آینده محور مقاومت درجهان اسلام و شکست راهبردهای تهاجمیِ رژیم صیهونیستی/به قلم دکتر عباس پورمند

محور مقاومت یک ائتلاف ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک منطقه ای، مرکب از مجموعه بازیگران دولتی (ایران، یمن (حوثی ها و سوریه) و غیردولتی (حزب الله لبنان، کتائب حزب الله عراق و حماس) است که منافع مشترک ملی، راهبردی و ایدئولوژیک دارند و تلاش میکنند با سیاستهای مستقلانه و استکبارستیزانه و مقاومت محور خود، نظام سلطه با محوریت ایالات متحده آمریکا و فرزند نامشروعش رژیم صیهونیستی را نقد کرده و با آن به حداکثر ظرفیت موجود، مقابله کنند (1). درواقع آنچه محور مقاومت خوانده میشود انعکاس هویت برآمده از انقلاب اسلامی ایران در جهان خارج است. زبان سیاسی و اعتقادیِ مقاومت اسلامی را میتوان انعکاس ظهور شگرفِ ادبیات اسلامی در روابط و سیاست بین الملل دانست که بخش مهم آن در منطقه خاورمیانه تجلی یافته است.

مهم‌ترین مساله‌ای که در ارتباط با خاورمیانه باید در نظر داشت این است که سرشت زیرسیستم منطقه‌ای خاورمیانه، عمیقا آنارشیک است و هیچ‌گونه اقتدار مرکزی در آن وجود نداشته و همه قدرت‌های منطقه‌ای به دنبال حداکثر نمودن قدرت خود می‌باشند و اکثر بازیگران منطقه‌ای در خاورمیانه با نگاهی بدبینانه به یکدیگر می‌نگرند و روابط سیاسی و امنیتی بسیار ناپایدار است.

در چارچوب محور مقاومت، حماس جنبشی جهادی  است که تلاش میکند زمینه را برای آزادسازی و رهایی ملت فلسطین از ظلم و جور اسرائیل فراهم آورد.

مقاومت اسلامی حماس از انتفاضه زاییده شده و نشانی است از بازگشت مجدد، شکوه مندانه و قاطعانه سیاسی نیروهای اسلامی در نوار غزه و کرانه باختری در مواجهه با اشغالگری رژیم صیهونیستی… حماس کاملا رویکردی جهادی دارد. عقاید حماس بر اساس دین اسلام استوار شده و مبانی اسلامی را اصلی ثابت برای هرگونه مبارزه علیه رژیم غاصب صیهونیستی میداند. این جنبش، آزادسازی تمامی سرزمین فلسطین، ادامه انتفاضه، رهایی قدس شریف از اشغال، خنثی سازی قدرت اسرائیل و برچیدن شهرک های یهودینشین را از راهبردهای اصلی و اهداف مبارزه و جهاد خویش اعلام کرده است(2).

در مقابل، براساس سند «راهبرد نیروی دفاعی» (3) اسرائیل، هدف اصلی رژیم غاصبِ صیهونیستی در حوزة نظامی، حفظ و بسط هژمونی با هدف ایجاد بازدارندگی مطلق در شرایط صلح و شکست سریع و قاطع دشمن در زمان جنگ است. انتخاب این اولویت در عرصة نظامی به دلیل ماهیت امنیتی این رژیم و باقی ماندن آن در شرایط «امنیت وجودی» و همچنین، شرایط خاص جغرافیایی، به‌ویژه نداشتن عمق استراتژیک و سرزمینی کوچک است. بر این اساس، راهبرد نظامی رژیم غاصب صیهونیستی با هدف حفظ هژمونی نظامی اسرائیل در منطقه نوشته شده است. به‌عنوان اولین شاخص در این ارتباط، می‌توان به اولویت «وضعیت تهاجمی» و «دفاع پیش‌دستانه» و «دفاع پیش‌گیرانه» آن‌هم به شکل کاملا آشکار در سند مذکور اشاره کرد تا جایی‌که می‌توان گفت تاکنون هیچ بازیگری به اندازه اسرائیل بر تهاجمی بودن و تجاوز به تمامیت سرزمینی کشورهای مستقل، آن‌هم در سطح راهبردی، تاکید نکرده است. البته این تاکید تنها در متن نیست، بلکه مقامات اسرائیل طی چند دهه گذشته با توسل به اقدامات تهاجمی، تروریستی و تجاوز و دست درازی نظامی، بارها نیات خود در این زمینه را اثبات کرده‌اند (4).

در سند مذکور تاکید بر تهاجمی بودن در تقسیم‌بندی وضعیت‌های نظامی اسرائیل نیز مورد توجه قرار گرفته و عملا به نیروی نظامی مجوز حملات آفندی، حتی در هنگام صلح نیز داده شده است. لازم به اشاره است که در متن از سه وضعیت «عادی»، «اضطراری» و «جنگی» صحبت شده است. وضعیت عادی، به شرایط امنیتی با ثبات بین اسرائیل و کشور یا بازیگر تهدید کننده اشاره دارد. در این وضعیت، به‌رغم دشمنی بین دو طرف (مانند روابط کنونی اسرائیل با عربستان یا امارات متحده عربی)، شرایط کم‌وبیش عادی و آرام است. شرایط اضطرارای (مانند درگیری های پراکنده کنونی با سوریه)، به عملیات نظامی محدود اشاره دارد که تنها برای از بین بردن توانمندی دشمن در عملیات ویژه مورد استفاده قرار می‌گیرد. در نهایت، شرایط جنگی (مانند وقایع پس از طوفان الاقصی)، مواجهه نظامی بین دو طرف است. همان‌گونه که از تقسیم‌بندی مذکور مشخص است، عملا نیروهای نظامی اجازه دارند در وضعیت اضطراری دست به اقدامات تهاجمی و حتی تروریستی بزنند که البته، خلاف قواعد حقوق بین‌الملل از جمله اصل عدم توسل به زور و منع از اقدامات تروریستی است.

در کنار این‌ها، باید به تلاش مقامات رژیم صیهونیستی برای حفظ برتری مطلق در عرصه تسلیحات متعارف و همچنین، انحصار در داشتن تسلیحات هسته‌ای اشاره کرد که با دست آوردهای سالهای اخیر جبهه مقاومت، کاملا در این زمینه –علی رغم حمایتهای بی دریغ تسلیحاتی و لجستیکی غرب- برتری و انحصار خود را از دست داده و با افشای هرچه ماهیت تروریستی و نامشروعش، بیش از پیش به چشم انداز نابودی خود نزدیک شده است.

بنابراین، با تغییر موازنه قوا در منطقه و دست آوردهای چشم گیر جبهه مقاومت و در نتیجه با توجه به ضعف نسبی اسرائیل در ابعاد تجهیزات، نیروی انسانی و تاکتیک‌های نظامی، این رژیم با سرمایه‌گذاری گسترده آمریکا اقدام به تقویت این نقاط ضعف نموده است. به عنوان مثال پروژه حوما از مهم‌ترین طرح‌های دفاع موشکی بوده است که براساس آن از سیستم‌های دفاع موشکی هیتس (پیکان) با بهره‌گیری از نیروی الکترومغناطیسی و سلاح‌های لیزری به‌طور هم‌زمان استفاده شده است (5).

توضیح آن‌که به دنبال شکست تجارب سیستم‌های دفاع موشکی پاتریوت و حیتس یک و دو در زمان جنگ دوم خلیج فارس 1990 و جنگ تابستان2006 لبنان، همچنین متعاقب توسعه و پیشرفت صنایع موشکی در ایران، رژیم صیهونیستی به‌طور جدی به فکر بررسی راه‌های مقابله با موشک‌های کوتاه برد از یک طرف و بهبود سیستم‌های دفاع موشکی خود افتاده‌اند.

اما علی رغم تمامی این تلاشها، شکست تاریخی و کوبنده رژیم صیهونیستی در مواجهه با حماس در طی عملیات طوفان الاقصی (هفتم اکتبر) و اخیرا با ورود مقتدرانه حوثی های یمن به این نبرد تاریخی، به روشنی نشان داد که معادلات منطقه ای بالاخص در زمینه نظامی و امنیتی همچنان در حال تغییر به نفع جبهه مقاومت است.

کلام آخر اینکه، تلاش نظام سلطه برای منزوی کردن اعضای محور مقاومت به وسیله تحریمهای مختلف و اقدامات نظامی و شهادت مردم مظلوم فلسطین، همگی ناشی از ظهور هویت و ایدئولوژی جدیدی در عرصه روابط بین الملل است که مهمترین خطر برای نظام سلطه و موجودیت نامشروع رژیم صیهونیستی محسوب میشود. واقعیتهای انکارناپذیری که امروزه در عرصه روابط بین الملل رخ داده، نشان میدهد که غرب با ابرقدرت جدیدی به نام مقاومت مواجه هستند که موجودیت نامشروع رژیم صیهونیستی را برنمیتابد و ضمن پاسخگویی شفاف و عقلانی به نیازهای اساسی بشری بر اساس باور به معنویت و اخلاق، اندیشه های سیاسی مبتنی بر سکولاریسم و نظم مبتنی بر منافع غرب و استثمار را عمیقا نفی میکند.

پی نوشتها:

(1). بنگرید به: رضاخواه، علی رضا (1392)، بیداری اسلامی و آینده محور مقاومت، مجله زمان، شماره32، صص32-33؛ محمودی رجا، سید ذکریا، باقری دولت آبادی، علی، راوش، بهنام (1397)، بررسی محور مقاومت و آینده نظام سلطه با استفاده از نظریه نظام جهانی، فصلنامه مطالعات بیداری اسلامی، سال هفتم، شماره چهاردهم، پائیز و زمستان1397، صص7-29.

(2). بنگرید به: محمودی رجا، سید ذکریا، باقری دولت آبادی، علی، راوش، بهنام (1397)، بررسی محور مقاومت و آینده نظام سلطه با استفاده از نظریه نظام جهانی، فصلنامه مطالعات بیداری اسلامی، سال هفتم، شماره چهاردهم، پائیز و زمستان1397، صص7-29.

(3). رژیم غاصب صیهونیستی نخستین بار در تاریخ شومِ نظامی خود، در آگوست 2015 سندی تحت عنوان «راهبرد نیروی دفاعی» با امضای «گادی آیزینکوت» رئیس ستاد ارتش این رژیم اشغالگر و به زبان عبری منتشر کرد. برگردان انگلیسی این سند در آگوست 2016 توسط «گراهام آلیسون» و «مرکز بالفر» منتشر شد. سند مذکور شامل دیباچه‌ای از رئیس ستاد ارتش، مقدمه و پنج فصل نسبتا مفصل است.

(4). بنگرید به: ترابی، قاسم (1391)، شورای همکاری خلیج فارس و برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران، مطالعات خاورمیانه، پاییز 1391، شماره 70، صص9-36؛ ترابی، قاسم (1395)، ارزیابی راهبرد نیروی نظامی اسرائیل، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال19، شماره3، پائیز1395، صص159-177.

(5). بنگرید به: شادمانی، مهدیه، یزدانی، عنایت الله، بصیری، محمد علی (1397)، راهبرد پیرامونی رژیم صیهونیستی و موازنه تهدید با ایران (بررسی تاثیر انقلاب اسلامی بر تغییر راهبرد اتحاد پیرامونی)، پژوهش‌نامه انقلاب اسلامی، سال8، شماره27، تابستان1397، صص127-150.

نیکا خبر : دکتر عباس پورمند دانش آموخته دکتری علوم سیاسی گرایش مسایل ایران پژوهش گر و نویسنده

نظری بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *