آیابهشهر به ماشین مشتی ممدلی تبدیل خواهد شد؟به قلم حبیب درزیان

روند انتخابات و شرکتِ مردم شهر بهشهر در انتخابات شورای شهر یک سیر جالب توجه مبتنی بر تضاد روانشناختی برای حضور در این عرصه دارد، به این معنا که مردم در سال اول پس از انتخابات در هر دوره از انتخاب خود بسیار راضی، سال دوم پشیمان و مایوس، سال سوم تاکید بر عدم حضور در انتخاب دوره بعد و نهایتا سال چهارم شور و شعف وصف ناشدنی در رسیدن به زمان انتخابات برای شرکت در جهت انتقام سیاسی از انتخاب گذشته خود و انتخابی جدید بر اساس مولفه های عقلانی دارند.
این فراز و فرود غیرمنطقی از یک سو به حاکم بودن معیارهای صرف قبیله ای و رقابتی در انتخاب و از سوی دیگر به نحوه عملکرد اعضای شورا بر می گردد. تلاش برای تعدیل عامل اول حداقل در ظرف زمانی کوتاه مدت قابل تحقق نیست و نکته اینجاست که به دلیل ارتباط دو سویه بین این عامل و عامل دوم، هر دوره شاهد روایت تکراری و متضاد گفته شده در خصوص سیر حضور مردم در انتخابات خواهیم بود. اما با این وجود نمی توان همه عملکرد مثبت یا منفی شورا را در این قالب خلاصه کرد چرا که منطبق بر تئوری تصمیم گیری، اصولا تصمیم گیرندگان بر اساس ویژگی های شخصیتی، احساسی، ایدئولوژیک و محیط ادراکی خود تصمیم گیری می کنند. نشانه شناسی فعالیت های صورت گرفته به وسیله شورای اسلامی بهشهر که سال پایانی عمر خود را طی می کند کاملا منطبق بر این تئوری می باشد. به این معنا باید گفت شورای این دوره در پس پرده های ظاهری، در همه سطوحِ تصمیمات و اقدامات خود تحت تاثیر فشارهای فرهنگی و ادراکی برخواسته از منافع قبیله ای قرار داشت نه منافع جمعی شهر.
منافع متضادی که نمونه بارز آن در روند چالش های چند ساله برخی اعضا باشهردار مشهود بود،اگرچه همان طور که پیش بینی میشد در نهایت حمید ازموده همچنان کلید دار شهر است به گونه ای که می توان گفت بخش اعظم انرژی این شورا به طور عام در مواقعی صرف همین مساله شد و لذا باید آن را شورای شهرداری نامید نه شورای شهر. تمرکز بر بحث و جدل های این دوره در واقع نشان می دهد که در بهشهر شورا تنها در امور مربوط به شهرداری و رقابت برای زودتر آسفالت شدن خیابان های منطقه سکونت اعضای شورا خلاصه می شود و هنوز نه عامه مردم و نه اعضای شورا نتوانسته اند جایگاه واقعی آن را بشناسند.
این در حالی است که چون شوراها از سطوح میانی و پایینی جامعه‌اند لذا نیازها، نارسایی ها و توانها را بهتر درک می‌کنند و از طرف دیگر شهرداری در سایه یک شورای پویا و اجماعی موفق خواهد بود. در مجموع نگاه به نمودهای سه ساله این شورا نشان می دهد که شورایی بدون شُور بود که در آن هر عضو به اتکاء منافع قبیله ای و شخصی وقدرت لابیگری، خود را به رخ سایر اعضا می کشید در حالی که هنر مدیریتی آن است که در تنوع سلایق فرهنگی، قومی و قبیله ای… بهترین تصمیمات اتخاذ شود نه قدرت نمایی در اتخاذ تصمیمات. بعلاوه اگر هدف صرفا و واقعا خدمت است چرا همان سیر چهار مرحله ای حضور مردم درباره خود کاندیداها نیز صادق است که در نهایت به پشیمانی از انتخاب شدن اکثر انها می انجامد.
مقایسه فعالیت این شورا با شوراهای شهرهای اطراف و همتراز خود گویای بسیاری از مسائل در خصوص موفقیت یا عدم موفقیت این دوره است. بنابراین به نظر مردم با توجه به اهمیت جایگاه این نهاد در حوزه پیشرفت و توسعه شهری لازم است حداقل تعدیلی در ملاک های انتخاب خود برای پایان دادن به سیر پس رفت توسعه ایجاد کنند وگر نه بهشهر حرکت خزنده خود به سمت تبدیل شدن به ماشین مشتی ممدلی را زودتر طی خواهد کرد، ماشینی که به جزء بوقش همه جای آن صدا دارد. و ای کاش اعضای محترم شورای بهشهر خود را مصداق جعبه این جمله زیبا می دانستند که؛«بعد از بازی شطرنج، شاه و سرباز همه در یک جعبه قرار می گیرند».
222
حبیب درزیان . سردبیر و مدیر اجرایی هفته نامه پیام کشاورز

دیدگاه های این مطلب

2 نفر دیدگاه خود را در مورد این خبر بیان کردند. شما نفر بعدی باشید

  1. بسیار عالی جناب استاد درزیان عزیز

  2. زباله نکا درراه بهشهر،چاره کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *