود آورده است كه باعث شده نسل نوجوان ما تفاوتي با جوان هاي ديگر كشور ها نداشته باشد چون از طريق دستگاههاي مجازي هم با ديگران ارتباط برقرار مي كند و هم پيام هاي خود را به نحوي به ديگران مي رساند و به نوعي در داخل سيستم به اعتراض هم مي پردازند و در اين بين دهه هشتادي هاي ايران كه جوانان در معرض خطر ما را تشكيل مي دهند بيشتر در معرض اين اسيب ها قرار دارند. چون اين افراد بسيار خصوصيات برون پذيري و فرا مرزي دارند و فضاي اينستاگرام و تلگرام باعث شكل گيري تركيب ميان (حوزه عمومي) و ( فضاي مجازي) گرديده كه در متن گروه هاي اجتماعي شكل گرفته است كه در آن افكار عمومي هر چند در سطوح محدود ولي متنوع امكان بروز و ظهور پيدا مي كند و چون ارتباط يك به يك و(يك به چند) بين كاربران و كنشگران از جمله زنان و مردان متاهل و دختر و پسر وجود داردلذا هر لحظه در معرض آسيب و فروپاشي خانوادگي قرار دارند. و حضوري كه از نظاره گري صرف به تبادل تقليد محتوا در سطوح خانوادگي و فاميلي دورهمي و اجتماعات هم سو تسري يافته است .
لذا فضاي مجازي بالاخص تلگرام و اينستاگرام و هم چنين وجود ماهواره ها ،بصورت روز افزون در حالي كه ما هيچ گونه برنامه ريزي مناسب و كارشناسانه در طول اين مدت در رابطه با مواجهه و برخورد منطقي و علمي با اين پديده جهاني نداريم شاهد اثر بخشي روز افزون در زندگي تمام خانواده ها و بعد جامعه هستيم .
* در سطح ميانه و ملي :
در سطح ملي موارد و دلائل بسياري را مي توان در وقوع و پيدايش آسيب هاي اجتماعي بالاخص طلاق برشمرد موارد بسياري كه در بين مراجعين طلاق مطرح مي گردداعم از اعتياد ، دخالت اطرفيان ، خيانت ، سوء ظن ، ضرب و شتم ، اختلالات رواني و …. برشمرد ولي تمام اين موارد عوامل تمام كننده مي باشند و عوامل زمينه اي مسائل ديگري مي باشد كه عواملي از قبيل :عدم توسعه همگن كه عدم توسعه سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي را شامل مي شود ، گسترش فرهنگ اومانيسم ، لذت جوئي فراوان سياستهاي فرد گرايانه و … را مي توان بر شمرد. ولي جامعه شناسان بر ۵ عامل اصلي تاكيد دارند :
-عامل اول : رشد جمعيت ايران در حدود يك دهه دو برابر شده است يعني كمتر از هشت دهه جمعيت ايران ده برابر شد و پس از انقلاب جمعيت ايران از سي و شش ميليون به هشتاد ميليون رسيد كه اكنون با سر ريز جمعيت در سن مواجهه با آسيب ها رودرو هستيم.
-عامل دوم : اين است كه مديريت كلان جامعه ايران هنوز در جهت توسعه همه جانبه ، پايدار و مداوم قرار نگرفته است چون حركت جامعه در مسير توسعه پايدار يكي از راههاي اصولي مهار ريشه اي آسيب هاي جمعي در جامعه اي است كه با رشد فراينده جمعيت روبروست و حتي در رشد اقتصادي هم با توجه به در آمد بالاي نفتي در سال هاي ۸۴ الي ۹۲ از ۵% + به ۶ % – رسيد.
-عامل سوم :به رشد فزاينده اندازه و حوزه عمل حكومت به قيمت ضعيف كردن جامعه ايران شد تا جائي كه اندازه حكومت بسيار وسيع گرديده كه از ۲۴ ميليون خانوار ايران حدود ده ميليون خانوار ( با احتساب بازنشسته ها ) حقوق بگير دولت هستند كه باعث گرديده دولت چابكي ، پاسخ گوئي و كارائي خود را از دست بدهند و نتواند در حوزه هاي اجتماعي به خوبي دخالت و نظارت كند.
-عامل چهارم :چهارمين عامل اينكه با توجه به رشد فزاينده آسيب ها ، جامعه ايران هنوز از يك نظام تامين اجتماعي فراگير و كار امد محروم است و عدم توزيع عادلانه ثروت ، نداشتن آمار دقيق ، صحيح و به روز از جمعيت آسيب ديده كشور كه اين ضعف در توزيع يارانه ها خود را نشان داده است ( به چه كساني يارانه تعلق گيرد) و حتي يكي از جولانگاههاي فساد اقتصادي ساختاري و سوء استفاده از سرمايه ها و امكانات وسيع سازمان رفاهي ايران گرديده است .
-عامل پنجم : به خطاي روشنفكران ، نخبگان فرهنگي و اساتيد و دانشگاهيان در كوتاهي براي معرفي جامعه آرماني مربوط مي شود و هنوز از ارائه چشم انداز جامعه آرماني و مناسب براي كشور پرهيز مي كنند و اكثراً به صورت انتزاعي جامعه آرماني دست نيافتنيرا براي مردم تبيين مي كنند در صورتي كه برنامه ريزان و دست اندر كاران بايد بر مبناي شرايط اقليمي ، قوميتي ، بومي ، ملي و ديني و … شرايط خاصي هر منطقه به ارائه طرح و پروژه بپردازندو متاسفانه در دو دهه اخير روشنفكران و نخبگان فرهنگي در تصوير و توضييح چشم انداز و جامعه آرماني دست يافتني كارنامه قابل دفاعي ندارند. هر چند نمي توان آسيب هاي اجتماعي را ريشه كن كرد ولي مي توان رشد فزاينده آنرا مهار كرد كه بر اساس مطالب گفته شده راهكار هاي ذيل براي مهار اسيب هاي اجتماعي به كار مي آيد اعم از اينكه جامعه ايران به ( جمعيت بهينه ) نياز دارد و اندازه جمعيت بهينه ايران از دل عرصه عمومي نقد و بررسي كارشناسانه ( از زواياي گوناگون) روشن مي گردد.و بايد طبقه متوسط فرهنگي را بزرگ كنيم و آنها را تشويق به فرزند آوري كنيم.
در شرايط فعلي به طور كلي طبقه متوسط ( چه اقتصادي و چه فرهنگي ) دير ازدواج مي كنند وقتي هم ازدواج مي كنند دير بچه دار مي شوند و به يك يا دو فرزند بسنده مي كنند و بايد روي بچه آوري طبقه متوسط سرمايه گذاري كنيم . مورد ديگر حركت ايران به سوي توسعه همه جانبه ، پايدار ، درون زا و جهان نگر بايد باشد كه خود يك عامل بنيادي براي مهار رشد فزاينده آسيب هاي اجتماعي است و دولت حتماً بايد در جامعه اميد به توسعه در همه ابعاد ايجاد كند و مراقب باشد كه نارضايتي تبديل به نا اميدي نگرددو به رشد اقتصادي بپردازد كه عامل مهمي در كاهش آسيب هاي اجتماعي مي باشد و در خاتمه براي رسيدن به يك جامعه مناسب بايد (مديريت خوب) هم داشته باشيم .
مديريت خوب تنها به معناي دولت خوب نيست بلكه سه بخش مهم جامعه يعني دولت ، بازار و جامعه مدني بطور همزمان ويژگي هاي مديريت خوب را در خود تقويت كنند. يعني هر بخش بايد چشم انداز بلند مدت داشته باشند ،به حاكميت قانون التزام داشته باشند ، عملكرد شفاف داشته باشند و با ارزش هاي پايه اي عدالت ، آزادي ، برابري بازي نشود و به كارآيي و اثر بخشي توجه شود و بر (وظيفه شناسي) كارگزاران و شهروندان نيز تاكيد شود تا همه اركان جامعه بخصوص مردم مشاركت جو باشند و اجرا و حتي نظارت هم بر چهار چوب قواعد بخود مردم و نهاد هاي مدني ، ديني و محلي واگذار گردد.
* در سطح خرد و محلي :
در استان مازندران با ويژگي هاي خاص جمعيتي ، اقليمي و اقتصادي كه يك استان برخوردار از مواهب طبيعي و همچنين بالا بودن سطح در امد زندگي و مولفه هاي اقتصادي ، فرهنگي و اجتماعي مي باشد ولي فضاي حاكم بر هر كدام از شهر ها باهم متفاوت است . بطور مثال : در بهشهر مذهبي متعصب ، در نكا مذهبي سنتي ، در ساري مذهبي اصيل ، در قائمشهر مذهبي سياسي ، در بابل مذهبي معتقد ، در آمل مذهبي فلسفي و در غرب استان مذهبي هاي رفرمسيت داريم كه هر كدام از آنها در تصميم گيري هاي فرهنگي و اجتماعي شهر خود تاثير گذارند. در حوزه فعاليت اينجانب در شهرستان نكا كه يك شهر سنتي و معتقد به اصول و آئين و احكام ديني مي باشد.روحانيت به عنوان مرجع تاثير گذار همچنان در بين مردم صاحب نفوذ مي باشد. ولي متاسفانه تنها به وظيفه ذاتي خود مي پردازند و كمتر در حوزه هاي اجتماعي و فرهنگي مداخله مي كنند كه نقش فعال آنها در اين حوزه ها مي تواند از بسياري از آسيب ها بخصوص طلاق در روستا ها بكاهد .
مسئله ديگر كه با آن روبرو هستيم از بررسي پرونده ها و طلاق هاي ارجاعي به بهزيستي كه سالانه حدود ۳۰۰ پرونده مي باشد بيشتر موارد ي كه منجر به طلاق اعم از اعتياد ، خشونت ، خيانت به همسر ، ضرب و شتم و …. مي باشد نكته حائز اهميت اين است كه مشكل اكثر افراد در شهرستان نكا كه شهري سنتي است در حوزه كنشي اجتماعي مي باشد يعني مدل (كنشي متقابل نمادين) مي باشد كه توجه به زبان و معنا در آن ريشه دارد يعني در ارتباط كلامي و غير كلامي زوجين مشكل دارندو سر منشاء بسياري از اختلافات نيش زبان ها و نداشتن مهارتهاي ارتباطي بين خانواده هاي زوجين و خود آنها مي باشد كه دخالت بزرگان محلي و ريش سفيدان در حل اوليه مشكل بسيار كار گشا مي باشد ولي در بعضي از مناطق متوسط و مرفه شهرهاي بزرگ استان مانند ساري ، بابل و امل و غرب استان نوع (كاركردايي) هم در كنار مشكل ذكر شده وجود دارد يعني بخش هاي گوناگون جامعه كه بايد در جهت ثبات و انسجام عمل كنند بعضي از قسمت ها دچار مشكل است درست مانند اندام يك انسان كه مثلاً قلب يا كليه دچار مشكل گرديده است و خوشبختانه نظريه تضاد و تعارض در شهر هاي استان به علت وجود طبقه متوسط حجيم و نزديكي سطح زندگي شهر و روستا زياد به چشم نمي خورد در مجموع مي توان گفت با تشكيل گروه هاي مردمي و كمپين هاي اجتماعي و مشاركت مداخله جويانه خود خانواده ها و مردم مي توانيم مشكلات طلاق را كاهش دهيم و در آموزش هاي خود بايد به بالا بردن فهم مردم بجاي دانش بپردازيم و با استفاده از رسانه و فرهنگ و هنر و تمام ظرفيت ها ي موجود گامي مهم در كاهش آسيب هاي اجتماعي برداريم .
حسین اخوان (کارشناس اجتماعی)
درود بر شما مطالب شما فنی و کارشناسی شده است درد و بلات بخوره به برخی رییسهای در خواب فرو رفته
باتشکر از مطالب آموزنده شما.و همچنین دست مریزاد به این نوشته که چه موشکافانه آسیب های کشور وشهرمان را به تحلیل در آوردید.ای کاش سرنوشت جز این می نوشت برای شما.
به امید پیشرفت های بلند شما در سایه همای رحمت