عکسی دیده نشده از مفاخر منطقه

📸 عکسی دیده نشده از مفاخر منطقه شرق استان مازندران که جدیدا رو نمایی شد

از راست:
👤 حضرت آیت‌الله حاج میرتقی حسینی نصیری متکازینی، از شاگردان برجسته حضرت آیت‌الله کوهستانی که به توصیه ایشان در شهر نوکنده ساکن شدند و به خدمت به اهالی آن منطقه مشغول شدند.
تاریخ رحلت: 1373

👤 حضرت آیت‌الله حاج شیخ حسین محمدی لائینی، از شاگردان برجسته حضرت آیت‌الله کوهستانی که در نکا ساکن شدند و نماینده فقید مردم مازندران در مجلس خبرگان بودند.
تاریخ رحلت: 1372

👤 احتمالا فرزند ارشد آیت الله لایینی

👤 مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سید عارف خلیلی متکازینی، پدربزرگ شهید مدافع حرم، سید سجاد خلیلی
تاریخ رحلت: 1395

📆 تاریخ عکس: دهه 20 شمسی
مجتهد جهادگر
گوشه‌ای از زندگینامه و مجاهدت‌های حضرت آیت‌الله حاج میرتقی حسینی نصیری متکازینی
حضرت آیت‌الله نصیری در یک نگاه
حضرت آیت‌الله حاج میرتقی حسینی نصیری، در سال 1293 در روستای متکازین شهرستان بهشهر بدنیا آمد. وی در ماه‌های آغازین تولد، از نعمت پدر محروم شد و تحت سرپرستی مادر مهربان و عفیفه و صالحه خود قرار گرفت. بانویی که با همت بلند و با تمام دشواریی‌های زندگی و ظلم دستگاه رضاخانی، فرزند خود را به زیور کمال اخلاقی و معنوی آراست.
در دوران کودکی قرآن را آموخت و سپس نزد عالم بزرگوار ملا محمود فاضلی به فراگیری علوم دینی پرداخت و سپس به حوزه علمیه بهشهر مهاجرت نمود. در دوره نوجوانی احساس کرد باید در فضای بزرگتری به کسب فیض برسد؛ لذا با وجود تمام مشکلات، راهی مشهد مقدس شد تا درجوار حضرت علی‌بن‌‌موسی‌الرضا; در حوزه بزرگ مشهد از چشمه فیاض علوم الهی و همچنین امامت و ولایت سیراب گردد. در سال 1314، حمله ددمنشانه رضاخانی به مسجد گوهرشاد موجب شد تا حوزه علمیه مشهد دستخوش ناامنی شود، لذا ایشان به همراه سایر علما و طلاب راهی مازندران شد که همزمان با تأسیس حوزه علمیه کوهستان بود و به مدت شش سال نزد عارف پارسا حضرت آیت‌الله حاج شیخ‌محمدکوهستانی(ره) به تحصیل علم پرداخت. توضیح این مطلب لازم است که حضرت آیت‌الله نصیری مورد عنایت ویژه حضرت آیت‌الله کوهستانی بود و ایشان هم ارادتی خاص به استاد خود داشت و همواره از او به عظمت و بزرگی یاد می‌کرد و درباره ایشان فرمودند: «در مدت 6 سالی که خدمت آیت‌الله کوهستانی بودم هیچگاه ندیدم که ایشان حرفی بزند و خدا را در نظر نداشته باشد.» او تشنه علم بود و علم تشنه او. لذا برای تکمیل مبانی علمی و فقهی به حوزه علمیه نجف اشرف که بزرگترین مرکز علوم دینی در جهان به شمار می‌رفت رهسپار شدند و بمدت 8 سال در آن آستان از محضر فقهای عالیقدری همچون حضرات‌آیات عظام حسینی‌شاهرودی، حکیم، خویی، میرزا هاشم آملی رحمةالله علیهم و دیگران به تحصیل پرداخت و با تلاش بی‌وقفه و استمداد از مولای متقیان امیرمؤمنان علی;، خود را به قله رفیع اجتهاد رسانید و تاریخ کسب درجه اجتهاد ایشان سال 1372 ه‍ ق/1332 ه‍ ش است.
بازگشت او به ایران موجی از شعف و سرور و شادی در بین مومنین و علی‌الخصوص مراد و استاد یگانه او حضرت آیت‌الله کوهستانی ایجاد نمود و ایشان به اصرار و دعوت علما و اهالی شریف منطقه نوکنده به شاگرد ممتاز خود پیشنهاد هجرت به دیار دارالمؤمنین (نوکنده) را داد و بدینگونه مرحله دیگری از زندگی مرحوم آیت‌الله نصیری آغاز شد.
ایشان با کوله‌باری از عزم و اراده به میان مردم قدردان نوکنده رفت و رسـالت خطیر تبلیغ و خدمت‌رسانی را بعهده گرفت و در این راه مشکلات و معضلات را به‌جان خرید. شاهدان آن روزها، از استقبال بی‌نظیر مردم در بدو ورود وی که در آن زمان مردی 40 ساله بود خاطرات زیادی دارند. کسانی که از قرابت با حوزویان برخوردار باشند می دانند که حوزویان علاقه‌مند بسط و گسترش حوزه‌های علمیه‌اند و ایشان نیز در اولین قدم پس از ورود به شهر نوکنده بنیان حوزه علمیه را از نو نهاد وپس از آن‌که رونق و چراغ حوزه کوهستان با ارتحال آیت‌الله کــوهستانی(ره) رو به خاموشی نهاد، حوزه علمیه نوکنده همچون چراغی درخشان بر تارک سبز مازندران درخشید و رونق حوزه علمیه در منطقه بازیافته شد و از میان آنها اندیشمندانی پا به عرصه اجتماع نهادند که جزو طلایه‌داران انقلاب اسلامی در عرصه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و قضایی و … در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها شدند. از جمله شاگردان معظم‌له می‌توان به مرحومان حضرات آیات محمدی لائینی(پسرخاله ایشان) نماینده فقید خبرگان رهبری و حاج سیدصابر جباری نماینده فقید خبرگان رهبری و امام جمعه سابق شهرستان بهشهر نام برد. گام دوم آن، مرحوم رسیدگی به مناطق محروم و حل‌وفصل مشکلات بهداشتی، تغذیه، عمران، قضایی و علمی و… بود که خدمات لوله‌کشی آب بهداشتی، ساخت حمام، سرویس بهداشتی، مدارس، مساجد و حوزه‌های درسی از جمله باقیات صالحات آن پیر سترگ می باشد؛ و پس از 30سال از رحلت ایشان، مردم منطقه هزارجریب هنوز از این خدمات ارزشمند استفاده کرده و در یک کلام می‌توان از ایشان بعنوان «اولین جهادگر قبل از انقلاب در منطقه» نام برد. به علت مهارت و تسلط کامل معظم‌له به مسائل فقهی، توانایی ایشان در حل‌وفصل درگیری‌ها و مخامصه بی نظیر بود. ایشان کلید حل مشکلات اجتماعی و اقتصادی بشمار می‌رفت و منزل محقرش چه در روستای متکازین و چه در شهر نوکنده، مرکز رجوع خیل عظیمی بود که هر یک با پایان و حل نزاع و حل اختلافات و همچنین رفع مشکلات از منزل ایشان خارج می‌شدند. ایشان به سبب جامعیت در علم و عمل و تجربه طولانی، با متانت و سعه‌صدر پناه خوبی برای مردم بود و همواره مردم را از نزاع و اختلاف برحذر می‌داشت و هر گاه ردپایی از اختلاف مشاهده می‌کرد سریعاً درصدد رفع آن برمی‌آمد.

آیت‌الله نصیری در دوره خفقان ستم‌شاهی به‌عنوان یک بازوی قوی در دفاع از اسلام و مسلمین به شمار می‌رفت. بیت ایشان مرکز امنی برای مبارزان انقلابی بود و شیوه مبارزه اصولی و همچنین احتمال انحراف را دائماً به مبارزین تذکر می‌داد. در دوران شروع نهضت پرشکوه انقلاب اسلامی، در صف اول حرکت قرار گرفت و حضور ایشان عامل اصلی حرکت مردم در منطقه بود. رسالت احیاگری و نگهبانی از کیان اسلام و انتقال اهداف انبیاء و اولیاء الهی به نسل جوان را به دوش می‌کشید و در دوران جنگ نابرابر در یک سخنرانی فرمودند: «اگر جهاد در راه خدا و دفاع از دین و ناموس، به ولایت و اطاعت از امام علی و بزرگ پرچمدار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) نیانجامد، نه‌تنها سوابق جهاد و مبارزه ارزش ندارد بلکه نشان از رجعت از خط امام و عدول از اصول و شعارهای اسلامی است که همان بروز خصلت‌های منافقان است.» همچنین ایشان با خواندن نماز بر پیکر دو نوه شهیدش شهید سید عابدین حسینی و شهید علیجان شفاهی خدمت خود را به انقلاب کامل کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تصمیم خود را بر همه تردیدهای آن زمان غلبه داد و به کسوت قضا و داوری نشست. آن بزرگوار با اجتهاد خویش و تطابق با واقعیت‌های زمان و مکان، به این نتیجه رسید که سیاست و دیانت بعنوان دو جزء لاینفک نظام تازه‌بنیان جمهوری اسلامی، به امثالی چون او نیازمند است. پس از گذشت چندسال و استحکام دستگاه قضا، بیماری سخت ایشان موجبات استعفا را فراهم نمود. هرچند ایشان به اصرار دوستان، همچنان نقش مشورتی و تئوری خود را در مسائل قضایی و حکومتی حتی تا زمان رحلت انجام می‌داد.
آن مرحوم با ایجاد برانگیختگی ذهنی و همکاری و تعاون توده مردم در مدت نزدیک به 5 دهه، فعالیت‌های اجتماعی انجام داد که حتی مقرون به امور عمرانی و بهداشتی نیز بوده است. با وجود اینکه این مشغله کثیر، هر روزنه‌ای را برای تحقیق و تألیف می‌بندد، از ایشان نوشته‌های پراکنده‌ای موجود است که نیازمند یک اراده جدی و پشتکار عظیم و وجود معرفت فقهی برای جمع‌آوری و تنظیم آن است تا در مجموعه‌ای گرد هم آید و تقدیم مشتاقان علم و ادب و فقه و اصول گردد. مرحوم آیت‌اللّه نصیری در عبادت، شوقی وصف‌ناپذیر داشت. در دوران جوانی حافظ قران بود و به حضرت سیدالشهدا; علاقه خاصی داشت و اکثراً زیارت عاشورا را در سجده می خواند. حضور در نماز جمعه را بر خود واجب می‌دانست و سخنان و خطبه‌های حکیمانه ایشان توأم با اخلاص بود و به همه درس زندگی و استقامت می‌داد و بر نشاط و شکوه نماز جمعه می‌افزود. سرانجام پس از سالها خدمت به اسلام و مسلمین و خلوص و محبت، با قلبی مالامال از عشق به معرفت خدا در بامداد صبح چهارشنبه 31 فروردین 1373 دعوت حق را لبیک گفت و چشم از جهان فرو بست و به دیدار معبود شتافت. پیکر فقیه وارسته عصر فردای آنروز در شهر نوکنده تشییع شد. در حالی‌که شاهد فرشتگانی بودیم که بال می‌فشاندند و ربنای عشق می‌خواندند؛ عجب که چه عصری و چه قیامتی بود. در آن عصر فراق ، آن زمان ملکوتی و غروب شگفت‌انگیز همه می‌گریستند و بی قرار بودند. سیل خروشان جمعیت عزادار درحالی‌که پیکر مطهر آن فقیه سعید را چون نگین در برگرفته بودند و پروانه وار با فریاد «عزا عزاست امروز آیت حق نصیری پیش خداست امروز» پیکر اسوه تقوا را به مسجد و مدرسه آقا برده و پس از تطهیر و تغسیل و مشایعت مردم باتقوای این شهر، با دیده گریان و وداع سخت به بهشهر انتقال دادند. فردای آن‌روز یعنی دوم اردیبهشت ماه، پیکر مطهر ایشان در شهرستان بهشهر با حضور پرشور مردم، تشییع و پس از ادای نماز بر پیکر آن فقیه، توسط فرزند بزرگوارش حضرت حجت‌الاسلام حاج سید حسین نصیری به بهشت فاطمه منتقل و در گلزار شهدای بهشت فاطمه بهشهر و در جوار دو شهید از نوه‌هایش، شهیدان سید عـابـدیـن حسینی و علیجـان شفـائی به خاک سپرده شد.
وصیت‌نامه: اولاً فرزندانم! اعمال و افعال خود را به میزان خداوندی انجام دهید و الّا رنج بی‌خود برده‌اید. نورچشمانم! می‌دانید من در مقام جمع‌آوری مـال و اموال نبودم؛ خـدا را شکـر می‌نمایم بـا این‌صورت شما را به خرج نیانداخته‌ام… تکراراً عرض می‌نمایم تقوا را پیشه خود سازید البته می‌دانید در حلال خدا حساب و در حرام خدا عقاب و در شبهات عتاب است. عزیزانم! معترفم بنده عاصی هستم با دست خالی و روی سیاه از خجلت و شرمندگی سر بر گریبان فرو برده و به سوی خدا می‌روم و خود را در قعر جهنم می‌بینم ولیکن با تفکر به عظمت و عطوفت خداوندی ناامید از عفو و بخشش آفریدگار نیستم. دستم را به دامن ائمه هداة مهدیین مخصوصاً عزیز زهرا سلام‌الله حضرت سیدالشهداء که قلبم از مصیباتش می‌سوزد و اشک از چشمانم جاری می‌گردد دراز می‌نمایم تا با اذن از خدا شفاعتم نمایند.


نظری بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *