علت عاشق زعلت ها جداست ؛ دردکاوی طبیبانه ابن سینا ازعشق/ عبادی

ابن سینا پزشک و فیلسوف خردگرای است که با نوع خردگرایی شادمانه و منعطف و متوسعی که دارد به سروقت موضوعات گوناگون می رود .ازجمله آن موضوعات، مسئله عشق است .

در رساله عشق با رویکرد موشکافانه فلسفی موضوع را مورد بررسی قرار می دهد و جان کلامش سریان بودن عشق در تمام موجودات است.عاشق اول اوست که به تجلیات خویش (یعنی عالم) عشق می‌ورزد. جهان، آیینه جمال است و موضوع عشق و عاشقی است.
عشق جوانان (الفتیان) به‌صورت‌های زیبا (الاوجه‌الحسان)، طریقی در والایش وتجربه‌های عشق‌ورزی حقیقی است. ابن‌سینا عشق طبیعی را به رسمیت می‌شناسد و بابی از ابواب عشق‌ورزی معنوی می‌داند.(۱)

اما در کتاب قانون در طب با نگاهی طبیبانه دردکاوی می کند و مشفقانه و عاشقانه راه علاجی در میان می گذارد تا شاید مرهمی بر روح زخمی و فسرده باشد و اندوه دلی را بزداید.
در این مجال تورقی فشرده و گزین گویه از صفحات عشق کتاب قانون در طب را جهت پاسداشت ابن سینا و تاریخ دراز طبابت این سرزمین کهن سال، پیشکش خوانندگان گرامی می کنم.
ابن سینا در جلد سوم کتاب قانون در بخشی که مربوط به بیماری های سر و مغز است فصلی در باب عشق می گشاید.

تعریف عشق و علت آن

وی عشق را مرضی می داند از جنس وسوسه که به مالیخولیا شباهت دارد. و سبب پیدایی آن را اینگونه تشریح می کند که انسان فكر خود را به كلي به شكل و تصويرهايي مبذول مي دارد و در خيالات خود غرق مي شود، و شايد آرزوي آن نيز در پديد آمدن بيماري كمك كند و ممكن است آرزو كمك نكند ولي اين تمركزفكرمتمادي سبب بيماري مي شود.

علایم بیماری

ابن سینا در بخشی دیگر علایم این بیماری را اینگونه بر می شمارد:
گود رفتن و خشك شدن چشم، نبودن آب چشم مگر در هنگام گريه كردن . پياپي و به سرعت پلكها بر هم آيند … سرتاسراندامانش مرطوبند، مگر چشمانش كه خشكند وكاسه اش گود رفته و پلكهايش بزرگ و ستبر و از بي خوابي است و آه كشيدنش تأثير بر سر گذاشته است . شكل و شمايل مرتب ندارد . نبضش مختلف است و مانند نبض اندوه زدگان بدون نظم و ترتيب است و از حالي به حالي تغيير مي يابد به ويژه اگر به محبوب برسد واگر فجأة معشوق خود را ببيند.

معالجه

ابن سینا برای خلاصی و علاج بیمار سوخته دل چند پیشنهاد را مطرح می کند.
وی بر این باور است یا باید کاری کرد تا به دیگری عشق بورزد و از راه شرع به وی برسد و معشوق اولی را از یاد ببرد.البته اگر بیماری عشق زیاد استوار نشده باشد.
یا از زشتی ها و صفات رذیله معشوق به او گفت تا خاطر مکدر گردد و از او روی برگرداند.اگرچه برخی از عشاق از این حرفها بیشتر دل می بازند تا دل بردارند.
البته شاید بیمارعاشق، نیاز به داروها و معالجاتی داشته باشد که برای حالات مالیخولیا و مانیا و قطراب بایسته بود.که باید علاج آنها را بکار برد. (۲)
سرانجام هم نظر با پورسینا می توان افزود اگر بيماري عشق زود درمان نشود و بيمار به حال خود رها شود ممكن است دست به خودكشي بزند و سرنوشت سوزناکی بر صفحه هستی فرد رقم بخورد.به گونه ای که در درازنای تاریخ چنین حوادث ناگواری رخ داده است و هستی چنین بار سنگینی را نتواند تحمل کند.

اسحق عبادی

۱- فراستخواه مقصود،عشق جوانان از نظر ابن سینا؛ شهروند ، آذر ۹۴
۲- ابن سینا، قانون در طب، کتاب سوم ، بخش اول ، ترجمه عبدالرحمن شرفکندی،تهران ،انتشارات سروش چاپ چهارم ۱۳۷۰

دیدگاه های این مطلب

1 نفر دیدگاه خود را در مورد این خبر بیان کردند. شما نفر بعدی باشید

  1. خوب و موجز و مفید و عالمانه بود، آرزومند موفقیت بیشتر برای نویسنده گرامی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *