در پی تعطیلات دو روزه ؛ دوباره مازندران قفل شد؟!
|حضور میلیونها گردشگر در مازندران اگرچه نشان دهنده جاذبههای بی نظیر این سرزمین است، اما آزمونی برای مسئولان در خدمت رسانی به مردم نیز به شمار میرود.
به گزارش نیکا خبر ، هادی ابراهیمی کیاپی در یادداشتی نوشت:سالهای متمادی است که همه آمارها، به رکوردداری با فاصله مازندران در پذیرش گردشگران نسبت به همه استانهای کشور اذعان دارد بگونهای که گاهی آمار حضور مسافر در این استان از عدد نجومی سی و چند میلیون مسافر هم میگذرد، این آمار شگفت انگیز استقبال همه ساله گردشگران در سفر به مازندران، به این معناست که مازندران جدای از عرصه کشاورزی و معدنی و ورزشی، مستعدترین استان کشور برای توسعه همهجانبه صنعت گردشگری است.
این آمار دو وجه دارد که وجه اول آن شیرین و قابل مباهات است و نشان از جاذبههای اقلیمی استثنایی مازندران اعم از دریا، ساحل، کوه، جنگل، جلگه، چشم سارها و آبشارهای فراوان و آب و هوای خنک خزری دارد و نشان میدهد که مازندران، بهشت بی بدیل ایران و حتی جهان است و بقول آن شاعر تاجیکی به هنگام سفر به مازندران
اگر فردوس بر روی زمین است
همین است و همین است و همین است.
اما وجه دوم این آمارها نه تنها مثبت نیست، بلکه بخاطر قفل شدن یک استان و توقف وحشتناک بسیاری از چرخههای زیست برای مردم، بسیار تأسف بار و حتی خطرناک است.
سفر بیش از سی میلیون گردشگر ملی و بین المللی به استانی که فاقد زیرساختهای ضروری و استاندارد و قابلیتهای میزبانی مطلوب بوده، نه تنها گردشگران، بلکه حتی شهروندان خودش را نیز در شهرها و روستاها به زحمت انداخته و مخاطرات و مشقات و معضلات و مشکلات زیادی را به آنها تحمیل میکند.
ترافیک، فراتر از نمای عرفی آن یعنی قفل کامل و انسداد مطلق محورهای اصلی مواصلاتی کندوان و هراز و همینطور جادههای درون شهری غرب استان، بسیار آزاردهنده و دردناک بوده و منطقه را بطور جدی ناایمن و زندگی روزمره مردم حتی برای ترددهای شهری و بین شهری را کاملا مختل کرده است، طوری که برای مسافتهایی که بطور معمول ۵ الی ۱۰ دقیقه زمان میبرد در چنین شرایطی ساعتها معطلی ایجاد میکند.
تعریض جادههای شهری و بین شهری، ساخت کمربندیها و کنارگذرها و میان گذرها و خدمات جانبی مانند سرویسها و اقامتگاههای موقت و … اگرچه میتواند التیام بخش بخشی از مشکلات ناشی از ترافیکهای کمرشکن شهری باشد، اما حل مشکل ترافیکهای جادهای نیازمند ارادهای بزرگتر در کلان ملی است.
معضل بزرگ بعدی مشکل تولید زباله چندهزارتنی این جمعیت نجومی است که گاهی هیچ احساس درستی به منطقه بر اساس شعار “شهر من، خانه من” ندارند، بگونهای که مازندران در این سفرها علاوه بر اینکه قبرستان خودروهای تقریبا متوقف در سطح خیابانها وکوچههای شهرها و روستاهایش میشود، همزمان قبرستان متعفن و چندش آور زبالههای تولید شده توسط گردشگرانی است که اولا هیچ ضابطه بهداشتی را رعایت نمیکنند و ثانیا ظرفیت جمع آوری، دفن بهداشتی و یا زباله سوزی این حجم از زباله در وسع هیچیک از شهرهای کوچک غرب استان و حتی شهرهای بزرگ قرار ندارد
آسیبهای بسیار جدی و ماندگار زبالههای متعفن به جنگلها و دریا و سواحل و رودخانهها و سیمای شهری مازندران به اندازهای است که مازندران همواره در خطر شیوع بیماریهای ویروسی و میکروبی و حتی بیماریهای عفونی ناشناخته است و درک این موضوع برای کسانی که استفاده موقت از مازندران را تجربه میکنند، عمیق نیست و ساخت کارخانههای کمپوست و زباله سوز و نیز افزایش خودروهای حمل زباله میتوانند حلال بخشی از این معضل مشمئز کننده باشند.
کمبود بیمارستانها و درمانگاهها و مراکز درمان فوری و اورژانسها یکی دیگر از زیرساختهایی است که با توجه به حجم تصادفها و افزایش مراجعات و امدادرسانی به مصدومان باید مورد توجه قرار بگیرد.
مشکلات مربوط به مصرف آب و برق و گاز و سایر مایحتاج زندگی مردم که در پیک سفرها با کمبود عرضه مواجه هستند نیز مشکلات شهروندان مازندرانی را مضاعف کرده است ضمن اینکه سواحل مازندران از جمله در غرب استان نیز با وجود عقب نشینی ۶۰ متری، بخاطر عدم تاسیس سازمان عمران سواحل شمال، شاهد هیچگونه ساماندهی و سرمایه گذاری عمرانی و گردشگری نبوده و خبری هم در راه نیست
رسانه استانی در راستای رسالت اطلاع رسانی و انعکاس مطالبه گری شهروندان از سالها قبل و به کرات به این معضلات اشاره کرده و از مسئولین استانی و کشوری خواهان افزایش توجه و اختصاص منابع مالی مناسب برای اجرای طرحها و توسعه زیرساختهای گردشگری بوده و سرفصل تمامی مطالبه گریها نیز این شاه بیت بوده که مازندران در حال سرویس دهی ملی در صنعت گردشگری است و استحقاق عقلی و قانونی برای برخورداری از بودجهها و اعتبارات ملی را دارد و نباید مثل سایر استانها به نگاه استانی محدود شود، همانگونه که به بزرگراه تهران شمال نگاه ملی شده و میشود، سایر پروژههای ذیل صنعت گردشگری نیز باید شامل همین نگاه و رویکرد ملی باشد.
استاندار محترم و پرتلاش مازندران که اتفاقا خود ایشان متولد غرب استان است، میتواند با استفاده از ظرفیت جایگاه مسئولیتی خویش و قابلیتهای ارتباطات فردی خود با دولت خدمتگزار و مردمی و همچنین با استفاده بهینه از موقعیت قانونی و عرفی نمایندگان محترم مردم استان در مجلس، جدیتر از گذشته به این مسئله ورود کند و نگذارد گرهی که امروز با دست باز میشود، در بحرانهای احتمالی پیش رو، حتی با دندان هم باز نشود.
در پایان این نکته نیز قابل تامل است که هیچکس نمیتواند و نباید نسبت به امنیت و رفاه و جان و سلامتی مردم، رویکرد مسامحه گرانه و درجه دومی داشته باشد و جدای از تعهدی که در قبال شهروندان خود دارد، این واقعیت را نیز باید بداند که هرگونه اتفاق تلخ در استان، انعکاس جهانی دارد و با توجه به اینکه اتفاقات و حوادث نگران کننده همواره محتمل هستند، قوه عاقله مدیریتی ایجاب میکند که تابع این ضرب المثل باشید:
“علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد”
البته نکات فراوان دیگری هم در ابن زمینه مطرح است که طبعا در این مجال نمیگنجد، اما بد نیست بهگرانیهای تحمیلی به بومیها و توقف درآمد برخی مشاغل در ترافیکهای کلافه کننده اشاره شود که نیازمند توجه سطح بالا و ملی هستند
سر چشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
هادی ابراهیمی کیاپی دانشیار علوم سیاسی دانشگاه