۱۳تيرماه يادآور خاطره شهادت محمد رحیم بردبار-فرمانده واحد تخریب لشکر۲۵ کربلا

تردید ندارم که یکی از مظلوم ترین فرماندهان شهیدی که بسیار کم شامل پردازش های رسانه ای شده و افکار عمومی نیز به همین دلیل و یا دلایل مشابه، آشنایی چندانی با این فرمانده شجاع،ایثارگر و تاثیرگذار مازندرانی(نکایی) ندارد، یقیناً سردار شهید محمد رحیم بردبار فرمانده واحد تخریب لشکر ۲۵ کربلای مازندران است.

رفاقت من با ایشان به سالهای هم دبیرستانی ما در قبل از انقلاب برمی گردد که هر دو در دبیرستان ۱۷ شهریور ساری( البته ایشان در رشته علوم تجربی و من در رشته ریاضی فیزیک) درس می خواندیم.
20081027_1661108889_r_bordbar-05_copy

در آن زمان شهرستان نکا که بخش و فاقد دبیرستان بوده، جوانان آن لاجرم برای ادامه تحصیل به شهرهای اطراف و غالباً به شهر ساری می آمدند و توفیق هم دبیرستانی شدن من با ایشان و بسیاری از دوستان نکایی ام نیز از این قضیه ناشی می گردید.

در قبل از انقلاب،مدارس در دو نوبت صبح و بعدازظهر برای یک گروه(شیفت) تحصیلی دایر بود و ما تقریباً هر روز را بطور کامل در مدرسه بودیم و فقط یک استراحت ۲ ساعته در بین نوبت صبح و نوبت بعدازظهر داشتیم و کسانی که از اطراف ساری می آمدند،اجباراً پس از صرف ناهار،در حیاط مدرسه گذران اوقات می کردند تا نوبت بعدازظهر آغاز شود.
13901108000486_PhotoL

فلذا برای استفاده بهینه از وقت و نیز برای تحمل آسان تر این زمان تقریباً طولانی،فوتبال گل کوچک رونق زیادی داشت که در حیاط بزرگ دبیرستان ۱۷ شهریور(ششم بهمن سابق) واقع در مهدی آباد ساری که فعلاً تبدیل به دبیرستان های دخترانه”دخت ایران پروین” و “شهید تراب نژاد” شده،انجام می شد و ما نیز که به شدت به این بازی علاقه مند بودیم،از آن استقبال کرده و زودتر به دبیرستان می آمدیم تا از قافله عقب نمانیم و دوستی من با شهید بردبار از همین همبازی شدن و هم دبیرستانی بودن آغاز شد.

وی در این بازی ها هم به دلیل مهارت های بالا و تکنیکی اش و هم تلاشهای زیادش و فراتر از همه قدرت مدیریتی اش،نقش همه کاره و کاپیتان داشته و اصطلاحاً یارگیری و ورود و خروج افراد از بازی با وی بوده و اظهار علاقه اش به ما،یک رابطه عاطفی و اخلاقی را بین ما برقرار ساخته بود.

بطور ویژه اینکه وی که جوانی جدی، مذهبی،نمازخوان،متقی و دارای قیافه ای کاملاً مذهبی بود، در مقابل هم دبیرستانی های سوسول و فاسدی که همزمان با ما به انجام بازی بسکتبال در گوشه ای دیگر می پرداختند، و گاهی به اذیت ما هم مبادرت می ورزیدند،شجاعانه می ایستاد و بطور نمونه در یکی از این درگیری ها، یک تنه حریف چند نفر شده و نهایتاً آن چند نفر که قلدرانه می خواستند بازی ما را بهم بزنند، ذلیلانه پا به فرار گذاشته و حتی مدتها از ترسی که از ایشان پیدا کرده بودند، جرات نمی کردند که ظهرها همان بازی بسکتبال خودشان را هم ادامه بدهند!
13901108000484_PhotoL

سالهای ۵۴ تا ۵۸ یعنی قریب به ۵ سال این توفیق با هم بودن،ما را به دوستان صمیمی هم مبدل کرده و زمانی که هر دو در جریان فعالیتهای انقلاب فعال شده بودیم،این صمیمیت ها آرمانی شده و به جاودانگی اعتقادی رسید و جنگ بهانه ای بود تا بهم پیوستگی ما جلوه های بارزتری بخود گرفنه و در اصل من و دیگر دوستان،شیفته شجاعت ها،شهادت طلبی ها،خلاقیت ها،تفکر عملیاتی و طراح ایشان شده و به گذشته دوستی با وی مباهات ورزیم.

با شروع انقلاب،ایشان در حلقه های اولیه معترضین در دبیرستان حضور داشت و تعداد ما که از تعداد انگشتان دو دست هم تجاوز نمی کرد،با حضور شجاعانی مثل ایشان و برادر گرامی ام حاج نبی احمدی فولادی(استاد دانشگاه) محور اصلی تظاهرات مستقل و مستمر دانش آموزی در شهر ساری شدیم و این همکاری و همراهی تا پیروزی انقلاب و بعد هم در مبارزه با فعالیت های تشکیلاتی گروهکها و ترجیحاً منافقین و چریکهای فدایی در دبیرستان استمرار داشته و شهید بردبار از جمله کسانی است که به اتفاق دوست همیشگی و مشترک ما برادر علی سواسری،به فعالیت همزمان عملیاتی و فرهنگی علیه گروهکها که هنوز ماهیت شان را کاملاً بروز نمی دادند، مبادرت می ورزید.

ایشان در تهیه پوسترها و روزنامه های دست نوشته دیواری و برپایی نمایشگاه های فرهنگی در دبیرستان نقش فعالی داشته است و حضور افرادی چون سردار شهید محمد رحیم بردبار،شهید حسن حسن پور، شهید خلردی، شهید موسی رمضانپور، شهیدمحمد باقر مهاجر و سایر شهدای دبیرستان، از افتخارات پایان ناپذیر دبیرستان ۱۷ شهریور در جریان انقلاب اسلامی و مبارزه با گروهکهای ضد انقلاب و نیز دفاع مقدس ۸ ساله می باشد.

جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و دفاع مقدس،بهانه و بستری برای بروز همه استعدادهای این شهید بزرگوار بود که ناگهان تبدیل به یک چهره ملی شد و با حضور مستمر در جبهه ها و عملیاتها، به ایفای نقش های کلیدی در جریان دفاع مقدس پرداخت و در طرفةالعینی به فرماندهی گروهان و گردان و نهایتاً فرماندهی واحد تخریب لشکر ۲۵ کربلا رسیده و بهت و حیرت همگان را در ارائه استعدادهای استثنایی اش که انصافاً یک نخبه تمام عیار بود،به کرات متوجه خویش نمود.

ایشان در حالیکه جبهه، عشق او و سنگر،خانه اول او شده بود، در نهایت اخلاص و ایثار، سبکبار و سبکبال در منطقه عملیاتی کربلای یک و در جریان یک بمباران گسترده هوایی، به ندای حق لبیک گفت و با نوشیدن شربت شهادت،به وجه الله نظر نمود و آسمانی شد.
8014282334820080112191777911419113767183

از اتفاقات نادر اینکه پس از سالها،دختر دومم با جوانی ازدواج کرد که پدر شهیدش یعنی سردار شهید یاسر(ایرج) غرایاق زندی(چالوس-کلاردشت)، همرزم و جانشین سردار شهید محمد رحیم بردبار در واحد تخریب بوده و با اینکه خود به شدت مجروح بوده و حتی دست چپش هم قطع شده بود، با اطلاع از شهادت عزیز دلش شهید بردبار، طاقت نیاورد و مصرانه به جبهه بازگشت و در سطح فرماندهی واحد تخریب لشکر ۲۵ کربلا، در عملیات کربلای ۵ در کانال پرورش ماهی به شرف شهادت نایل و جاویدالاثر شد و به دوست حقیقی اش ملحق گردید!

از سردار شهید محمد رحیم بردبار، دو یادگار گرامی بنامهای محمدرضا و رحماء بجا مانده اند و هر دو دارای تحصیلات عالیه اند، که حقیقتاً ادامه دهنده راه ایشان هستند. روحش شاد و یادش گرامی باد!
صادقعلی رنجبر

دیدگاه های این مطلب

4 نفر دیدگاه خود را در مورد این خبر بیان کردند. شما نفر بعدی باشید

  1. به نام خداوند جان و خرد
    سلام
    درود و سلام بر روان پاک شهدای شهرستان نکا .

  2. هیئت محبان امام حسن مجتبی در گفت:

    یاد و نام شهدای انقلاب و ۸سال دفاع مقدس به ویژه شهدای شهرستان نکا و سردار بردبار را گرامی میداریم.
    روابط عمومی هیئت محبان امام حسن مجتبی(ع)خ شهید اندرزگو نکا

  3. محمدمهدی هراسانی--مریم البرزی در گفت:

    دیروزازهرچه بودگذشتیم امروزازهربودیم گذشتیم آن جاپشت خاکریزبودیم واین جادرپنامیز
    دیروزدنبال گمنامی بودیم امروز مواظبیم ناممان گم نشود!!!
    ….شهیدسردارشوشتری….

  4. رضی ترابی آبلویی در گفت:

    سلام ودرودبه روح پاک شهداوامام شهدا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *