از جنگ احزاب تا قیام طوفان الاقصی؛ آیا تاریخ در حال تکرار شدن است؟!/به قلم دکتر عباس پورمند

از جنگ احزاب تا قیام طوفان الاقصی؛ آیا تاریخ در حال تکرار شدن است؟!

فلسطین کنونی به لحاظ تاریخى، سرزمین عربهای فلسطین است. شواهد متعدد تاریخی و مستندات غیرقابل انکار باستان شناسی حاکی از آن است که قبایل عرب کنعانى، بیش از هفت هزار سال قبل از میلاد، از منطقه مجاور (شبه جزیره العرب) به این سرزمین آمده و در آن سکنى گزیدند.

البته با منازعات تاریخی و پی در پی و تصرف فلسطین کنونی به دست امپراتور رم و سپس اقدام به بازپسگیری توسط حکومتهای مسلمان، و بر اثر جنگهای متعدد بر سر فلسطین، این سرزمین بین مسلمانان و مسیحیان دست بدست میگردید تا اینکه در سال 1291 م. عربهای مسلمان فلسطینی توانستند سرزمین فلسطین را بازپس گرفته و آن را در اختیار گیرند و سپس با قدرت گرفتن عثمانی ها تا سال 1916 م. این سرزمین کاملا در اختیار مسلمانان و ساکنین حقیقی این سرزمین قرار گرفت و عموما یهودیان بصورت اقلیت در کنار فلسطینیان-تحت حاکمیت مسلمانان- زیست مسالمت آمیزی داشتند. اما با گسترش نفوذ استعمار غرب و با صدور اعلامیه بالفور از طرف انگلستان و حمایت امریکا از صهیونیستها نزاع بین فلسطینیان مسلمان و صهیونیستهای یهودی بالا گرفت و سرانجام سازمان ملل برای پایان دادن به درگیریهای دو طرف در سال 1947 در مجمع عمومی رأی به تأسیس دو کشور داد (1).

از آنجایی که این طرح منطبق با شرایط تاریخ و قومی-مذهبی سرزمین فلسطین و حقوق فلسطینیان نبود، این تصمیم مورد قبول عربهای فلسطینی و دیگر مسلمانان کشورهای خاورمیانه و ملتهای آزادی خواه جهان واقع نگردید و نزاع بین دو قوم فلسطینی و یهودی نه تنها پایان نیافت، بلکه ابعاد آن گسترده تر، پیچیده تر گردید و تا به امروز جریان دارد. بدین ترتیب، منازعه فلسطین با رژیم اشغالگر قدس با بیش از هشت دهه کشمکش، طولانی ترین منازعه ای است که در ناحیه خاورمیانه وجود دارد.

در راستای مقابله با رژیم آپارتاید و کودک کش صیهونیستی و همچنین، چنین اشغالگری و جنایات دامنه دار و آشکاری، محوری تحت عنوان محورِ مقاومت و در بستر رخداد‌های تاریخی چند دهه گذشته شکل گرفته است.

مِحوَر مُقاوِمَت یا جِبهه مُقاوِمَت عنوانی است که عموما برای اشاره به ائتلاف یا اتحاد منطقه‌ای نانوشته میان کشور‌ها، جنبشها و قدرت‌های عمدتاً شیعه مانند ایران، سوریه، دولت حوثی در یمن، عراق و حزب‌الله لبنان و همچنین گروه مقاومت حماس در غزه که هدف آن‌ها مبارزه با رژیم غاصب صیهونیستی، سلطه و استعمارِ غرب در منطقه خاورمیانه و دفاع از آرمانِ آزادی فلسطین و قدس شریف است.

بدین ترتیب، محور مقاومت یک اتحاد پیچیده ی ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک منطقه ای، مرکب از مجموعه بازیگران فعالِ دولتی و غیردولتی است که منافع مشترک ملی، راهبردی و ایدئولوژیک دارند و تلاش میکنند با سیاستهای مستقلانه و استکبارستیزانه و مقاومت محور خود، نظام سلطه با محوریت ایالات متحده آمریکا و فرزند نامشروعش رژیم صیهونیستی را نقد کرده و با آن با حداکثر ظرفیتها و ابزارهای موجود، مقابله کنند (2).

محور مقاومت با اقدامات انقلابی و حماسی مانند جنگ ۲۲ روزه غزه که در دی‌ماه ۱۳۸۷ش رخ داد و جنگ 33 روزه 2006 حزب الله لبنان با رژیم صیهونیستی، همواره موجودیت نامشروع رژیم صیهونیستی را به چالش کشیده است.

اما نبرد تاریخی هفتم اکتبر که به طوفان الاقصی مشهور است، از بسیاری از جهات متفاوت و به لحاظ تاریخی برای جبهه مقاومت، سرنوشت ساز است. به باور بسیاری از ناظران، به لحاظ ژئواستراتژیک، قیام هفتم اکتبر حماس، اعتبار بازدارندگی اسرائیل را بشدت ویران کرد و موازنه قوا در خاورمیانه را به نفع جبهه مقاومت تغییر داد.

البته، همانگونه که در مقالات قبلی توضیح دادیم، یکی از عواملی که موجب تشدید تنش میان حماس و رژیم صیهونیستی و زمینه ساز قیام هفتم اکتبر شده است، ادامه رویکرد نخ نما شده ی سیاست محاصره و فشار حداکثری بر مردم مظلوم غزه است. اين سياست به عنوان يك سياست و دستورکار سختگیرانه امنيتي، همه جامعه فلسطيني و بالاخص کودکان و سالمندان را دربر ميگيرد و تحرك و رفت و آمد همه مردم، واردات و صادرات كالا و نيروي كار را تحت تأثير قرار ميدهد. در محافل صیهونیستی، از اين سياست به عنوان يك سياست پيشگيرانه امنيتي و ضدتروريستي ياد ميشود.

اين سياست سبب جداسازي خانواده ها، محدود كردن دسترسي به اماكن مذهبي و به هم خوردن الگوي آموزش ملي فلسطيني و تبعیض آشکار نژادی انجاميده است. در حال حاضر و متاثر از این سیاستهای نژادپرستانه، رفتن به مدارس و دانشگاه هاي ديگر براي اهالي غزه و كرانه باختري-که جزو حقوق اولیه نوع بشر است- به شدت دشوار شده است.

آثار اقتصادي اين سياست نيز فوق العاده وسيع و شگفت انگیز است. در پرتو اجراي اين سياستهای مزدورانه و حصر اقتصادی مردم مظلوم غزه، درآمدها به شدت كاهش يافته، برخی فروشگاه ها تعطیل شده، ميزان بيكاري بشدت افزايش يافته و فقر در خانواده هاي فلسطيني به شکل آشکاری رو به فزوني است و این امر موجبات افزایش چشمگیر نفرت و انزجار از رژیم صیهونیستی در نوار غزه و حتی در کل جهان اسلام شده است. بنظر میرسد تاریخ در حال تکرار شدن است و رژیم اشغالگر قدس بی توجه به این واقعیت انکارناپذیر، در حال شکستی تاریخی است که میتواند طومار این رژیم نامشروع را زودتر از آنچه تصورش میرفت درهم بپیچد.

به نظر نگارنده این مقاله، شباهتهای تاریخی انکارناپذیری میان نبرد تاریخیِ طوفان الاقصی و غزوه خندق وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها خواهیم پرداخت:

غزوه خندق یا غزوه احزاب، از غزوات پیامبر اکرم (ص) که در سال پنجم هجری قمری با هدف براندازی حکومت اسلام رخ داد. این جنگ با توطئه یهودیان قبیله بنی نضیر آغاز شد و قریش با تمام متحدان خود برای ریشه‌کن کردن اسلام همداستان و متحد شدند. برای مقابله با مشرکان به پیشنهاد سلمان فارسی، مسلمانان در اطراف مدینه– و بر اساس یک تاکتیک جنگی ایرانی- خندق حفر کردند. این جنگ، برخلاف انتظار یهودیان و مشرکانِ قریش، با پیروزی قاطع مسلمانان به پایان رسید و یهودیان و مشرکان عقب نشینی کردند.

این نبرد تاریخی و سرنوشت ساز که با اتحاد یهودیان حجاز مانند اتحادی از یهودیانی از بنی نضیر و ابوسفیان و بخش مهمی از قریش صورت گرفت از بسیاری از جهات مشابه نبرد تاریخی طوفان الاقصی است.

نخست آنکه همانند وقایع کنونی در جهان عرب، که برخی عربهای حجاز، با وعده مالی و یا به سبب ترس، با یهودیان بنی نظیر و مشرکان همراه شدند، ما شاهد همراهیِ ضمنی برخی دولتهای عربی منطقه مانند امارات متحده عربی و یا سکوت معنی دارِ عربستان سعودی و بحرین در برابرِ اقدامات جنایت کارانه رژیم صیهونیستی در طی نبرد طوفان الاقصی هستیم و حتی بعضی شواهد حاکی از حمایتهای لجستیکی امارات متحده عربی از رژیم صیهونیستی در این جنگ دارد.

نمونه تاریخی و مشابه آن را میتوان به وضوح در توافق یهودیان بنی نظیر با قبیلۀ غَطَفان (به ریاست عُیَینَةبن حِصن فَزاری) دید که با وعده دادن یک سال خرمای خیبر و همچنین تهدید و ارعاب-سیاست هویج و چماق که ظاهرا قدمتی چند هزار ساله در میان یهودیان دارد-، آنان را برای جنگ با پیامبر(ص) و پیمان شکنی، با خود همراه کردند.

دوم آنکه همانند وقایع کنونی در جهان اسلام، علی رغم جنایات آشکار ارتش رژیم اشغالگر قدس و آشکار بودنِ حق و باطل، منافقین در سطوح مختلف از تمامی ظرفیتهای تبلیغی خود در راستای جهت دهی به افکار عمومی و مهندسی افکار عمومی استفاده میکنند. به عنوان نمونه میتوان به شبکه «ایران اینترنشنال» و یا «من و تو» اشاره کرد که عملا بخش مهمی از اخبار این شبکه ها به پوشش جهت دار و تحریف وقایع نبرد طوفان الاقصی اختصاص یافته و به مرکز فرماندهی رسانه ای این رژیم تبدیل شده است. همچنین متاسفانه علاوه بر شبکه های خبری معاند، ما شاهد سیاه نمایی و جریان سازی منافقانه از سوی برخی از چهره های داخلی و خارجی در راستای تضعیف جبهه مقاومت در این نبرد تاریخی هستیم.  

نمونه تاریخی و مشابه آن را میتوان به وضوح در هنگام حفر خندق مورد استناد قرار داد؛ در هنگام حفر خندق، مسلمانان به دلیل شرایط جغرافیایی محل نبرد، بارها به صخره سنگی سختی برخورد کردند و پیامبر اکرم (ص) ضمن زدن سه ضربه به سنگ، با هر برقی که از ضرباتش نمایان می‌شد، مژدۀ فتوحات آیندۀ مسلمانان در شام، یمن و حجاز را به آنان داد. معتب بن قسیر از جمله منافقان بود او در گرماگرم نبرد احزاب رو به مسلمانان کرده می‌گفت: «محمد به ما وعده می‌دهد که گنج‌های سرزمین یمن و قیصر را خواهیم خورد و حال آنکه اکنون به قضای حاجت هم نمی‌توانیم برویم! (3)».

سوم آنکه نابرابری در تعداد نفرات و امکانات لجستیکی در هر دو نبرد کاملا مشهود است. چهارم، عدم تحقق محاسبات ذهنی کفار و یهودیان در زمینه شکست زودهنگام در هر دو نبرد قابل مشاهده است. شباهت پنجم این دو نبرد تاریخی در محاصره قرار گرفتن مسلمانان توسط اتحادی از یهودیان افراطی و کفار و مشرکین حجاز است. شباهت ششم، وقوع امدادهای غیبی به مسلمانانِ در حصر و غافلگیری جبهه یهود از این رخداد است.

قرآن مجید وضع دشوار و بحرانىِ مسلمانان را در جریان این محاصره در سوره احزاب بخوبى ترسیم کرده است: «اى کسانى که ایمان آورده اید نعمت خدا را بر خویش یادآور شوید، در آن هنگام که لشکرهاى (عظیمى) به سراغ شما آمدند، ولى ما باد و طوفان سخت و لشکریانى که آنان را نمى دیدید بر آنها فرستادیم (و به این وسیله آنها را در هم شکستیم) و خداوند به آنچه انجام مى دهید، بیناست (4)».

موضوع هفتم و بسیار مهم، رهبری و فرماندهی جبهه مقاومت شیعه در هر دو نبرد تاریخی است. در غزوه خندق، نبرد بسیار مهم و سرنوشت ساز امیرالمومنین علی (ع) در مقابل عمروبن عبدود، معادلات جنگ را به نفع جبهه مسلمانان برگرداند و البته امدادهای غیبی خداوند در شرایط بسیار دشوار محاصره و در راستای یاری به جبهه حق علیه باطل در هر دو جبهه نبرد قابل مشاهده و استناد است.  

عمرو پس از پرش از خندق، فریاد «هل من مبارز» سرداد و چون کسى از مسلمانان آماده مقابله با او نشد، گستاخ تر و جسورتر گشت و شجاعت و عقاید مسلمانان را به باد استهزاء گرفت. سپس برای تضعیف روحیه سپاه اسلام، اشعارى حماسى خواند و در ضمن آن گفت: «بس که فریاد کشیدم و در میان جمعیت شما مبارز طلبیدم، صدایم گرفت…!». هر بار که فریاد عمرو بن عبدود براى مبارزه بلند میشد، فقط على (ع) بر مى خاست و از پیامبر اجازه حضور در میدان مى خواست، ولى پیامبر موافقت نمى کرد تا اینکه برای سومین بار ایشان با این امر موافقت نمودند و فرمودند: «بَرَزَ الإِسلامُ کُلُّهُ اِلى الشِّرکِ کُلِّهِ»؛ تمام اسلام در برابر تمام شرک قرار گرفته است.

به شکل شگفت انگیزی امروز نیز با رسیدن به نقطه بحرانی نبردِ طوفان الاقصی، سرنوشت این جنگ تاریخی در میان سکوت برخی حکام منفعل منطقه، به دست مجاهدان اسلام و ساداتِ ایران و یمن و لبنان و عراق در حال رقم خوردن است. بیرقی که چهارده قرن پیش در غزوه خندق، مولای متقیان به دست گرفت، امروز با تکرار تاریخ در دستانِ شیعیان به حق ایشان است؛ آری دوباره «تمام اسلام در برابر تمام شرک قرار گرفته است» و امروز غزه میزانِ حق و باطل است!

در انتها با مروری بر عوامل پیروزی مسلمانان در جنگ خندق و با عبرت از تاریخ اسلام، به ارائه پیشنهاداتی تاریخی در این باب خواهیم پرداخت:

نخست: نبرد سرنوشت ساز علی(ع) با عمرو که به شکست و گریز احزاب مشرکان انجامید، نشان دهنده اهمیت مساله جنگ روانی در مواجهه با دشمنِ یهودی و تاثیر شگرفِ ضرباتِ هدفمند به بخش تبلیغات نظامی-سیاسی آنهاست. بنظر میرسد با ورود رسمیِ حوثی های یمن (انصارالله) به این نبرد تاریخی و تبدیل دریای سرخ با پهبادهای نظامی و موشکهای بالستیک به منطقه ای جنگی و همچنین ورود محدود و هدفمند حزب الله لبنان با پهبادهای نسل جدید و موشکهای هدایت شونده به این منازعه، اعتبار بازدارندگی اسرائیل را که متاثر از تبلیغات رسانه ای این رژیم در زمینه برتری هوایی و موشکی و دفاع هوایی تحت عنوان گنبد آهنین بود، بشدت ویران کرد.

دوم: نقش مهم فردی به نام نُعَیم بن مسعود اَشْجَعی، از قبیلۀ غطفان که پنهانی مسلمان شد و هیچ کس از مشرکان از  اسلام آوردنش خبر نداشت. نعیم نزد پیامبر (ص) رفت و رسول خدا (ص) به وی گفت، کار دشمن را به سستی و اختلاف بکشان. وی اجازه خواست برای اقدام جهت عملیات روانی اقدامات لازم را صورت دهد. پیامبر (ص) به او اجازه داد و فرمود که در جنگ علیه یهودیان و کفار مجاز است. از این رو، نعیم بن مسعود نزدِ بنی قریظه که از قبل با آنان مراوده داشت، رفت و ضمن اشاره به اختلاف موقعیت آنان نسبت به مشرکان ـ که در موقع لزوم، بدون نگرانی از در دسترس بودن خانه و خانواده‌شان، می‌توانند بازگردند و آنها را تنها بگذارند ـ به بنی قریظه توصیه کرد که برای اطمینان از همراهی قریش و غطفان در جنگ با رسول خدا (ص)، از آنان درخواست گروگان کنند. سپس، نزد قریش و غَطفان رفت و از پشیمانی بنی قریظه و نقض عهد آنان سخن گفت و خبر داد که بنی قریظه می‌خواهند گروگان‌هایی از قریش و غطفان بگیرند و به پیامبر (ص) تحویل بدهند و با او صلح کنند. وی به آنان توصیه کرد که گروگانی به بنی قریظه ندهند. درنتیجه، اختلاف بین آنان بالا گرفت (5). به نظر میرسد ایجاد شکاف در صفوف دشمن در جنگ طوفان الاقصی، با توجه به این تجربه تاریخی، میتواند در پیش برد اهداف محور مقاومت رهگشا باشد. البته، با عدم توافق و اختلافاتی که در زمینه ایجاد ائتلاف دریایی علیه انصالله یمن صورت گرفته است، به نظر میرسد که محور مقاومت و بخش سیاسی آن از این مهم غافل نبوده است.

سوم: وقتی سپاه مشرکان به مدینه رسیدند، هیچ گونه زراعتی باقی نمانده بود و مردم از یک ماه قبل کشت خود را درو کرده بودند. درنتیجه، علف موجود بر روی زمین برای اسبان قریش و سیصد اسب غَطفانی کافی نبود و شتران از شدت لاغری در شرف مرگ بودند و زمین‌های مدینه نیز بر اثر نباریدن باران خشک شده بود (6). این تجربه تاریخی به اهمیتِ انکارناپذیرِ مساله پیشتیبانی لجستیکی و تدارکاتی در جنگها و منازعات اشاره دارد. در راستایی تحقق این امر، رهبران کشورهای اسلامی میبایست از صدور نفت و حاملهای انرژی، مواد غذایی و هرگونه کالا به رژیم اشغالگر قدس، بالاخص در شرایط کنونی، خودداری نمایند و مسیرهای هوایی، زمینی و دریایی را بروی ناوگان حمل و نقل این رژیم ببندند. باتوجه به اینکه این رژیم، در حصرِ ژئوپلیتیکیِ سرزمینهای اسلامی قرار دارد، ناگزیر به پذیرش شکست و عقب نشینی خواهد بود.

چهارم: ابن سعد به نقش دعای پیامبر (ص) و استجابت آن و امدادهای غیبی اشاره کرده است. پیامبر(ص) دوشنبه و سه شنبه و چهارشنبه در مسجد احزاب دعا کرد: «‌خدایا احزاب را فراری و شکست بده» (7).

دعای پیامبر نیز، روز چهارشنبه بین نماز ظهر و نماز عصر مستجاب شد. در شبی سرد و زمستانی، چنان طوفان شدیدی به پاخاست که هیچ خیمه و آتش و دیگی را برایشان برجا نگذاشت. قرآن نیز در آیه ۹ سوره احزاب از این امداد الهی یاد کرده است.

در زمینه عملیات طوفان الاقصی نیز چه در روزهای آغازین این عملیات که بخش مهمی از سرزمینهای اشغالی به دست مجاهدین اسلام آزاد شده بود و چه در شرایط کنونی که غزه به مانند جنگ خندق (احزاب) در محاصره دشمن یهودی قرار گرفته، تمامی رخدادهای نظامی با هیچ معیار متعارفی قابل سنجش نیست! بسیاری از ناظران نظامی و حتی رهبران رژیم صیهونیستی بر این باور بودند که میتوانند با حمایت نظامی برخی کشورهای اروپایی و ایالات متحده که از روز نخست جنگ، عملا دست به مداخله مستقیم نظامی زدند، به راحتی در طی کمتر از یک هفته غزه را نیز به اشغال نظامی خود درآورند، اما به کمک امدادهای غیبی و مجاهدت بی نظیرِ محور مقاومت، غزه در حال تبدیل شدن به گورستان نظامیان صیهونیستی است.

پی نوشت:

(1). بنگرید به: ساجدی، امیر (1399)، تحلیل مولفه های تاثیرگذار بر منازعه فلسطین-اسرائیل و معامله قرن، فصلنامه سیاست جهانی، به نقل از محمدی (1369)، ص241، دوره9، شماره3، پائیز1399، صص205-230.

(2). بنگرید به: رضاخواه، علی رضا (1392)، بیداری اسلامی و آینده محور مقاومت، مجله زمان، شماره32، صص32-33؛ محمودی رجا، سید ذکریا، باقری دولت آبادی، علی، راوش، بهنام (1397)، بررسی محور مقاومت و آینده نظام سلطه با استفاده از نظریه نظام جهانی، فصلنامه مطالعات بیداری اسلامی، سال هفتم، شماره چهاردهم، پائیز و زمستان1397، صص7-29.

(3). بنگرید به: ابن هشام، السیرة النبویة، تحقیق مصطفی سقا و ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شبلی، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م، چاپ افست، ج۲، ص۲۲۲.

(4). قرآن مجید،  سوره احزاب، آیات 8 تا 14.

(5). بنگرید به: واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق مارسدن جونس، لندن، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۸۰ـ۴۸۲؛ ابن هشام، ج۳، ص۲۴۱ـ۲۴۲؛ طبری، تاریخ، ص۵۷۸.

(6). بنگرید به: واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق مارسدن جونس، لندن، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۴۴.

(7). بنگرید به: ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م، ج۲، ص۷۳ـ۷۴.

نظری بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *