صفرنامه مصور /همراهی با کاروان بزرگ اربعین حسینی /قلیان
تاریخ انتشار خبر : ۹۴/۱۰/۱
اینجا همان آدمهای معمولی فوقالعادگی پیدا میکنند، لطیف میشوند، نورانیت پیدا میکنند، صفای باطن آدمها رو میشود، همه به طرز عجیبی اهل محبت میشوند، خلاصه فضای عجیبی است.
نورانیت این سفر موجب تحول آدمها میشود. اینها کسانی هستند که گناهانشان بخشیده شده است. برای هر قدمشان ثواب یک حج و یک عمره مقبول مینویسند. این موجب تزکیۀ روح، رقت قلب و تقویت عاطفه است.
همان نورانیت این سفر است که موجب شجاعت یافتن آدمها و خستگیناپدیر شدنشان میشود.
به نام خدا و باسلام
هریک از تصاویر گویای پیامیست عشق و علاقه شیعیان عراق وصف ناپذیر است و هر کس در وسع و توان خود کسب ثواب و صواب میکرد یکی با عطر زدن یکی با گلاب افشانی یکی با عود سوزاندن دیگری با آب دادن آن یکی با چای دادن(ایرانی-عراقی جای لیمو-بهلیمو-جای آلبالو) دیگری با قهوه دادن یکی هم با قرآن خواندن و اهدائ ثوابش به زوار یکی با نوحه خوانی دیگری با حمل کوله پشتی دیگران یکی با تعمیر رایگان کیف و کفش و کوله دیگری با تعمیر رایگان کالسکه یکی با واکس زدن کفش و حتی تمیز کردن دم پایی زوار عده ای با ماساژ دادنپا و بدن زوار یکی با بردن زوار به منازلشان و پذیرایی و استحمام و خواب …..
صاحبان موکب برای خدمت رسانی از هم سبقت میگرفتند خلاصه همه جیز فراهم بود انواع غذاها برنج وانواع کباب و جگر و ماهی و فلافل و قیمه و نخودپخته و لوبیا و عدسی و نان داغ و نیمرو تخم مرغ آب پز و فرنی و حلوا نشاسته وانواع غذاهای عراقی که من اسمشونو نمی دونم
پیر مردهایی با گذاشتن غذا در سینی رو سرشان در وسط خیابان دست دراز میکردند و میگفتند به من رحم کنید و از من غذا بگیرید تا امام حسین از من راضی بشه
گاو و گوسفند و شتر در نوبت کشتار بودند و جرثقیل لاشه شتر را آویزان کرده تا گوشتش با تبر خرد شود و به مصرف زایران برسد
با افرادی از آلمان -فیلیپین -نیجریه- عربستان – کویت وانجمن اربعین اروپا صحبت کردم و گفتند با جه سختی خود را به عراق رساندند.آقایی که دکترای نفت داشت برای رد گم کنی اول به قطر بعد کویت رفت بعد به نجف پرواز کرد .حیاط و خانه های مردم به روی همگان باز بود اثری از درد و رنج و خستگی در کسی دیده نمی شد یکی با یک پای مصنوعی و دیگری با دو عصا و آن خانم لبنانی با ۴کودک خود که دو به دو دوقلو بودند یکی به خود زنجیر بسته دیگری با تیپ ظاهرا نا متعارف و …آمده بودند
من که موج کمر خورده و دیسک کمر بیست ساله داشتم هم لحظه ای در آن خیل مشتاقان احساس ناراحتی نکردم و علاوه بر۸۰کیلومتر نجف کربلا بیش از بیست کیلومتر دیگر نیز پیاده رفتم
صحنه ها قابل توصیف در قاب تصویر یا در لفاف کلمات نیست باید از نزدیک دید و به عظمت این مانور بزرگ و حرارت شهادت حسین که تا قیامت سرد نمیشود دست یازید
با تشکر از جناب قلیان به پاس ارسال این تصاویر زیبا /شادی روح بلند سید الشهدا ،امام راحل و دو یادگار گرانقدرش ، شهدای کربلای ایران و اموات جناب قلیان تخصیصا پدر بزرگوارشان صلوات





















































































































































سلام ضمن قبولی عبادات همه سروران گرامی . ظاهرا آقای قلیان به دنبال گمشده اش (غذا) می گشت . چرا که تصاویر ارسالی همه به دنبال نشان دادن چگونگی پذیرایی و صرف غذا بوده نه حاجت دل