تأملی بر سخنان دادستان محترم مازندران از منظر روانشناسی اسلامی٫ دکتر رحمتی
بسماللهالرحمنالرحیم
تحلیل محتوایی و نقادانهای بر سخنان دادستان محترم مرکز مازندران
از منظر روانشناسی اسلامی و نقد روانشناسی کلاسیک غربی
دکتر رحمتی
نکتهی محوری در سخنان دکتر عالیشاه
بیتردید تأکید شایستهی جناب دکتر عالیشاه بر «نهادینهسازی فرهنگ مراجعه به روانشناس» و «ضرورت حمایت روانی از خانوادهها»، گامی ارزشمند در مسیر سلامت اجتماعی جامعه محسوب میشود.
در شرایطی که آسیبهای اجتماعی نظیر طلاق، اعتیاد، افسردگی، بحران هویت و ضعف روابط خانوادگی رو به گسترش است، توجه به سلامت روان از جنبهی علمی و تخصصی ضرورتی انکارناپذیر دارد.
اما نکتهی اساسی آن است که نوع روانشناسی مورد استفاده و بنیان فکری آن باید متناسب با جهانبینی اسلامی و فرهنگ ایرانی–دینی جامعهی ما باشد.
چالش بومیسازی روانشناسی در جامعه اسلامی
روانشناسی کلاسیک غربی، بر مبنای انسانشناسی اومانیستی و سکولار بنا شده است؛ نگاهی که انسان را موجودی خودبسنده، منفک از معنا و بینیاز از خداوند میداند.
در این چارچوب، «سلامت روان» به معنای سازگاری با محیط یا رضایت فردی تعریف میشود، نه قرب الهی و رشد معنوی.
اگرچه این رویکرد در حوزههای رفتاری و شناختی دستاوردهایی داشته است، اما در بستر فرهنگی و ارزشی ما، میتواند به نتایجی چون:
- تقلیل جایگاه انسان به موجودی صرفاً مادی و لذتجو،
- ترویج فردگرایی افراطی و گسست از خانواده و اجتماع،
- و عادیسازی نسبیگرایی اخلاقی در درمان منجر شود.
چنانکه استاد شهید مطهری تأکید میکند:
«اگر انسان را فقط از جنبهی مادی و روانی بدون روح الهی ببینیم، او را ناقص و سرگردان ساختهایم.»
ضرورت نهادینهسازی روانشناسی اسلامی
روانشناسی اسلامی بر مبنای معرفت توحیدی و فطرت الهی انسان شکل میگیرد.
در این دیدگاه،
- سلامت روان یعنی تعادل میان عقل، عاطفه و ایمان؛
- منشأ اضطراب و افسردگی، دوری از یاد خدا و فقدان معناست؛
«أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ».
- و رشد واقعی انسان، در قرب الهی و عمل به وظایف اخلاقی و اجتماعی تحقق مییابد.
بنابراین، در کنار دانش رواندرمانی علمی، مشاورهی مبتنی بر آموزههای قرآن و سیرهی اهلبیت(ع) باید جایگاه ویژهای بیابد. حضور علما، اساتید حوزه و دانشگاه و روانشناسان متعهد در تدوین «مدل بومی روانشناسی اسلامی» یک ضرورت راهبردی است.
تفسیر همدلانه از سخنان دکتر عالیشاه
وقتی ایشان بر «اصلاحگرایی بهجای برخورد قهری» تأکید دارند، این نگاه در حقیقت ریشه در روح رحمت، مسئولیتپذیری و اصلاحطلبی اسلامی دارد.
در منطق قرآن، تربیت و اصلاح اجتماعی نه از مسیر تنبیه و اجبار، بلکه از راه محبت، آگاهی، هدایت و مشارکت محقق میشود:
«اُدْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ…»
این نگاه میتواند اساس و شعار بنیادین مراکزی همچون «مجتمع شوق زندگی» قرار گیرد.
پیشنهادهای راهبردی برای نهادهای اجرایی و علمی
برای تحقق سلامت روان بر پایهی آموزههای اسلامی، پیشنهاد میشود:
- تدوین چارچوب جامع «روانشناسی اسلامی» با همکاری دانشگاهها، حوزههای علمیه و نهادهای فرهنگی؛
- آموزش روانشناسان در زمینه مبانی دینی و اخلاق اسلامی؛
- راهاندازی کلینیکهای مشاوره اسلامی در قالب طرحهایی نظیر مجتمع شوق زندگی؛
- طراحی شاخصهای اسلامی سلامت روان بهجای اتکای صرف بر معیارهای DSM غربی؛
- گسترش همکاری میان نظام روانشناسی و مراکز دینی برای تولید محتوای آموزشی بومی.
جمعبندی
سخنان ارزشمند دکتر عالیشاه، اگر در بستر «روانشناسی اسلامی» و با محوریت فطرت، ایمان و اخلاق تحلیل و اجرا شود، میتواند زمینهساز تحولی عمیق در سلامت روانی و اجتماعی کشور باشد.
اما در صورتیکه این حرکت بر پایهی الگوهای صرفاً غربی و بدون بومیسازی فکری و فرهنگی پیش برود، بیم آن میرود که به جای تعالی معنوی و اخلاقی، به «مصرف فرهنگی غرب» منجر گردد.




