اسحق عبادی :توسعه نیافتگی حاصل ۲ قرن تقلای برای توسعه

کشور ما در میان کشور های آسیایی تقریبا جزوکشورهای پیشرو در حرکت درمسیر توسعه بوده است .اما چرا ما که از ژاپن حدود نیم قرن و از چین ۱ قرن و از کره چنوبی و ترکیه ۱۵۰ سال زودتر فهمیدیم که باید پیشرفت کنیم به توسعه نرسیدیم و کشور های فوق الذکر امروز به جایگاهی رسیدند که برای ما تصور اینکه آنها پیشرفت کردند و ما عقب افتادیم سخت ناگوار است
علت چیست؟
تلقی از توسعه در جوامع توسعه یافته ،تلقی جامع و متوازن با محوریت فرهنگی بوده است اما از وقتی که ما در حدود ۲ قرن پیش فهمیدیم باید پیشرفت کنیم ،تلقی ما از توسعه صرفا تکنیکی و ابزارانگارانه بود و این نوع نگاه تا به امروز حتی در شراط بعد از انقلاب ادامه دارد که تبعات ناگوار فرهنگی و اجتماعی زیادی به همراه داشت.
درهمه کشور های توسعه یافته بویژه انگلیس مردم ۱ قرن مطالعه کردند تا به پدیده ای به نام دموکراسی (حود ۸۰ سال قدمت دارد) رسیدند. چرا که می دانستند برای توسعه به نگاهی جامع با محور قردادن فرهنگ (بویژه فرهنگ مطالعه و کتابخوانی ) نیاز دارند.آنها می دانستند فکر حتی بر دموکراسی هم اولویت دارد.
امروزه حتی در دنیا نگاه به توسعه از فاز اقتصادی به فاز فرهنگی منتقل شده و حتی بیشتر از دوره های اولیه توسعه به برخی از وجوه فرهنگ توجه دارند.در کشورهای توسعه یافته حتی در بحث مدیریت شهری و پروژه های عمرانی ابتدا آثار و نتایج فرهنگی و اجتماعی پروژه مورد برسی کارشناسان قرار می گیرد و بعد اجرا می شود یعنی آنها فهمیده اند که شهر فقط کالبد نیست بلکه یک موجود زنده و دارای روح (تبعات فرهنگی و اجتماعی) است.
اگر در کشوری حتی تلقی ازتوسعه اقتصادی، رشد رفاهی – عمرانی صرف باشد و به مسئله فرهنگ اقتصادی توجه نکند دچار مصرف زدگی،اسراف،تجمل گرایی می شود و نتیجه آن بالا رفتن آسایش و رفاه(رشد مادی و کمی ) و پایین بودن آرامش(رشد کیفی) می شود که در نتیجه این امر شما شاهد آمار بالای اختلالات و امراض روانی و ناهنجاری های خانوادگی، اجتماعی و … خواهید بود .یعنی حتی نگاه به اقتصاد نگاه کیفی نیست و متاسفانه ثروت و بالا بودن درآ مد برای تولید ثروت ملی و انجام کار مفید اجتماعی نیست.
علت العلل این همه سردرگمی ها و آشفتگی ما در مسیر رشد و توسعه به خاطرتلقی یک سویه و فقدان تلقی جامع و متوازن از توسعه است. ما باید بدانیم که در مسیر توسعه ،رشد مدنی پیش از رشد اقتصادی و سیاسی است و کانون توسعه هم فرهنگ است .و بنیان فرهنگ هم رشد فکر و اندیشیدن است.
بنابراین باید به این امر توجه کنیم که در مسیر توسعه نباید نقش فرهنگ را نادیده بگیریم و از تجربیات کشورهایی که این مسیر را رفتند یا در حال طی کردن آن هستند استفاده کنیم و بدانیم که فکر که جلوه ای ازفرهنگ است حتی بر دموکراسی مقدم است
و بدانیم اگر شما به توسعه نگاه صرفا یک سویه ، تکنیکی و از زاویه رشد تکنولوژیکی و فناورانه داشته باشید و در برنامه ریزی و نقشه راه به آثار و تبعات فرهنگی و اجتماعی دست یابی یا انتقال فناوری و تکنولوژی توجه نداشته باشید این امر قطعا فروپاشی فرهنگی جامعه هدف را به همراه خواهد داشت.
در چنین شرایطی شما با جامعه ای کلنگی مواجه خواهید شد که هر لحظه باید منتظر ریزش آن باشید.
به امید رشد و آبادانی
اسحق عبادی خورشیدی
مدرس دانشگاه ،پژوهشگر و فعال عرصه سیاست و فرهنگ

دیدگاه های این مطلب

1 نفر دیدگاه خود را در مورد این خبر بیان کردند. شما نفر بعدی باشید

  1. آفرین بر نویسنده محترم سرسری گرفتن دستاوردهای غرب و کپی برداری ناقص و عجله داشتن برای رسیدن به غرب برای توسعه پیامدش این شد کاملا با شما موافقم موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *