به یاد شهید بی ریا و بی ادعا آقا شکرالله فردوسی
تاریخ انتشار خبر : ۹۴/۰۵/۳
سلام درود می فرستم به روح بلند و عرشی همرزم فداکار و گمنام ، صاف و ساده ، بی آلایش و خاکی ، شهید آقا شکرالله فردوسی ، واقعآ آقا شکرالله فردی خالص و صادق و ساده و بی ادعا بود و از نظر اخلاق و رفتار خیلی با صفا بود و در گفتگوها خوش زبون و مهربون و دوست داشتنی بود . کمتر حرف می زد و چیزی از خودش نمی گفت و صفا و صمیمیت از چهره اش موج می زد و در بی ادعایی بی نظیر بود . نمی دانم از کدام ویژگی اش بگم ،هر چه بگم کم گفتم ، من از قبل آقا شکرالله و خانواده بزرگوارش و بخصوص برادران پر تلاش و انقلابی اش را می شناختم چون از یک منطقه و تقریبآ از یک محله بنوعی وابستگی داشتیم ، ولی این دو سه ماهی که در تیپ ویژه شهدا بودیم بیشتر شناختم خودش درد دل می کرد و از گروهکهای کومله و دمکرات خیلی نفرت داشته و می نالید وقتی بعضی شبها برای انجام عملیاتهای ایذایی و ضربه زدن یا پاکسازی روستاها می رفتیم گروهکهای کومله و دمکرات گاه و بیگاهی در مسیر حرکت نیروها ی ما کمین می زدند و نیروهای ما را اسیر می گرفتند وسپس با وضع فجیعی تکه پاره میکردند مثلا گوششان را می بریدند پوست سر و صورتشان را می کندن چشم مبارکشان را سوراخ می کردن و می آوردند دم درب مقر ویا پادگان و یا جلوی ستون نیروها و در معرض دید قرار می دادند و یا پیکر مطهر و تکه پاره شده شهید را می آوردند دم درب مقر یا پایگاه و یا وسط خیابان و زیر جسد مطهر شهید نارنجک و یا مواد منفجره کار می گذاشتند که بمحض اینکه بچه های ما می رفتند جسد یا پیکر مطهر شهید را بلند کنند مواد یا آن نارنجک منفجرمی شد و چند نفر دیگر از بچه ها شهید و مجروح می شدند که این صحنه خیلی اسفناک و دلخراش بود . خیلی نگران بوده و نفرینشان می کرد و می گفت باید نیست و نابودشان کنیم …و….و … می گفت با آگاهی و شناختم این راه را انتخاب کردم ، عزیزان و اهالی منطقه دو سرشمار ، راههای دیگری هم بود می توانست راه و مسیر دیگری را انتخاب و برگزیند و یا مثل بعضی ها در پشت جبهه خدمت کند . در ادامه گفت هدفم خدمت به اسلام و با لبیک به ندای امام در عرصه های نبرد حاضر شدم تا در رکاب رزمندگان و حسینیان زمان با گروهکهای ملحد و ضد انقلاب بجنگم و درخت تنومند اسلام و انقلاب را با خونمان آبیاری کنم و باید پرچم اسلام در سراسر جهان به اهتزاز در آوریم ….و…. یادش بخیر و یاد شهدای مظلوم تیپ ویژه شهدا بخیر، یاد ارتفاعات سر به فلک کشیده کانی مانگا ، حاج عمران ،ارتفاعات مرزی کوه سیر ، قوری ،تالشو و روستای اسلام آباد بخیر که ناب ترین رزمندگان و فرزندان امام و انقلاب با جان و خونشان آزاد کرده اند . روحشان شاد…و… ( سرزمین نینوا یادش بخیر ، کربلای جبهه ها یادش بخیر ، ذوق و شوق نینوا کرده دلم ، چون هوای جبهه ها کرده دلم ، سنگر خوب و قشنگی داشتیم ، روی دوش خود تفنگی داشتیم ، جنگ ما را لایق خود کرده بود ، جبهه ما را عاشق خود کرده بود ) . یاد تیپ ویژه شهدا بخیر ، یاد مقر تیپ ویژه شهدا ، پادگان شهید بروجردی مهاباد بخیر ، که رزمندگان در آن اردوگاه منتظران شهادت شب و روز قرار نداشتند بخصوص شبهای قبل از عملیات ، چه حال و هوایی داشتند شب تا سحرگاه راز و نیاز و مناجات با معبودشان قطع نمی شد . آری آن روحیه اخلاص و ایمان قوی فرزندان روح الله بود که تا آخرین نفس پای حرف اماممون ایستادگی کردند و نگذاشتند وجبی از خاک پاک این سرزمین بدست دشمنان بیفتد . یاد همه شان بخیر . آری تیپ ویژه شهدا به فرماندهی سردارشهید آقا محمود کاوه واقعآ از نظر نیروی نظامی و عملیاتی در منطقه زبانزد عام و خاص بود و در سخت ترین شرایط در مناطق پر خطر کردستان و آذربایجان غربی نیاز بود وارد عمل می شد و فرمانده تیپ مان سردارجوان شجاع و نترس شهید آقا محمود کاوه بچه مشهد مقدس ۲۲سال بیشترنداشت . یادش بخیر ، فرمانده دلیرو مخلص ، متفکر ، طراح عملیات جنگ که دوره دانشگاه نظامی ندیده انگار سالها دربزرگترین دانشگاههای نظامی جهان آموزش نظامی و عملیاتی دیده بود ، یادش یخیر . سردار شهید کاوه چه دلاوریها و فداکاری های از خود نشان داد و نفس گروهکهای کومله و دمکرات ومنافقین را در منطقه کردستان گرفته و آرامش و آسایش را از آنها سلب کرده بود که گروهکهای کومله و دمکرات و حتی نیروهای بعثی برای سر سردار کاوه جایزه تعیین کرده بودند. با توجه به تهدیداتی که گروهکها و نیروهای ضد انقلاب و بعثی ها نسبت به تیپ ویژه و بخصوص به سردار کاوه می کردند هیچ ترس و واهمه ای نداشت و از جمله فرماندهانی بود که در شروع و حین عملیات خودش جلوتر از نیروهای خط شکن به خط دشمن می زد . از جمله ماموریت تیپ ویژه شهدا در سال ۱۳۶۲فتح ارتفاعات مهم مرزی آلواتان وحاج عمران ، آزادسازی زندان دوله تو وارتفاعات مرزی کوه سیر ، قوری ، تالشو ، روستای اسلام آباد ، مرکز رادیویی منافقین و مقر دمکراتها و دیگر مناطق استراتژیک مرزی بوده که به این تیپ واگذار شده بود و با موفقیت کامل انجام شد . آری در سال ۱۳۶۲بعداز عملیات والفجر ۴یکی از وظایف مهم این تیپ پاکسازی و آزادسازی روستاهها بود . که درست شب پنجم آذرسال ۱۳۶۲ در هوای سرد و برفی منطقه ، چند تا از روستاهای شهر ربط ( مابین شهرهای سردشت و مهاباد) که نیرو های منافقین وکومله و دمکرات که قبلآ اشغال کرده بودند شبانه چند گردان برای پاکسازی و آزادسازی آن روستاها حرکت کردیم که سپیده صبح پنجم آذر گردان های پیاده بر قله های اطراف روستاهای مورد نظر مستقر و محاصره کرده وجند تا از گردان های رزمی از جمله گردان ما که بنام گردان علی ابن ابیطالب بود وارد این چند روستا شدیم و خونه به خونه را از لوث گروهکهای ملحد پاکسازی می کردیم و هوا خیلی سرد بود دستان ما از سرما درد می گرفت و می لرزیدیم و حتی ماشه اسلحه را نمی توانستیم خوب بچکانیم و می رفتیم پشت بامشان که به سبک خونه های قدیمی منطقه مون گلی بوده از طریق لوله بخاری دستانمون را گرم می کردیم و عملیات را ادامه می دادیم و تا ظهر همان روز ماموریت پاکسازی با کمترین تلفات و با موفقیت انجام شد و بعد از اتمام ماموریت موفقیت آمیز در موقع برگشتن کل گردانها ، نیروها به ستون از داخل جنگل اطراف ارتفاعات شهر ربط به سمت مهاباد در حرکت بودیم که در بین راه ناگهان وسط ستون نیروها در حال حرکت را به رگباربستند و مورد کمین نیروهای ملحد و ضد انقلاب قرار گرفتیم که حدود ۱۵ نفر از بهترین نیروهای رزمنده از جمله شهید بزرگوار آقا شکرالله فردوسی به فیض شهادت نائل گشتند و چند نفر هم مجروح شدند که این ملحدین از خدا بی خبر رو سرشان حاضر شده و تیر خلاصی بر چشم و جسم پاک شان شلیک و روح عرشی شان آسمانی و جسم نازنین و خسته شان روی زمین آرام گرفت و به خیل یاران شهیدشان پیوستند . درود و سلام برآخرین نفس هایتان ای سبکبالان عاشق، ای خدای بزرگ این یاران واقعی امام در آخرین لحظه ی جان دادن چه حالی داشتند و چه کسی بر بالین شان حاضر شده و آنها را در آغوش گرفت . ای شهیدان ایثار و فداکاری و جانفشانی تان بعد از ۳۲سال هنوز کهنه نشده و برای ماها هرگز کهنه نخواهد شد و تا ماها جامانده از آن کاروان عشق هستیم رشادت و فداکاری و ایثارگری های شما را روایت خواهیم کرد و در تاریخ ثبت خواهد شد . آری عزیزان بعد از ۳۲ سال انگار همین دیروز بوده است، یادتان هرگزاز یادمان نمی رود و خیانت می کنیم اگر شما ها را فراموش کنیم ، آری ای مسئولین و مدیران ارشد (آهای بخشدار ، فرماندار ، استاندار، وزیر ، وکیل و همه و همه) و ای جوانان نسل سوم وچهارم انقلاب ، آرامش و آسایش و امنیت جامعه و سرافرازی و سربلندی امروز نظام مقدس جمهوری اسلامی ما مرهون و مدیون استقامت دیروز آن سبز قامتانیم ( امروز اگر به سایه ی راحت نشسته ایم ، مرهون استقامت آن سبز قامتانیم ) . وما جامانده از کاروان یاران عشق امروز غبطه شان می خوریم . آری عزیزان : در سنگر حق شیر شکاران همه رفتند مستانه مهه پیر جماران همه رفتند غمنامه بود باله جانسوز پریشان ما با که نشینیم که یاران همه رفتند خوشا بحالشان که تا آخر پای حرف امامشان ایستادند و در عمل نشان دادند که مامور به تکلیف بودند . و اما در مقابل بودند افرادی آن زمان که حضرت امام می فرمود جنگ در راس تمام امور است نشنیده می گرفتند و می گفتند تیر و ترکش برای قلب ما ضرر دارد فلانی برود جبهه و یا فرزند همسایه ما برود و بچه ما دارد درس می خواند و به فکر آینده بچه اش بود و دنبال سوراخ موش می گشتند . بقول آن امام عارفان مرفهین بی درد و در خانه لمیده ها و گریزان از جبهه و جهاد و…و… و آنهایی که نه دستی بر آتش و نه فکر کمک و پشتیبانی از آن رادمردان مردان مرد داشتند امروز چکاره و کجاها رفتند ؟. و حالا وقتی که قطار و کشتی انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی به پاس ایثار و جافشانی های آن رادمردان در ساحل آرامش و امنیت قرار گرفت امروز چکاره و چه منصب هایی گرفتند ؟ که در این چند سال گذشته سوار بر قطار انقلاب شدند و همه چیز را برای خودشان مصادره میکنند و امروز تریبون به دست گرفته و مدعی شدند و تازه معترضند که چرا صلح نمودید ؟ شما در آن زمان مظلومیت و تنهایی امام و انقلاب کجا بودید ؟ که این سالها قامت بلند کردید . باشد. بیشتر از این سر شما ها را درد نیاورم و وقت گران بهای تان را نگیرم . انشاءالله آیندگان و تاریخ خودشان قضاوت خواهند کرد . در خاتمه از همه ایثارگران و خانواده های معظم شهدای منطقه و بخصوص از خانواده شهید بزرگوارآقا شکرالله فردوسی پوزش و عذرخواهی می کنم انشاءالله مارا ببخشید و امید داریم که فردا شهدا دست ما را بگیرند . وگرنه وای بر ما …و…و…… یاد شهیدان خدا زنده باد جمهوری اسلامی پاینده باد (جعفری پایین دهی از ساری)



























یاد و خاطره شان گرامی باد . ما امروز هر چه داریم. آرامش و امنیت در جامعه ، و یا در صحنه های سیاسی فرا کشوری و دیپلماسی جهانی اگر حرفی برای گفتن داریم مرهون مقاومت و فداکاری دیروز همین فرزندان امام بودند، آنها باعث اقتدار امروز نظامالهی ماشدند . برادر رزمنده جناب جعفری پایین دهی دستت درد نکند خداقوت بسیار درست و خوب از دلاوریهای رزمندگان دیروز گفتید.
درود و رحمت خدا بر شهیدان و سلام اولیای خدا بر از خود گذشتگان و عاشقان لقا الله که هر چه امنیت و اسایش و اقتدار داریم از ایثارگری های شهدا و جانبازان است
این شهید عزیز در ۵ اذر ۶۲ به درجه شهادت نایل شد و در حسینیه شهاب الدین به خاک سپرده شد
درود و سلام میگم به آن لاله های پرپر که در این وادی هیاهو و بگیر و ببند به آن اراده قوی و مستحکم که هرگز در سر دوراهی ها کم نیاوردند
صد آفرین بر رزم و توانتان ای یاوران و یادگاران دوران مردان مرد که هر چه گروهک کومله و دمکرات با بی رحمی سرهای نازنین شما سبکبالان عاشق امام و انقلاب را جایزه تعیین می کردند بیشتر خونتان به جوش می آمد . جناب جعفری عزیز آفرین بر ایده و تفکر و اراده تان . بیشتر روایت گری شماها نیاز است تا جوانان ما از شما بیاموزند و بدانند که چکار کردید.
به نام انکه هم شاهد است و هم مشهود و به یاد یگانه ی شهادت آفرین
یا ایتها النفس المطمئنه -ارجعی الی ربک راضیة مرضیة -فادخلی فی عبادی-وادخلی جنتی سوره فجر۲۷ – ۳۰
الا ای که با یاد پروردگار رسیدی به آرامشی و قرار
بیا این زمان سوی یزدان خویش به سوی خدا گام بگذار پیش
که هستی تو خشنود از کبریا زتو نیز راضی است یکتا خدا
کنون در صف بندگانم درآی به باغ بهشتم تو می کن سرای
سر شهدا را عاشقان و محبان حسین (ع) می دانند آنانکه به همراه کاروان حسینی از مکه به کربلا سفر کرده اند همچون علی اکبر ، فرزند جوان حسین (ع) که در مسیر راه به همه ی جوانان پیام داد : ” آنگاه که در راه حق باشیم ، ما را از مرگ باکی نیست ” .
وحسین (ع) این چنین اعلام کرد : ” انی لا اری الموت الا السعاده ولا الحیاه مع الظالمین الا کبریا ”
“مرگ را جز سعاد ت نمی بینم وزندگی با ستمکاران را جزخواری نمی دانم ”
(هم نامی شهدا افتخار بزرگی است که نصیب بنده شده است)
(باتشکر فراوان از آقای جعفری پایین دهی)
اکنون که خدای عزیز بر همه ما منت نهاده و ما را وارثان شهیدان قرار داده است ، باید در مقابل عظمت پروردگار عزیز سجده شکر بجا آوریم و قدر شناس نعمات بی پایانش باشیم.
شهیدان در بهترین لحظات زندگی خویش با پرواز به سوی معبود شان و دل بریدن از همه تعلقات دنیا رسم عاشقی را به ما آموختند. و با معامله با حق جاودانگی را برای خویش به ثبت رساندند . درود بر عاشقانه ترین پروازشان و سلام بر ماندگارترین لحظات شان.
صلوات و رحمت و مغفرت خدای عزیز برشما باد که بحق نشان افتخار را با ایثار و صبر خود بر چهره مبارکتان برای همیشه به ثبت رساندید و در کارنامه عمل خود درخشان نمودید.
هم نامی با عموی شهیدم افتخار بزرگی است که نصیب بنده شده است…
با تشکر فراوان از آقای جعفری پایین دهی…